کد خبر : ۱۰۷۶۹۱
۱۶:۳۹

۱۴۰۴/۰۸/۲۱
ترجمه اختصاصی؛

دیک چنی؛ معمار «جنگ علیه ترور» و پایه‌گذار میراثی که به ترامپیسم انجامید

دیک چنی؛ معمار «جنگ علیه ترور» و پایه‌گذار میراثی که به ترامپیسم انجامید

دیک چنی، معاون جرج بوش و چهره‌ محوری «جنگ علیه ترور»، در ۸۴سالگی درگذشت. او که در سال‌های پایانی عمر به منتقد سرسخت دونالد ترامپ بدل شد، متهم است با گسترش بی‌سابقه اختیارات کاخ سفید، تضعیف نهادهای اطلاعاتی و نقض قوانین بین‌المللی، زمینه‌ساز شکل‌گیری همان الگوی قدرت‌طلبی شد که بعدها در ترامپیسم تبلور یافت؛ میراثی که از جنگ عراق و بازداشتگاه گوانتانامو آغاز شد و امروز در سیاست امنیتی و نظارتی آمریکا ادامه دارد.

این گزارش ترجمه‌ای است از مقاله‌ی «Dick Cheney’s role in ‘war on terror’ may have paved way for Trumpism» که توسط اصلاحات نیوز تهیه شده است و به درگذشت معاون جرج بوش می‌پردازد:

 

 

دیک چنی، که در سن ۸۴ سالگی درگذشت، در سال‌های پایانی عمرش به‌دلیل مخالفت سرسختانه با دونالد ترامپ به‌عنوان چهره‌ای میانه‌رو شناخته می‌شد، اما در عین حال متهم است که با تضعیف استقلال نهاد‌های اطلاعاتی و عدول ایالات متحده از قوانین بین‌المللی، مسیر را برای ظهور ترامپیسم هموار کرده است.

 

به‌عنوان معاون دوم جرج دبلیو بوش در دوران «جنگ علیه ترور» که پس از حملات ۱۱ سپتامبر اعلام شد، چنی خود را به یکی از قدرتمندترین معاونان ریاست‌جمهوری در تاریخ آمریکا بدل کرد و یکی از پیشگامان اصلی در پیشبرد حمله به عراق و استفاده از شکنجه علیه اعضای مظنون القاعده بود که بدون محاکمه در بازداشتگاه‌های مخفی سازمان سیا (black sites) در خارج از کشور نگهداری می‌شدند.

 

در این مسیر، او برداشتی قاطع و تهاجمی از اختیارات ریاست‌جمهوری در برابر سایر شاخه‌های حکومت اتخاذ کرد و استدلال می‌کرد که کاخ سفید پس از رسوایی نیکسون و ماجرای واترگیت، به‌طور غیرمنصفانه‌ای از سوی کنگره محدود شده است.

 

حتی در حالی که او به‌شدت از افراط‌کاری‌های تیم ترامپ انتقاد می‌کرد، دیک چنی هرگز از سابقه عملکرد خود ابراز پشیمانی نکرد. او بر این باور بود که رئیس‌جمهور ایالات متحده باید در به‌کارگیری قدرت کشور در سطح جهانی اختیارات کامل و آزادی عمل داشته باشد؛ امری که به‌زعم او موجه بود، زیرا آمریکا «بزرگ‌ترین نیروی نیکی است که جهان تاکنون شناخته است».

 

کتابی که او در سال ۲۰۱۵ همراه با دخترش لیز چنی نوشت، با عنوان «استثنایی» (Exceptional) منتشر شد.

 

چنی استدلال می‌کرد که «بازجویی پیشرفته» — اصطلاحی که دولت بوش برای اشاره به شکنجه به کار می‌برد — «ما را در امان نگه داشت».

 

او در سال ۲۰۰۸ در گفت‌و‌گو با روزنامه واشنگتن تایمز گفت: «من فکر می‌کنم این روش‌ها مستقیماً مسئول این واقعیت هستند که ما توانسته‌ایم در طول هفت سال و نیم گذشته از وقوع یا موفقیت حملات بیشتر علیه خاک آمریکا جلوگیری کنیم یا آنها را شکست دهیم.»

 

با این حال، هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد استفاده از شکنجه، از جمله غرق مصنوعی (waterboarding)، منجر به خنثی‌سازی حملات بعدی شده باشد. به‌کارگیری این روش‌ها باعث شده است شهادت افراد در چندین پرونده مرتبط با حملات ۱۱ سپتامبر که در بازداشتگاه گوانتانامو در حال رسیدگی هستند، مخدوش شود و همین امر برگزاری یک محاکمه واقعی در خاک ایالات متحده را غیرممکن کرده است. بازداشتگاه گوانتانامو یکی دیگر از میراث‌های دوران بوش–چنی است؛ یک خلأ حقوقی پایدار که دو دولت دموکرات بعدی نیز نتوانستند آن را تعطیل کنند. ترامپ از این اردوگاه به‌عنوان مرکز نگهداری موقت مهاجران اخراج‌شده استفاده کرد.

 

تا زمان مرگ خود، چنی همچنان اصرار داشت که تهاجم سال ۲۰۰۳ به عراق و سرنگونی صدام حسین تصمیمی درست بوده است، هرچند این اقدام درگیری داخلی طولانی‌مدتی را شعله‌ور ساخت که جان صد‌ها هزار غیرنظامی عراقی را گرفت.

