کد خبر : ۱۰۴۴۵۶
۱۳:۲۰

۱۴۰۴/۰۴/۲۹
روزنامه هم‌میهن:

بحران‌های داخلی را دریابیم و با جامعه به آتش‌بس برسیم

بحران‌های داخلی را دریابیم و با جامعه به آتش‌بس برسیم

یک روزنامه اصلاح طلب نوشت: لازم است با صدای رسا هشدار داد که باید به ملت بازگشت و صریح اذعان کرد که بعد از این، فرمان حکمرانی فقط در مسیری خواهد راند که مطابق خواست همه ملت باشد. فرصت‌های پدیدآمده پس از جنگ در این روزها نیز به‌چشم برهم‌زدنی ناپدید می‌شوند. اگر حتی گمان می‌کنیم از مذاکرات آبی گرم نمی‌شود، لااقل بحران‌های حل‌ناشده داخلی را دریابیم و با جامعه به آتش‌بس برسیم. نامش را بگذاریم آتش‌بس ۲.

روزنامه هم‌میهن در یادداشتی با عنوان «آتش‌بس ۲؛ فرصت آشتی با ملت را از دست ندهیم» بر ضرورت توجه و تمرکز بر دستاورد مهم جنگ ۱۲ روزه، همبستگی ایرانیان، تأکید کرده است.

این روزنامه در این زمینه نوشت: از پس پایان موقت جنگ ایران و اسرائیل، یکی از تکرارشونده‌ترین سخنانی که طرح می‌شود، همبستگی ملی ایرانیان در قبال تهاجم دشمن است؛ گزاره‌ای که گویا هم اسرائیل، هم برخی از مسئولان کشور را به حیرت و تعجب واداشته است.

البته در این‌میان چند نکته قابل‌توجه است. یکی اینکه نباید بر این حماسه همبستگی لاف گزاف زد و تفاوت حمایت، سکوت و ترس را نادیده گرفت. نکته دیگر آن است که نباید در رویای این همبستگی به خواب رفت و گمان برد امری دائمی است. 

همینطور خطایی بسیار راهبردی است، سند زدن شکوه این همبستگی به‌نام حکومت. نکته آخر اینکه، حتی اگر بپذیریم آن همبستگی چنان بوده که امروز تبلیغ می‌شود، این را نیز فراموش نکنیم که قدرت، تشکل و انسجامی که جامعه در این زمینه از خود بروز داد، می‌تواند به اشکالی دیگر نیز بروز کند که یکی از ساده‌ترین آن‌ها قهر و غضب قطعی با کسانی خواهد بود که قدر این قدرت‌نمایی مردم در برابر بیگانه را ندانند و در را همچنان بر همان پاشنه‌ای بچرخانند که پیش‌تر می‌چرخید. در آن روزهای دشوار، جامعه ایران یا لااقل بخش‌هایی از آن، خود را دوباره بازیافت. 

در روزگاری که مدام تبلیغ می‌شد انسان ایرانی اتمیزه، خودخواه و سودجو شده و فقط به فکر جیب خودش است، دیدیم که دست‌ها به سوی هم دراز و درب خانه‌ها به روی هم گشوده شد. حتی با تمام نقدهای بحق از حکومت و کیفیت حکمرانی و با همه زوری که اسرائیل و رسانه‌ای چون ایران اینترنشنال برای ترغیب مردم به حضور در خیابان زد، ایرانیان رفتاری مدنی در خور تمدن دیرینه‌شان از خود بروز دادند و توانستند میان اولویت‌ها تفکیک ذهنی قائل شوند. اینها سرمایه‌های گرانقدری بود که ما زیر آوار مصائب زندگی پیش از جنگ فراموش‌شان کرده بودیم اما اینک چونان گنجی کمیاب در برابرمان می‌درخشند و انسان ایرانی می‌تواند بدان‌ها افتخار کند. 

