رئیس کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی مجلس دهم گفت: تبدیل لایحه ۱۱ مادهای دولت برای تشکیل سازمان ملی مهاجرت به لایحهای ۵۶ مادهای، موضوع خطرناکی است که پشت پرده سیاسی دارد.دولت باید مراقب این موضوعها باشد و موادی به لایحه سازمان ملی مهاجرت اضافه نشود که بیش از آنکه این مواد برخاسته از یک دلسوزی ملی باشد، برخاسته از نوعی منافع مافیایی باشد.
حشمتالله فلاحتپیشه، معتقد است که تبدیل لایحه ۱۱ مادهای دولت برای تشکیل سازمان ملی مهاجرت به لایحهای ۵۶ مادهای، موضوع خطرناکی است که پشت پرده سیاسی دارد. این استاد علوم سیاسی دانشگاه به مسعود پزشکیان توصیه میکند که درخواست استرداد لایحه را از دولت ارائه کند و سیاستهای رقبای انتخاباتیاش را اجرا نکند.
در ادامه مشروح گفتگو با رئیس کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی مجلس دهم را می خوانید:
بنابر چیزی که خود مجلس اذعان کرده، برای تشکیل سازمان ملی مهاجرت دولت لایحهای با ۱۱ ماده را به مجلس فرستاده و این لایحه در مجلس تبدیل به ۵۶ ماده شده است. تحلیل شما از ماجرای افزایش مواد این لایحه چیست و به نظرتان چه اهدافی دارد؟
من از پشت پرده این قضیه خیلی نگران هستم. دولت لایحهای که برای تشکیل سازمان ملی مهاجرت به مجلس داده است، لایحهای با یازده ماده بود، اما همین که این لایحه به مجلس فرستاده شد، در آنجا سعی کردند طرحهایی که پیش از این در دست داشتند را بر لایحه دولت بار کنند؛ بهطوریکه شنیدهام لایحه ۱۱ مادهای دولت به لایحهای رسیده که حدود پنجاه و چند ماده دارد. بخش عمدهای از موادی هم که میخواهند به لایحه دولت اضافه کنند، موادی است که برخی از نمایندگان پیش از این در یک طرح تحت عنوان «ساماندهی اتباع خارجی» داده بودند.
اما مسئله چیست که مهم است؟ مسئله مهم که در ابتدا میتوان اشاره کرد این است که لایحه هشتاد و پنجی شده است. این هشتاد و پنجی شدن لایحه سازمان ملی مهاجرت، کار خطرناکی است. هشتاد و پنجی کردن لایحه یعنی اینکه مردم نمیشنوند، یعنی اینکه در صحن مجلس پیرامون لایحه بحث نمیشود، لایجه به کمیسیون ویژه میرود، آنجا همین که کمیسیون به لایحه رای داد، مجلس با یک رای آن را آزمایشی شروع به اجرا میکند.
گفتید که ماجرای افزایش مواد لایحه تشکیل سازمان ملی مهاجرت، پشت پرده دارد. این پشت پرده چیست؟
یک عده در ایران متاسفانه به این نتیجه رسیدهاند که پنجره حمایتی جمعیت طرفدارشان بسته شده است و لذا اینها عملاً بهدنبال ملتسازی جدید هستند؛ به گونهای که حتی بعضاً در برخی از جلساتشان هم ابایی از این ندارند که بگویند برخی از جمعیتهای قومی در ایران، حامی ما نمیشوند و به همین علت دنبال ملتسازی رفتهاند. قضایایی هم که در سوریه شکل گرفت را به عنوان شاخص برای خودشان میآورند و اعتقاد دارند که افرادی که ما میتوانیم تبعه ایران کنیم، اینها میتوانند حامی ما شوند.
این تفکر خطرناکی است که بعضاً در برخی جلسات هم از سوی برخی افراد مطرح میشود. پشت قضیه، این موضوع است که اشاره کردم. دولت، لایحه را برای رفع یک آسیب داده است. چون الان ایران براساس آمار، پناهندهپذیرترین کشور دنیاست. من یک آمار بدهم. مجموع پنج شش قدرت دنیا، به اندازه ایران پناهنده ندارند.
