بارندگیهای اخیر هرچند امید را در دلها زنده کرد، اما هنوز نمیتوان آن را پایان خشکسالی دانست، این بارشها تنها اندکی از فشار کمآبی را کاهش دادهاند و بحران همچنان ادامه دارد،
خشکسالی، زخمی عمیق بر پیکره سرزمین ما است، زخمی که سالهاست بر خاک خشکیده، رودخانههای خاموش و سفرههای زیرزمینی تهی نقش بسته است، هر قطره باران که بر زمین مینشیند، همچون مرهمی کوچک بر این زخم بزرگ است و دلها را به آیندهای روشنتر امیدوار میکند.
بارندگیهای اخیر، صحنههایی از زندگی دوباره را به چشمها هدیه داد، رودخانههایی که برای لحظهای نفسی تازه کردند، دشتهایی که رنگ سبز را به یاد آوردند و مردمی که با لبخند به آسمان چشم دوختند، اما واقعیت این است که این بارشها تنها بخشی از عطش زمین را فرو نشاندهاند و هنوز فاصله زیادی تا جبران سالها خشکسالی باقی مانده است.
کارشناسان میگویند که بارندگیهای کوتاهمدت، هرچند ارزشمند، نمیتوانند بهتنهایی بحران کمآبی را پایان دهند، ذخایر سدها همچنان پایینتر از حد مطلوب قرار دارند، سفرههای زیرزمینی نیازمند سالها تغذیه هستند و الگوهای اقلیمی نشان میدهند که خشکسالی یک پدیده پایدار و طولانی مدت است، بنابراین بارانهای اخیر بیشتر از آنکه راهحل باشند، یادآور این حقیقت هستند که باید مدیریت منابع آب، صرفهجویی و تغییر سبک زندگی را جدیتر بگیریم.
این روزها، باران نه فقط یک پدیده طبیعی، بلکه نمادی از امید و هشدار است، امید به اینکه زمین هنوز زنده است و میتواند نفس بکشد و هشدار به اینکه اگر امروز برای آینده برنامهریزی نکنیم، فردا حتی همین بارشهای پراکنده نیز نمیتوانند ما را از بحران نجات دهند.
علی ارواحی متخصص مدیریت زیستبومهای تالابی درباره اینکه آیا با بارندگیهای اخیر از خشکسالی عبور کرده و وارد ترسالی میشویم، گفت: بارندگیهای اخیر به هیچ وجه به معنای عبور از خشکسالی یا ورود به ترسالی نیست همانطور که میدانید خشکسالی یک پدیده کوتاه مدت نیست که مثلاً با یک یا ۲ دوره بارش مناسب به اتمام برسد، واقعیت این است که با یک خشکسالی انباشتی و ساختاری مواجه بودیم و هستیم که نتیجه چندین سال کاهش بارش، افزایش دما و همزمان بهرهبرداری بیش از ظرفیت منابع بوده است.
وی افزود: یعنی در این سالهایی که ما با خشکسالی روبهرو بودیم بهره برداریهای ما با شرایط خشکسالی سازگار نبود متاسفانه شبیه به شرایط ترسالی ما بهرهبرداری کردیم و فشار مضاعفی را به آبخوانها و ذخایر آبی وارد کردیم به همین دلیل دلیل میتوان گفت که بارشهای اخیر بیشتر یک وقفه موقت در روند خشکسالی ایجاد کردهاند و باعث تغییر رژیم اقلیمی در کشور نشده است.
وی درباره اینکه این بارندگیهای اخیر کمبودهای چند سال گذشته را جبران کرده یا میکند توضیح داد: تا به الان این بارشها کمبودها را جبران نکرده، واقعیت این است کسری که طی چند سال گذشته در آبخوانها، مخازن سدها، رودخانهها و تالابها ایجاد شده بسیار عمیقتر از این است که صرف مثلاً دو یا سه رخداد بارشی انتظار داشته باشیم آن کسری جبران شود.
