کد خبر : ۱۰۲۸۴۱
۱۱:۵۷

۱۴۰۴/۰۳/۰۸
ترجمه اختصاصی؛

مردم چرا هنوز در «ایکس» هستند؟

مردم چرا هنوز در «ایکس» هستند؟

در حالی که پلتفرم «ایکس» (توییتر سابق) زیر سایه مدیریتی ایلان ماسک، با افت کاربران و سقوط درآمد تبلیغاتی دست‌وپنجه نرم می‌کند، موجی تازه از جنجال‌ها آن را بار دیگر به مرکز توجه جهانی کشانده است: از ادعاهای بی‌پایه‌ی چت‌بات «گروک» درباره‌ی «نسل‌کشی سفیدپوستان» در آفریقای جنوبی، تا بازگشت جنجالی کانیه وست با ترانه‌ی «هایل هیتلر» که در کمتر از یک هفته ده‌ها میلیون بار دیده شده و از سایر پلتفرم‌ها حذف شده است. در پس این رخدادها، سیاست بازگرداندن هزاران حساب مسدودشده از جمله حامیان افراط‌گرایی و نئونازی‌ها، تصویری نگران‌کننده از پلتفرمی ترسیم می‌کند که دیگر نه صرفاً فضایی برای بیان آزاد، بلکه بستری برای عادی‌سازی افراط‌گرایی و نفرت شده است.

این گزارش ترجمه‌ای است از مقاله‌ی «What Are People Still Doing on X» که توسط اصلاحات نیوز تهیه شده است و به تغییرات شبکه اجتماعی ایکس پس از خریداری آن توسط ایلان ماسک می‌پردازد:

 

این ماه، پلتفرم X (توییتر سابق) بیش از هر زمان دیگری با موجی از حواشی در مرکز توجه قرار گرفته است. هفته گذشته، چت‌بات داخلی این شبکه اجتماعی با نام «Grok» به شکلی عجیب و نگران‌کننده به ادعا‌های نادرست درباره «نسل‌کشی سفیدپوستان» در آفریقای جنوبی دامن زد؛ موضوعی که ظاهراً به‌دلیل یک «تغییر غیرمجاز» در کد‌های آن، در ساعت ۳:۱۵ بامداد رخ داده است. هفته پیش از آن نیز، یِی (کانیه وست) تک‌آهنگی با عنوان «هایل هیتلر» در این پلتفرم منتشر کرد؛ ترانه‌ای که در بخشی از آن می‌گوید: «هایل هیتلر، اونا حرفامو تو توییتر نمی‌فهمن.» وست پیش‌تر نیز در فوریه اعلام کرده بود که خود را نازی می‌داند. در هر صورت، این ترانه تاکنون ده‌ها میلیون بار در X دیده شده است.

چنین اتفاقاتی برای شبکه‌ی اجتماعی تحت مدیریت ایلان ماسک دیگر عجیب نیست و کاملاً طبیعی به نظر می‌رسد. حتی اگر دلیل فنی دقیق رفتار چت‌بات «Grok» مشخص نباشد، اینکه این ابزار به شکلی وسواس‌گونه درگیر یکی از ادعا‌های رایج جریان برتری‌طلب سفیدپوست شده، خود گویای آن است که پلتفرم X پس از تصاحب توسط ماسک در اکتبر ۲۰۲۲، چه مسیری را طی کرده است. این اتفاق به‌روشنی تأیید می‌کند که X اکنون به ابزاری سیاسی در خدمت کنشگری‌های راست‌گرایانه‌ی افراطی او بدل شده است.

برای شفاف‌سازی باید گفت که طبق گزارش خبرگزاری رویترز، هرچند در آفریقای جنوبی – که یکی از بالاترین نرخ‌های قتل در جهان را دارد – برخی کشاورزان سفیدپوست قربانی قتل شده‌اند، اما هیچ نشانه‌ای از وقوع نسل‌کشی وجود ندارد. در سال ۲۰۲۴، تنها ۸ مورد از مجموع ۲۶٬۲۳۲ قتل ثبت‌شده در سراسر کشور، مربوط به کشاورزان بوده است. اکثر قربانیان قتل در این کشور را شهروندان سیاه‌پوست تشکیل می‌دهند.

