آیا جاهطلبی دونالد ترامپ برای دریافت جایزه صلح نوبل میتواند به پایان دادن به فاجعه انسانی در غزه کمک کند؟ در شرایطی که حمایت بیقید و شرط او از سیاستهای نظامی بنیامین نتانیاهو، به تشدید بحران و کشتار غیرنظامیان دامن زده، برخی ناظران معتقدند تنها انگیزهای که شاید بتواند ترامپ را به مسیر صلح بکشاند، نه دغدغههای اخلاقی، بلکه عطش ثبت کردن نام خود در تاریخ است.
این گزارش ترجمهای است از مقالهی «Trump wants a Nobel peace prize Here’s how he can earn one» که توسط اصلاحات نیوز تهیه شده است. در این مطلب، به علاقه دونالد ترامپ برای دریافت جایزه صلح نوبل پرداخته شده و مسیرهایی که ممکن است او را به تحقق این خواسته برساند، بررسی شدهاند:
کنت راث، مدیر اجرایی پیشین دیدهبان حقوق بشر و استاد میهمان در مدرسه امور عمومی و بینالمللی دانشگاه پرینستون در این یادداشت برای گاردین، با نگاهی به تجربه هنری کیسینجر و منطق پیچیده نوبل، میکوشد این پرسش را بررسی کند: آیا جاهطلبی فردی ترامپ میتواند ناخواسته به نقطه عطفی در مسیر عدالت برای فلسطینیان بدل شود؟
تمایل غریزی دونالد ترامپ به تبعیت از سیاستهای دولت اسرائیل، با تصویر او از خود بهعنوان یک «معاملهگر خبره» در تضاد است. اگرچه تلاش او برای دریافت جایزه صلح نوبل ممکن است در نگاه اول غیرواقعی یا حتی مضحک به نظر برسد، اما همین جاهطلبی شاید تنها فرصت باقیمانده برای جلب توجه دولت آمریکا به حقوق و جان فلسطینیان در نوار غزه باشد.
حمایت از نتانیاهو و استمرار سیاست بمباران و محاصره
ترامپ در حال حاضر از راهبرد نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، حمایت میکند؛ راهبردی که بر اساس آن، با فشار نظامی و حملات شدید باید حماس را وادار به پذیرش شکست کرد. در راستای همین سیاست، برای آزادی گروگانهای باقیمانده و انحلال کامل نیروی نظامی حماس، نتانیاهو مجدداً به استفاده از تاکتیکهای قدیمی همچون محاصره، گرسنگی دادن و بمباران غیرنظامیان فلسطینی روی آورده است؛ تاکتیکهایی که تنها در کمتر از یک هفته، جان نزدیک به ۶۰۰ فلسطینی را گرفته است.
آتشبسی که بهنفع اسرائیل بازنویسی شد
این در حالی است که مرحله دوم آتشبس برنامهریزیشده، قرار بود منجر به آزادی گروگانهای حماس در ازای آزادی زندانیان فلسطینی، خروج کامل نیروهای اسرائیلی از غزه و پایان دائمی درگیریها شود. با این حال، دولت اسرائیل بهصورت یکجانبه شروط توافق را تغییر داده و خواهان آزادی گروگانها و انحلال کامل حماس بدون ارائه هیچ تضمینی برای پایان جنگ است. حماس نیز این اولتیماتوم یکسویه را رد کرده و بهوضوح نگران آن است که در صورت تمکین، نتانیاهو حملات به غیرنظامیان فلسطینی را بدون مانع از سر گیرد.
اخراج جمعی فلسطینیان؛ رؤیای دیرینه راست افراطی اسرائیل
نگرانیها درباره تشدید حملات اسرائیل به غزه، نه تنها بیاساس نیست، بلکه شواهد حاکی از آن است که هدف این حملات فراتر از گرفتن امتیاز از حماس است. برخلاف تصور عمومی، بیشتر گروگانهایی که تاکنون آزاد شدهاند، نه از طریق عملیات نظامی بلکه در نتیجه مذاکرات آزاد شدهاند. خانوادههای این گروگانها نیز با در اولویت قرار دادن حفظ جان عزیزانشان، خواهان دستیابی به راهحلی از مسیر گفتوگو هستند.
