کد خبر : ۱۰۴۵۰۴
۱۲:۲۰

۱۴۰۴/۰۵/۰۱
ترجمه اختصاصی؛

چرا ترامپ نمی‌تواند موضوع اپستین را نادیده بگیرد یا از بین ببرد؟

چرا ترامپ نمی‌تواند موضوع اپستین را نادیده بگیرد یا از بین ببرد؟

پرونده جزیره اپستین، مرکز فعالیت‌های غیرقانونی و سوءاستفاده جنسی گسترده از کودکان دوباره باز شده است. یکی از جنجال‌ترین اتفاقات دهه اخیر آمریکا، که بسیاری از سیاستمداران و افراد مشهور به اتهام رابطه جنسی با افراد زیر سن قانونی در آن درگیر هستند. اما پررنگ‌ترین نقش در این میان مربوط به دونالد ترامپ رییس‌جمهور آمریکاست. او که سال‌ها با روایت‌سازی توانسته بود هر حقیقتی را در چشم هوادارانش به سود خود بازتعریف کند، این‌بار در برابر پرونده‌ای ایستاده که نه می‌تواند آن را نادیده بگیرد، نه حذف کند. ماجرای جفری اپستین—سرمایه‌دار پرنفوذی که به تشکیل شبکه‌ای برای قاچاق جنسی دختران نوجوان و باج‌گیری از چهره‌های سیاسی و اقتصادی متهم بود. عقب‌نشینی غیرمنتظره‌ی ترامپ از وعده‌ی افشای اسامی مشتریان این شبکه، شکافی بی‌سابقه در اعتماد پایگاه اجتماعی‌اش ایجاد کرده؛ تا آنجا که حتی وفادارترین طرفداران جنبش «آمریکا را دوباره عظمت ببخشیم» نیز به تردید افتاده‌اند.

این گزارش ترجمه‌ای است از مقاله‌ی «Why Trump Can’t Make the Epstein Story Go Away» که توسط اصلاحات نیوز تهیه شده است و به ماجرای جفری اپستین و واکنش طرفداران ترامپ می‌پردازد:

 

عقب‌نشینی ناشیانه دونالد ترامپ از وعده پیشین خود مبنی بر انتشار فهرست محرمانه مشتریان جفری اپستین، به دستاوردی منجر شده که تا پیش از این نزد تقریباً همه ناظران—حتی شخص ترامپ—غیرممکن می‌نمود: او بالاخره از مرز باور و اعتماد هواداران خود عبور کرده است.

موضوع اپستین برای پایگاه اجتماعی ترامپ چنان اهمیت دارد، و بهانه‌ای که برای این چرخش ارائه شده، چنان سست و غیرقابل قبول است که این عقب‌گرد، اکنون حتی در دل یکی از ساده‌باورترین جنبش‌های تاریخ سیاسی ایالات متحده نیز موجب طرح پرسش‌هایی جدی شده است.

در یک دهه گذشته، تسلط ترامپ بر بدنه هوادارانش، به واقعیتی ثابت و رازآلود در زندگی سیاسی آمریکا بدل شده بود؛ موضوعی که الهام‌بخش صد‌ها گزارش میدانی رسانه‌ای از شامگاه‌های رستوران‌های بین‌راهی و همچنین عامل تأملات بی‌پایان در اردوگاه چپ به‌شمار می‌رفت. ترامپ به‌خوبی درک کرده است که وفادارترین هوادارانش تقریباً هر آنچه او بگوید را بی‌هیچ تردیدی باور می‌کنند. هر واقعیتی که ممکن است برای او ناخوشایند باشد، بلافاصله با برچسب دروغ از سوی «چپ رادیکال» (دموکرات‌ها)، «اخبار جعلی» (رسانه‌های غیردلخواه)، «دولت پنهان» (هر آمار یا نهاد رسمی)، یا «جمهوری‌خواهان قلابی» (در مواردی که یک جمهوری‌خواه از او انتقاد کند) کنار گذاشته می‌شود.