 

سیاست بازگرداندن حساب‌های مسدود، پلتفرم X را به فضایی برای عادی‌سازی نژادپرستی تبدیل کرده است

برای هر کاربری که از پلتفرم X استفاده کرده یا تصمیمات مدیریتی ایلان ماسک را دنبال کرده باشد، مسیر جدید این شبکه‌ی اجتماعی کاملاً آشکار است. ماسک هزاران حساب کاربری مسدودشده را بازگردانده است؛ از حامیان تئوری توطئه QAnon ــ شبکه‌ای مخفی و قدرتمند از نخبگان جهانی شامل سیاستمداران دموکرات، چهره‌های هالیوودی و صاحبان رسانه که متهم به کودک‌آزاری، قاچاق انسان و پرستش شیطان هستند ــ گرفته تا نظریه‌پردازان افراطی و حتی یک نئونازی واقعی. امروز، X  به بستری برای انتشار گسترده‌ی محتوای خشم‌برانگیز، میم‌های نژادپرستانه، تولیدات سطح پایین هوش مصنوعی با گرایش‌های طرفدار ترامپ و کاربرانی تبدیل شده است که با افتخار از الفاظ نژادپرستانه برای حمله به دیگران استفاده می‌کنند.

مدافعان X ادعا می‌کنند که این پلتفرم نمونه‌ای از آزادی بیان بی‌حد و مرز است و یکی از معدود فضا‌های بی‌طرف در عرصه شبکه‌های اجتماعی به شمار می‌رود. ماسک و طرفدارانش همواره تأکید کرده‌اند که تصاحب این پلتفرم، تلاشی برای «حل مسئله آزادی بیان» بوده و چهره‌هایی مانند جو روگان نیز این ادعا را تأیید کرده‌اند.

اما واقعیت با این ادعا فاصله دارد. پلتفرم X بار‌ها به درخواست دولت‌ها برای حذف محتوا پاسخ مثبت داده، حساب روزنامه‌نگاران را به‌طور موقت تعلیق کرده، محتوای همسو با دیدگاه‌های شخصی ماسک را تقویت کرده و حتی سعی کرده واژگانی را که با سلیقه او همخوانی ندارند، سانسور کند. برای مثال، سال گذشته به کاربران درباره استفاده از واژه «cisgender» هشدار داده می‌شد؛ واژه‌ای که ماسک آن را «توهین‌آمیز» توصیف کرده بود.

ماجرای چهارشنبهٔ جنجالی Grok و پرداخت آن به ادعای نسل‌کشی سفیدپوستان، نشانه‌ای آشکار است که نشان می‌دهد پلتفرم X دیگر نمی‌تواند ادعای بی‌طرفی داشته باشد. این اتفاق یا حاصل یک سوگیری ذاتی است ــ برخاسته از ساختار فنی پلتفرم و ترکیب کاربران آن ــ به‌طوری‌که چت‌باتی که در لحظه می‌تواند محتوای توییت‌ها را جست‌و‌جو کند، بازتاب‌دهندهٔ نگرشی است که در بطن این شبکهٔ اجتماعی جا افتاده؛ یا اینکه X به‌طور مستقیم و هدفمند دست‌کاری می‌شود تا دیدگاه خاصی را برجسته کند. در هر دو صورت، نتیجه یکی است: پلتفرم X رفتاری نژادپرستانه دارد. تنها پرسش باقی‌مانده این است که از نگاه مدیران، این وضعیت یک نقص است یا یک ویژگی مطلوب.

 

با وجود افت شدید اعتبار و کاربران، چرا X هنوز تأثیرگذار باقی مانده است

توییتر همواره تأثیری فراتر از اندازه‌اش بر فرهنگ عمومی داشته است و با وجود افت محسوس X در دوران مدیریت ایلان ماسک، این نفوذ همچنان پابرجاست؛ با این تفاوت که فرهنگ غالب در این پلتفرم دیگر فرهنگ جریان اصلی نیست. رسانه‌ها و شخصیت‌های عمومی اکنون بیشتر سوژه تمسخر چهره‌های اصلی X ــ یعنی ماسک و طرفداران افراطی ترامپ ــ هستند.

