رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم می گوید: بهرغم همه این گزارههای متضاد معتقدم طرحی میتواند منتج به توافق میان ایران و امریکا شود که در قالب Npt منعقد شود. هر کشوری که عضو این کنوانسیون است، میتواند از اختیارات و امتیازاتی برخوردار باشد ضمن اینکه سطحی از نظارتها را نیز بپذیرد. هر ایدهای خارج از Npt در ایران خریداری نخواهد داشت و با آن مخالفت میشود. ضمن اینکه امکان پایداری چنین توافقی هم ضعیف خواهد بود.
حشمت الله فلاحتپیشه در پاسخ به این پرسش که فضای مذاکرات را چطور میبینید؟ میگوید: «معتقدم، ترامپ در حال استفاده از بازیگرانی است که قبلا آنها را از مذاکرات کنار گذاشته بود. در واقع در حال بازگرداندن این بازیگران به پرده نهایی مذاکرات است. چماق اولی که ترامپ از آن استفاده میکند، اسراییل است. ترامپ این روزها به دفعات از تهدید نظامی توسط اسراییل صحبت میکند. تهدید بعدی، مکانیسم استفاده از ماشه توسط ۳کشور اروپایی است و سومین تهدید امریکا علیه ایران نشست بعدی شورای حکام است. در واقع ترامپ از بطن مذاکره با اروپا تلاش میکند قطعنامهای را آماده کند که ایران را به درگاه شورای امنیت سازمان ملل متحد سوق میدهد. این موارد جدای از فشار حداکثری ترامپ است که مابین هر مذاکرات تحریمهای جدیدی را علیه ایران تصویب میکند.»
این تحلیلگر سیاسی با اشاره به اینکه اسم این نوع مذاکرات را باید مذاکره تحت فشار گذاشت، میگوید: «طبیعتا تحت فشار، هیچ طرفی نمیتواند به توافق معقول برسد. تنها راهکار باقیمانده، دستیابی به یک توافق موقت است که به چالش جنگ سرد میان ایران و امریکا پایان میدهد. این رویکردی است که امریکا طی روزهای اخیر آن را دنبال میکند. نوع تحلیل مواضع امریکاییها هم نشاندهنده مفاهیمی خارج از ادبیات دیپلماسی است. مثلا ترامپ از انفجار بخشی از تاسیسات هستهای ایران صحبت کرده و مدام از بمباران سخن میگوید! این روند نشان میدهد ظاهر مذاکرات در راستای توافق است، اما در باطن گفتوگوها، نوعی جنگ سرد در جریان است.»
او یادآور میشود: «بهرغم همه این گزارههای متضاد معتقدم طرحی میتواند منتج به توافق میان ایران و امریکا شود که در قالب Npt منعقد شود. هر کشوری که عضو این کنوانسیون است، میتواند از اختیارات و امتیازاتی برخوردار باشد ضمن اینکه سطحی از نظارتها را نیز بپذیرد. هر ایدهای خارج از Npt در ایران خریداری نخواهد داشت و با آن مخالفت میشود. ضمن اینکه امکان پایداری چنین توافقی هم ضعیف خواهد بود.»
فلاحتپیشه در پاسخ به پرسش در خصوص اینکه برخی طرحهای جدید مثل طرح عمان در خصوص زمانبندی برای غنیسازی یا ایجاد کنسرسیوم طرح شده، آیا این طرحها کاربردی هستند؟ میگوید: «به نظرم ایجاد کنسرسیومی برای سوخت هستهای طرح خوبی است، اما اجرای آن منوط به همکاریهای نزدیک بین ایران و کشورهای منطقه است. چنین بنیادی هنوز کاملا شکل نگرفته است. ضمن اینکه این ایده، چالش دایم بین اسراییل و کشورهای منطقه را حفظ میکند. در خصوص تعلیق زمانی غنیسازی هم نمیتوان با اعتماد سخن گفت، چراکه مرزهای تعلیق هم مشخص نیست.»
این فعال سیاسی همچنین میگوید: «طرح تعلیق در شرایط انفعالی مطرح شد. زمانی که عراقچی و ویتکاف نتوانستند به تفاهم برسند، طرف عمانی پیشنهاداتی را مطرح کرد تا شکست مذاکرات اعلام نشود. موضوع تعلیق پس از این فضا مطرح شد. این تعلیق تحت شرایط خاصی قابلیت اجرا دارد. در این طرح ایران باید از حقوق هستهای خود محروم نشود. ضمن اینکه هزینههای گزافی که ایران در حوزه هستهای متحمل شده نیز باید جبران شود. امکان فنی خاموش کردن دستگاههای سانتریفیوژ وجود ندارد. ضمن اینکه موضوع تامین سوخت مورد نیاز ایران در قالب برنامههای توسعهای کشور و وصل شدن فناوریهای هستهای به بسیاری از حوزههای صنعت و تولیدهای تکنولوژی جدی است.»
فلاحتپیشه در پایان تاکید میکند: «بنابراین هنوز امکان رسیدن به توافق با چنین پیچیدگیهایی در کوتاهمدت وجود ندارد. تنها راه باقیمانده، توافق بر سر نوعی آتشبس هستهای است. آتشبسی که شاملعدم به کارگیری مکانیسم ماشه، پرهیز از جنگ و امکان مذاکرات بر سر مسائل فنی باشد. از این طریق میتوان به توافق در دورنمای آینده امید داشت. در غیر این صورت با توجه به وجود بازیگران آشوبگری چون رژیم اسراییل، احتمال انحراف گفتوگوها منتفی نیست. اما در عین حال موضوع مهم اراده دو طرف برای دستیابی به توافق است که احتمال دستیابی به یک درک مشترک را بیشتر میکند.»