اعتماد نوشت: ما جامعه مهربان و مسوولیتشناس و اخلاقمحوری داریم با این حال در شرایط سخت امکان پرخاش و تنش و مجادله وجود دارد و باید ازسوی نخبگان مدیریت شود. کسانی که خود بخشی از مشکلات میشوند، نخبه نیستند و اگر هوش و ذوقی دارند متعهد به منافع کشور و مردم نیستند.
روزنامه اعتماد نوشت: هفته گذشته دو موضوع توجهها را به خود جلب کرد و از هر دو حاشیههای بسیار پدید آمد. حادثه دلخراش برای خانواده معاون رییسجمهور و اقدام تحسینبرانگیز او در اهدای اعضای بدن فرزندش در کنار جنجال یک مناظره پیرامون نحوه وفات دختر پیامبر اسلام (ص) اگرچه هیچ ارتباطی با یکدیگر نداشتند ولی حقایق مهم و مشترکی را به جامعه گوشزد کردند.
وقتی رییسجمهور ورای معیارهای جناحی برای مدیریت مصرف انرژی، آقای سقاب اصفهانی را به معاونت خود برگزید، موجی از مخالفتها برخاست و برخی منتقدان با نام او هم کلنجار رفتند تا سوژه به دست آمده را از دست ندهند! اما هنگامی که آن حادثه پیش آمد سکوتی حکمفرما شد و گویی برخی منتقدان متوجه شدند که تند رفتهاند و در انتقاد خود جانب انصاف و ادب و عدالت را رعایت نکردهاند. البته بدیهی است که وقوع حاثه برای خانواده آقای اصفهانی در سقم و صحت انتصاب رییسجمهور و شخصیت و کاربلدی معاون انتخاب شده هیچ دخالتی ندارد، ولی در چنین مواقعی اگر کسی راه خطا رفته، انگیزههای ناصواب داشته است با سرزش وجدان خود روبهرو میشود. آیا این ماجرا باعث خواهد شد که از این پس در انتقادهایمان جانب اخلاق را رعایت کنیم و مقبول افتد که با هیاهو چیزی درست نمیشود و فقط به پایههای استحکام و عواطف و شؤون انسانی جامعه ضربه میخورد؟
اما ازسوی دیگر امسال در سالگرد شهادت حضرت زهرا (س) ابتدا زمزمههایی آغاز شد که ماجرای برخورد با آن بانو را مورد تشکیک قرار میداد و سپس مناظرهای صورت گرفت و عجیب آنکه بیشتر آن قسمت از مناظره منتشر شد که موضوع شهادت را به کلی نفی میکرد. البته روشن است که در هر موضوع مجال بحث و گفتوگو مبارک و لازم است ولی باتوجه به اوضاع خاص کشور فعلا سوژهسازی و جنجالآفرینی تا نقطه خطر هم پیش میرود. هر دو موضوع نشان از مشکلات عمیق در جامعه و موقع ناشناسی بسیاری از صاحبان تریبون و رسانهداران است.
ما از یک جنگ بزرگ با ۳۲ کشور بیرون آمدهایم و تحت شدیدترین تحریمهای تاریخ بهسر میبریم. در کنار اینها با خشکسالی مواجهیم که به تنهایی میتواند یک کشور را به زانو در آورد. وارث انواع ناترازیها هستیم که از سالها پیش به وجود آورده شدهاند چندانکه اگر قضاوت کنیم که برخی از آنها خصوصا مدیریت معکوس نگهداری از منابع آبی عمدی بودهاند، اغراق نکردهایم. در چنین شرایطی چه بسیار که افراد مختلف در معرکهسازی پیشقدم میشوند و حتی زخمهای کهنه را سر باز میکنند! اگر از تئوری توطئه در هر موضوع استفاده حداکثری نشده بود اتفاقا در زمان حال است که باید چراغ به دست به دنبال منشا این همه بیمسوولیتی بگردیم و سرچشمه برخی غائلهسازیهای بیمورد را شناسایی کنیم.
اگر بنا بر مجادله محوری باشد و از فرط آرامش خسته شدهایم! نه تنها در تاریخ اسلام و نه تنها در تاریخ ایران و نه تنها در مسائل سیاسی و مشکلات مرزی بلکه در دعوای صدها روستای حیدری، نعمتی میشود ورود کرد و سرخوشانه به تلاطمها دامن زد. واقعا به جز در زمانهای خاص و عبرتآموز در کدام کشور و کی شاهد بودهایم که در کنار توفانهای تند، نخبگان و چهرههایی آستین بالا بزنند و مسالهسازی کنند و نسبت به حوصله جامعه حساس و مسوول نباشند؟ اگر در انتقاد از انتصاب آقای رییسجمهور خطوط احترام و ادب و انصاف رعایت میشد قطعا شرمندگی بعدی پیش نمیآمد، اگر صاحبان فضل و مطالعه نحوه وفات زهرای مرضیه را به محافل حوزوی محدود میکردند بازتاب گناهآلود اسائه ادب و توهین و قذف هم نمیداشت.
وقتی از سوی عالمان و صاحبان قلم از سهو لسان و تندی قلم عبور میشود دیگر چه انتطار داریم که یک طنزپرداز شاهنامه را به سخره نگیرد و چند هنرمند نمادهای ایران باستان را سنگباران نکنند؟! بر ماست که در هر گوشهای و بر سر هر موضوعی ایران و تهدیدهایش را دردنظر آوریم و به جای کینهآفرینی و اختلافسازی و التهابجویی همه مساعی خود را در جهت رفع مشکلات اصلی و عبور از بحرانهای تحمیلی و طبیعی و خودساخته کنیم. ما جامعه مهربان و مسوولیتشناس و اخلاقمحوری داریم با این حال در شرایط سخت امکان پرخاش و تنش و مجادله وجود دارد و باید ازسوی نخبگان مدیریت شود. کسانی که خود بخشی از مشکلات میشوند، نخبه نیستند و اگر هوش و ذوقی دارند متعهد به منافع کشور و مردم نیستند.