اتفاق‌هایی مانند اطلاعات غلط Grok درمورد نشل‌کشی سفیدپوستان یا انتشار آهنگ «هایل هیتلر» از سوی کانیه وست، تنها نمونه‌هایی از مسیری هستند که X در آن قرار گرفته است: تبدیل شدن به شتاب‌دهنده‌ای برای شکل‌گیری و گسترش نوعی فرهنگ نفرت که نه‌تنها وسیع‌تر، بلکه ماندگارتر از گذشته است. موضوع تنها به نشت این گفتمان سمی به دنیای واقعی ختم نمی‌شود (مانند میم‌های نژادپرستانه درباره مهاجران که به آزار و اذیت در اوهایو منجر شده‌اند، یا مطرح شدن تئوری نسل‌کشی سفیدپوستان از سوی ترامپ در دیدار با رئیس‌جمهور آفریقای جنوبی)؛ بلکه مسئله اصلی اینجاست: بدترین بخش‌های اینترنت دیگر در حاشیه نیستند، بلکه به صدر آمده‌اند، برجسته شده‌اند و گاهی حتی در کنار محتوای روزمره کاربران، حالتی عادی به خود گرفته‌اند.

 

الگوریتمی که نفرت را ترویج می‌دهد

چهارشنبه گذشته، زمانی که چت‌بات Grok در پاسخ به یک پرسش کاملاً بی‌خطر درباره‌ی درآمد دوران حرفه‌ای مکس شرزر، پرتاب‌گر تیم بیسبال تورنتو بلو جیز، ناگهان به موضوع «نسل‌کشی سفیدپوستان» پرداخت، این سؤال ذهنم را رها نمی‌کرد: چرا هنوز مردم از این پلتفرم استفاده می‌کنند؟

دقیقاً همین حس را زمانی داشتم که کانیه وست آهنگ «هایل هیتلر» را منتشر کرد و من وارد فید الگوریتمی «For You» در X شدم؛ فیدی که پر شده بود از پست‌های چهره‌های افراطی پلتفرم، که با افتخار این سرود ضدیهودی را «آهنگ سال» می‌نامیدند و از محبوبیت آن در کشور‌هایی مثل تایلند می‌نوشتند.

اتفاق بعدی کاملاً قابل پیش‌بینی بود: فقط چند کلیک کافی بود تا الگوریتم تصور کند که من به این محتوا علاقه‌مندم؛ و از آن لحظه به بعد، سیلی از محتوا‌های مرتبط با «هایل هیتلر» به سمتم روانه شد — نسخه‌های بازسازی‌شده با هوش مصنوعی، کاور‌های مختلف، و ده‌ها میم که ادعا می‌کردند این آهنگ به‌طور پنهانی به محبوبیت رسیده است. حتی ویدیویی دیدم از یک زوج سفیدپوست که در خودروی‌شان این آهنگ را می‌خواندند و در حین آن سلام نازی می‌دادند.

کمی بعد، لینکی دیدم مربوط به یک کمپین تأمین مالی برای همان زوج؛ آنها پس از وایرال شدن ویدیو و افشای هویت‌شان، مدعی شده بودند که تهدید شده‌اند و قصد دارند برای «جابجایی» کمک مالی جمع‌آوری کنند. جالب آن‌که هدف مالی آنها ۸۸٬۰۰۰ دلار تعیین شده بود — عددی که تقریباً قطعاً اشاره‌ای است به «۸۸»، کدی که نئونازی‌ها برای عبارت «هایل هیتلر» به کار می‌برند.

این زنجیره تلخ، پیچیده و آشکار از نژادپرستی پر سر و صدا و زهرآلود، به تجربه‌ای رایج در باتلاق‌های الگوریتمی پلتفرم X تبدیل شده است؛ جایی که نفرت دیگر در سایه‌ها پنهان نمی‌ماند، بلکه در مرکز توجه قرار گرفته و حتی گاهی عادی‌سازی می‌شود. نکته قابل‌توجه آن‌که آهنگ کانیه وست توسط سایر پلتفرم‌های بزرگ پخش موسیقی و شبکه‌های اجتماعی ممنوع شده است. کلفا سانه، نویسنده نشریه نیویورکر، درباره X نوشت: «وست با این آهنگ، نوعی تک‌آهنگ اختصاصی به پلتفرم X داده — آهنگی که تقریباً در هیچ جای دیگری قابل شنیدن نیست.»

آهنگ «هایل هیتلر» تقریباً قطعاً آن پدیده‌ی جهانی‌ای نیست که فاشیست‌های حاضر در X تصور می‌کنند؛ اما گستردگی آن در این پلتفرم نیز بی‌اهمیت نیست. همان‌طور که «سانه» در هفته‌ی گذشته نوشت: «امروز در دورانی زندگی می‌کنیم که یک خواننده‌ی مطرح می‌تواند آهنگی به نام ‘هایل هیتلر’ منتشر کند و هیچ راهی برای توقف او وجود نداشته باشد. این، پیام واقعی این آهنگ است؛ اثری که فراتر از تحریم‌ها و کارزار‌های شرم‌آور، گسترش یافته و قدرت گرفته است: هیچ‌کس مسئول نیست.»

