ورزشی
رفت و برگشت یک ورزشکار به خاطر واژه «دوست دختر» | آیا سیاست عذرخواهی اجباری و پاک کردن صورت مساله تا ابد جواب میدهد؟
حذف رضا حجار از تیم ملی بدنسازی به دلیل به کار بردن واژه دوست دختر اتفاق تازهای نبود، اما خبر از یک سیاست کهنه دردسرساز میدهد.
رویداد۲۴ نوشت: ماجرای حذف و بازگشت رضا حجار، بدنساز تیم ملی ایران، به یکی از جنجالیترین وقایع اخیر ورزش ایران تبدیل شد. حجار پس از قهرمانی در مسابقات انتخابی تیم ملی، مدال طلای خود را به دوست دخترش تقدیم کرد و همین باعث شد تا کمیته فنی فدراسیون بدنسازی او را از تیم ملی کنار بگذارد. این کمیته دلیل حذف او را «بردن آبروی تیم ملی» با استفاده از عبارت “دوست دختر” اعلام کرد. ماجرا به اینجا ختم نشد و حجار در واکنش به این تصمیم ویدئویی منتشر کرد و اعتراض خود را بیان کرد. او در یک استوری اینستاگرام با انتشار تصویری کنار دوست دخترش نوشت که اگر ۱۰۰ مدال طلای دیگر هم بگیرم، باز هم او تو تقدیم میکند.
تیم ملی بدنسازی ایران تصمیم به حذف رضا حجار به دلیل تقدیم کردن مدالش به دوست دخترش گرفت، زیرا این حرکت را نقض ارزشها و آبروی تیم ملی دانست. کمیته فنی فدراسیون بدنسازی معتقد بود که استفاده از عبارت “دوست دختر” در فضای عمومی میتواند با هنجارهای اجتماعی و فرهنگی ایران مغایرت داشته باشد. مسئولان این کمیته، این موضوع را به عنوان دلیلی برای خدشهدار شدن تصویر تیم ملی مطرح کردند و او را از تیم مسابقات جهانی کنار گذاشتند.
در نهایت حجار تسلیم شد. او با انتشار ویدئویی عذرخواهی اعلام کرد «در انتخاب کلمات دقت لازم» را نداشته و موجب حواشی زیاد شده است. او واژه «دوست دختر» را به «همسر آینده» تغییر داد و از اینکه «موجب رنجش مردم» شده عذرخواهی کرد.
بعد اعلام ندامت او، و همچنین ازدواج حجار با دوست دخترش، کمیته انضباطی تصمیم به بازگرداندن او به تیم ملی گرفت. این ماجرا با ازدواج او پایان یافت و به نظر میرسد که او دوباره به تیم ملی پیوسته و ماجرا ختم به خیر شده است.
مسئولان ایران زمانی به رفتلر سلبریتی ها، اعم از ورزشکاران، هنرمندان و حتی بلاگرها حساسیت نشان میدهند، که این رفتارها در فضای رسانهای بازتاب پیدا کند. آنچه در مورد رضا حجار اتفاق افتاده، رسانهای شدن یک شکاف نسلی است.
استفاده از واژه «دوست دختر» در فضای عمومی نسلهای قبل یک تابو محسوب میشد. در نسلی که در حال حاضر حاکمیت را اداره میکنند، هرگز چنین نوعی از رابطه به رسمیت شناخته نشد.
مبارزه دائمی با واژه دوست دختر/پسر
در اوایل انقلاب، کمیتههای انقلاب اسلامی به عنوان مجریان اصول و قوانین جدید اسلامی عمل میکردند و به طور مستقیم به مسائل اجتماعی و فرهنگی، از جمله روابط بین دختران و پسران، نظارت داشتند. از بازداشتهای موقت دختران و پسران در صورت مشاهده آنها در مکانهای عمومی یا خصوصی بدون ارتباط رسمی (مانند ازدواج یا نسبت خانوادگی) گرفته تا تنبیههای فیزیکی و روحی از جمله شلاق زدن یا ضرب و شتم و تحویل آنها به والدینشان یا حتی در موارد تند تر، اجبار به ازدواج و ثبت سابقه و مجازاتهای قانونی که میتوانست بر آینده شغلی و اجتماعی آنها تأثیر منفی بگذارد، از جمله روشهای جمهوری اسلامی برای برخورد با قرائت غیررسمی و متفارت مردم با حاکمیت بود.
این اقدامات به مرور زمان با تغییرات فرهنگی و اجتماعی و اصلاحاتی در برخورد با مسائل مربوط به روابط دختر و پسر تغییر کرد، اما در اوایل انقلاب، نظارت و برخوردهای سختگیرانه بخشی از تلاش برای اجرای قوانین اسلامی جدید بود.
در پنج دهه گذشته رویکرد حاکم بر رفتار مردم هم تاثیر بسزایی گذاشت. نسلهای اولیه بعد از انقلاب از جمله دهه ۶۰ و دهه ۷۰ به مراتب بیشتر از نسل موسوم به نسل زد، با گفتمان حاکم همراه بودند.
اختلاف نسلی بر نحوه صحبت و فرمت مکالمات تأثیر قابل توجهی گذشته است. تفاوتها در ارزشها، تجربیات، و استفاده از فناوری باعث میشود که هر نسل رویکرد متفاوتی به ارتباطات داشته باشد.
