یک تحلیلگر مسائل سیاسی می گوید: بعید میدانم که امریکا و اسراییل، آزمون قبلی را یکبار دیگر امتحان کنند. اطلاعاتی که در حال حاضر در عرصه جهانی وجود دارد، نشان میدهد اسراییل ضربه سختی از قدرت موشکی ایران خورده است. در واقع هیبت اسراییل و هیمنه آنها پس از حمله ایران شکسته است.
ماشالله شمسالواعظین معتقد است مهمترین غنیسازی ایران نه در بخش هستهای بلکه در حوزه اتحاد ایرانیان است که باید متبلور شود، به همین دلیل است که ترجیع غنیسازی اتحاد را به کار میبرد تا به تصمیمسازان اهمیت توجه به مطالبات مردم را یادآور شود.
مشروح گفتگو با ماشالله شمسالواعظین را در ادامه می خوانید:
با اعمال آتشبس پس از جنگ ۱۲روزه، هر تحلیلگری از ظن خود نوری به ابعاد گوناگون این رخداد میتاباند. شما به عنوان یک روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل سیاسی چه تحلیلی از شرایط دارید؟
در پاسخ به بخش اول پرسش شما باید بگویم که بعید میدانم که امریکا و اسراییل، آزمون قبلی را یکبار دیگر امتحان کنند. اطلاعاتی که در حال حاضر در عرصه جهانی وجود دارد، نشان میدهد اسراییل ضربه سختی از قدرت موشکی ایران خورده است. در واقع هیبت اسراییل و هیمنه آنها پس از حمله ایران شکسته است. با فکت و اطلاعات مستند با شما صحبت میکنم، بر اساس اعلام شرکت هواپیمایی اسراییل، تنها ۲ساعت برای فروش الکترونیکی بلیت هواپیما باز شد و طی تنها ۲ ساعت ۲۸هزار و ۳۰۰ بلیت هواپیما توسط اسراییلیهایی که خواستار فرار از اسراییل هستند، رزرو شد.
شرکت هواپیمایی اسراییل اعلام کرد، چنین ظرفیتی ندارد و سایر شرکتهای هوایی هم امکان خروج از اسراییل را ندارند. فراموش نکنید که بخشی از فرودگاه بنگوریون اسراییل هم هدف موشکهای ایران قرار گرفته است. من نظامی نیستم اما دادههایی که در رسانههای جهانی وجود دارد میگوید که مقامات اسراییلی از قدرت موشکهای ایرانی بهتزدهاند.
به ویژه موشکهای آخری ایران بسیار دهشتناک بوده است. به خصوص موشک خیبرشکن۲ آسیب جدی به هیبت سیستمهای دفاعی حاضر در اسراییل رسانده است. نخست سیستم دفاعی تاد امریکایی که قبل از جنگ با سرعت به اسراییل منتقل شد. این سیستم برای لایههای دوم دوربرد استفاده میشود. سیستم دفاعی دوم که آسیب دید گنبدآهنین بود که کاملا دچار فروپاشی شد.
این سیستم لایههای کوتاهتر آسمان اسراییل را حفاظت میکرد و لایه سوم دفاعی اسراییل که آسیب دید، پدافند سائول بود که عملکرد مناسبی از خود نشان نداد. اسراییلیها البته ادعا میکنند ۷۶درصد موشکهای ایرانی را رهگیری و منهدم کردهاند! حتی با قبول این ادعا، فرض کنید اگر قرار بود کل موشکهای ایران به زمین برخورد کنند، چه جهنمی در انتظار اسراییل بود. اسراییل تا زمان برطرف کردن این عیوب بعید است در کوتاهمدت به ایران حمله کند.
