کد خبر : ۱۰۲۶۳۳
۱۹:۱۷

۱۴۰۴/۰۳/۰۲
ترجمه اختصاصی؛

ترامپ و قدرت عددهای بزرگ جعلی: تبلیغات ترامپ درمورد معاملاتش با کشورهای خلیج فارس را باور نکنید

ترامپ و قدرت عددهای بزرگ جعلی: تبلیغات ترامپ درمورد معاملاتش با کشورهای خلیج فارس را باور نکنید

بررسی دقیق ادعاهای اخیر ترامپ درباره سرمایه‌گذاری‌های چندتریلیون دلاری کشورهای حاشیه خلیج فارس در آمریکا، نشان می‌دهد بسیاری از این توافق‌ها یا اساساً وجود خارجی ندارند یا به‌شدت اغراق‌شده‌اند. در پشت صحنه این ارقام بزرگ، آنچه می‌بینیم چیزی نیست جز صحنه‌آرایی‌ای ماهرانه برای فریب افکار عمومی.

این گزارش ترجمه‌ای است از مقاله‌ی «Donald Trump and the power of the big (fake) number» که توسط اصلاحات نیوز تهیه شده است و به ادعا‌های ترامپ درخصوص قرار‌های مالی آمریکا با کشور‌های دیگر، به‌ویژه سفر اخیر او به خلیج فارس می‌پردازد:

 

اگر چیزی باشد که دونالد ترامپ بیش از خودِ معامله دوست داشته باشد، بی‌تردید اعلام آن معامله است؛ لحظه‌ای که با غرور در برابر دوربین‌ها می‌ایستد و با لحن پیروزمندانه اعلام می‌کند که با «مهارت‌های خارق‌العاده‌اش» توافقی بزرگ به سرانجام رسانده — توافقی که آینده‌ای سرشار از ثروت برای مردم آمریکا رقم خواهد زد.

این اعلام‌ها همیشه حول یک رقم مالی بزرگ می‌گردد؛ عددی که معمولاً به‌طرز اغراق‌آمیزی نجومی است: پانصد میلیارد، دو تریلیون، ده تریلیون — عدد‌هایی که قرار است ما را چنان تحت تأثیر قرار دهند که قدرت تحلیل و تردید را از دست بدهیم و بدون پرسش بپذیریم.

شاید نمونه‌ای بهتر از سفر اخیر ترامپ به خاورمیانه برای بررسی این پدیده وجود نداشته باشد. او در این سفر، بار‌ها از معاملات کلانی که گویا با عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی بسته است، سخن گفت. اما بررسی دقیق این قرارداد‌ها و برخی توافق‌های مشابه که اخیراً اعلام کرده — و همگی به‌عنوان سرمایه‌گذاری‌های تازه در اقتصاد آمریکا معرفی شده‌اند — نشان می‌دهد که بیشتر آنها توهمی بیش نیستند. ما در این نمایش، همان قربانیانی هستیم که فریب عدد‌های به‌ظاهر بزرگ را می‌خوریم؛ عدد‌هایی که در مرکز یک صحنه‌سازی ماهرانه برای فریب افکار عمومی قرار دارند.

 

اعداد اغراق‌آمیز، بدون پشتوانه واقعی

دونالد ترامپ پس از بازگشت از سفر خود، مدعی شد که «بیش از ۲ تریلیون دلار معامله فوق‌العاده» انجام داده است؛ ادعایی که اگر درست باشد، بی‌تردید چشمگیر خواهد بود. با توجه به اینکه کل تولید ناخالص داخلی آمریکا در سال گذشته حدود ۳۰ تریلیون دلار بوده، تحقق چنین رقمی به‌تنهایی معادل رشدی نزدیک به ۷ درصد در اقتصاد کشور خواهد بود — رشدی که آخرین بار در سال ۱۹۸۴ رقم خورده بود.

