یک جامعهشناس و عضو هیات علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه تجربه تاریخی نشان میدهد که انسجام ملی در برابر دشمن بیرونی همیشگی نیست، گفت: تهدید خارجی میتواند به همگرایی منجر شود، اما ماندگاری آن وابسته به مشارکت واقعی مردم است.
حسین ایمانی، در گفتوگو با خبرنگار ما، درباره انسجام و همگرایی مردم پس از جنگ ۱۲ روزه اخیر بیان کرد: این پدیده محدود به جامعه ما نیست. زمانی که هر جامعهای با تهدید یا تجاوز خارجی روبهرو میشود، معمولاً گرایش به انسجام و وحدت پیدا میکند، چرا که یک هدف مشترک شکل میگیرد. با این حال، این انسجام همواره خودبهخود شکل نمیگیرد و همیشه هم پایدار نمیماند.
وی با اشاره به تجربه تاریخی اتحاد جماهیر شوروی، ادامه داد: زمانی که آلمان نازی به شوروی حمله کرد، در ابتدا بخشی از مردم از ورود نیروهای آلمانی استقبال کردند، چرا که تصور میکردند هیتلر آنها را از سلطه استالین نجات خواهد داد. اما زمانی که چهره واقعی رژیم نازی را شناختند، پشت استالین ایستادند و با ارتش هیتلر جنگیدند.
پایداری انسجام ملی؛ وابسته به پیوند مردم با حاکمیت
ایمانی افزود: در نقطه مقابل، در شهریور ۱۳۲۰ در ایران، زمانی که نیروهای شوروی و انگلستان به کشور حمله کردند، مقاومت جدیای از سوی مردم دیده نشد. این تفاوتها بستگی به این دارد که مردم تا چه اندازه در اداره کشور احساس سهم و نقش داشته باشند و تا چه حد سرنوشت کشور را با سرنوشت خود گره خورده بدانند.
این جامعه شناس در ادامه با بیان اینکه خوشبختانه پس از حمله اخیر اسرائیل، شاهد شکلگیری نسبی نوعی انسجام در سطح ملی بودیم، عنوان کرد:، اما اینکه این همگرایی تا چه حد میتواند استمرار داشته باشد و به چه شکلی ادامه یابد، بستگی مستقیم به شرایط اجتماعی و سیاسی پیشرو دارد و موضوعی است که باید مورد توجه و تحلیل قرار گیرد.
برخی گروهها همچنان از همکاری با سایرین پرهیز دارند
این عضو هیات علمی دانشگاه تهران با اشاره به موضعگیریهای گروههای سیاسی در جنگ اخیر خاطرنشان کرد: تا جایی که دسترسی به اینترنت وجود داشت و امکان رصد فضای مجازی فراهم بود، به نظر میرسید که بخش عمدهای از جریانهای اصلاحطلب بر مسئله انسجام اجتماعی تأکید داشتند و تلاش میکردند آن را بهعنوان یک اولویت فعال نگه دارند. به طور نسبی میتوان گفت بیشتر گروهها، با توجه به شرایط اضطراری و حس خطر مشترک، نوعی رویکرد همافزایانه اتخاذ کردند. در واقع، با وجود آنکه همه مناطق کشور بهطور یکسان در وضعیت بحران یا جنگی قرار نگرفته بودند و عمدتاً تهران و چند شهر دیگر در وضعیت شبهجنگی بودند، اما احساس خطر، تا حدی در سطح ملی شکل گرفت و همین مسئله باعث شد انسجام اجتماعی به یک دستور کار مشترک بدل شود.
ایمانی اضافه کرد: با این حال، نمیتوان گفت این همگرایی بهصورت صددرصدی در میان همه گروهها رخ داد. همواره گروههایی وجود دارند که تمایلی به همکاری و مشارکت با دیگران ندارند و به رویکردهای تکروانه و انزواطلبانه پایبند میمانند. این دسته از گروهها، حتی در بزنگاههای بحرانی نیز چندان علاقهای به همافزایی نشان نمیدهند.
