یک کارشناس روابط بینالملل درباره مفهوم «مذاکرهٔ مسلح» توضیح داد: رابطه مستقیمی میان اعتماد و مذاکره وجود ندارد؛ نه هرجا اعتماد باشد مذاکره قطعاً شکل میگیرد و نه هر مذاکرهای نشانهٔ اعتماد است، «مذاکره مسلح» یعنی مذاکرهای که در آن آمادگی دفاعی، امنیتی و اطلاعاتی کشور کاهش نمییابد و غفلتی رخ نمیدهد.
حسن بهشتیپور، ابعاد اظهارات خطیبزاده، معاون وزیر امور خارجه کشورمان پیرامون «مذاکره مسلح» با آمریکا را تشریح کرد: به نظر میرسد آقای خطیبزاده میخواهد به یک اصل کلی اشاره کند که متأسفانه در ذهن بخشی از افکار عمومی ایران، باور غلطی شکل گرفته است؛ این تصور که تنها زمانی میتوان با کسی مذاکره کرد که به او اعتماد داشته باشیم. در واقع، چنین قاعدهای در نظام مذاکرات بینالمللی وجود ندارد و مذاکره همیشه به اعتماد متقابل وابسته نیست.
او برای توضیح این نکته به تجربه جنگ ایران و عراق اشاره کرد: در جریان جنگ تحمیلی آیا ایران به صدام اعتماد داشت؟ قطعاً خیر. با این حال برای تعیین تکلیف پایان جنگ ناگزیر از مذاکره با عراق شدیم. بنابراین رابطه مستقیمی میان اعتماد و مذاکره وجود ندارد؛ نه هرجا اعتماد باشد مذاکره قطعاً شکل میگیرد و نه هر مذاکرهای نشانهٔ اعتماد است.»
این تحلیلگر مسائل بینالملل درباره مفهوم «مذاکرهٔ مسلح» توضیح داد: اگر مذاکرهای به توافق بیانجامد، در فقدان اعتماد باید متن توافق بهگونهای تنظیم شود که در صورت نقض تعهدات از سوی طرف مقابل، ابزارهای بازدارنده و تنبیهی لازم برای کشور فراهم باشد. به گمان من آقای خطیبزاده همین پیشبینی را مذاکرهٔ مسلح مینامد؛ یعنی مذاکرهای که در آن آمادگی دفاعی، امنیتی و اطلاعاتی کشور کاهش نمییابد و هیچگونه غفلتی رخ نمیدهد.
بهشتیپور ادعای برخی مبنی بر اینکه مذاکرات با آمریکا موجب غفلت ایران شده یا بخشی از طرح فریب طرف مقابل بوده را رد کرد و گفت: آمریکا و اسرائیل مدتها پیش از مذاکرات، طرحهایی را برای حمله به تأسیسات هستهای ایران آماده کرده بودند و این موضوع در گزارشهای رسانههای خودشان قابل مشاهده است. بنابراین چه مذاکره انجام میشد و چه نمیشد، اصل تصمیم آنها تحتتأثیر قرار نمیگرفت.
او تأکید کرد: در ایران هیچ مقام نظامی، امنیتی یا تصمیمگیری به دلیل مذاکرات دچار غفلت نشده بود. خسارتهایی که از سوی اسرائیل وارد شد ناشی از استفاده آنها از فناوریهای پیچیده و پیشرفته و ارزیابی ناقص ما از تواناییهای دشمن بود، نه نتیجهٔ مذاکره. ما باید نارساییهای خود در برآورد توان دشمن و نیز تخمین بیش از حد از قدرت دفاعی خود را اصلاح کنیم، نه اینکه همه چیز را به پای مذاکره بگذاریم.
این کارشناس با اشاره به بحثهایی درباره احتمال مذاکرهٔ مستقیم ایران و آمریکا نیز گفت: اینکه چنین درخواستی در کجا و تحت چه شرایطی مطرح شده مهم است. مذاکره بهخودیخود نه خوب است و نه بد؛ موضوع، زمان، مکان و طرف مذاکره تعیینکنندهاند. بهطور کلی، مذاکره اقدامی مثبت است زیرا امکان بیان مواضع و تلاش برای اقناع طرف مقابل را فراهم میکند، بیآنکه به معنای عقبنشینی یا غفلت از تهدیدها باشد.
به گفته او: سخن خطیبزاده و مفهوم نمادینی که او از مذاکرهٔ مسلح ارائه میکند، بر حفظ آمادگی همهجانبه در تمامی سطوح تأکید دارد. مذاکره، به معنای خلعسلاح نیست؛ بلکه کشور در عین حضور بر سر میز گفتوگو، باید آمادگی دفاعی و اطلاعاتی خود را حفظ کند تا از هرگونه فریب یا سوءاستفاده طرف مقابل جلوگیری شود.
بهشتیپور در پایان تصریح کرد: طرحهای آمریکا و اسرائیل برای حمله، مستقل از وجود یا نبود مذاکره دنبال میشد. آنچه به ایران آسیب وارد کرد، نه اعتماد یا غفلت ناشی از مذاکره، بلکه برآورد نادقیق از پیچیدگی جنگ چندوجهی و فناوریهای نوین دشمن بود. خوشبختانه بازنگریها و اصلاحات لازم در این حوزهها در حال انجام است.