در این میان، بهنظر میرسد هدف اصلی اسرائیل، اجرای پروژهای است که سالها آرزوی جریان راست افراطی در این کشور بوده: اخراج جمعی و دائمی غیرنظامیان فلسطینی از غزه. وزیر دفاع اسرائیل، «اسرائیل کاتز»، اخیراً تهدید کرده که بخشهایی از نوار غزه را اشغال و ضمیمه خاک اسرائیل خواهد کرد. همزمان گزارشهایی منتشر شده که نشان میدهد بنیامین نتانیاهو در حال برنامهریزی برای آغاز یک تهاجم زمینی گستردهتر به غزه است.
چراغ سبز ترامپ برای جنایت جنگی؟
در همین راستا، دونالد ترامپ نیز با حمایت صریح از اخراج دائمی دو میلیون فلسطینی از غزه—اقدامی که مصداق بارز جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت است—در عمل به نتانیاهو چراغ سبز نشان داده تا این راهبرد بیرحمانه را با قدرت بیشتری دنبال کند.
بازگشت بنگویر و تکرار پروژه «حذف کامل»
تحولات سیاسی درون اسرائیل نیز این روند را تأیید میکند. ایتامار بنگویر، سیاستمدار تندرو و رئیس حزب «قدرت یهودی» که نماینده جریان ملیگرای مذهبی و حامی شهرکنشینی افراطی است، پس از پایان آتشبس موقت، مجدداً به ائتلاف حاکم بازگشته و مسئولیت وزارت پلیس را برعهده گرفته است. بنگویر از دیرباز خواستار «حل نهایی» بحران غزه از طریق حذف کامل حضور فلسطینیان بوده است. در نگاه او و همفکرانش، غزه صرفاً مقدمهای برای اجرای برنامههایی مشابه در کرانه باختری اشغالی است.
در چنین شرایطی، احتمال دستیابی به توافقی واقعی با حماس، بسیار اندک به نظر میرسد. از دیدگاه حماس، تسلیم شدن به معنای پذیرش جدایی دائمی ملت فلسطین از سرزمین مادری خود خواهد بود.
تأکید ترامپ و نتانیاهو بر تسلیم حماس با بمباران
نتانیاهو و ترامپ، اما بهنظر میرسد همچنان بر این باورند که میتوان با بهکارگیری قدرت نظامی و اعمال خشونت گسترده، حماس را وادار به تسلیم کرد؛ راهبردی که سالهاست در سیاستهای امنیتی اسرائیل دنبال شده است. در همین راستا، ترامپ حتی ارسال بمبهای ۲ هزار پوندی را که دولت بایدن به دلیل استفاده بیرویه و مرگبار اسرائیل در مناطق مسکونی فلسطینی متوقف کرده بود، از سر گرفته است.
تهدید دیوان کیفری بینالمللی و محدودیتهای جهانی ترامپ
دادستان دیوان کیفری بینالمللی (ICC) اعلام کرده که حملات بیهدف و گسترده اسرائیل به غزه، ممکن است بهزودی در کانون پروندههای جدید جنایات جنگی قرار گیرد. در این میان، دونالد ترامپ نیز با خطر متهم شدن به همدستی و تسهیل این جنایات روبهروست؛ اتهامی که اگرچه منجر به بازداشت فوری او نخواهد شد، اما سفر او به ۱۲۵ کشور عضو دیوان کیفری بینالمللی را بهشدت محدود میکند؛ چرا که این کشورها موظف به بازداشت افراد تحت تعقیب ICC هستند.
شاید ترامپ بخواهد از ولادیمیر پوتین بپرسد که ناتوانی از حضور در اجلاس بریکس ۲۰۲۳ در آفریقای جنوبی، آن هم به دلیل ترس از دستگیری، چه حسی دارد.
مقاومت حماس و هشدار درباره نکبت جدید
با این حال، شواهد نشان میدهد که حماس تاکنون هیچ تمایلی به تسلیم در برابر این راهبرد مبتنی بر جنایت جنگی نشان نداده و کشورهای عربی منطقه نیز قاطعانه با تبدیل شدن به شریک یک «نکبت» جدید—یعنی تکرار فاجعه اخراج اجباری فلسطینیان در سال ۱۹۴۸—مخالفت کردهاند.
آیا منافع شخصی، ترامپ را به میز مذاکره میکشاند
پرسش محوری این است که آیا ترامپ سرانجام به این نتیجه خواهد رسید که تنها مسیر ممکن برای پایان دادن به فاجعه انسانی در غزه، نه از مسیر تسلیم اجباری، بلکه از راه مذاکره و توافق است؛ فاجعهای که خود وعده داده بود آن را خاتمه دهد.
