یک کارشناس مسائل آمریکا گفت: اگر شخصیتی مثل مشاور امنیت ملی برکنارشده یا وزیر خارجه آمریکا با همین میزان تندروی به تیم رئیسجمهوری این کشور اضافه شود، تیم موجود با یک رویکرد تندروانهتر نسبت به تهران میتواند شکل بگیرد و غلظت این معنا افزایش یابد.در واقع کنار گذاشتن والتز توسط ترامپ، صرفا دلایل سیاسی ندارد.
مهدی مطهرنیا، در تشریح دلایل برکناری مشاور امنیت ملی کاخ سفید توسط ترامپ در گفتوگو با ایلنا اظهار کرد: در تحلیل علل برکناری مایک والتز باید توجه شود که دادههای پروندههای بینالمللی و داخلی در رسوایی سیگنال گیت، نقش کلیدی در این امر داشت و بالطبع، زمانی که حمله وسیع به والتز با محوریت درز اطلاعات طبقهبندی شده انجام شد، ترامپ از منظر منطق رهبری و مدیریتی نمیتوانست از او حمایت کند. ۱۰۰ روز اول دولت او هنوز تمام نشده بود و بر اثر یک اشتباه فاحش، مشاور امنیت ملی ایالات متحده، خبرنگاری را به شبکه گفتوگوی عالیترین مقامهاط امنیتی و سیاسی کابینه ترامپ افزود. در آنجا صحبتهایی پیش آمد که زمینهساز ایجاد فضایی شد که پرسش از والتز را به مجامع رسمی کشاند. این موضوع زمینههای ایجاد فضای انکار اولیه را فراهم کرد، اما در نهایت، والتز مجبور شد این موضوع را بپذیرد، زیرا خبرنگاران مدارک دیگری منتشر کردند که نشان داد اطلاعات طبقهبندیشده سری در حال جابهجایی بوده و او نیز افراد غیرمرتبط را به این شبکه پیوند داده بود.
وی ادامه داد: حالا که صد روز دولت ترامپ تمام شده است، از یک سو هنوز هم فشارها در ارتباط با این مسئله به عنوان یک بهانه امنیتی بر ترامپ وجود دارد و از سوی دیگر، با توجه به چالشهای موجود در پروندههای مختلفی مثل اوکراین، ایران، حماس و چین، این امر طبیعی است که والتز از این جهت و به این دلیل بنیادین کنار گذاشته شده است. او دیدگاههایی در ارتباط با تهران داشت و بیشتر در فضای سیاسی ایران، به ویژه از سوی طرفداران انجام مذاکره و رسیدن به یک مصالحه از سوی تهران و واشنگتن انتقاد میشد. آنچه حالا در دولت ترامپ میگذرد، یک بازی تنظیمشده است، اما در عین حال با تکیه بر اختلاف سلیقههای موجود در دولت ترامپ در رابطه با روش برخورد با تهران است، نه در اهداف تعیین شده. باید این منطق را بپذیریم که ترامپ به چیزی مانند برجام بسنده نخواهد کرد بلکه او خواهان آن است که در میز مذاکره ایران را شکست دهد. شکست و پیروزی امری نسبی است؛ هیچوقت نه پیروزی مطلق است و نه شکست مطلق؛ اما این اندازهگیری و معیار به نسبت گذشته و به نسبت رسیدن به اهداف، قابل سنجش میشود. اکنون مذاکرات به جایی رسیده است که باید اهداف مشخص دولت ترامپ در مذاکره با ایران شکل و محتوای خود را نشان دهد. هرچه جلوتر میرود، کار سختتر میشود، زیرا مسأله ترامپ تنها متوجه پرونده هستهای نیست. لذا باید بر این منطق پای فشرد که استفاده از این معنا، یعنی برکناری والتز و توجه به اینکه او اکنون در سازمان ملل متحد به عنوان کاندیدای نمایندگی این کشور مطرح خواهد بود، و بالطبع فرد جایگزین او در شورای امنیت و مشاور امنیت ملی ترامپ باید مشخص شود که عمگی پیچیدگیهای خاص خود را نمایان میکند.
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: اکنون که وزیر امور خارجه ایالات متحده موقتا جای او را گرفته است، این سطح نه تنها کاهش پیدا نکرده، بلکه در همان حد و اندازه باقی مانده است. اگر شخصیتی مثل او با همین میزان تندروی به تیم ترامپ اضافه شود، تیم موجود با یک رویکرد تندروانهتر نسبت به تهران میتواند شکل بگیرد و غلظت این معنا افزایش یابد. در کنار این، توییتی که پسر ترامپ در ارتباط با مذاکرات و نئوکانها و این مسائل داشته است، تا حدودی زمینه را برای ایجاد این فضا فراهم کرده است. اختلاف بسیاری در میان لایههای سهگانه پستهای نئوکانها، محافظهکاران و طرفداران ترامپ در ارتباط با پرونده ایران وجود دارد. ترامپ میخواهد مصالحه صورت بپذیرد و به طرف جنگ نرود. این امر از منظر استراتژیک روشن نیست، زیرا هیچ رهبری جنگ را به عنوان گزینه اول برنمیگزیند بلکه جنگ انتخاب آخر است. از اینرو، ترامپ تلاش میکند بدون دست یافتن به جنگ، به اهداف تعریفشده دست یابد. اما این بدان معنا نیست که مسئله ایران میتواند به سادگی و با یک نگاه تقلیلگرایانه در چارچوب شکلدهی به یک برجام دیگر در همان حد و اندازهها صورت بپذیرد. اگر این امر رخ دهد، باید بر این نکته تاکید کنم که هدف گرفتن یک توافق با ایران خواهد بود که آبروی ایران در گرو مذاکره با ترامپ، که به هیچ وجه جمهوری اسلامی ایران در مورد او نظر مثبتی نداشته، شکل گرفته است.
وی در پایان خاطرنشان کرد: این مسائل در حالی مطرح میشود که گفته شده احتمالا استیو ویتکاف، فرستاده ویژه ترامپ به خاورمیانه به عنوان جایگزین مایک والتز انتخاب خواهد شد ولی ویژگیهای جانشین احتمالی او را هم باید مدنظر قرار داد. استیو ویتکاف، یک فعال اقتصادی در عرصه املاک است اما او یک استراتژیست امنیتی با سابقه درخشان نیست. آمریکا افراد استراتژیست با سوابق امنیتی بالا را در ردههای مختلف سازمانهای اطلاعاتی خود دارد که میتوانند قابل توجه ترامپ باشند. اگرچه سخت به نظر میرسد، اما جایگزینی مانند ویتکاف میتواند یک حفره خطرناک در انتخاب ترامپ محسوب شود و جنبه خانوادگی و رویکردهای خاص را نشان دهد. این بدان معناست که هرچه طرف نزدیکتر است، بدون توجه به شایستگیها، در یک پست عالیرتبه قرار میگیرد. این موضوع میتواند برای ترامپ در آینده پیامدهای منفی داشته باشد. با توجه به اینکه دموکراتها هم اکنون پس از دوران ماه عسل ترامپ، در پی ایجاد فضای منفی برای انتخابات میاندوره کنگره و انتخابات آینده ریاستجمهوری در آمریکا هستند، ترامپ در این انتخابها باید بسیار مراقب باشد.