ضرورت تدوین گزارشهای ارزیابی روانی ـ اجتماعی پس از بحران
این جامعه شناس درباره اضطراب عمومی و بحرانهای روانی ناشی از جنگ عنوان کرد: واقعیت این است که در بسیاری از کشورها، اگر مسئله دفاع و آمادگی برای شرایط اضطراری جدی گرفته شود، پس از وقوع بحران، دستگاههای مسئول اقدام به تهیه گزارشهای ارزیابی میکنند تا ابعاد گوناگون بحران، بهویژه تبعات روانی و اجتماعی آن، بهصورت دقیق بررسی شود. این در حالی است که در شرایط فعلی، چنین گزارشهایی از سوی نهادهای مرتبط در کشور ما منتشر نشده است. میتوان پیشنهاد کرد که وزارت کشور، وزارت علوم و دیگر نهادهای تخصصی، بهویژه در حوزه سلامت روان، اقدام به تدوین گزارشهای جامع ارزیابی کنند، چرا که جنگ اخیر تنها یک تقابل نظامی نبود، بلکه فشار روانی و سردرگمی عمومی نیز بهصورت گسترده تجربه شد.
وی با تاکید بر فقدان آمادگی در حوزه پدافند غیرعامل و مدیریت شهری در زمان بحران، افزود: نبود آموزشهای عمومی و سردرگمی نهادهای متولی باعث شد که بسیاری از مردم ندانند باید چه اقدامی انجام دهند. این مسئله نهتنها موجب اضطراب گسترده شد، بلکه در روزهای نخست جنگ، شاهد گریز گسترده از شهر، ترافیکهای سنگین و حتی کمبود اقلام غذایی در برخی مناطق، بهویژه مناطق شمالی کشور بودیم. برخی نیز در این شرایط دچار حوادث رانندگی شدند که این موارد همه جزء پیامدهای قابل پیشگیری بودند؛ اگر آمادگی از پیش وجود داشت.
لزوم بازسازی روانی و ذهنی پس از بحران
عضو هیات علمی دانشگاه تهران با اشاره به لزوم بازسازی روانی و ذهنی پس از بحران، گفت: گروههای آسیبپذیر از جمله کودکان، سالمندان و افرادی که پیش از این از اختلالات روانی رنج میبردند، بیشترین صدمه را دیدند. بنابراین، مداخلات درمانی و حمایتی در سطح روانی و اجتماعی ضروری است و باید بهعنوان بخشی از بازسازی پساجنگ مورد توجه جدی قرار گیرد. در این روزها مسائل اجتماعی و اقتصادی نیز اهمیت یافته است. بسیاری از کسبوکارها تعطیل شدهاند و عدهای به دلیل شرایط پیشآمده قادر به انجام تعهدات خود نیستند. لازم است مشخص شود که چه خسارتهایی باید پرداخت و بیمهای ویژه جنگ تعریف شود. همچنین باید به صدای کسانی که شنیده نمیشوند توجه کرد. چرا که نمیدانیم در زیر پوست شهر طی این ۱۲ روز چه رخ داده و کدام گروهها آسیب دیدهاند. بنابراین، برنامههای ترمیمی، اصلاحی، تسکینی، جبرانی و تعدیلی باید تدوین و اجرا شوند.
روایتهای نسل جوان کلید فهم تأثیرات آینده جنگ است
این جامعه شناس در پاسخ به این پرسش که واکنش نسل جوان به جنگ اخیر و پیامدهای آن چه تفاوتی با نسلهای پیشین داشت، متذکر شد: معمولاً جنگها زمانی تأثیر اجتماعی عمیق و ماندگار خود را نشان میدهند که طولانی و ادامهدار باشند. خوشبختانه جنگ اخیر تنها ۱۲ روز به طول انجامید و به همین دلیل فرصت کافی برای ایجاد تغییرات اجتماعی بنیادین فراهم نشد.
وی با بیان اینکه با این حال، بسیار مهم است روایتهای نسل جوان از این تجربه شنیده شود، چرا که آنها تجربه جنگ هشت ساله عراق و ایران را ندارند و از وقایع آن دوران بیاطلاعاند، تصریح کرد: باز گذاشتن میدان برای بیان این روایتها و تجربیات، کمک میکند تا تأثیرات این بحران بر نسل آینده بهتر درک شود. نسل جوان در سالهای آینده نقشهای مهمی در کشور ایفا خواهند کرد و لازم است خودشان از آنچه دیده و تجربه کردهاند، سخن بگویند تا امکان تحلیل دقیقتر فراهم و این تجربه به عنوان بخشی از تاریخ جمعی حفظ شود.
