کد خبر : ۱۰۷۵۵۷
۱۷:۵۰

۱۴۰۴/۰۸/۱۷
مرتضی مبلغ:

حاکمیت باید خود را از دام تندروها نجات دهد

حاکمیت باید خود را از دام تندروها نجات دهد

تندروها حرف مردم را نمی‌زنند و به گونه‌ای عمل می‌کنند که مشکلات و شکاف‌ها تشدید می‌شود. اینها به انسجام ایجاد شده، ضربه می‌زنند. حاکمیت باید به این موضوع هم توجه نشان داده و رفتار و رویکرد و دیدگاه‌های این تریبون‌داران را تغییر دهد.

مرتضی مبلغ معتقد است، اگر انجام اصلاحات اقتصادی و رفع ناترازی‌های بنیادین در کوتاه مدت دشوار است و به رفع تحریم‌ها و توافقات حوزه سیاست خارجی نیاز دارد، انجام اصلاحات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در کوتاه مدت ممکن است و باعث افزایش رضایتمندی عموم مردم می‌شود. مبلغ درگفت‌وگو با «اعتماد» با واکاوی دوران پسا جنگ ۱۲‌روزه به همه مسائلی می‌پردازد که زمینه افزایش رضایتمندی مردم را فراهم می‌کند. واقع آن است که پس از جنگ ۱۲‌روزه، مهم‌ترین ضرورت  مطرح شده از سوی نخبگان، کارشناسان و دانشگاهیان، موضوع حفاظت از انسجام و اتحاد ایجاد شده در جنگ بود.

او می گوید: انسجامی که باعث شد دشمنان نتوانند به اهداف از پیش تعیین شده خود دست یابند. در واقع گفته شد همانطور که مردم در بزنگاه تهاجم دشمنان بیرونی، پشت ایران و تمامیت ارضی کشور ایستادند، نظام حکمرانی هم پس از فرونشستن غبار جنگ، باید رضایتمندی و مطالبات مردم را مد‌نظر قرار دهد. در این فضا بود که جوی از خوش‌بینی شکل گرفت و این امیدواری ایجاد شد که زمینه‌های انجام این اصلاحات فراهم شود.

مشروح گفتگو با معاون وزیر کشور دولت اصلاحات را در ادامه می خوانید: 

موضوع اتحاد و انسجام ایجاد شده پس از جنگ ۱۲‌روزه گزاره مهمی است که نخبگان و دانشگاهیان کشورمان بر آن تاکید دارند. آیا یک چنین شرایطی به نفع مطالبات مردم ایجاد شده است؟

قبل از ورود به بحث لازم است به یک بحث مهم توجه شود و آن اینکه حین جنگ و تجاوز اسراییل به ایران و پس از آن، اجماعی بین مقامات ارشد کشور و حاکمان شکل گرفت که در کنار دفاع موثری که نیرو‌های نظامی ایران انجام دادند، وحدت و انسجام مردم (و اینکه وارد بازی دشمنان نشدند) فوق‌العاده برای ایجاد بازدارندگی کشورمان مهم بود. به دنبال آن این ایده شکل گرفت که برای تقویت این انسجام لازم است تلاش‌های جدی صورت گیرد.

در ابتدا هم امیدواری‌هایی شکل گرفت که حاکمیت با توجه به شرایط مساعدی که ایجاد شده و درس‌های از گذشته برای تقویت انسجام ملی به دنبال حرکت‌هایی در راستای تقویت انسجام ملی و افزایش رضایتمندی است. متاسفانه این جریان خیلی زود فراموش شد و شرایط مانند گذشته شد و به قول معروف سیستم به تنظیمات کارخانه‌ای خود بازگشت. امروز حرکت جدی و اساسی و موثری به نفع مطالبات مردم مشاهده نمی‌شود. اینکه حاکمیت برنامه‌ای را اجرایی کرده باشد که انسجامی که خودشان روی آن اجماع کرده بودند، محقق شود هنوز مشاهده نمی‌شود. مایه تاسف بسیار است که چرا از این فرصت طلایی به درستی استفاده نشد.

پرسش مهم این است که چه عاملی باعث شده، اصلاحات ضروری که سیستم سیاسی بر انجام آن به توافق رسیده بود به تعویق بیفتند؟

عامل اصلی، تحرکات طیف‌های تندرو است. به نظر می‌رسد که تندرو‌ها و جریان افراطی که بار‌ها دلسوزان هشدار داده‌اند اینها خطر بزرگی برای کشور هستند و خواسته یا ناخواسته همسو با دشمنان قسم‌خورده عمل می‌کنند در بخش‌های مختلف سیستم رسوخ کرده‌اند. فضاسازی‌ها، حرکات، تحرکات و حاشیه سازی‌های این رادیکال‌ها اجازه نداده است این اصلاحات ضروری رخ دهد. البته جای تعجب است که چطور عقلا و بزرگان حاکمیت متوجه اهمیت این فرصت نیستند و در حال از دست دادن فرصت هستند. مساله بعدی این است که برای ایجاد رضایتمندی در دو عرصه می‌توان کار کرد؛ نخست عرصه‌های اقتصادی است که انجام آن برای شرایط امروز ایران و بحران‌هایی، چون تورم‌های افسارگسیخته و فقر فزاینده بسیار مهم است.