 

قرارداد‌هایی که پیش‌تر امضا شده بودند

با این حال، رقم ۲ تریلیون دلاری عملاً خیالی و غیرواقعی است. بر اساس گزارش واشنگتن‌پست، بسیاری از قرارداد‌هایی که دولت ترامپ در این سفر به نام خود ثبت کرده، در واقع در دوران دولت بایدن امضا شده‌اند. علاوه بر این، برخی از این قرارداد‌ها به طرز اغراق‌آمیزی بزرگ‌نمایی شده‌اند. برای مثال، در یک مورد، دولت ادعا کرده که شرکت آمازون توافقی به ارزش یک میلیارد دلار برای ارائه خدمات به امارات متحده عربی امضا کرده، اما آن را به‌عنوان یک قرارداد ۱۸۱ میلیارد دلاری معرفی کرده است.

 

شگرد عربستان برای ساختن آمار

بر اساس گزارشی از واشنگتن‌پست، یک منبع آگاه فاش کرده که دولت عربستان سعودی با «تمام بازرگانان برجسته» کشور تماس گرفته و از آنها خواسته تا میزان تجارت‌شان با ایالات متحده را اعلام کنند؛ تا این ارقام جمع‌آوری شده و به ترامپ ارائه شود، به‌گونه‌ای که او بتواند آنها را به‌عنوان سرمایه‌گذاری‌های جدید معرفی کند.

در همین رابطه، آدام هرش، اقتصاددان ارشد مؤسسه سیاست‌گذاری اقتصادی، به رسانه Public Notice گفت: «صندوق‌های ثروت حاکمیتی کشور‌های خلیج فارس پیش از این نیز سبد سرمایه‌گذاری گسترده‌ای در ایالات متحده داشته‌اند. بنابراین، بخش زیادی از آنچه اکنون به‌عنوان سرمایه‌گذاری جدید اعلام می‌شود، در واقع پروژه‌هایی هستند که یا از پیش در جریان بوده‌اند یا به‌زودی قرار بوده اجرا شوند.»

افزون بر این، بسیاری از ارقام ارائه‌شده فاقد جزئیات مشخص‌اند و حتی در صورت واقعی بودن، تحقق آنها مستلزم سال‌ها یا حتی دهه‌ها زمان خواهد بود.

به عنوان نمونه، نگاهی داشته باشیم به سرمایه‌ای که ادعا می‌شود قرار است از قطر وارد آمریکا شود. دولت ایالات متحده اعلام کرده که ترامپ «توافقی با قطر امضا کرده که منجر به تبادلات اقتصادی به ارزش حداقل ۱.۲ تریلیون دلار خواهد شد.» در عین حال، خود ترامپ از قرارداد‌هایی اقتصادی میان دو کشور به ارزش بیش از ۲۴۳.۵ میلیارد دلار سخن گفته است. اما این تفاوت فاحش میان دو عدد—۱.۲ تریلیون یا ۲۴۳.۵ میلیارد—سؤال‌برانگیز است و در واقع نمی‌توان فهمید رقم واقعی کدام است.

در این میان، یک بند مشخص‌تر نیز وجود دارد، هرچند شاید بتوان آن را صرفاً «آرمان‌گرایانه» توصیف کرد: شرکت هواپیمایی قطر ایرویز اعلام کرده که قصد دارد «تا سقف» ۲۱۰ فروند هواپیما از بوئینگ خریداری کند—رقمی چشمگیر. اما بوئینگ در سال ۲۰۲۴ تنها ۳۴۸ هواپیما به تمام مشتریان جهانی خود تحویل داده، و کل ناوگان فعلی قطر ایرویز نیز تنها شامل ۲۳۳ فروند هواپیماست؛ بنابراین اگر این شرکت بخواهد تقریباً اندازه ناوگان خود را دو برابر کند، تحقق چنین سفارشی احتمالاً دهه‌ها زمان خواهد برد. اگر این سفارش به مرحله اجرا برسد، بی‌تردید به نفع اقتصاد آمریکاست، اما این «اگر» بسیار بزرگ است.

