یک عضو جبهه اصلاحات ایران گفت: بعید است یک صاحبنظر منصف و پژوهشگر هوشمند با هر دیدگاهی، بتواند نقش و آثار برآمده از جریان اصلاحات و دوم خرداد را در سیمای سیاسی ایران نادیده بگیرد.
حسن رسولی در گفتوگو با خبرنگار ما با اشاره به سالروز انتخابات دوم خرداد ۷۶، اظهار کرد: انتخابات دوره هفتم ریاستجمهوری در دوم خرداد سال ۷۶، تنها تغییر ریل سیاستورزی حاکمیتی در عرصه قوه مجریه نبود، بلکه علاوه بر این دستاورد فصل نوینی در نیمه دوم دهه ۷۰ در حوزه اندیشهورزی و نظریهپردازی سیاسی ایجاد کرد. آنچه که در دو سال اول به عنوان تفکر دوم خردادی و پس از کسب پیروزی دوم، یعنی در سال ۷۸ و انتخابات مجلس ششم رخ داد، نه تنها باعث شد که اصلاحطلبان امروزی دو قوه انتخاباتی کشور، یعنی مجلس و دولت را برتکیه بر آرای بیسابقه و بالاترین ضریب مشارکت به دست آورند، بلکه هم در عرصه داخلی و هم در عرصه بینالمللی، به خصوص با طرح ایده «گفتوگوی تمدنها»، تصویر جدیدی از دکترین سیاستورزی آزادیخواهانه ایرانی به صاحبنظران داخلی و جهانی عرضه کرد. محور اصلی این گفتمان توسعه سیاسی بود و در این حوزه توانست با اجرای فصل هفتم قانون اساسی، پس از ۲۱ سال، بزرگترین نهاد مردمی و مدنی یعنی شوراها را پایه گذاری و در فضای سیاست داخلی در دانشگاهها و مجامع اندیشهورزی، تئوری اصلاحطلبانه را اداره کند.
ثبت بالاترین دستاوردهای عملکرد در حوزه اقتصاد در ۸ سال دوره اصلاحات
وی ادامه داد: پس از این دو پیروزی، هرچند دال مرکزی این گفتمان توسعه سیاسی بود، اما با آرامش نسبی که در روابط خارجی و همچنین گشایشهایی که در داخل ایجاد کرد، بستری فراهم شد که در حوزه اقتصاد و مشخصا در تضمین و اجرای قانون برنامه سوم، بالاترین دستاوردهای عملکرد در حوزه اقتصاد، طی ۸ سال دوره اصلاحات در تاریخ برنامهریزی و توسعه اقتصادی کشور ثبت شود. این ادعا را هر پژوهشگری میتواند با جستوجو در کتابهای ملی بانک مرکزی و در شاخصهای نشاندهنده توسعهای، سازمان برنامه و بودجه، ملاحظه کند و به آن دسترسی یابد.
تاکید بر تداوم سیاستورزی اصلاحطلبانه
این فعال سیاسی اصلاح طلب با اشاره به اینکه سال ۸۴، پایان حضور جریان اصلاحات در قوه مجریه و در سال ۸۲ نیز بر اثر اعمال نظارت استصوابی در قوه مقننه، کشور وارد عرصه تازهای گردید و بسیاری از آن دستاوردها، نقش بر آب شد، تصریح کرد: طی سالهای بعد از آن مقطع عملا ورود اصلاحطلبان به ساختار قدرت در مجلس و ریاست جموری به صورت تمامعیار فراهم نشد، اما جریان اصلاحات با همه نامهربانیهایی که در حقش اعمال شد، همچنان بر تداوم سیاستورزی اصلاحطلبانه، عمدتا در حوزه عمومی و غیرحاکمیتی تاکید داشت. نهادسازیهایی که صورت گرفت مانند بنیاد باران و سایرنهادهای پژوهشی، باعث شد این نظریه همچنان تداوم یابد. اما از آنجا که اقتصاد ایران عمدتا دولتی است و بخش خصوصی در اثر تورم ۲۰ ساله و تورم ۴۰ درصدی ۶ الی ۷ سال اخیر، عملا محلی از اعراب ندارد، این امکان فراهم نشد که در حوزه عمومی با تقویت نهادهای مدنی و احزاب، به موازات یکه تاز بودن قدرت حاکمیت، توازن قوا برقرار شود؛ به همین دلیل، این مدت طولانی شد و نسل جدید نیز با توجه به محدودیتهایی که از سوی جریانات حاکم برای اصلاحات به وجود آمد، کمتر با این گفتمان و با محتوای آن، آشنایی داشته و دارند.
جریان اصلاحات علیرغم محدودیتهای جدی، در سپهر سیاسی ایران موثر واقع شد
رسولی عنوان کرد: طی دوره دوری اصلاحطلبان از قدرت تا سال ۹۲ و در ادامه در سال ۹۴ و ۹۶، با رویکردهای ائتلافی که جریان اصلاحات در پیش گرفت، نه به اندازه انتخابات دوره پنجم ریاستجمهوری و ششم مجلس، اما توانست، علیرغم محدودیتهای جدی، در سپهر سیاسی ایران موثر واقع شود. اگر در سال ۹۲، آقای دکتر عارف، کاندیدای اصلاحطلب، به نفع دکتر روحانی کنار نمیرفت، ممکن بود دولت دکتر روحانی، شکل نگیرد و در آن صورت، تداوم ۸ ساله دوم خط مشی دکتر احمدینژاد، فجایعی به مراتب بیشتر ازآنچه که امروز از آن دوران به یادگار مانده است، متوجه ایران شود.