در ژوئیه‌ی ۲۰۲۰، کاربری به نام مایکل بی. تاگر در توییتر خاطره‌ای را منتشر کرد که خیلی زود وایرال شد. او تعریف می‌کرد که در یک بار شلوغ و نه‌چندان دلچسب با حال‌وهوای پانک حضور داشت؛ جایی که متصدی خشن بار، یکی از مشتریان را بیرون انداخت — نه به‌دلیل رفتار ناهنجار، بلکه، چون او علائم نازی به تن داشت. تاگر از قول متصدی نقل کرد: «باید همون اول جلوشو بگیری. اینا همیشه اولش مؤدب و بی‌سروصدا میان. تو هم برای اینکه دردسری درست نشه، بهشون سرویس می‌دی. ولی بعدش تبدیل می‌شن به مشتری ثابت، و کم‌کم با خودشون دوست میارن.» و خیلی زود، بدون اینکه بفهمی، داری یک بار نازی رو اداره می‌کنی.

این تمثیل به‌خوبی وضعیت را شرح می‌دهد، اما نمی‌تواند پیچیدگی‌های یک شبکهٔ اجتماعی مدرن و قدرت عجیب الگوریتم‌ها در شکل‌دهی به تجربهٔ کاربران را به‌طور کامل بیان کند. بسیاری از کاربران X فقط برای دنبال‌کردن اخبار، دیدن میم‌های طنز یا بررسی نتایج ورزشی از پلتفرم استفاده می‌کنند و احتمالاً تجربه‌ای نسبتاً عادی و بی‌دردسر دارند. قصد قضاوت آنها را ندارم.

اما اگر بخواهیم این تمثیل را بسط دهیم، آنها مانند کسانی هستند که بیرون از «بار نازی»، روی میزی در فضای باز نشسته‌اند؛ دوستانشان آن‌جا هستند، اوقات خوبی دارند، و شاید گاهی صدای فحاشی نژادپرستانه‌ای از داخل به گوششان بخورد. از سوی دیگر، برخی کاملاً آگاه‌اند که داخل یک «بار نازی» نشسته‌اند، اما، چون این مکان را از ابتدا متعلق به خود می‌دانستند، نمی‌خواهند آن را واگذار کنند. آنها می‌مانند، بحث می‌کنند—حتی اگر صاحب بار حالا با مشتریان افراطی جدید گرم گرفته باشد.

 

سرمایه اجتماعی، نبود جایگزین مناسب و ترس از واگذاری فضا به افراطی‌ها؛ دلیل ماندن کاربران در  X

در شبکهٔ اجتماعی‌ای مانند  X، که ساختاری پخش‌محور دارد، کاربران نه‌تنها مصرف‌کننده، بلکه به‌نوعی مالک نیز هستند. دنبال‌کننده‌ها در این فضا حکم سرمایه‌ای را دارند که طی سال‌ها جمع شده‌اند؛ برخی کاربران به همین دلیل از X نمی‌روند، چون نمی‌خواهند سرمایهٔ اجتماعی‌ای را که برایش زمان و انرژی صرف کرده‌اند، از دست بدهند. برخی دیگر هم می‌مانند، چون جایگزین‌های موجود برایشان جذاب نیستند. گروهی نیز به این دلیل نمی‌روند که نمی‌خواهند نئونازی‌ها از حذف آنها احساس پیروزی کنند.

در همین حال، انتقاد‌هایی دربارهٔ پلتفرم‌های جایگزین نیز مطرح است: از Threads که فاقد روح و هویت مستقل توصیف می‌شود (و البته متعلق به مارک زاکربرگ است)، تا Mastodon که پیچیده و گیج‌کننده است، و Bluesky که گفته می‌شود شوخ‌طبعی ندارد. این ایراد‌ها تا حدی قابل درک‌اند، به‌ویژه در زمینهٔ فرهنگی‌ای که کاربران به تعامل هم‌زمان با میلیون‌ها غریبه عادت کرده‌اند. اما چنین انتظاری نه پایدار است و نه سالم؛ و اگر در دنیای واقعی چنین شرایطی پیش می‌آمد، اغلب مردم آن را تحمل نمی‌کردند.