در مورد امارات متحده عربی نیز، دولت آمریکا برای دستیابی به ارقام بزرگ اعلام‌شده، به خبری استناد کرده که در ماه مارس منتشر شد و در آن آمده بود امارات قصد دارد «۱.۴ تریلیون دلار در آمریکا سرمایه‌گذاری کند.» با این حال، مشخص نیست این رقم چگونه محاسبه شده است، و اطلاعات ارائه‌شده درباره آن، در بهترین حالت، مبهم و ناقص‌اند.

 

سایه ترامپ در پشت پرده قرارداد رمزارزی

بزرگ‌ترین عدد مشخص‌شده در میان این سرمایه‌گذاری‌ها، مبلغ ۱۰۰ میلیارد دلار است که به پروژه‌ای با عنوان «مشارکت زیرساختی هوش مصنوعی» (AI Infrastructure Partnership) نسبت داده می‌شود؛ طرحی مشترک میان گروهی از شرکت‌های سرمایه‌گذاری و فناوری، از جمله بلک‌راک و مایکروسافت، برای تأمین مالی پروژه‌های مرتبط با هوش مصنوعی. شرکت MGX، نهاد سرمایه‌گذاری وابسته به دولت ابوظبی، یکی از سرمایه‌گذاران این طرح است.

با این حال، ۱۰۰ میلیارد دلار، کل بودجه‌ای است که این پروژه امیدوار است بتواند در سطح جهانی تأمین و هزینه کند؛ نه صرفاً در ایالات متحده. همچنین، میزان دقیق مشارکت MGX در این پروژه مشخص نشده و به احتمال زیاد تنها بخش اندکی از این رقم را شامل می‌شود. با وجود این، دولت آمریکا کل این مبلغ را به‌عنوان «سرمایه‌گذاری امارات در آمریکا» اعلام کرده است؛ ادعایی که در بهترین حالت گمراه‌کننده و در بدترین حالت، صراحتاً نادرست است.

 

ترامپ، ذی‌نفع اصلی پروژه‌ها

در این میان، تنها یک سرمایه‌گذاری از سوی MGX وجود دارد که اطلاعات بیشتری از آن در دست است؛ هرچند به‌سختی می‌توان آن را «سرمایه‌گذاری» نامید، چرا که بیشتر به نوعی پاداش به خانواده ترامپ شباهت دارد. MGX قرار است دو میلیارد دلار استیبل‌کوین از شرکت World Liberty Financial خریداری کند — شرکتی در حوزه رمزارز که به‌تازگی توسط خانواده ترامپ و شرکای مشکوک آنها تأسیس شده است.

بر اساس گزارش فوربس، این توافق برای خانواده ترامپ سالانه حدود ۸۰ میلیون دلار درآمد به همراه خواهد داشت — آن هم نه به صورت رمزارز، بلکه به شکل پول نقد و واقعی.

این موضوع یک مسئله اساسی دیگر را نیز برجسته می‌کند: ترامپ ممکن است استدلال کند که دروغ‌گویی درباره جزئیات اهمیتی ندارد، تا زمانی که مدعی است در حال جذب سرمایه برای ایالات متحده است. اما همان‌طور که آدام هرش می‌گوید: «تفاوتی اساسی وجود دارد بین ترویج آمریکا به‌عنوان محیطی مناسب برای سرمایه‌گذاری و انعقاد قرارداد‌هایی که در آن رئیس‌جمهور به‌طور مستقیم از آنها منتفع می‌شود — چه از نظر مالی و چه برای منافع سیاسی.» و در مورد ترامپ، به‌خوبی می‌دانیم که اولویت با کدام است.

 

ما پیش‌تر هم این نمایش را دیده‌ایم

ترامپ بار‌ها نسخه‌های مختلفی از این سناریو را اجرا کرده و روند آن همواره تکراری بوده است: او با آب‌وتاب، یک اعلامیه بزرگ و پرزرق‌وبرق ارائه می‌دهد که به‌طور گسترده و بدون تردید در رسانه‌ها بازتاب پیدا می‌کند؛ اما سپس اغلب خبرنگاران ماجرا را رها می‌کنند و پیگیری نمی‌کنند که آیا آن رقم بزرگ و نمایشی که اعلام شده، واقعاً تحقق یافته یا نه.