حسن بهشتیپور، کارشناس مسائل بینالملل، در گفتوگو با خبرنگار اعتماد آنلاین، ابعاد اظهارات خطیبزاده، معاون وزیر امور خارجه کشورمان پیرامون «مذاکره مسلح» با آمریکا را تشریح کرد: به نظر میرسد آقای خطیبزاده میخواهد به یک اصل کلی اشاره کند که متأسفانه در ذهن بخشی از افکار عمومی ایران، باور غلطی شکل گرفته است؛ این تصور که تنها زمانی میتوان با کسی مذاکره کرد که به او اعتماد داشته باشیم. در واقع، چنین قاعدهای در نظام مذاکرات بینالمللی وجود ندارد و مذاکره همیشه به اعتماد متقابل وابسته نیست.
او برای توضیح این نکته به تجربه جنگ ایران و عراق اشاره کرد: در جریان جنگ تحمیلی آیا ایران به صدام اعتماد داشت؟ قطعاً خیر. با این حال برای تعیین تکلیف پایان جنگ ناگزیر از مذاکره با عراق شدیم؛ بنابراین رابطه مستقیمی میان اعتماد و مذاکره وجود ندارد؛ نه هرجا اعتماد باشد مذاکره قطعاً شکل میگیرد و نه هر مذاکرهای نشانهٔ اعتماد است.»
این تحلیلگر مسائل بینالملل درباره مفهوم «مذاکرهٔ مسلح» توضیح داد: اگر مذاکرهای به توافق بیانجامد، در فقدان اعتماد باید متن توافق بهگونهای تنظیم شود که در صورت نقض تعهدات از سوی طرف مقابل، ابزارهای بازدارنده و تنبیهی لازم برای کشور فراهم باشد. به گمان من آقای خطیبزاده همین پیشبینی را مذاکرهٔ مسلح مینامد؛ یعنی مذاکرهای که در آن آمادگی دفاعی، امنیتی و اطلاعاتی کشور کاهش نمییابد و هیچگونه غفلتی رخ نمیدهد.
بهشتیپور ادعای برخی مبنی بر اینکه مذاکرات با آمریکا موجب غفلت ایران شده یا بخشی از طرح فریب طرف مقابل بوده را رد کرد و گفت: آمریکا و اسرائیل مدتها پیش از مذاکرات، طرحهایی را برای حمله به تأسیسات هستهای ایران آماده کرده بودند و این موضوع در گزارشهای رسانههای خودشان قابل مشاهده است؛ بنابراین چه مذاکره انجام میشد و چه نمیشد، اصل تصمیم آنها تحتتأثیر قرار نمیگرفت.
او تأکید کرد: در ایران هیچ مقام نظامی، امنیتی یا تصمیمگیری به دلیل مذاکرات دچار غفلت نشده بود. خسارتهایی که از سوی اسرائیل وارد شد ناشی از استفاده آنها از فناوریهای پیچیده و پیشرفته و ارزیابی ناقص ما از تواناییهای دشمن بود، نه نتیجهٔ مذاکره. ما باید نارساییهای خود در برآورد توان دشمن و نیز تخمین بیش از حد از قدرت دفاعی خود را اصلاح کنیم، نه اینکه همه چیز را به پای مذاکره بگذاریم.
این کارشناس با اشاره به بحثهایی درباره احتمال مذاکرهٔ مستقیم ایران و آمریکا نیز گفت: اینکه چنین درخواستی در کجا و تحت چه شرایطی مطرح شده مهم است. مذاکره بهخودیخود نه خوب است و نه بد؛ موضوع، زمان، مکان و طرف مذاکره تعیینکنندهاند. بهطور کلی، مذاکره اقدامی مثبت است، زیرا امکان بیان مواضع و تلاش برای اقناع طرف مقابل را فراهم میکند، بیآنکه به معنای عقبنشینی یا غفلت از تهدیدها باشد.
به گفته او: سخن خطیبزاده و مفهوم نمادینی که او از مذاکرهٔ مسلح ارائه میکند، بر حفظ آمادگی همهجانبه در تمامی سطوح تأکید دارد. مذاکره، به معنای خلعسلاح نیست؛ بلکه کشور در عین حضور بر سر میز گفتوگو، باید آمادگی دفاعی و اطلاعاتی خود را حفظ کند تا از هرگونه فریب یا سوءاستفاده طرف مقابل جلوگیری شود.
بهشتیپور در پایان تصریح کرد: طرحهای آمریکا و اسرائیل برای حمله، مستقل از وجود یا نبود مذاکره دنبال میشد. آنچه به ایران آسیب وارد کرد، نه اعتماد یا غفلت ناشی از مذاکره، بلکه برآورد نادقیق از پیچیدگی جنگ چندوجهی و فناوریهای نوین دشمن بود. خوشبختانه بازنگریها و اصلاحات لازم در این حوزهها در حال انجام است.