 

چنی و دخترش در کتاب Exceptional نوشتند: «عراقِ صدام محتمل‌ترین پیوند میان تروریست‌ها و سلاح‌های ویرانگری بود که آنها در پی دست‌یابی به آن بودند.».

 

اما این توجیه از این واقعیت چشم‌پوشی می‌کرد که سلاح‌های کشتار جمعی (WMD) — که مبنای اصلی آغاز جنگ بودند — اصلاً وجود نداشتند. رژیم صدام سال‌ها پیش از حمله، برنامه‌های مربوط به سلاح‌های کشتار جمعی را متوقف کرده بود. جامعه اطلاعاتی ایالات متحده در ابتدا نسبت به شواهد مربوط به سلاح‌های کشتار جمعی (WMD) در آستانه جنگ موضعی دوپهلو و نامطمئن داشت.

 

دیک چنی نقش اصلی را در وادار کردن نهاد‌های اطلاعاتی به تهیه گزارش‌هایی منطبق با باور دولت بوش ایفا کرد؛ باوری که معتقد بود این سلاح‌ها تهدیدی موجودیتی برای ایالات متحده محسوب می‌شوند و در آستانه انتقال به دست تروریست‌ها قرار دارند. در همین راستا، معاون وقت رئیس‌جمهور با زیر پا گذاشتن عرف‌ها و هنجار‌هایی که از استقلال نهاد‌های اطلاعاتی محافظت می‌کردند، چندین بار شخصاً به دفتر مرکزی سازمان اطلاعات مرکزی (CIA) در لَنگلیِ ایالت ویرجینیا رفت، با هدف آشکار فشار و ارعاب تحلیلگران اطلاعاتی.

 

پاول پیلار (Paul Pillar)، که در زمان تهاجم به عراق افسر اطلاعات ملی در امور خاور نزدیک و آسیای جنوبی در شورای اطلاعات ملی ایالات متحده بود، گفت: «چنی یکی از چهره‌های کلیدی در فساد رابطه میان اطلاعات و سیاست به‌منظور پیشبرد فروش جنگ عراق بود.»

 

او افزود: «چنی در سخنرانی‌ای در اوت ۲۰۰۲ اعلام کرد که هیچ تردیدی وجود ندارد که صدام حسین در حال حاضر سلاح‌های کشتار جمعی در اختیار دارد — در حالی که تنها چند هفته بعد، جامعه اطلاعاتی تازه کار خود را بر روی برآورد بدنامی در همین زمینه آغاز کرد.» پیلار ادامه داد: «می‌توان تصور کرد چه فشاری بر افسران اطلاعاتی وارد می‌شد اگر می‌خواستند مستقیماً با چنین اظهارات علنی از سوی یک مقام ارشد مخالفت کنند.

 

چنی همچنین بار‌ها سازمان‌های اطلاعاتی را تحریک و تشویق می‌کرد تا هر تکه از گزارش‌ها یا اطلاعاتی را بیابند که بتوان از آن برای القای این تصور استفاده کرد که میان رژیم عراق و القاعده نوعی اتحاد وجود دارد.»

 

چنی نقش تعیین‌کننده‌ای در تصویب قانون میهن‌دوستی آمریکا (USA Patriot Act) تنها شش هفته پس از حملات ۱۱ سپتامبر ایفا کرد؛ قانونی که به‌طور گسترده اختیارات قوه مجریه را برای انجام تحقیقات و نظارت بدون حکم قضایی، به‌نام مبارزه با تروریسم، گسترش داد. با وجود اعتراض فعالان حقوق مدنی که هشدار داده بودند این قانون می‌تواند علیه شهروندان عادی آمریکا مورد سوءاستفاده قرار گیرد.

 

دولت دونالد ترامپ نیز با استفاده از شعار مبارزه با تروریسم، سرکوب اعتراضات و حتی توسل به زور در داخل خاک ایالات متحده را توجیه کرد؛ اقدامی که با اتکا به واحد‌های اداره مهاجرت و گمرک (ICE) که در دوران او به‌طور چشمگیری گسترش و تقویت یافته بودند، انجام گرفت.

 

آلکا پرادان (Alka Pradhan)، وکیل مدافع در دادگاه‌های نظامی خلیج گوانتانامو و استاد حقوق وابسته در دانشگاه پنسیلوانیا، گفت: «زمانی که دیک چنی برای گسترش اختیارات قوه مجریه، برپایی اردوگاه‌ها در گوانتانامو، و تقویت برنامه شکنجه ایالات متحده، قوانین بین‌المللی و داخلی را به گره و پیچش درآورده و تحریف می‌کرد، ما وکلای حقوق بشر پیش‌بینی کرده بودیم که در نهایت به نقطه‌ای خواهیم رسید که اکنون در آن قرار داریم: به وضعیتی که در آن قوه مجریه ادعا می‌کند اختیار دارد هرگونه مخالفتی را «تروریسم» بنامد و هر اقدام دولتی را «جنگ» تلقی کند تا از پاسخ‌گویی بگریزد.» او افزود: «هر رئیس‌جمهور بعدی، از طریق برنامه‌های پهپادی یا طرح‌های نظارت گسترده و فوق‌العاده، بر میراث چنی بنا نهاده است تا به وضعیت کنونی در تاریخ ایالات متحده برسیم.»

منبع: Guardian

گزارش خطا

ارسال نظر