اجتماعی ۱۴۰۳/۰۵/۱۴

پاداش یک میلیونی برای پاکبانی که کیسه میلیاردی را پیدا کرده بود!!

پاکبان شهرداری گفت: بعد از تماس با صاحب پول، او بلافاصله خود را به شهرداری رساند و از من و مجموعه شهرداری تشکر کرد و به‌عنوان مژدگانی یک‌میلیون تومان به من داد.

پاداش یک میلیونی برای پاکبانی که کیسه میلیاردی را پیدا کرده بود!!

 

پاکبان ۵۳ساله کاشانی گفت: بعد از تماس با صاحب پول، او بلافاصله خود را به شهرداری رساند و از من و مجموعه شهرداری تشکر کرد و به‌عنوان مژدگانی یک‌میلیون تومان به من داد. من هم آن را بین همکاران پاکبانم تقسیم کردم که نفری ۲۰۰هزار تومان به هر کدام‌مان رسید.

یک کیسه در کنار جوی آب توجهم را جلب کرد. در ابتدا مشخص نبود که در این کیسه چیست، اما وقتی آن را برانداز کردم، به‌نظرم آمد که باید داخلش پول باشد.

داخلش پول و چک بود. نمی‌دانم چقدر بود، اما به‌نظرم از ۳۰۰ میلیون بیشتر بود. همان موقع با سرپرست‌مان، آقای شریفی تماس گرفتم و ماجرای کیسه پول را به او گفتم. آقای شریفی به من گفت سریع

به شهرداری بروم و کیسه را به او تحویل دهم. وسایلم را درون گاری گذاشتم و گاری‌ام را به یکی از همکارانم سپردم و سریعا خود را به شهرداری رساندم. آنجا بود که متوجه شدم یک‌میلیارد تومان پول و چک درون کیسه است.

باورتان نمی‌شود، اما وقتی فهمیدم که این کیسه چقدر ارزش دارد، نخستین چیزی که به ذهنم رسید، چهره نگران صاحب آن بود؛ اینکه اکنون در چه حالی است و چقدر دنبال کیسه گشته است. دعا می‌کردم که راهی پیدا شود تا بتوانیم پول‌ها را به صاحبش برگردانیم.

آقای شریفی درون کیسه را که بازرسی کرد، روی یک بسته پول، شماره تلفنی از یک شرکت پیدا کرد. به‌نظر می‌رسید که بسته متعلق به این شرکت باشد. بعد از تماس مشخص شد که صاحب کیسه گمشده یکی از کارآفرینان معروف کاشان است.

بعد از تماس با صاحب پول، او بلافاصله خود را به شهرداری رساند و از من و مجموعه شهرداری تشکر کرد و به‌عنوان مژدگانی یک‌میلیون تومان به من داد. من هم آن را بین همکاران پاکبانم تقسیم کردم که نفری ۲۰۰ هزار تومان به هر کدام‌مان رسید.

برای من مهم این بود که پول‌ها به صاحب اصلی‌اش برسند. من توقعی از آنها بابت مژدگانی نداشتم؛ چراکه من با خدا معامله کردم. متوجه ارزش کارم هستم و برایم مهم است پولی به خانه ببرم که با کار کردن و زحمت کشیدن آن را به‌دست آورده‌ام.

قبلا هم زمانی که به جمع‌آوری ضایعات مشغول بودم، یک روز حین کار یک گوشی موبایل در بین ضایعات پیدا کردم؛ گوشی نو و گران‌قیمتی بود. وقتی گوشی زنگ خورد، جواب دادم و صدای یک خانم را پشت تلفن شنیدم که گریان می‌گفت هنوز همسرش قسط اول گوشی‌اش را هم پرداخت نکرده است. با شنیدن صدایش بسیار ناراحت شدم و به او گفتم که نگران نباشد. آدرس محلی را که در آنجا مشغول به‌کار بودم به او دادم تا بیاید و گوشی‌اش را ببرد.

بعد از این اتفاق بعضی از افرادی که متوجه ماجرا شدند مرا سرزنش کردند که چرا کیسه را برای خودم برنداشتم تا به زخم‌های زندگی‌ام بزنم، اما جواب من این است که پولی که متعلق به‌خودت نیست، ارزش خرج کردن ندارد و اگر باز هم چنین اتفاقی برایم بیفتد و مالی پیدا کنم، حتما می‌گردم تا آن را به صاحبش برسانم.

منبع: همشهری

ما را در
گوگل نیوز دنبال کنید