این ساختار معیوب که شما درباره آن صحبت کردید، ایرادات تاکتیکی است یا راهبردی؟ پاسخ این پرسش مشخص میکند که اسراییل در کوتاهمدت توان حمله به ایران را خواهد داشت یا نه؟
این ایرادات تاکتیکی نیستند و کاملا راهبردی هستند و برای رفع آنها برنامهریزی بلندمدت نیاز است. البته ممکن است مدلی از حملات به لبنان را در ایران پیادهسازی کنند که این حملات هم با پاسخ قاطع ایران مواجه میشود. آقای عراقچی با صراحت اعلام کرد ایران لبنان نیست که سکوت کند. در لبنان دولت، سکوت میکند در ایران اما دولت رسما اعلام میکند که سکوت نمیکند و بلافاصله پاسخ میدهد.
مدل لبنانی که اسراییل به دنبال آن است، اینگونه است که اسراییل آتش را محترم میشمارد، اما اگر به زعم خود تهدید جدی در ایران احساس کرد و مثلا در شمال غرب ایران وضعیتی شکل گرفت که از نظر اسراییلیها تهدید بود، آن را هدف قرار میدهند! طبیعی است که ایران این نوع تهدیدات را نمیپذیرد و پاسخ محکم به آن میدهد.
فکر میکنید حملات موشکی ایران توازن را در منازعات ایران و اسراییل تغییر داده است؟
ایران امروز دست برتر و ابتکار عمل را در دست دارد. اسراییل زمانی به ایران حمله کرد که ایران همه پندارها و ممکنات را در خصوص راههای حمله اسراییل تصور میکرد به جز پهپادهای داخلی! یعنی ریزپرندههای وابسته به نیروهای زمینی موصاد در ایران. خود اسراییلیها اعلام میکنند ۱۰هزار ریزپرنده در ایران داشتند و صنعت این ریزپرندهها را در ایران راهاندازی کردند. امروز این شبکه از میان رفته. جاسوسان دستگیر شدهاند، شبکههای ارتباطیشان فروپاشیدهاند و امکان دیگری برایشان نمانده است. بنابراین تنها راه پیش روی اسراییل مدل لبنان است که آن هم با واکنش شدید ایران مواجه میشود.
با یک چنین پیشفرضهایی فکر میکنید ایران چه راهبردی را باید در پیش بگیرد. حسن روحانی اخیرا اعلام کرده، استراتژی ملی ایران باید تغییر پیدا کند. نظر شما در این خصوص چیست؟
اگر قرار باشد ایران متحد استراتژیک روسیه یا چین شود، به این معنی نیست که این کشورها در صورت حمله امریکا و اسراییل به ایران واکنش نشان میدهند. اگر اینگونه بود تا به امروز بارها جنگ جهانی سوم به راه افتاده بود. ایران باید بتواند در فاصله میان آتشبس تا بحران احتمالی بعدی (که امیدوارم هرگز رخ ندهد) بیشتر روی پای خود بایستد.
یک کبوتر را در نظر بگیرید که دو بال برای پرواز نیاز دارد. برای ایران این ۲بال استراتژیک یکی بنیه دفاعی و دیگری ظرفیتهای دیپلماتیک است. بال دیپلماتیک از این دکترین تبعیت میکند که هدف جنگها برقراری صلح است. این گزاره در استراتژیهای جهانی و دکترینهای نظامی معروف است. کشورها بر این باورند که جنگها در نهایت به برقراری صلح میانجامند. انواع و اقسام صلح وجود دارد. صلح مسلح مانند جنگ سرد یکی از نمونههای صلح است.
برخی صحبتهای ضد و نقیض این روزها مطرح میشود که باعث بروز انتقاداتی شده است. مثلا در شرایطی که ترامپ اعلام کرده که سیستم هستهای ایران کاملا از بین رفته، آیا دلیلی وجود دارد که برخی افراد و گروهها تلاش کنند این موضوع را تکذیب کنند؟ فکر نمیکنید بهتر باشد غرب را در بیخبری نگه داریم؟
شخصا خوشحالم که آقای عراقچی هوشمندانه دیپلماسی ایران را فرماندهی میکند. اشاره اخیر ایشان درباره اینکه برنامه اتمی ایران ضربه بسیار جدی خورده است در راستای این هوشمندی است. در شرایط فعلی آنانی که عکس این صحبتها را میزنند باید در صحبتهایشان تجدیدنظر کرده و این بحثها را به دستگاه دیپلماسی واگذار کنند. امروز دیدم غربیها از طریق عکسهای ماهوارهای در حال ارزیابی و اندازهگیری میزان انهدام فردو هستند و گمانهزنی میکنند.
