ریزگردهای خودی
وجود ذخایر عظیم نفتی، خاک حاصلخیز، قطب کشاورزی، ۱۲ رودخانه خروشان و چندین تالاب بزرگ در هر نقطهای از کشور، بهشتی را میسازد که زندگی در آن رویای هر ایرانی است
نجمه جمشیدی/روزنامهنگار
اما زندگی در جلگه خوزستان باوجود این نعمتهای خدادادی به کابوسی برای مردمانش تبدیل شده است. عرصه چنان بر مردم خوزستان تنگ شده که مهاجرت را به ماندن در زادگاه خود ترجیح دادهاند. خوزستان یکی از استانهایی در کشور است که بیش از هر منطقه دیگر، درگیر ریزگردهاست. ریزگردهایی که علاوهبر گرد و غبار، قطعی آب و برق را نیز درپی دارد.
در دهه ۸۰ مردم کشور با واژه ریزگرد آشنا شدند و مردم جلگه خوزستان، آن را با تمام وجود لمس کردند. بخشی از این ریزگردها منشأ خارجی و بخش دیگری از آن منشأ داخلی دارند. براساس آمار در سال ۶۸ ، چشمههای تولید گرد و خاک در منطقه عراق و سوریه ۶ چشمه بوده اما درحال حاضر به بیش از ۳۰۰ چشمه افزایش یافته است. افزایش گرد و خاک خوزستان در اوایل دهه ۸۰ به این مساله باز میگردد. اما اتفاقات جدیدی درباره آلایندگی گرد و خاک خوزستان رخ داده است. ذرات کوچکتر از ۲.۵ میکرون بسیار افزایش یافته و این بار آلایندگی ارتباط چندانی با ریزگردها با منشأ خارجی ندارد وحدود ۹۰ درصد آن منشأ داخلی دارند.
گرد و غبار با منشأ داخلی بهدلیل خشکی تالابها، خشکسالی، رها شدن اراضی کشاورزی، بارگذاریهای اشتباه منابع آبی بالادست سد مارون در حوزه آبریز رودخانه زهره، انتقال بخشی از آب سد کوثر برای کشاورزی به استان فارس، شهر نورآباد ممسنی، استان کهگیلویه و بویراحمد و شهر بهبهان، رخ داده است. تمامی این اقدامات موجب خشکی رودخانه زهره شده است. این خشکی،چشمههای تولید گرد و خاک رادر پایین دست رودخانه و دشت سیجان بهوجود آورده است. همچنین بهدلیل فاصله بسیار کم شهرهای اهواز و آبادان با رودخانه زهره ، در مواقعی که جهت باد از سمت جنوب به شمال است، شاهد پدیده گرد و خاک و بحران در شهرهای اهواز و آبادان هستیم.
طبق گزارش اداره منابع طبیعی استان خوزستان، ۳۵۰ هزار هکتار کانون فرسایش بادی در خوزستان وجود دارد. اعتبار مهار این کانونهای فرسایش بادی معادل یک درصد تثبیت آنهاست. با اعتباری که در این سالها برای مقابله با ریزگردها اختصاص دادهاند، مهار کانونهای فرسایش بادی، بیش از ۱۰۰سال بهطول میانجامد.