در این دستگاه معرفتی فرقه‌گونه، ترامپ خود مرجع نهایی حقیقت است؛ و می‌تواند هر زمان که بخواهد، ماهیت واقعیت را به‌دلخواه تغییر دهد. یک روزنامه‌نگار یا سیاستمدار ممکن است بار‌ها از فردی «محترم» به «بازنده‌ای شکست‌خورده» و سپس دوباره به «قابل‌احترام» بدل شود. وعده‌های گزاف نیز در این چارچوب بی‌محل نیستند: وعده تأمین بیمه درمانی «فوق‌العاده» برای همه، پایان دادن به جنگ روسیه و اوکراین ظرف یک روز، یا کاهش چشمگیر قیمت اقلام مصرفی—همه از جمله وعده‌هایی بودند که به‌سادگی مطرح و سپس از حافظه جمعی هواداران حذف می‌شدند.

در این میان، نظریه توطئه‌ای که در میان هواداران جنبش «آمریکا را دوباره عظمت ببخشیم» (MAGA) رواج یافته بود—مبنی بر اینکه اپستین با پشتیبانی پنهانی دولت از افراد پرنفوذ باج‌گیری می‌کرد—کاملاً نامعقول به نظر نمی‌رسید. (این نظریه اثبات‌نشده بود، اما غیرممکن نیز نبود.) آنچه شگفت‌آور و عجیب بود، جذب و ادغام این روایت در منظومه فکری طرفداران ترامپ بود. اپستین سال‌ها دوست نزدیک ترامپ محسوب می‌شد. خود ترامپ بیش از بیست سال پیش علناً اذعان کرده بود که می‌داند اپستین علاقه‌مند به روابط با دختران جوان است. اپستین در سال ۲۰۱۹، در حالی‌که ترامپ رئیس‌جمهور وقت بود، به بازداشت وزارت دادگستری درآمد و در زندان جان سپرد. ترامپ درباره گیسلین مکسول، دستیار و شریک اپستین، که متهم به قاچاق جنسی کودکان است، گفته بود: «برای او آرزوی موفقیت دارم» —جمله‌ای غیرمعمول و عجیب برای چنین فردی. در جهانی مبتنی بر عقلانیت، ماجرای اپستین می‌بایست دغدغه و وسواس منتقدان و مخالفان ترامپ می‌بود، نه مایه فخر و اطمینان هواداران او.

چرا ترامپ نمی‌تواند موضوع اپستین را نادیده بگیرد یا از بین ببرد؟

چرا این‌بار پایگاه اجتماعی ترامپ واکنش نشان داد؟

بنابراین، ترامپ به‌طور طبیعی چنین فرض کرده بود که وعده‌اش برای انتشار اسناد مربوط به جفری اپستین نیز، همانند سایر وعده‌هایش، نهایتاً به سرنوشت همیشگی یعنی محو شدن در «چاه فراموشی» دچار خواهد شد. در ماه فوریه، پام باندی، دادستان کل، ادعا کرد که فهرست مشهور مشتریان اپستین را بر روی میز خود دارد و اعلام کرد که آن را منتشر خواهد کرد. اما زمانی که وزارت دادگستری ایالات متحده اعلام کرد که اصولاً هیچ فهرستی از مشتریان وجود ندارد، ترامپ به هواداران خود اعلام کرد که موضوع خاتمه یافته است. پس از صدور بیانیه وزارت دادگستری، ترامپ در پاسخ به پرسش خبرنگاری با لحنی تند و سرزنش‌آمیز گفت: «هنوز درباره جفری اپستین حرف می‌زنید؟ این فرد سال‌هاست که موضوع بحث‌ها بوده. شما الآن دارید سؤال می‌پرسید—ما درگیر تگزاس هستیم، با مسائل متعدد دیگر مواجه‌ایم، کلی موضوع داریم—و هنوز هم مردم درباره این شخص، این منحرف، حرف می‌زنند؟ واقعاً باورکردنی نیست.».

اما هنگامی که هوادارانش همچنان به طرح پرسش‌ها ادامه دادند، ترامپ در پلتفرم Truth Social موضع جدیدی اتخاذ کرد: اسناد واقعاً وجود دارند، اما به گفته او، محصول تبلیغات جعلی و ضدترامپ از سوی دموکرات‌ها هستند.