ارواحی ادامه داد: بخش عمدهای از بارشهایی که در چند روز اخیر اتفاق افتاده به سرعت به روان آب تبدیل میشود که بخشی به دلیل اشباع نبودن خاک فرصت نفوذ موثر به آبخوانها را پیدا نمیکنند، بنابراین میشود گفت که این بارشها صرفاً کمی فشار را کاهش دادند، اما هنوز جبران کننده بدهی آبی سالهای گذشته نیستند.
وی اظهار کرد: در شرایط خشکسالیهایی که داشتیم فشار مضاعفی به آبخوانها وارد کردیم و منابع آبی تجدیدپذیر به شدت تحت فشار قرار گرفتند بنابراین اکنون کسری قابل ملاحظهای دارند پس نیاز است که این بارشها تداوم داشته باشد و همزمان مدیریت و شکل حکمرانی ما در بحث آب تغییر کند آن موقع است که میشود امیدوار بود که به تدریج کسری آبی ما جبران شود.
تالابها با بارشهای مقطعی احیا نمیشوند
متخصص مدیریت زیستبومهای تالابی درباره اینکه بارندگیها چه تاثیری بر وضعیت تالابها دارند گفت: در کوتاه مدت ممکن است سطح تراز برخی تالابها افزایش یابد که این روند موقتی خواهد بود یا درصدی از عرصه یک تالاب آبگیری شود و به لحاظ زیستی تا اندازهای گرد و غبار کنترل شود حتی بتواند بر روحیه جوامعی که پیرامون آن تالاب زندگی میکنند اثر مثبتی داشته باشد، این اتفاقات ممکن است بیفتد، اما اگر این بارشهایی که الان شاهد هستیم به حقابه پایدار تبدیل نشوند و مدیریت مصرف آب در بالا دست اصلاح نشود این شرایط بهبود نسبی خیلی گذرا خواهد بود و تالابها و دریاچههای ما با شروع فصل گرما به شدت دوباره وارد چرخه افت و خشکیدگی میشوند.
وی تاکید کرد: واقعیت این است که تالابها با بارشهای مقطعی احیا نمیشوند بلکه احیای تالابها مستلزم جریان مداوم و مدیریت شده آب است، در این شرایط است که میتوانیم امیدوار باشیم و میتوانیم به لحاظ فنی بگوییم که تالاب احیا شده، اما متاسفانه اشتباهی رخ میدهد و حتی برخی از کارشناسان و متخصصین، واژههای احیا و مرگ را راجع به یک اکوسیستم به درستی به کار نمیبرند.
وی افزود: به عنوان مثال میبینیم وقتی در یک فصلی خشکیدگی برای یک تالاب رخ میدهد بلافاصله میگویند که مرگ یک تالاب اتفاق افتاده است در صورتی که درست نیست تا زمانی که امکان بازیابی آن اکوسیستم وجود دارد ما میتوانیم بگوییم آن تالاب شرایط بحرانی پیدا کرده، اما واژه مرگ برای زمانی است که دیگر قابلیت بازیابی را از دست داده باشد.
ارواحی ادامه داد: همینطور واژه احیا هم به درستی به کار برده نمیشود، صرف اینکه ممکن است چند بارش خوب اتفاق بیفتد و یک تالاب شرایط نسبی نسبتاً بهتری پیدا کند، عنوان میشود که یک تالاب احیا شده است در حالی که احیا مستلزم جریان مداوم و مدیریت شده آب است که وارد یک تالاب شود و برای طولانی مدت ما شاهد شرایط پایداری در آن تالاب باشیم.
میتوان از پتانسیل سیلابها برای جبران کمبود آبی تالابها بهره برد، اما به شرط برنامه ریزی
وی در پاسخ به این سئوال که آیا میشود از پتانسیل سیلابها و روان آبها برای جبران کم آبی تالابها استفاده کرد؟، گفت: در تئوری بله میشود، اما برای اینکه این تئوری به واقعیت تبدیل شود نیازمند برنامهریزی دقیق و زیرساخت مناسب است، سیلابها اگر به درستی هدایت نشوند هم خسارت زا هستند و هم فرصتها را از بین میبرند، استفاده از آنها برای تقویت تالابها چند پیش شرط دارد، یکی اینکه مسیرهای طبیعی آب به سمت تالاب برقرار باشد و احیا و بازسازی شود، پیش شرط دوم اینکه پهنه بندی سیلاب را داشته باشیم و پیش شرط سوم این است که از راهکارهای طبیعت محور و حتی دانش بومی همزمان با راهکارهای سازهای استفاده کنیم.