وظیفه حکومت اما در قبال این بلوغ ملی بسیار سنگین‌تر از گذشته است. توضیح بیشتر آنکه معدل بلوغ، عقلانیت و مدارای جامعه ایرانی همواره بالاتر بوده و گویی این همیشه جامعه بوده که سنگ زیرین آسیاب شده تا ایران بماند. بارها و بارها به ده‌ها ترفند متوسل شده، ۱۰۰ نامه فرستاده و ۱۰۰ راه نشان داده که مسئول محترم بر سر عقل بیا و چنان تدبیری برگزین که هم ملت از آن کام بگیرد، هم خود از آن سرافراز باشی.

متاسفانه می‌دانیم که بسیاری از این نامه‌نگاری‌ها و راه‌دانی‌ها به بن‌بست کوچه علی‌چپ خورده و از اتخاذ تصمیم‌هایی ساده که می‌توانست نشان دهد دولت به ملت احترام می‌گذارد و خود را به‌راستی وکیل و به‌قول بنیانگذار جمهوری اسلامی «نوکر مردم» می‌داند، پرهیز شده است.

بدون تعارف اما باید نوشت که این تو بمیری، از آن تو بمیری‌ها نیست. شرایط به نقطه خطرناکی رسیده، دفتر روزگار ورقی عظیم خورده و پرده بسیاری از چیزهایی که زمانی بی‌بروبرگرد درست پنداشته می‌شدند، دریده شده است. دیدیم که، هم همه گزینه‌ها روی میز است، بنابراین حمله خارجی به کشور محال نیست، هم اگر مردم پای ایران نایستند، با هیچ سلاحی نمی‌توان از کشور دفاع کرد. بنابراین لازم است با صدای رسا هشدار داد که باید به ملت بازگشت و صریح اذعان کرد که بعد از این، فرمان حکمرانی فقط در مسیری خواهد راند که مطابق خواست همه ملت باشد. 

اگر چنین کنیم، آنگاه دیگر، نه امکانی برای تکرار خطاهای مشهود گذشته وجود خواهد داشت، نه فرصتی برای نقش‌آفرینی مجدد خطاکارانی که تمامی هم و غم‌شان خُرد کردن اعصاب جامعه بود و اینک نیز مشخص‌شده که طرح‌های ضدمردمی آن‌ها چگونه آب به آسیاب دشمن می‌ریخت. مخلص کلام، ۱۰سال پیش در چنین روزهایی برجام به سرانجام رسید. خاطرتان هست رقص و شادی مردم در خیابان‌ها را. همان زمان چه مخالفت‌ها با آن دستاورد نشد، آن‌هم از جانب کسانی که تحریم را نعمت می‌دانستند. 

در آن میدان البته، هم رئیس‌جمهور آمریکا بدعهدی کرد، هم خودمان قدر آن موقعیت را ندانستیم و تدبیری نیندیشیدیم که ترامپ نتواند به‌راحتی از آن خارج شود. نگاه‌مان به برجام بیشتر تاکتیکی بود تا راهبردی و به همین دلیل به‌جای آنکه آن را دستمایه حل‌وفصل بنیادی مشکلات‌مان با آمریکا کنیم، فرصتی دیدیم برای چندی گذران عمر. فرصت‌ها به‌سرعت برق‌وباد از دست رفتند و اینک در میانه مذاکره با همان ترامپ، درگیر تجاوزی همه‌جانبه به میهن شدیم. 

معیارهای گذر زمان در این یک‌دهه تغییری نکرده. فرصت‌های پدیدآمده در این روزها نیز به‌چشم برهم‌زدنی ناپدید می‌شوند. اگر حتی گمان می‌کنیم از مذاکرات آبی گرم نمی‌شود، لااقل بحران‌های حل‌ناشده داخلی را دریابیم و با جامعه به آتش‌بس برسیم. نام‌اش را بگذاریم آتش‌بس ۲.

منبع: هم میهن

گزارش خطا

ارسال نظر