این در حالی است که درآمد ناخالص داخلی آنها چند صد برابر ایران است و برای ایران، این موضوع تبدیل به یک معضل شده است؛ طوری که همین حالا که اخراجها صورت گرفته است، خود مقامات مسئول اعتقاد دارند که بهرغم اخراجهای گسترده یک سال اخیر، هنوز فقط یکچهارم افرادی که باید اخراج میشدند، از ایران اخراج شدهاند. دولت میخواهد این موضوع را ساماندهی کند. بهخصوص اینکه بعد از طالبان، حتی ترکیب جمعیتی که به ایران آمدند، به شبکه خطرناکی تبدیل شد که نمونه آن را ما در طول جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل دیدیم.
ولی اتفاقی که الان افتاده این است که عدهای همواره از این موضوع استفاده میکنند برای اینکه ماده ۹۸۰ قانون مدنی کشور را دور بزنند. ماده ۹۸۰ قانون مدنی کشور که قبل از انقلاب هم بوده و مادهای قوی است که همه کشورها هم چنین مادهای را دارند، در این ماده آمده است: «کسانی که به امور عامالمنفعه ایران خدمت و یا مساعدت شایانی کرده باشند و همچنین اشخاصی که دارای عیال ایرانی هستند و از او اولاد دارند و یا دارای مقامات عالی علمی و متخصص در امور عامالمنفعه میباشند و تقاضای ورود به تابعیت دولت جمهوری اسلامی ایران را مینمایند در صورتی که دولت ورود آنها را به تابعیت دولت جمهوری اسلامی ایران صلاح بداند بدون رعایت شرط اقامت ممکن است با تصویب هیئت وزیران به تابعیت ایران قبول شوند.» براساس این ماده، فقط دولت و هیئت وزیران اختیار اعطای اقامت دائم را دارد؛ آن هم فقط به افرادی که خدمات عامالمنفعه وسیعی ارائه میدهند.
به عبارتی آن چیزی که تحت عنوان کیفی کردن مهاجرپذیری در دنیا وجود دارد، در قانون ایران هم پیشبینی شده است ولی الان در اینجا، یکی از خطرناکترین موادی که اضافه شده است، این است که افرادی که طرح دادند، میخواهند این اختیار ماده ۹۸۰ را از هیئت وزیران گرفته و به سازمان ملی مهاجرت بدهند و بعد آدم خودشان را آنجا بگذارند و آن آدم خودشان شروع به دادن اقامتهای سهساله، پنجساله، ویژه و تابعیت کند.
جالب این است که هیچگونه شرطی که برای پذیرش مهاجران کیفی یا مغزها صورت میگیرد، اینجا دیده نمیشود. موضوع اساسی دیگری که وجود دارد، این است که این افراد، اصلاً شایستگی و اهلیت لازم را ندارند و الان این لایحه دولت را بهانهای برای پیشبرد سیاستهای خودشان تبدیل کردهاند. موضوع اول که اشاره کردم اینها دنبال ملتسازی جدید هستند.
موضوع دوم این است که اینها شکستهای جدی را بر کشور در این زمینه تحمیل کردهاند. از جمله کارهایی را که کردهاند و این خیلی مهم است، این است که الزام پناهندگان به ارائه گواهی سلامت پزشکی را در طول سالیان گذشته از بین بردهاند. یعنی الان اتفاقی که افتاده این است که بیماریهایی همچون هپاتیت، سل و ایدز در بین پناهندگان به شدت افزایش یافته است، چون گواهی سلامتی که قبلاً در قوانین قرار گرفته بود را الان برداشتهاند و پناهندهای که الان میخواهد بیاید، گواهی سلامت نمیخواهد. یکی از بزرگترین ظلمهایی که انجام دادند این موضوع است. در کشورهای مهاجرپذیر، نمیآیند همه را از یک کشور و حتی یک مذهب بیاورند.
در همان آلمان و آمریکا، یک سقف رعایت شده است و براساس آن سقف، مهاجر را قبول میکنند؛ برای اینکه یک جمعیت قومی را در دل جمعیت خودشان قرار ندهند که جمعیت خودشان را از خلوص جمعیتی بیاندازند ولی اینجا این موضوع رعایت نشده است؛ طوری که الان ۹۸ درصد پناهندگانی که در ایران وجود دارند، فقط افغانستانی هستند و این عدد ۹۸ درصد خیلی عدد وحشتناکی است و اینها متشکلترین گروه اقلیت را در کشور شکل دادهاند. کار دیگری که به شدت خطرناک است، آمار رسمی که ایران به سازمان ملل داده است، این است که ایران سالانه ده میلیارد دلار هزینه مهاجران میکند که از این رقم، سالانه چیزی حدود ۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار فقط هزینه پزشکی این افراد خواهد شد.