اگرچه در حال حاضر ترامپ همچنان بر حمایت تمامقد از اسرائیل پافشاری میکند، اما رفتارهای پیشبینیناپذیر او نشان دادهاند که هیچچیز در سیاستورزی او قطعی نیست. آنچه در دوران او همواره ثابت بوده، تقدم منافع شخصی بر هر دغدغه اخلاقی یا انسانی است.
در چنین شرایطی، مسئله جایزه صلح نوبل برای ترامپ اهمیتی دوچندان مییابد. اگر او میخواهد بهعنوان «استاد معامله» در تاریخ ثبت شود، این عنوان را نه با حمایت از جنایات جنگی اسرائیل، بلکه با تلاش برای تحقق یک صلح واقعی و پایدار بهدست خواهد آورد.
ترامپ؛ تنها اهرم فشار واقعی بر نتانیاهو؟
در میان بنبستهای سیاسی و جنایات جنگی جاری در غزه، شاید عجیب به نظر برسد، اما دونالد ترامپ ممکن است تنها فردی باشد که توانایی مهار بنیامین نتانیاهو را دارد. با وجود وابستگی شدید اسرائیل به کمکهای نظامی آمریکا، نخستوزیر اسرائیل بارها توصیههای جو بایدن برای توقف کشتار و محاصره انسانی فلسطینیان را نادیده گرفته است؛ چرا که میدانست از حمایت کامل حزب جمهوریخواه برخوردار است. اما امروز، حزب جمهوریخواه چیزی جز بازتاب اراده ترامپ نیست و اگر او بخواهد، نتانیاهو دیگر پناهگاهی در جناح راست برای تکیه نخواهد داشت.
این واقعیت زمانی آشکار شد که ترامپ نقش تعیینکنندهای در شکلگیری آتشبس موقتی ایفا کرد؛ توافقی که درست پیش از مراسم تحلیف ریاستجمهوریاش در ۲۰ ژانویه حاصل شد. اکنون نیز او میتواند با همان ابزار نفوذ، نتانیاهو را به مسیر متفاوتی سوق دهد؛ مسیر گفتوگو بهجای ویرانی، و مصالحه بهجای پاکسازی.
اما گزینه مطلوب چیست؟ جامعه جهانی همچنان از راهحل تشکیل دو دولت—فلسطین و اسرائیل در کنار یکدیگر—حمایت میکند. گزینههای جایگزین یا برای اسرائیل غیرقابل پذیرشاند (مانند پذیرش ساختار یک کشور با حقوق برابر برای یهودیان و فلسطینیان)، یا از نظر جهانیان مصداق تداوم آپارتاید و اشغال بیپایان هستند.
در همین راستا، عربستان سعودی و امارات متحده عربی صراحتاً اعلام کردهاند که عادیسازی روابط با اسرائیل و همچنین تأمین مالی بازسازی غزه، بدون تضمین تشکیل دولت فلسطینی امکانپذیر نخواهد بود. این همان توافقی است که ترامپ مشتاق دستیابی به آن است؛ صلحی منطقهای که با نام او گره بخورد.
از کیسینجر تا ترامپ؛ نوبل صلح برای معماران جنگ!
شاید برای بسیاری این پرسش مطرح شود که آیا تلاش ترامپ برای دریافت جایزه صلح نوبل، مضحک نیست؟ اما این تلاش، از نظر تاریخی بیسابقه هم نیست. هنری کیسینجر، با وجود نقش مستقیم در فجایع و جنایات انسانی در ویتنام، کامبوج، تیمور شرقی و بنگلادش، باز هم بهخاطر توافق صلح با ویتنام و خروج نظامیان آمریکا، جایزه نوبل صلح را دریافت کرد. اگر ترامپ از همراهی با جنگطلبی نتانیاهو فاصله بگیرد، اقدام او نهتنها تعجببرانگیز نخواهد بود، بلکه در امتداد همان منطق نوبل خواهد بود.
بیتردید، حساب باز کردن روی اینکه ترامپ ناگهان به مدافع حقوق ملت فلسطین تبدیل شود، سادهانگارانه است. اما جاهطلبی شخصی و عطش تاریخی او برای ثبت نامش در فهرست برندگان نوبل، میتواند او را ناخواسته به مسیری هدایت کند که در جهت منافع فلسطینیان است.
در جهانی وارونه، شاید تنها راه تأثیرگذاری بر سیاستمداری، چون ترامپ، تحریک انگیزههای شخصی اوست. در این شرایط، وظیفه جامعه جهانی، تحلیلگران و حتی کشورهای عربی این است که او را به انجام کار درست—حتی به دلایل اشتباه—ترغیب کنند.