یک فعال سیاسی اصلاح طلب می گوید: اکنون شاهد این رفتار دوگانه از سوی صدا و سیما شده ایم که از یک سو صحبت های متفاوت و موسیقی های جدید مطرح می شود و از سوی دیگر، یک نفر در صدا و سیما آمده و از آغل حرف می زند. بنابراین در چنین شرایطی آن چه از دید من اهمیت بسزایی دارد، ایجاد باور در مخاطبان است. نه شوآف های مقطعی و گذرا.
محمدعلی ابطحی گفت: موارد متعددی در یک دهه اخیر به عنوان بحران در کشور رخ داده است که حل این بحران ها به همین انسجام ملی نیاز داشت. اندیشمندان زیادی هم در طول سالهای اخیر مدام تاکید کرده اند که راه حل عبور کشور از بحران همین انسجام ملی است. اما این هشدارها و تاکیدها در زمان مناسب شنیده نشده است و به سمتی رفته که این روزها در شرایط جنگ با اسرائیل و آمریکا و ادعاهای آنها دیدیم همین انسجام ملی چگونه مملکت را حفظ کرد..
وی گفت: قطعا اسرائیل و آمریکا، روی عدم انسجام داخلی و ملی طمع ورزیده بودند و تصور می کردند با حمله نظامی و بمباران های خود و با برخوردهای تسلیحاتی، موفق خواهند شد کشور را به سمتی ببرند که مردم وارد خیابان ها شده و جامعه به سمت اعتراضات و سپس تضعیف یا حتی تغییر حاکمیت حرکت کند. آن ها پیام این عدم وجود انسجام داخلی را بر اساس تصوراتی که از ماههای گذشته در آنان ایجاد شده بود دریافت کرده بودند. اکنون نیز، چارچوب کلی انسجام ملی که اتفاقا بارها مورد تاکید رهبری هم قرار گرفته، به صورت ظاهری پذیرفته شده است، اما مسئله این است که اگر واقعا قرار باشد از بحران موجود عبور کنیم، باید این کار به شکل عملیاتی انجام شود.
وی افزود: به طور ویژه معتقدم رسانه ها در این زمینه نقش مهمی دارند. رسانه ملی موظف است چهره ها و مدیرانی را که در این سالها مدام علیه انسجام ملی صحبت کرده اند و دیدگاههای افراطی گری را ترویج کرده اند، از جلوی چشم مردم دور کرده و اختیارات آنان را کم کند. همچنین باید یک اعتماد عمومی نسبت به پذیرش همدلی و همراهی مردم ایجاد شده باشد. این راه حلی است که باید مدیران کشور درباره آن هر چه زودتر تصمیم بگیرند. فارغ از زحماتی که رسانه ملی طی دوران جنگ با تخریب ساختمان شیشه ای متحمل شد، اما آنتن داران صدا و سیما، هنوز این باور را به مردم القا نمی کنند که به انسجام ملی باور قلبی دارند..
این فعال سیاسی اصلاح طلب، در ادامه گفت: بارها در طول بحران ها دیده ایم که صدا و سیما به شکل موقتی تغییر رویکرد می دهد و از پخش موسیقی های بی سابقه تا حتی پخش افراد کم حجاب و بی حجاب هم رخ می دهد اما معتقدم این نوع اقدامات تاثیر خاصی بر جامعه ندارد، مگر این که این احساس به مردم داده شود که این حرکات و این تغییرات، واقعی، عمیق، پایدار و استراتژیک است. اکنون شاهد این رفتار دوگانه از سوی صدا و سیما شده ایم که از یک سو صحبت های متفاوت و موسیقی های جدید مطرح می شود و از سوی دیگر، یک نفر در صدا و سیما آمده و از آغل حرف می زند. بنابراین در چنین شرایطی آن چه از دید من اهمیت بسزایی دارد، ایجاد باور در مخاطبان است. نه شوآف های مقطعی و گذرا.
وی افزود: مسئولین، چهره های تاثیرگذار و اساتید باید آن چه به قول آقای لاریجانی خالص سازی بود و در دوران دولت سیزدهم در نهادهای مختلف رخ داد را باطل کرده و نهادها و سازمان های مختلف به ویژه در بخش علمی و فرهنگی را به سمت دعوت از اساتید و فرهیختگان حوزه های مختلف سوق دهند، حتی اگر این اساتید و چهره های سرشناس، افکار متفاوتی دارند اما باید فرصتی برای در کنار یکدیگر بودن و همکاری مبتنی بر وفاق ملی داشته باشند. درواقع این وفاق باید هم در مدیریت و هم در تصمیم گیری و تصمیم سازی و هم در تعیین استراتژی وجود داشته باشد و افرادی با اندیشه های گوناگون فرصت برابری برای نقش آفرینی در جامعه سیاسی کشور، مراکز تصمیم گیری و سایر نقاطی داشته باشند که این تنوع آرا می تواند تعیین کننده باشد. اگر این اتفاق رخ دهد و دوره وفاق ملی جایگزین دوره خالص سازی شود، یا به عبارتی دقیق تر اگر ایده های ریشه ای که از آغاز کار دولت چهاردهم بر آنها تاکید می شد، مجال اجرا پیدا کنند، می توان انتظار داشت که کشور انسجام ملی را حفظ کرده و پیش ببرد.