سیاسی ۱۴۰۳/۱۱/۲۷

اینکه سفیری در کشور میزبان با حرف از جنگ دل مردم را خالی کند پسندیده نیست

علی آهنگر نوشت: اینکه سفیر یک کشور خارجی بتواند با ایجاد شایعه و عادی‌سازی جنگ دل مردم را خالی کند و از سوی دیگر، در مساله مهم مذاکره یا عدم مذاکره و نحوه آن خود را تاثیرگذار نشان دهد، در فردای تاریخ و در نزد تاریخ‌سنجان امری پسندیده نخواهد بود.

اینکه سفیری در کشور میزبان با حرف از جنگ دل مردم را خالی کند پسندیده نیست

اصلاحات نیوز | علی آهنگر در یادداشتی با عنوان «سفیر امیدوار به جنگ نا امید از صلح!» در روزنامه اعتماد نوشت: خدا رحمت کند لئو تولستوی، نویسنده بزرگ روس را؛ او در رمان فاخر و تاریخی خود، دو مفهوم جنگ و صلح را نه تنها به عنوان دو وضعیت سیاسی، بلکه نموداری از شرایط درونی انسان و اجتماع و تاریخ می‌نگرد. او جنگ را غیرقابل کنترل نشان می‌دهد. در نگاه او جنگ چیزی نیست که در اراده و خواست فرماندهان باشد، بلکه تاریخ به ‌شکلی اجتناب‌ناپذیر به سوی جنگ کشیده می‌شود. تولستوی با نگاهی جبرگرایانه، جنگ را نتیجه وضعیت‌هایی می‌داند که از کنترل انسان‌ها خارجند.

شاید از تاثیرگذاری همین نگاه جبرگرایانه این رمان است که آقای سفیر آلکسی یوریویچ ددوف، سفیر محترم روسیه در تهران نمی‌تواند احتمال توسل اسراییل به جنگ علیه ایران را رد کند. او بی‌گمان در دوران متوسطه این رمان طولانی را خواند به‌طوری که در روح و جانش ریشه دواند. آقای سفیر خاطرنشان می‌کند: «ما به‌طور طبیعی نمی‌توانیم احتمال توسل اسراییل به زور را رد کنیم. برای جلوگیری از این امر طبیعتا از اهرم‌های دیپلماتیک استفاده خواهیم کرد. اما باید توجه داشت که ایران نیز آمادگی خوبی برای چنین حملات احتمالی دارد. اگر اسراییل و امریکا تصمیم به این اقدام (جنگ) بگیرند، پاسخ ایران کاملا متناسب خواهد بود.»

سفیر بزرگوار روسیه در تهران متاثر از حرکت جبرگرایانه و اجتناب‌ناپذیر تاریخ که در رمان دوران دبیرستان خوانده بود، جنگ اسراییل و امریکا با ایران را به نوعی طبیعی می‌داند و البته بزرگوارانه از پاسخ متناسب ایران نیز خبر می‌دهد. وقتی جنگ در نگاه تولستویی او خارج از اراده فرماندهان و ناشی از جریان‌های مرموز و نهفته نیروها و اجتماع و تاریخ باشد، طبیعی است که او شاید به عنوان بخشی از همان نیروها و جزیی از همان عناصر تاریخ، این آینده نه چندان دور را ببیند و خبرش را از پیش اعلام کند. چیزی که هست در نیروهای عمل‌گرا و دولتیان و سیاستگذاران واقع‌بین وزارت امور خارجه کسی نیست که این سفیر جبرگرای در رمان تولستوی مانده را تکانی داده و به دنیای واقعیت بیاورد؟ او باید دریابد که در کشور میزبان حق ندارد در حساس‌ترین زمان از جنگ سخن بگوید. آیا این نوعی شایعه‌پراکنی و عادی‌سازی جنگ و خالی کردن دل مردم که مقام معظم رهبری و ریاست محترم قوه قضاییه از آن منع فرمودند، نیست؟

ماجرا به همین جا ختم نمی‌شود. هنوز پنج روزی از ادای این ترهات نگذشته بود که روز چهارشنبه ۲۴ بهمن در گفت‌وگو با ریانوستی که ایرنا آن را منتشر کرد، درباره مذاکرات برجام نیز اظهار وجود کرده‌اند. ایشان در این باره گفتند: «بدون مسکو و پکن مذاکرات به نتیجه نمی‌رسد.» به کشورمان ایران دستور دادند که «ایران قالب مذاکراتی ۱+۵ را حفظ کند».

ریانوستی از ایشان می‌پرسد: «آیا مسکو خود را میانجی در از سرگیری مذاکرات بر سر توافق هسته‌ای با ایران می‌داند؟»

سفیر محترم پاسخ می‌فرمایند: «خیر، ما در اینجا واسطه نیستیم و نخواهیم بود، ما در این فرآیند مشارکت مستقیم داریم.» او تاکید می‌کند: «بدون مسکو و پکن این مذاکرات هرگز به هدف خود نمی‌رسد و ثمربخش نخواهد بود.»

برحسب اتفاق، یکی از فلسفی‌ترین نکات رمان جنگ‌ و صلح این است که آیا فرد می‌تواند در برابر جریان عظیم تاریخ مقاومت کند؟ تولستوی در پاسخ نشان می‌دهد که انسان‌ها اغلب در این خیال به ‌سر می‌برند که سرنوشت خودشان را در دست خودشان دارند؛ اما در واقعیت اسیر نیروهای اجتماعی و تاریخی‌اند.

آیا ممکن است از متصدیان وزارت امور خارجه درخواست کرد که به سفیر محترم تذکری دهند که برخلاف بافته‌های قرن نوزدهمی و جبرگرایانه لئو تولستوی، ایران کشوری مستقل، با آوای نه شرقی و نه غربی است و سیاست‌هایش را در درون خودش و با توجه به اصول اصیل عزت، حکمت و مصلحت اخذ می‌کند؟ اینکه سفیر یک کشور خارجی بتواند با ایجاد شایعه و عادی‌سازی جنگ دل مردم را خالی کند و از سوی دیگر، در مساله مهم مذاکره یا عدم مذاکره و نحوه آن خود را تاثیرگذار نشان دهد، در فردای تاریخ و در نزد تاریخ‌سنجان امری پسندیده نخواهد بود.

ما را در
گوگل نیوز دنبال کنید