عرصه مهم بعدی عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. به طور طبیعی در عرصه نخست که مسایل اقتصادی است، ایجاد رضایتمندی بسیار دشوار است و عوامل بیرونی هم در آن نقش‌آفرین هستند. ایران به درآمد نیاز دارد، به ابزار و امکانات مادی و مالی نیاز دارد و با توجه به تحریم‌ها، بحران‌ها و مشکلاتی که انباشت شده و انواع ناترازی‌های انباشت شده طی سالیان گذشته به سادگی نمی‌توان در این زمینه کار‌های جدی و موثر در کوتاه مدت انجام داد. اما در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، به راحتی می‌توان اقداماتی را انجام داد. هزینه هم ندارد و اراده سیاسی و درک و فهم درست نیاز دارد.

در این زمینه می‌توان اقدامات فوری و موثر انجام داد. به سرعت می‌شد مقدار قابل توجهی رضایتمندی در جامعه ایجاد کرد، اعتماد و سرمایه اجتماعی را افزایش داد. اما متاسفانه به دلیل افکار تند و متوهمانه‌ای که تندرو‌ها دارند و آن‌را پمپاژ می‌کنند، این اتفاق تا به امروز رخ نداده است. حتی اگر مسئولان هم بخواهند این اصلاحات را اجرایی کنند با سد سدید این افکار متحجر و متوهم روبه رو می‌شوند.

شما معادله‌ای را تصویرسازی کرده‌اید که در آن انجام اصلاحات در بخش‌های مختلف به عنوان یک ضرورت عاجل مطرح است.  در عین حال اشاره کردید موانعی، چون تحرکات تندرو‌ها هم اجازه چنین اصلاحات حیاتی را نمی‌دهند. برای حل این معادله و تناقض چه باید کرد؟

فکر می‌کنم نظام حکمرانی هر‌چه سریع‌تر باید خود را از مخمصه‌ای که تندرو‌ها برایش ایجاد کرده‌اند، نجات دهد. به تدریج با حاشیه رانده شدن اینها و اقدامات موثر در جامعه می‌تواند حرکت‌های رضایت‌بخشی را ایجاد کند که منجر به افزایش انسجام اجتماعی و اتحاد ملی شود. بزرگ‌ترین عامل بازدارنده، ایجاد این رضایتمندی عمومی  است. این انسجام و رضایتمندی عمومی برگ‌های برنده جمهوری اسلامی درمذاکرات و  در مواجهه با دشمنان را افزایش می‌دهد. ضمن اینکه توان دیپلماسی را هم بالا می‌برد.

این اصلاحات حتما مصادیقی هم دارد. اگر قرار باشد به صورت مصداقی به این اصلاحات ضروری اشاره کنید، کدام عوامل را موثر می‌دانید؟

به برخی از موارد بار‌ها اشاره شده است. یکی از آنها فیلترینگ است. صد‌ها بار گفته شده که فیلترینگ به هیچ وجه و مطلقا منویات و اهداف  فیلترکنندگان را برآورده نکرده است. یک نفر نمی‌تواند دلیل یا دلایلی جزیی بیاورد که فیلترینگ فلان آثار مثبت را داشته و فلان هدف نظام را تامین کرده است. در مقابل خسارات بسیاری به کشور و افکار عمومی وارد کرده است و منجر به ایجاد شکاف میان ملت و سیستم شده است. بسیاری از کسب و کار‌ها با فیلترینگ آسیب دیدند.

باند‌ها و رانت‌ها و کارتل‌های فیلترفروشی پیدا شدند که  سود‌های کلانی را به جیب زدند. همین کارتل‌ها و باند‌ها امروز به یکی از عوامل مقابله با رفع فیلترینگ هستند. بحث چند ده همت درآمد فروش فیلترشکن‌ها مطرح است. طبیعی است که این کلونی‌ها در برابر  رفع فیلترینگ مقاومت می‌کنند. آسیب مهم دیگر اینکه بستر جامعه را برای جاسوسی و کسب  اطلاعات فراهم کرده است. یعنی با فیلترینگ، افرادی که به دنبال نفوذ هستند راحت‌تر می‌توانند در ارکان مختلف جامعه و کشور نفوذ کنند. برخی موافقان فیلترینگ استدلال می‌کنند که مثلا مدیران فیلترینگ زیر بار شرط‌هایی که ما می‌گذاریم نمی‌روند! خب که چی! ثم ماذا! آیا پس از فیلترینگ ایران مخاطبان تلگرام کمتر شده‌اند؟ مدیران این اپلیکیشن‌ها آسیب دیده‌اند؟ این اتفاق نیفتاده و در آینده هم رخ نمی‌دهد.