باید بیش از پیش قدر مردم را بدانند
ایمانی در بخش دیگری از صحبتهای خود با بیان این که «ما پیش از این جنگ نیز با مسائلی روبهرو بودیم و جامعه ما از سال ۱۳۸۸ به بعد، بحرانهای متعددی را پشت سر گذاشته است» عنوان کرد: چه بخواهیم و چه نخواهیم این وقایع تأثیر خود را بر جامعه گذاشتهاند. از سوی دیگر، وضعیت اقتصادی نیز ناگوار بوده و نارضایتیهایی را ایجاد کرده است.
وی ادامه داد: بخش عمدهای از مردم تمامی این دلخوری و ناگواریها را در پرانتز قرار دادند و آنها را فراموش کردند. ما شاهد غارت، دزدی یا بهمریختگی اوضاع نبودیم. شاید زمان بحران کوتاه بود، اما در جایی که اختلافات و دوقطبیهای سیاسی و اجتماعی وجود دارد، وقوع چنین ناهنجاریهایی دور از انتظار نیست. با این حال، اینجا چنین اتفاقی نیفتاد و باید به درک، شعور و ایستادگی مردم در برابر حمله خارجی احترام گذاشت، بهویژه آنهایی که در قدرت هستند باید بیش از پیش قدر مردم را بدانند.
عملکرد عمومی جامعه نشاندهنده بلوغ یک جامعه مدنی و متمدن بود
عضو هیات علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه مردم در این شرایط بینظیر بودند، اضافه کرد: البته افرادی هم بودند که گرانفروشی کردند، یا از اینکه دیگران به آنها پناه آوردند، دلخور شدند و نمیتوان این مسائل را انکار کرد. اما در مجموع، عملکرد عمومی جامعه نشاندهنده بلوغ یک جامعه مدنی و متمدن بود و این مسئلهای بسیار مهم است. مسئولان باید احترام خود را نسبت به مردم بیشتر کنند، چرا که این مردم، قابلیت فهم، تشخیص و داوری دارند، آن هم در شرایطی که تقریباً هیچ برنامهای برای دفاع شهری وجود نداشت.
عموم مردم، منافع ملی را بهتر از برخی سیاستمداران تشخیص دادند
ایمانی با تاکید بر اینکه عموم مردم، منافع ملی را بهتر از برخی سیاستمداران تشخیص دادند، گفت: در این زمینه، جامعه مدنی جلوتر از سیاست ایستاد، چرا که بارها دیدهایم سیاستمداران منافع ملی را قربانی منافع و سیاستهای خاص خود کردهاند. حالا میتوان امیدوار بود این تجربه الگویی برای آینده باشد. تا اینجا، تجربه جنگ اخیر نشان داد که درک و همراهی مردم، نشان از یک جامعه مدنی آگاه دارد، تجربهای که باید آن را به فال نیک گرفت.
وی افزود: این موضوع و اتفاقی که افتاد، باید فهم شود، به رسمیت شناخته شود و تغییر، بهعنوان یک سیاست پذیرفته شود. اما متأسفانه نشانههایی از چنین رویکردی دیده نمیشود. اگر ما خواهان آن هستیم که بخش عمدهای از مردم در کنار سیاستها بایستند و شرایط کشور را صرفاً به گردن سیاست نیندازند، بلکه آن را نتیجه تصمیمها و اراده خود و مشارکتشان بدانند، مستلزم فراهم شدن فضای بازتر سیاسی است. باید اجازه دهیم، بهویژه در انتخابات مختلف، تنوع بیشتری دیده شود. گروههایی که به دلایل مختلف از حضور منع یا با تبعیض مواجه شدهاند، امکان مشارکت بیابند. تمام اقوام ایرانی در جنگ اخیر پای کار آمدند. این سرمایه اجتماعی بزرگی است و همیشه جای این پرسش وجود دارد که چرا قدر چنین سرمایهای آنطور که شایسته است دانسته نمیشود؟