عباس عبدی نوشت: هر دولتی که به بنبست میرسد به این تصور نادرست نیز دچار میشود که گویی دیگران در حال ناامید کردن مردم هستند. هر اقدام دیگران را علیه خود تلقی میکند چون اعتماد به نفس خود را از دست داده است.
هر دولتی که به بنبست میرسد به این تصور نادرست نیز دچار میشود که گویی دیگران در حال ناامید کردن مردم هستند. هر اقدام دیگران را علیه خود تلقی میکند چون اعتماد به نفس خود را از دست داده است.یک علت آن مواجهه به نسبت درست آن دولت با بحرانها بود، به ویژه در موضوع قتلهای زنجیرهای. علت دیگر مشارکتی بودن تولید امید بود. در واقع خاتمی به همراه صدها و هزاران نفر دیگر دست در کار تولید این امید بودند. به متغیرهای اصلی و اثرگذار توجه داشتند. سیاستهای آنان متکی بر یک رویکرد پذیرفته شده و علمی بود. تورم از سال ۱۳۸۱ تا حدی بدتر شد، و سالانه ۱۶، ۱۶، ۱۵ و ۱۰ تا پایان دوره خاتمی بود. البته میدانم که همه این تغییرات و کاهش و افزایشها را نمیباید به امید تقلیل داد ولی اثر امید در کلیت وضع اقتصادی مهم بود، ضمن اینکه ناامیدی مردم دولت را به سوی اتخاذ سیاستهای نادرست سوق میدهد. نرخ تورم در دوره احمدینژاد به علت سیاستهای نادرست خارجی و داخلی و اقتصادی هم به دلیل فقدان امید نزد نخبگان و خروج از فضای عمومی کمکم افزایشی شد. ۱۲، ۱۸، ۲۵ و ۱۱ نرخهای سالهای دوره اول اوست. ولی چهار سال بعدی او به ترتیب ۱۲، ۲۲، ۳۱ و ۳۵ است. و این نرخهای بالا در شرایطی بود که رکورد درآمدهای نفتی در تاریخ ایران در دوره احمدینژاد شکسته شده بود. شاید بپرسید که چگونه امید بر تورم اثر دارد. مسیرهای گوناگونی برای اثرگذاری دارد. از جمله هزینهکردهای غیر مفید دولتها برای جبران ناامیدیهای مردم نقش مهمی در اتلاف منابع و رشد نقدینگی و تورم دارد. افزایشی شدن خروج سرمایه و کاهشی شدن ورود سرمایه نیز ناشی از امید است. تورم انتظاری عنصر بسیار مهمی است که متأثر از امید است. دولت روحانی با شعار امید آمد. علیرغم وجود تحریمها، در چهار سال ۱۶، ۱۲، ۹ و ۱۰ ارقام تورم آن دوره است که بدون تردید ناشی از امید مردم به علت وجود سیاستهای قابل دفاع بود. در چهار سال بعد تورمهای ۲۷، ۳۵، ۳۶ و ۴۰ درصد است. که مجموعا به علت وضع تحریمها و به ثمر نرسیدن برجام امید زایل شد، و پس از آن دولت رییسی آمد. این دولت نتوانست هیچ امیدی ایجاد کند، لذا نه تنها تورم کمتر نشد که در ادامه به ۴۶ درصد و ۴۱ درصد رسید. هرچند درآمدهایش به علت سست شدن تحریمها در زمان بایدن افزایشی شده بود. امید محصول چشماندازی است که دولت میدهد. اگر دولت انتظار دارد که دیگران امید دهند، بهتر است جای خود را با آنان عوض کند. این دولت فاقد چشمانداز است. تعریف مثبتی که قابل لمس و فهمیدنی باشد از خود ندارد. هر دولتی که به بنبست میرسد به این تصور نادرست نیز دچار میشود که گویی دیگران در حال ناامید کردن مردم هستند. هر اقدام دیگران را علیه خود تلقی میکند چون اعتماد به نفس خود را از دست داده است. کافی است اقدامات ناامیدکننده این دولت لیست شود. حرفهایی که مسوولان میزنند از عجایب است. اقدامات علیه زنان، عدم شفافیت در مساله فساد، ناتوانی مدیران، فقدان یک رویکرد و برنامه قابل فهم، ناتوانی در تحلیل اوضاع، فقدان انسجام، رویکرد جمعآوری پول و مالیات از مردم بدون آنکه برای تولید و پاسخگویی راهی جدید گشوده شود، تنش در روابط خارجی و... آن را تبدیل به دولتی ناامیدکننده و بدون چشمانداز کرده است، ایران را در موقعیت سال ۱۳۶۶ قرار داده است و نیازمند یک تحرک جدی برای ایجاد امید در جامعه است.