ساختار خبررسانی در رسانه‌ها خود تا حد زیادی دلیل این وضعیت را توضیح می‌دهد: یک اعلامیه خبری، رویدادی مشخص و مقطعی است که در یک روز خاص رخ می‌دهد و پوشش آن برای خبرنگاران آسان است؛ اما وعده‌هایی که عملی نمی‌شوند، در گذر زمان فراموش می‌شوند و نیازمند روزنامه‌نگاری تحقیقی و پیگیر هستند. ترامپ به‌خوبی این موضوع را درک کرده و همچنین می‌داند که یک عدد بزرگ چقدر می‌تواند فریبنده و تأثیرگذار باشد. نباید فراموش کرد که او همان فردی است که مدعی شد ساختمان‌هایش بیش از واقعیت طبقه دارند و مساحت آپارتمان ۱۱ هزار فوت مربعی‌اش را ۳۰ هزار فوت مربع عنوان کرده بود.

 

سراب ۵۰۰ میلیارد دلاری هوش مصنوعی

برای نمونه، تنها یک روز پس از آغاز به کار در کاخ سفید، ترامپ در یک نشست خبری پر سر و صدا اعلام کرد که پروژه‌ای با نام «استارگیت» (Stargate) راه‌اندازی خواهد شد؛ یک مرکز داده عظیم برای پشتیبانی از توسعه فناوری هوش مصنوعی. در این رویداد، چهره‌های مطرحی، چون لری الیسون (مدیرعامل اوراکل)، سم آلتمن (مدیرعامل OpenAI) و ماسایوشی سان (مدیرعامل سافت‌بانک ژاپن) نیز حضور داشتند.

ترامپ با هیجان گفت: «این نام را به خاطر بسپارید، چون در آینده زیاد درباره‌اش خواهید شنید. این شرکت جدید آمریکایی قرار است دست‌کم ۵۰۰ میلیارد دلار در زیرساخت‌های هوش مصنوعی ایالات متحده سرمایه‌گذاری کند، آن‌هم بسیار سریع و با حرکتی برق‌آسا، به‌طوری که تقریباً بلافاصله بیش از ۱۰۰ هزار شغل برای آمریکایی‌ها ایجاد خواهد شد.».

اما رقم ۵۰۰ میلیارد دلاری به‌شدت محل تردید بود، و ادعای ایجاد فوری ۱۰۰ هزار شغل نیز کاملاً غیرواقعی و اغراق‌آمیز به نظر می‌رسید.

 

استفاده ابزاری از رسانه‌ها با عددسازی

با این‌حال، در تمام پوشش‌های خبری مربوط به پروژه «استارگیت»، عدد ۵۰۰ میلیارد دلاری در صدر تیتر‌ها قرار گرفت: «ترامپ از سرمایه‌گذاری ۵۰۰ میلیارد دلاری در زیرساخت‌های هوش مصنوعی آمریکا خبر داد» (CNN)،

«ترامپ بر مشارکت ۵۰۰ میلیارد دلاری در حوزه هوش مصنوعی تأکید کرد» (آسوشیتدپرس)،

«آغاز برنامه فناوری ترامپ با طرح خصوصی ۵۰۰ میلیارد دلاری برای هوش مصنوعی و کاهش مقررات» (واشنگتن‌پست).

اما این عدد، صرفاً یک رقم خیالی است. شرکت‌های OpenAI و سافت‌بانک هرکدام تنها متعهد شده‌اند که ۱۹ میلیارد دلار برای پروژه استارگیت هزینه کنند — رقمی که به نظر می‌رسد هیچ‌یک از آنها در حال حاضر به‌راحتی در اختیار ندارند، و حتی این میزان هم باید از طریق جذب سرمایه یا دریافت وام تأمین شود.