او نوشت: «چرا باید به اسنادی میدان بدهیم که نویسندگان آنها اوباما، هیلاریِ فاسد، جیمز کومی، جان برنان و بازنده‌ها و جنایتکاران دولت بایدن هستند؟ همان کسانی که دنیا را با فریب "روسیه، روسیه، روسیه"، ۵۱ مأمور به‌اصطلاح اطلاعاتی، "لپ‌تاپ جهنمی"، و چیز‌های دیگر گول زدند؟ آنها بودند که اسناد اپستین را ساختند، درست همان‌طور که پرونده جعلی هیلاری کلینتون/کریستوفر استیل را علیه من ساختند؛ و حالا همین دوستانِ به‌اصطلاح نزدیک من، دقیقاً در دام آنها افتاده‌اند. چرا این دیوانه‌های چپ افراطی اسناد اپستین را منتشر نکردند؟»

این روایت جدید نه‌تنها به‌طور آشکار با وعده‌های مکرری که پیش‌تر از سوی ترامپ و متحدانش برای انتشار این اسناد داده شده بود در تضاد قرار داشت، بلکه از نظر منطق درونی نیز ناسازگار بود. اگر، بنا به ادعای ترامپ، باراک اوباما و دموکرات‌ها اسناد اپستین را برای تخریب وجهه او جعل کرده بودند، پس چرا همان دموکرات‌ها از انتشار این اسناد خودداری کرده‌اند؟ و اگر به گفته ترامپ، این «چپ‌گرایان افراطی دیوانه» اسناد را مخفی نگه داشته‌اند، چگونه می‌توان توجیه کرد که خود ترامپ نیز همان رویه را در پیش گرفته است؟

 

پایان بی‌هزینه بودن دروغ

با این‌حال، دروغ‌های دونالد ترامپ غالباً حتی ظاهری حداقلی از باورپذیری ندارند. هواداران او در اغلب موارد هیچ‌گاه او را مجبور نکرده‌اند برای حفظ اعتمادشان زحمت چندانی بکشد. می‌توان او را در ذهن مجسم کرد که با بی‌اعتنایی همیشگی، همان شعار‌های تکراری را بر زبان می‌آورد— «اخبار جعلی»، «روسیه، روسیه، روسیه» —و انتظار دارد که همان پاسخ همیشگی را دریافت کند.  اما این‌بار، ترامپ همان کلید‌های همیشگی را فشار داد—و هیچ واکنشی حاصل نشد. طرفدارانش نه‌تنها آرام نگرفتند، بلکه خشمگین‌تر شدند؛ چطور ممکن بود ترامپ وانمود کند که وعده افشای یک شبکه جنایتکار، اساساً از ابتدا هم هیچ اهمیتی نداشته است؟

 

چرا پرونده اپستین متفاوت است؟

این‌که چرا دقیقاً این عقب‌نشینی خاص، در حالی‌که هزاران مورد مشابه پیش از آن هیچ آسیبی به حمایت‌ها وارد نکرده بودند، باعث دلخوری و تزلزل در میان هواداران شد، به‌سادگی قابل توضیح نیست. یکی از دلایل محتمل آن است که، در قیاس با وعده‌هایی درباره مسائل رایج سیاست‌گذاری، پرونده اپستین هم از نظر درک عمومی ساده‌تر است و هم احساسات شدیدی را برمی‌انگیزد. سوءاستفاده جنسی از دختران کم‌سن، به‌مراتب ملموس‌تر و تکان‌دهنده‌تر از پیامد‌های انتزاعی سیاست‌هایی مانند قطع دسترسی به بیمه سلامت است.

بازنویسی ناگهانی این روایت، به‌گونه‌ای که اسناد اپستین نه به‌عنوان ابزار افشاگری علیه دشمنان ترامپ، بلکه به‌عنوان جعلیاتی ساخته دست همان دشمنان معرفی شوند، چرخشی است که حتی برای طرفداران دوآتشه نیز بیش از حد شدید و غیرقابل‌پذیرش است.  شاید انتظار این‌که پایگاه هواداری ترامپ به‌صورت جمعی از او روی‌گردان شود، خوش‌بینانه باشد. اما همین نشانه‌های کوچک نیز ارزش توجه دارند. پس از سال‌ها بهره‌مندی از مصونیت کامل و بی‌هزینه بودن دروغ‌گویی، ترامپ اکنون برای نخستین‌بار دریافته است که توانایی‌اش برای شکل دادن به ذهنیت هوادارانِ پرشورش، بی‌حدوحصر نیست.

منبع: Atlantic

گزارش خطا

ارسال نظر