با توجه به اینکه همکاری ایران با گروسی هم تعلیق شده، غرب تشنه دادههای اطلاعاتی درباره میزان ضربهای است که ایران در حوزه اتمی خورده. ضرورتی ندارد که فعالان سیاسی ایرانی بیدلیل این دادهها را در اختیار طرف مقابل قرار دهند. باید مجال پرواز به دستگاه دیپلماسی بدهیم که ضربات نهایی را به دشمنان وارد کنند. شاهکلید این ماجرا این است که افراد غیر دیپلمات و مفسران سیاسی به این حوزه ورود نکنند. به قول آیتالله خامنهای باید صدای واحدی از درون ایران شنیده شود. بال دوم این پیکره، بنیه دفاعی است که باید تقویت شوند. باید نقاط آسیبپذیر و کریدورهای گشوده شده که با توان نیروهای داخلی بوده، کاملا بسته شوند.
اگر قرار باشد به یک نقطه ضعف جدی در ایران اشاره کنید از نظر شما این نقطه ضعف شامل چه مواردی است؟
برای به نتیجه رسیدن بال دوم یعنی بنیه دفاعی باید ضعف تولید محتوا و رسانه برطرف شود. این ضعف برای یک دهه است که در صحنه منطقهای و جهانی آسیبهای جدی به کشور وارد ساخته است. شما میبینید که دولت نتانیاهو در تمام طول روزهای گذشته در عمق ۴۰متری سرزمینهای اشغالی و حتی سایر کشورها مانند قبرس پنهان شدهاند.
اساسا ۱۸ماه است که نتانیاهو به خانهاش هم مراجعه نکرده است. این مورد با کار رسانهای یک مزیت امنیتی در توان دفاعی اسراییل محسوب میشود و رسانهها در مورد آن قلمفرسایی میکنند. اما نگهداری آیتالله خامنهای در یک محل امن عادی با وجود تهدیدات آشکار دشمن تبدیل به یک مساله حاشیهساز رسانهای میشود. کدام عوامل هستند که چنین تلقیهایی ایجاد میکنند؟ رسانههای فارسیزبان هستند که اینگونه القا میکنند. رسانهها سانسور شدید اسراییل بر رسانهها را انظباط ملی تلقی میکنند و همین مورد برای ایران را ناتوانی در اداره اوضاع جنگی. ایران باید بلافاصله این نقطه ضعف را پوشش دهد.
اما قبول دارید که مردم ایران گلایههای بسیاری از رسانههای فارسی زبان ماهوارهای دارند. بسیاری از شهروندان اقدام به بایکوت این رسانهها کردهاند؟
رسانههای ماهوارهای فارسیزبان به دلیل اینکه بازوی تبلیغاتی دشمن شدند، مورد نفرت جامعه ایران قرار گرفتند. مدیریت این رسانهها به دلیل ریزشهای اخیر بسیار نگرانند. این موضوع برای مدیران ارشد نظام که اقدام به تصمیمگیری در این حوزهها میکنند خبر مثبتی است. باید بلافاصله اقدامات لازم صورت گیرد تا مرجعیت از رسانههای بیرونی به داخل بازگردد.
این روند باید صورت گیرد تا متوازن و متناسب با موازنههایی که در میدان جنگ به وجود آوردهایم در میدان تولید محتوا هم موازنه مدیریت افکار عمومی و حفظ تعادل روانی جامعه ایران صورت گیرد. ما آمادگی داریم با هر توانی که داریم در این زمینه کمک کنیم. ما به غنیسازی اتحاد ایرانیان نیاز داریم تا از طریق آن بتوانیم دشمن را به جای خودش بنشانیم.