اما بخش عمده‌ای از آن ۵۰۰ میلیارد دلار، کاملاً فرضی و تخمینی است: ممکن است هزینه نهایی پروژه در سال‌های آینده به چنین رقمی برسد، اما زمان دقیق و نحوه تحقق آن کاملاً نامشخص است — اگر اصلاً به آن نقطه برسد.

 

از ۱۰۰ هزار شغل وعده‌داده‌شده، تنها ۱۰۰ شغل واقعی است

ادعای خیالی ترامپ مبنی بر «ایجاد تقریباً فوری ۱۰۰ هزار شغل» نیز از همین جنس است. در حال حاضر، تنها یک سایت از پروژه استارگیت در ایالت تگزاس در دست ساخت است. مراکز داده در مرحله ساخت‌وساز تعداد قابل توجهی اشتغال ایجاد می‌کنند — به‌طور مثال، در ماه آوریل حدود ۲ هزار کارگر در حال فعالیت در محل پروژه بودند —، اما پس از بهره‌برداری، این تعداد به‌شدت کاهش می‌یابد. بر اساس گزارش‌ها، در نهایت این مرکز تنها حدود ۱۰۰ نفر را به‌صورت بلندمدت استخدام خواهد کرد.

با این‌حال، هم ترامپ و هم شرکت‌های مشارکت‌کننده در پروژه استارگیت، انگیزه داشتند تا این پروژه را به‌طرز اغراق‌آمیزی بزرگ جلوه دهند: ترامپ می‌توانست خود را منجی اقتصاد آمریکا معرفی کند، و شرکت‌ها نیز با دامن زدن به هیجان پیرامون هوش مصنوعی، توجه سرمایه‌گذاران و رسانه‌ها را به سوی خود جلب کنند.

از سوی دیگر، بسیاری از شرکت‌ها به‌خوبی می‌دانند که جلب رضایت ترامپ — یا شاید مهم‌تر از آن، پرهیز از خشم او — از طریق نسبت دادن اقدامات قبلی‌شان به او ممکن می‌شود. شرکت اپل در این زمینه به‌ویژه عملکرد ماهرانه‌ای داشته است. در نوامبر ۲۰۱۹، ترامپ از یک کارخانه تولید رایانه اپل در تگزاس بازدید کرد و سپس در توییتر نوشت: «امروز یک کارخانه بزرگ اپل را در تگزاس افتتاح کردم؛ کارخانه‌ای که مشاغل پردرآمد را به آمریکا بازمی‌گرداند.» در حالی که این کارخانه از شش سال پیش، یعنی از ابتدای دوره دوم ریاست‌جمهوری باراک اوباما، در حال فعالیت بود.

در فوریه امسال، شرکت اپل اعلام کرد که طی چهار سال آینده ۵۰۰ میلیارد دلار در ایالات متحده سرمایه‌گذاری خواهد کرد. بسیاری از رسانه‌ها این خبر را به‌عنوان چرخشی معنادار در پاسخ به تعرفه‌های تجاری ترامپ تعبیر کردند. اما وال‌استریت ژورنال با بررسی ترازنامه‌های مالی منتشرشده این شرکت به این نتیجه رسید که: «رقم اعلام‌شده از سوی اپل، در راستای همان میزانی است که با توجه به وضعیت مالی شرکت انتظار می‌رود؛ یعنی همان هزینه‌هایی که اپل در هر صورت انجام می‌داد.»

ترامپ — که بی‌تردید یکی از بزرگ‌ترین دروغ‌پردازان تاریخ سیاست به شمار می‌رود — از انواع مختلف اغراق و اطلاعات نادرست استفاده می‌کند. بسیاری از این ادعا‌ها برای افکار عمومی عادی شده‌اند. اما نکته نگران‌کننده، استفاده هدفمند او از ارقام مالی مشخص است؛ چراکه این اعداد دقیق، طوری طراحی شده‌اند که واقعی و قابل استناد به نظر برسند.