این استدلال از کمترین منطق برخوردار است. با این تهدیدات هیچ اتفاقات مثبتی به نفع ایرانیان رخ نمی‌دهد. این وسط مردمی آسیب می‌بینند که به جریان سیال اطلاعات دسترسی ندارند و هزینه‌های ماهانه آنها به دلیل خرید فیلترشکن افزایش یافته است. از سوی دیگر منافذ جاسوسی ایجاد شده است.  در یک چنین شرایطی عقل حکم می‌کند این محدودیت ارتباطی رفع شود. نه به گونه‌ای که اثر نداشته باشد بلکه به صورت فراگیر و اثر بخش. متاسفانه برخی اقدامات اثر بخش از سوی حاکمیت به نحوی  آرام و کند  صورت می‌گیرد که اثر مثبتی ندارد. اما اگر به شکل هوشمندانه و فوری انجام شود، آثار مثبت بسیاری خواهد داشت.

موارد مصداقی که اشاره کردید اغلب در حوزه ارتباطات و برخی موارد مرتب با آن بود. در حوزه‌های سیاسی و اجتماعی این اصلاحات چه شکل و شمایلی باید داشته باشد؟

مهم‌ترین بحث در حوزه مسائل سیاسی بحث زندانیان سیاسی و حصر است. اگر این محدودیت‌ها جمع شوند هیچ اتفاقی رخ نمی‌دهد. زندانی سیاسی در زندان هم حرف خود را می‌زند. کسانی که در حصر هستند هم دیدگاه‌های خود را بیان می‌کنند. از سوی دیگر اگر اقدام فوری و فوتی برای رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی رخ دهد،  جامعه احساس می‌کند حاکمیت به نفع آنها اصلاحاتی را انجام می‌دهد. در رابطه با برخی نهاد‌ها و تریبون‌ها که دایما پمپاژ منفی و تشدید شکاف و کینه و نفرت دارند باید اصلاحات صورت گیرد.

بار‌ها دلسوزان کشور گفته‌اند مدیریت حاکم بر صدا و سیما بیشتر باعث افتراق و چندگانگی و دو قطبی می‌شود، اما توجهی به این تذکار‌ها نمی‌شود. یکی از عوامل مهمی که باعث مرجعیت شبکه‌های ضد ایرانی ماهواره‌ای شده‌اند، عملکرد نادرست و افراطی صدا و سیما بوده است. ضرورت این اصلاحات روشن است. هر انسان عاقلی با نگاه کردن به برنامه‌های صدا و سیما متوجه می‌شود این برنامه‌ها غیر‌حرفه‌ای، ناصواب و بد عمل می‌کنند. این موضوعی است که باید به سرعت مورد رسیدگی قرار گیرند. همین‌طور تریبون‌های مختلفی که به حاکمیت منتسب هستند.

اینها حرف مردم را نمی‌زنند و به گونه‌ای عمل می‌کنند که مشکلات و شکاف‌ها تشدید می‌شود. اینها به انسجام ایجاد شده، ضربه می‌زنند. حاکمیت باید به این موضوع هم توجه نشان داده و رفتار و رویکرد و دیدگاه‌های این تریبون‌داران را تغییر دهد. این اصلاحات مواردی هستند که نه بودجه بالا و نه ارتباطات ویژه و... نیاز دارد، بلکه با یک اراده جدی این اصلاحات را می‌توان سامان داد. با استفاده از اندیشمندان و صاحب‌نظرانی که دلسوز کشور هستند، می‌توان اصلاحات جدی را در این زمینه‌ها آغاز کرد. فکر می‌کنم اگر این تحولات به سرعت صورت گیرد انسجام جدی در ایران فراهم می‌شود.

این اقدامات به سرعت و به شکل موثر بستری را فراهم می‌کند تا اقدامات نوع اول که اقتصادی هستند، دشوارند و نیاز به منابع زیاد دارند،  ساده‌تر شوند. یعنی حل مشکلات اقتصادی و معیشتی و رفع ناترازی‌هایی که کشور با آنها دست به گریبان است. در سیاست خارجی هم امر بسیار روشن و تجربه‌ای که ثبت شده این است که هر زمان که انسجام داخلی و رضایتمندی عمومی بالاتر برود، دشمنان بیرونی  حساب کار خود را می‌کنند و متوجه می‌شوند با یک ملت و دولت منسجم و یکپارچه طرفند که  به راحتی نمی‌توان در صفوف آن رخنه ایجاد کرد.

منبع: اعتماد

گزارش خطا

ارسال نظر