تصور کنید یک میلیاردر، یکی از مکان‌های محبوب محل زندگی‌تان را بخرد؛ نامش را تغییر دهد، کارکنانش را تحقیر کند، افرادی را که به دلیل آزار دیگران اخراج شده بودند، بازگرداند؛ تمام قواعد ابتدایی ادب و اخلاق را کنار بگذارد؛ با چهره‌های سیاسی افراطی جلسه برگزار کند؛ و در عین حال انتظار داشته باشد که شما همچنان مشتری باقی بمانید. تصمیم برای ترک چنین مکانی، کاملاً عقلانی است. در واقع، این همان چیزی است که در X رخ داده — البته با واقعیاتی به‌مراتب افراطی‌تر و گاه مضحک‌تر از تمثیل‌های ما. امروز، بخش قابل‌توجهی از سیاستمداران، رسانه‌ها و برند‌های بزرگ، به‌طور رایگان در پلتفرمی محتوا منتشر می‌کنند که به‌طور انحصاری میزبان آهنگ «هایل هیتلر» از Ye است.

این پلتفرم، در مالکیت ثروتمندترین فرد جهان است؛ کسی که به نظریه‌های توطئه باور دارد، از حامیان بزرگ مالی حزب جمهوری‌خواه به شمار می‌رود و همچنان در دولت ترامپ نقش دارد. حتی اگر از جایگاه رسمی‌اش کناره‌گیری کند، X  همچنان ابزاری برای پیشبرد سیاست‌ها و دیدگاه‌های او باقی خواهد ماند.

 

چگونه راست افراطی از X برای نبرد ایدئولوژیک استفاده می‌کند؟

پذیرفتن نقش پلتفرم X در عادی‌سازی و مشروعیت‌بخشی به خطرناک‌ترین جریان‌های افراطی، گفت‌و‌گو با افرادی را که همچنان از این شبکه اجتماعی استفاده می‌کنند، دشوار و ناخوشایند می‌سازد. این بحث‌ها خیلی زود خسته‌کننده و فرساینده می‌شوند. هرگونه دعوت به موضع‌گیری اخلاقی و ترک این پلتفرم، ممکن است رنگ‌وبویی از «پاکسازی سیاسی» داشته باشد، اما در عین حال دلایل قانع‌کننده و محکمی برای تحریم آن وجود دارد. در جهانی که تحت سلطه الیگارشی‌های فناوری است، مصرف اخلاق‌مدار تقریباً ناممکن است. کسی صرفاً به خاطر استفاده از X نازی محسوب نمی‌شود —، اما واقعاً در چنین فضایی چه می‌کند؟

شاید شما علاقه‌ای به شرکت در جنگ‌های فرهنگی نداشته باشید، اما مشکل اینجاست که در X همه چیز به جنگ فرهنگی تبدیل شده است.

این جنگ، هسته‌ی مرکزی محتوای سطحی و مسمومی است که با برچسب هوش مصنوعی و در حمایت از جریان ترامپیسم (MAGA) در پلتفرم تولید می‌شود. حساب رسمی کاخ سفید در X نیز با لحنی بی‌رحم و تحقیرآمیز، همین فضا را تغذیه می‌کند.

همین منطق پشت تصمیم تاکر کارلسن برای راه‌اندازی برنامه جدیدش در X پس از خروج از فاکس‌نیوز نهفته است؛ و دلیل حضور روزانه الکس جونز در پخش زنده‌های این پلتفرم نیز همین است. حتی تک‌آهنگ نئونازی و نیهیلیستی کانیه وسا هم کنشی در امتداد همین جنگ فرهنگی است: پیام آن فقط این نیست که X به او و افکارش نیرو داده، بلکه این است که پلتفرم، چهره‌هایی، چون او را به سطحی از دیده‌شدن می‌رساند که دیگر نادیده‌گرفتن‌شان ممکن نیست.

تنها کسی که می‌تواند این ماشین را متوقف کند، ایلان ماسک است. اما واقعیت آن است که افراد زیادی — آگاهانه یا ناآگاهانه — با دادن اعتبار و مشروعیت به این فضا، به چرخیدن چرخ‌های این جنگ فرهنگی دامن می‌زنند و آن را به‌صورت بی‌پایان ادامه می‌دهند.

منبع: Atlantic

گزارش خطا

ارسال نظر
  • پربازدیدترین
  • پربحث‌ترین‌