این اعداد دقیق، توجه خبرنگاران را جلب می‌کند و آنها اغلب بدون بررسی دقیق، این ارقام را تکرار می‌کنند. به همین ترتیب، رسانه‌ها ناخواسته تبدیل به بستر انتشار فریب‌های حساب‌شده ترامپ می‌شوند.

در سال‌های پایانی دولت بایدن، ایالات متحده محدودیت‌های سخت‌گیرانه‌ای بر صادرات تراشه‌های ویژه هوش مصنوعی اعمال کرد. این تراشه‌ها که برای توسعه و اجرای سامانه‌های پیچیده هوش مصنوعی حیاتی هستند، نه‌تنها از صادرات به کشور‌هایی نظیر چین و ایران منع شدند، بلکه تنها برای ۱۸ متحد نزدیک آمریکا در دسترس باقی ماندند.

اما در سایه این سیاست بازدارنده، توافقاتی که تیم دونالد ترامپ با برخی کشور‌های حاشیه خلیج فارس دنبال می‌کند، عملاً این محدودیت‌ها را دور می‌زنند. در کنار فروش تجهیزات نظامی و دریافت حمایت سیاسی، آنچه این کشور‌ها بیش از هر چیز در پی آن هستند، دسترسی به صد‌ها هزار تراشه پیشرفته‌ای است که می‌توانند زیرساخت اجرای پروژه‌های عظیم هوش مصنوعی را فراهم کنند.

واقعیت این است که هوش مصنوعی، به‌ویژه در فضای رسانه‌ای و سیاسی، بستر مناسبی برای فریب‌های مدرن است؛ تکنولوژی‌ای که بیشتر با وعده‌های بزرگ، ارقام نجومی و آینده‌سازی‌های اغراق‌آمیز شناخته می‌شود تا با نتایج ملموس و قابل سنجش. فضای هیجان‌زده و غبارآلودی که پیرامون AI شکل گرفته، اغلب راه را بر هرگونه بررسی واقع‌گرایانه و انتقاد جدی می‌بندد و همواره این تصور را القا می‌کند که “تحول بزرگ” در راه است—خیلی زودتر از آنچه یک ذهن منطقی باور می‌کند.

در این میان، شاید ترامپ نتواند با دقت توضیح دهد هوش مصنوعی چیست، اما بی‌تردید در شناسایی کسانی که از این فضا برای کسب سود یا قدرت بهره‌برداری می‌کنند، مهارت دارد. چه سرمایه‌گذاران فناوری در آمریکا که به دنبال جذب میلیارد‌ها دلار سرمایه‌اند، و چه شیوخ خلیج فارس که مشتاق دستیابی به فناوری‌های پیشرفته‌اند، همگی بازیگران صحنه‌ای هستند که ترامپ آن را به‌خوبی کارگردانی می‌کند.

بنابراین، هرگاه ترامپ وعده یک سرمایه‌گذاری بزرگ در اقتصاد آمریکا را می‌دهد، باید با احتیاط به آن نگریست. تجربه نشان داده است که اغلب، پشت این ارقام خیره‌کننده چیزی جز «نمایشی از دود و آینه» نیست.

اصطلاح «دود و آینه» (Smoke and Mirrors) یک تعبیر استعاری در زبان انگلیسی است که به معنی فریب‌کاری، پنهان‌کاری یا ارائه تصویری نادرست برای منحرف کردن ذهن مخاطب از واقعیت به کار می‌رود. ریشه این اصطلاح به حقه‌های شعبده‌بازی برمی‌گردد، جایی که با استفاده از دود و آینه، چیز‌هایی را پنهان یا دست‌کاری می‌کنند تا تماشاگر گمان کند چیزی جادویی یا خارق‌العاده در حال رخ دادن است؛ در حالی که واقعیت کاملاً چیز دیگری‌ست.

منبع: Public Notice

گزارش خطا

ارسال نظر
  • پربازدیدترین
  • پربحث‌ترین‌