وی ادامه داد: متاسفانه برای مدیریت سیلاب در کشور عمدتاً راهکارهای سازهای مانند احداث سد و کانالها مورد توجه است و به راهکارهای طبیعت محور توجه نمیشود در چنین شرایطی میبینیم امکان اینکه جریانات سیلابی و روان آبها بتوانند به سمت تالابها منتقل شوند را از دست میدهیم.
ارواحی افزود: در واقع لایروبی مداوم این مسیرهای طبیعی که میتوانند سیلابها را منتقل کنند، بسیار مهم است، اینکه در بالاست عملیات حفاظت خاک داشته باشیم اینها از جنس راهکارهای طبیعت محور هستند، عملیات آبخیزداری و آبخوانداری و شیوههای مختلف میتواند به مهار و نفوذ سیل از یک طرف در آب زیرزمینی کمک کند و بعد میتواند سرعت انتقال سیلاب را کاهش دهد به طوری که بتوانیم در پایین دست آنرا مدیریت و به سمت تالابها هدایت کنیم.
بسته کاملی از راهکارهای سازهای و طبیعی برای مدیریت سیلاب نداریم
وی گفت: متاسفانه چنین بسته کاملی که هم شامل راهکارهای سازهای، زیرساختهای مناسب، راهکارهای طبیعت محور و توجه به دانش بومی در کشور باشد نداریم و در چنین شرایطی عمدتاً سیلابها را از دست میدهیم و به خسارت و صدمات تبدیل میشوند و حتی در برخی موارد به زیرساختها و جوامع انسانی آسیب وارد میکنند، با توجه به شرایطی که اکنون آبخوانهای ما با آن روبهرو هستند و به شدت کسری آب دارند، این فرصت از دست میرود.
متخصص مدیریت زیستبومهای تالابی درباره اینکه در مجموع امکان جمع آوری و مدیریت سیلابها وجود دارد نیز اظهار کرد: بله، میتوانیم سیلابها را مدیریت کنیم، البته مهار کامل سیلاب امکانپذیر نیست، اما به شکل نسبی میشود سیلاب را کنترل و مدیریت کرد، برای نمونه تالابها، دشتهای سیلابی، بسترهای طبیعی رودخانهها بهترین مخازن طبیعی برای ذخیره و تعدیل سیلابها هستند، اما متاسفانه این امکان تا اندازه زیادی از دست رفته است به علت اینکه این فضاها را ما با ساخت و ساز، جاده سازی و کشاورزی اشغال کردیم و این روند باعث شده که هم سیلابهای ما مخرب باشند و هم فرصت تغذیه اکوسیستمها از دست برود.
فریب این بارشها را نخوریم
وی تاکید کرد: بنابراین پیام اصلی میتواند این باشد که نباید بارشهای مقطعی ما را دچار خوشبینی کاذب کند اگر این بارشها بهانهای شوند برای تعویق اصلاحات اساسی در مدیریت آب، وضعیت منابع آبی در میان مدت حتی میتواند بدتر از این وضعیتی باشد که الان شاهد آن هستیم.
ارواحی گفت: به طور کلی نجات تالابها و عبور از بحران آب بیشتر از اینکه به میزان بارش وابسته باشد به نوع حکمرانی آب، مدیریت مصرف و احترام به حقابه اکوسیستمها وابسته است حالا چه رودخانهها و چه تالابها، اگر این موارد اتفاق بیفتد حتی در شرایطی که کشور دچار بارشهای کمتر از نرمال هم باشد میشود آسیب به اکوسیستمها و هزینههای جانبی آن را تا حد ممکن کاهش داد، اما اگر این موارد اتفاق نیفتد و تغییر رویکردی در حکمرانی آب، مدیریت منابع، مدیریت مصارف و تقاضا نداشته باشیم عملاً بارشها به تنهایی کمکی به حل مسئله نمیکند.