عملکرد قابل قبول دولت پاکدست آقای خاتمی از خاطرات پاک نمیشود
وی با بیان اینکه «اصلاحطلبان در سال ۹۴ و مجلس دهم، سال ۹۶ در انتخابات شوراها و دوره دوم دکتر روحانی اثرگذار بودند و پس از آن، چون نامزدهای ما رد صلاحیت شدند، امکان رقابت جدی پیدا نکردیم» خاطرنشان کرد: طی انتخابات ۱۶ تیر سال گذشته که پس از حادثه دلخراشی که برای مرحوم آقای رئیسی اتفاق افتاد و با توجه به تغییر جهتی که در اراده حاکمیت به وجود آمد، یکی از کاندیداهای ما یعنی دکتر پزشکیان مورد تایید قرار گرفت و در یک فرصت زمانی بسیار کوتاه، ظرفیت جریان اصلاحی در کشور فعال شد.
این فعال سیاسی اصلاح طلب با تاکید بر این که «بعید است یک صاحبنظر منصف و پژوهشگر هوشمند با هر دیدگاهی، بتواند نقش و آثار برآمده از جریان اصلاحات و دوم خرداد را در سیمای سیاسی ایران نادیده بگیرد» متذکر شد: حتما نقد و انتقادهایی وارد است، اما در مقایسه با سایر گفتمانها، مانند گفتمان اصولگرایی و یا رویکرد اعتدال، به دلیل ریشهدار بودن تفکر اصلاحطلبی و عملکرد قابل قبول دولت پاکدست آقای خاتمی و رفتارهای مردمی و شجاعانه مجلس ششم، گفتمان اصلاحات دارای نتایج و چهارچوبهای محکمیست و عملکرد مثبت اصلاحطلبان در گذشته، از خاطرات پاک نمیشود.
جریان اصلاحات تنها گفتمان با ساختار مشخص در عرصه سیاست ایران است
رسولی گفت: معتقدم در شرایط فعلی، جریان اصلاحات از طریق مجمع عمومی جبهه اصلاحات ایران، تنها طرز تفکر تعریف شده و شناخته شدهای است که در عرصه فکری و سیاسی ایران از یک ساختار مشخص و یک نهاد اجماعساز روشن و آشکار برخوردار است. البته اذعان دارم که به دلیل فشارهای شدید ناشی از تحریمهای ظالمانه و گرفتار شدن اکثر مردم، به خصوص حقوقبگیران، در تله گرانیها ومشکلات اقتصادی و معیشتی، اساسا امروز در جامعه آسیبدیده ایران، اقبال به سمت سیاست و سیاستورزی، افق روشنی ندارد؛ اما با صرف نظر از این فراز و فرودها، اگر سیاست را به معنای علم و هنر مدیریت قدرت با هدف تولید امر خیر و گشودن راههای نو، بر روی منافع ملی تعریف کنیم، ۲۸ سالی که از دوره اصلاحات گذشته است در تناسب تاریخی و مقایسه با تاریخ، دورهای طولانی نیست و این فراز و فرودها، نباید تحولخواهان و اصلاحطلبان را نا امید کند، چرا که راه بسیار طولانی برای نهادینه شدن دموکراسی در پیش داریم.
وی با بیان اینکه «نهضتی که از سال ۱۲۸۵ با جنبش مشروطیت آغاز شد، همچنان در مقاطعی با تکرار مانند ۲۸ خرداد ۳۲، سال ۴۲ و ۵۷ همچنان ادامه دارد» بیان کرد: امیدوارم همانطور که اروپائیان این مسیر پرمانع را با خسارت بسیار سنگین طی کردند، ما نیز بتوانیم با صبر، تحمل و تلاش بیشتر، با استفاده از رسانههای فراگیر امروز که امکان توسعه اطلاعات را فراهم میکنند و با انتقال این میراث به نسل جدید، این مسیر را ادامه دهیم. از نسل جدید نیز تقاضا داریم که مواضع و رفتارهای ما را آسیبشناسی کنند، نقاط ضعف رخ داده را جبران و از نقاط قوت بهره ببرند تا امیدوار باشیم در بستر تاریخی، آینده بهتری برای ایران و ایرانیان رقم بخورد.
یکی از کاستیهای جدی اصلاحطلبان، عدم ارتباط با تمام اقشار جامعه است
این فعال سیاسی اصلاحطلب در خصوص ارتباط اصلاحطلبان با متن جامعه، عنوان کرد: ارتباط مناسبی برقرار نیست، دلیل آن نیز کمتوانی و ناتوانی ما در دسترسی به یک دالان گفتوگو و رسانه آزاد مستقل اصلاحطلبانه است که در این خصوص با محدودیتهای جدی مواجه هستیم که شکاف نسلی نیز بر این مانع افزوده است. بهنظرم نمیتوانیم مدعی باشیم که امروز به عنوان جریان اصلاحات به رهبری آقای خاتمی با همه لایههای اقشار جامعه مرتبط هستیم. ارتباط ما با بعضی گروههای جامعه در حال حاضر مناسب نیست که این مساله یکی از کاستیهای جدی جریان فکری اصلاحطلب محسوب میشود.