اختلاف نسل چگونه بر تغییر لحن و انتخاب واژگان تاثیر گذاشته است؟
تحقیقات نشان میدهد، نسلهای قدیمیتر معمولاً زبان رسمیتر و ساختاریافتهتری را ترجیح میدهند، در حالی که نسلهای جوانتر از زبان عامیانه و اختصارات بیشتری استفاده میکنند.
نسلهای قدیمیتر (بیبی بومرها و نسل ایکس) به استفاده از ادب و انضباط زبانی علاقه دارند و تمایل به اجتناب از اصطلاحات بسیار غیررسمی در مکالمات، بهویژه در محیطهای حرفهای دارند.
نسلهای جوانتر (نسل وای و زد) بیشتر از اصطلاحات اینترنتی و اختصاراتی استفاده میکنند. آنها به دلیل تأثیر پیامرسانی دیجیتال به ایجاز و اختصار در کلام گرایش دارند.
بیبی بومرها (Baby Boomers) نسلی هستند که پس از پایان جنگ جهانی دوم و طی سالهای ۱۹۴۶ تا ۱۹۶۴ میلادی به دنیا آمدهاند. نام “بیبی بومر” به انفجار جمعیتی (Boom) اشاره دارد که پس از جنگ به دلیل افزایش زاد و ولد در کشورهای مختلف رخ داد. این نسل در دورهای رشد کرد که جوامع به سمت بازسازی و توسعه اقتصادی پیش میرفتند و ارزشهای سنتی و خانوادهمحور غالب بودند.
در ایران، این نسل تقریباً به دوره قبل و بعد از انقلاب اسلامی مربوط میشود و دهههای ۳۰ و ۴۰ را شامل میشود. نسلی که در حال حاضر حکمرانی را در کشور برعهده دارد.
نسل ایکس (Generation X) به نسلی گفته میشود که بین سالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۸۰ میلادی به دنیا آمدهاند. این نسل پس از بیبی بومرها و پیش از نسل هزاره یا میلنیالها (نسل وای) قرار دارد و در ایران متولدین دهه ۵۰ را شامل میشود.
در مورد لحن و میزان رسمی بودن مکالمات هم تفاوتهای نسلی تاثیرگذار است. نسلهای قدیمیتر لحنهای محترمانهتر و سلسلهمراتبی را در مکالمات ترجیح میدهند و ارتباطات آنها منعکسکننده فرهنگ احترام به مقامات است.
نسلهای جوانتر بیشتر به سبکهای ارتباطی افقی و برابرگرایانه علاقه دارند، که در آن ممکن است با همسالان و حتی مقامات رسمی با لحنی دوستانهتر صحبت کنند.
در مورد حساسیتهای فرهنگی و اجتماعی، نگرش نسلها به موضوعات حساس نیز سبک مکالمات را شکل میدهد؛ نسلهای قدیمیتر ممکن است از بحث درباره موضوعات جنجالی یا سیاسی در مکالمات غیررسمی اجتناب کنند و به دیپلماسی و ادب بیشتر تأکید کنند. نسلهای جوانتر که تحت تأثیر فعالیتهای اجتماعی در شبکههای اجتماعی قرار دارند، به راحتی و بدون اینکه نگران جریحهدار کردن احساسات دیگران باشد، به مباحث حساس اجتماعی و فرهنگی ورود میکند.
آیا سیاست «عذرخواهی اجباری» و «پاک کردن صورت مساله» تا ابد جواب میدهد؟
برخی جامعه شناسان از جمله جبار رحمانی بر این باورند که آنچه میان نسل جدید و نسلهای قبلی اتفاق افتاده، تفاوت نیست بلکه تضاد است. شناخت و درک این تضاد میتواند به ارتباط بهتر بین نسلها کمک کند. اما رفتار حاکمیت نشان میدهد دست کم در عرصه عمومی حاضر به پذیرش این اختلاف نسلی نیست و هربار این اختلاف ابعاد رسانهای و اجتماعی پیدا کند، آن را انکار میکند.
شاهد دیگری بر این مدعا، اتفاقاتی بود که در پاییز ۱۴۰۱ افتاد و شکاف نسل زد با حاکمیت را بیش از پیش آشکار کرد. شعارهای ساختارشکنانه در دانشگاه، استفاده از الفاظ رکیک در شعارهای اعتراضی نسل جدید که نه در انقلاب و نه در اعتراضات چهار دهه گذشته هرگز سابقه نداشت و شجاعت و جسارت جوانان و نوجوانان در رویکردهای اعتراضی شان نشان داد حاکمیت باید در مواجهه با این نسل سیاست دیگری در پیش بگیرد. اما کما فی السابق، حاکمیت ترجیح میدهد سرش را زیر برف کند. از عذرخواهی و اعتراف گیری از عوامل موزیک ویدئوی «هپی» تا اعتراف «دختران خیابان اکباتان» همگی بخشی از این به رسمیت نشناختن قرائت جامعه به ویژه نسل جدید است. اما مختصات نسل زد به گونهایست که اگر دولت همچنان قصد پاک کردن صورت مساله را داشته باشد، به زودی با مشکلات جدی تری روبه رو خواهد شد.