روزنامه خراسان نوشت: بخشی از جریان مدعی دیانت، به جای تفکر و اجتهاد، به تحکم و تهدید روی آورده است. دیروز مقابل دانشگاه، امروز مقابل بیت فقها و فردا شاید در مقابل هرکس که در تحلیل آن ها، کمتر از فهم خودساخته آنان باشد.
به گزارش اصلاحات نیوز؛ روزنامه خراسان در گزارشی با تیتر «افراط، پشت در خانه مرجعیت رسید» نوشت:
تجمعاتی طیف رایکال که تحت عنوان حمایت از قانون حجاب و با درخواست اجرای آن برگزاری میشود، اگرچه کمشمار، اما بسیار است! یک روز مقابل مجلس تحصن میکنند و یک روز هم مقابل خانه آیت الله جوادی آملی! در فقره اخیر، اما به خاطر تعداد کم و آن پرچم طالبان که همراه داشتند، بسیار مورد توجه و البته نقد قرار گرفتند. حتی روزنامه اصولگرای خراسان نیز نوشت: «افراط، پشت در خانه مرجعیت رسید».
«اولاً حرمت و جایگاه مرجعیت باید حفظ شود و نقد، هرچند مجاز، نباید در قالب تحکم بیان شود. ثانیاً محل نقد در مجامع علمی و در چارچوب روشهای اجتهادی است، نه کف خیابان و در فضایی هیجانی و غیرعلمی. ثالثاً کسانی که دست به نقد میزنند، باید از صلاحیت فقهی و اجتهادی برخوردار باشند؛ نه آن که چهرههای رسانهای و فعالان سیاسی، که نه صاحبنظر در فقهاند و نه درک عمیقی از مبانی اجتهاد دارند، خود را در جایگاه منتقد فقیهان و مراجع بزرگ ببینند. این همان مسیری است که اگر ادامه پیدا کند، به تضعیف اعتبار مرجعیت دینی و ایجاد هرجومرج در سپهر فکری و اجتماعی خواهد انجامید.»
«خراسان» در ادامه نوشت: «در موضوع حجاب، بحث بر سر اجرای حکم الهی نیست، بلکه بر سر شیوههای اجرای آن و نسبت دین با جامعه است. جای تأسف است که عدهای به جای درک پیچیدگیهای اجتماعی و راهکارهای حکیمانه برای حفظ ارزشهای دینی، دین را به چوب افراط و تنگنظری آغشته میکنند و خیال میکنند که با فشار، تهدید و تجمع مقابل خانه فقها میتوانند مسیر جامعه را اصلاح کنند. این همان رفتاری است که در گذشته نیز بارها به دین آسیب زده است. اینان نه تنها جایگاه مرجعیت را درک نکردهاند، بلکه با شیوهای که در پیش گرفتهاند، در حال تخریب مشروعیت دینی خود هستند. کسانی که با لحنی تحکمآمیز و غیراخلاقی، عالم بزرگی، چون جوادی آملی را به چالش میکشند، به جای دغدغه دین، در حال نمایش یک افراطگرایی سطحیاند که به نام دین، اما به ضرر دین تمام خواهد شد.»
این روزنامه اصولگرا در ادامه نوشته است: «حقیقت تلخ این است که بخشی از جریان مدعی دیانت، به جای تفکر و اجتهاد، به تحکم و تهدید روی آورده است. دیروز مقابل دانشگاه، امروز مقابل بیت فقها و فردا شاید در مقابل هرکس که در تحلیل آن ها، کمتر از فهم خودساخته آنان باشد. این همان رویکردی است که میتواند به مرجعیت دینی لطمه بزند، اعتماد جامعه را نسبت به نظام فکری حوزه تضعیف کند و در نهایت، به تضعیف باورهای دینی بینجامد. آنچه امروز باید نگران آن بود، نه تنها رفتارهای غیرمنطقی، بلکه عادیسازی این رویه خطرناک است که هر گروهی که خود را برتر از دیگران در دینداری بداند، اجازه داشته باشد که به فقهای صاحبنظر و اندیشمندان دینی حمله کند.
در این میان، یک پرسش کلیدی بیپاسخ میماند: چه فضایی ایجاد شده که برخی احساس میکنند حق دارند به فقیهی، چون آیتا... جوادی آملی، آن هم با ادبیاتی از جنس تحکم و تهدید، اعتراض کنند؟ کدام جریان این تصور خطرناک را تقویت کرده است که میتوان با زبان تخاصم، دین را در جامعه نهادینه کرد؟ اگر قرار باشد این شیوه در فضای عمومی جامعه گسترش یابد، در آینده باید شاهد صحنههایی باشیم که به مراتب تأسفبارتر و خطرناکتر از این تجمع است. مرجعیت شیعه، یک نهاد تاریخی و ریشهدار است که استقلال و جایگاهش نباید قربانی توهمات گروههای سطحینگر و هیجانزده شود. اگر امروز در برابر این نوع رفتارها موضع روشنی اتخاذ نشود، فردا معلوم نیست که این رویکرد غیرمنطقی، چه ضربههای جبرانناپذیری به سرمایه اجتماعی دین در ایران خواهد زد.»