نکته جالب این است که کل بودجه سالانه افغانستان حدود ۳ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار است، یعنی ما سه برابر بودجه افغانستان هزینه میکنیم و کسی هم کمکی نمیکند. کار خطرناک دیگری که در طرح آمده است، این است که اجازه استملاک را به اینها میدهند. یعنی براساس موادی که قرار داده شده است، اتباع این اجازه را دارند که در ایران به تدریج ملک خریداری کنند و این کار به شدت خطرناکی است که در این لایحه قرار داده شده است.
به مواردی از این لایحه اشاره کردید. پایه و اساس این اقدامات چیست؟
اساس این موضوع، نیت سیاسی افرادی است که پشت آن قرار دارند. در گذشته و بهویژه در دولت قبل از آقای پزشکیان، بیشترین آمار مهاجران را داشتیم؛ طوری که حتی دستورهایی که برای جلوگیری از ورود مهاجران دیده شده را نادیده گرفتند و افرادی حتی تحت عنوان ملتسازی از این موضوع یاد کردند و سعی کردند این قضیه را تسهیل کنند.
پشت قضیه همین افراد قرار دارند. دولت با دادن لایحه سازمان ملی مهاجرت سعی کرد این موضوع را ساماندهی کند ولی اینها سعی میکنند که مشکل سیاست خودشان را حل کنند و عملاً خلوص جمعیتی ایران را از بین ببرند، چون در محافل سیاسیشان بارها گفتهاند که چنین اتباعی، از خیلی از اقلیتهای قومی برایشان بهتر هستند و این نشان میدهد که تفکر خطرناکی پشت این ماجرا وجود دارد.
با اقدامی که مجلس درباره لایحه صورت داده است، دولت پزشکیان و شخص رئیسجمهور باید چه کنند تا از آسیبهای احتمالی پیشگیری کنند و مانع از فاجعه احتمالی شوند؟
باز هم میگویم، هشتاد و پنجی کردن این لایحه و افزایش مواد آن ظلم به ملت ایران است، چون اینها دارند درباره سرنوشت یک ملت صحبت میکنند. آن هم ملتی که به شدت از قبال این موضوع آسیب دیده است. آماری که ما در طول ۳ الی ۴ سال گذشته داریم، این موضوع را نشان میدهد. در طول این سالهایی که اتباع به یکباره آمدند، آمار جرائم در مناطقی که به یکباره این افراد ساکن شدند، بعضاً تا ۲۱۵ درصد افزایش پیدا کرده است. این آماری است که وجود دارد.
آقای پزشکیان همین حالا باید درخواست استرداد کند، اگر استرداد نشود، من اعتقاد دارم پزشکیان مثل خیلی از کارهای دیگر سیاستهای رقیبهایش را اجرا خواهد کرد و قبای یک سیاست خطرناک را علیه ملت ایران خواهد دوخت. این نکته، چون مهم است، باز هم تکرار میکنم؛ نیت سیاسی پشت این قضیه قرار دارد، افرادی که ریشهشان جای دیگری است و ریشه فکری جای دیگری را دارند، دنبال ملتسازی به عنوان ملت رقیب با ایران هستند و سیاست بدون سرزمین هستند، ضمن اینکه اینها قبلاً گفتهاند که ایران مرز نمیخواهد و مرز با ملتسازی ما متفاوت است.
یک موضوع را هم سربسته بگویم. برخی افراد هم در این بین وجود دارند که موضوع را کاملاً اقتصادی میبینند؛ در برخی مالهای بزرگ شمال تهران، اینها برخی از سرمایههای افغانستانی را وارد کردهاند؛ سرمایههایی که از محل اموراتی همچون املاک و سوخت و آمد و شد مهاجران بهدست آوردهاند را با عدهای در ایران شریک شدند و ردپای اقتصادی آنها در برخی مالهای بزرگ تهران، دیده میشود. دولت باید مراقب این موضوعها باشد و موادی به لایحه سازمان ملی مهاجرت اضافه نشود که بیش از آنکه این مواد برخاسته از یک دلسوزی ملی باشد، برخاسته از نوعی منافع مافیایی باشد.