رئیس دفتر رئیس جمهور روحانی گفت: اگر ماهیت مذاکره بد بود، چرا در دولتهای احمدینژاد و شهید رئیسی هم دنبال شد؟ چهارچوب مذاکرات دولت سیزدهم و چهاردهم همان چهارچوب برجام است. گروه اقلیت با افکار تند، وفاق را در این میبیند که همه به نظرات و خط فکری آنها وفادار باشند و هیچ تفکر دیگری را بر نمیتابد. صرفاً با کمک مردم میتوانیم شبکه احتمالی نفوذ در دستگاههای دولتی، نظامی، امنیتی و قضایی را شناسایی و منهدم نماییم. این مهم نیازمند تعامل و همبستگی فزاینده حاکمیت، دولت و ملت است و صرفاً از طریق جامه عمل پوشانیدن به مطالبات قانونی ملت صورت میپذیرد.
محمود واعظی در گفتوگو با خبرنگار ما، درباره موضوعات مطرح شده پیرامون اعتراض گروههای مخالف برجام به مکانیسم ماشه بیان کرد:
به سال ۹۲ بازگردیم؛ آن زمان که انتخابات ریاست جمهوری با پیروزی دکتر حسن روحانی به پایان رسید و دولت اول تدبیر و امید روی کار آمد.
در آن زمان، حدود ۱۱ قطعنامه از سوی شورای حکام و شش فقره قطعنامه شورای امنیت علیه ایران صادر شده بود و کشور زیر سایه تحریمهای سازمان ملل قرار داشت.
در یکی از این قطعنامهها به نوعی ایران ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد قرار گرفته بود و نارساییهای متعدد معالواسطه تحریمها در ابعاد مختلف گریبانگیر کشور بود.
وی افزود:
ثمره مذاکرات هستهای در دولت اول دکتر روحانی با توجه به رویکرد «تعامل سازنده با جهان» به عنوان یکی از وعدههای رئیس جمهور در انتخابات به مردم، سند برجام بود. سندی که باعث شد قطعنامههای هستهای که از سوی شورای امنیت علیه ایران صادر شده بود، طی یک قطعنامه به طور کلی تعلیق شود.
مقرر بود که اعضای ۵+۱ هر کدام به سهم خود تعهداتی را بر عهده بگیرند. علی رغم اینکه فصولی از تعهدات آمریکا و اروپا انجام نشد، آمریکا در سال ۱۳۹۷ یک طرفه از برجام خارج شد و ایران هم در پنج مرحله به فعالیتهای هستهای و غنیسازی بازگشت. مذاکرات برجام در راستای منافع ملی انجام شد و سه سال اجرای آن تاثیرات مثبتی بر اقتصاد کشور داشت.
با وجود اینکه در داخل کشور، گروهی از ابتدا با آن مخالف و در خارج نیز رژیم صهیونی و تندروهای آمریکا مخالفت میکردند، از نظر بنده برجام به نفع ایران بود.
ترامپ معتقد است برجام فقط منافع ایران را تامین میکند؛ برای آگاهی با دیدگاه او نسبت به برجام مناسب است به این گزاره که «ایرانیها در مذاکرات برجام بر سر آمریکا کلاه گذاشتند؛ ما خسارت دادیم، اینها پولهایشان آزاد شد. بخش قابل توجهی از تحریمهایشان را برداشتند و هیچ منفعتی عاید آمریکا نشد.» و بارها و بارها، این گزاره را تکرار کرده توجه کنیم.
معاون اسبق سیاسی وزارت امور خارجه با بیان این که من اعتقاد دارم که مذاکرات برد-برد بوده است، تاکید کرد:
عمل به تعهدات ناشی از مذاکراتی که به یک توافق میانجامد، دوطرفه است؛ این یک اصل استاندارد در سطح روابط انسانی و همچنین روابط دولتها در جهان است.
وقتی دو طرف پای میز گفتوگو مینشینند و مذاکره میکنند، طبیعی است که هر طرف برخی از خواستههای طرف مقابل را به عنوان امتیاز برآورده میکند.
از سوی دیگر طرف مقابل نیز به همین شکل اقدام خواهد کرد. تمام مذاکرات دیپلماتیک، اقتصادی و ... در دنیا بر اصل «بده بستان» استوار است.
به هر صورت، آن اقلیتی که خلاف واقع میگویند که برجام خسارت محض بوده، خودشان به عنوان کارگزاران دولت آقای احمدینژاد مذاکره کردند و آن زمان که فشار تحریمها به این شکل سخت نشده بود، به هیچ نتیجهای نرسیدند. اگر ماهیت مذاکره بد بود، چرا در آن دولت صورت گرفت؟!
همین جریان، بعد از اتمام دولت آقای دکتر روحانی علی رغم اینکه امکان توافق برد-برد در سال ۱۳۹۹ سهلالوصول بود، تمام تلاش خود را کردند تا این اقدام راهبردی در آن دولت عملیاتی نشود و پس از روی کارآمدن دولت شهید رئیسی مذاکرات و کانالهای دیپلماتیک را فعال کردند.
اما از جایی که آن گروه به واقعیات معادلات جهانی توجه نداشتند، با وارد ساختن حواشی به روند مذاکرات، نتواستند به توفیقی در احیای برجام برسند.
البته ناگفته نماند؛ در ابتداعلاقه و انگیزه کامل هم نداشتند!
نباید به شکل شعاری و احساسی قضاوت کنیم که برجام خوب یا بد است. یک مثال ساده از گشایشهای برجام، آمارهای اقتصادی مطلوب طی سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۷ است که میتواند مورد قضاوت قرار گیرد.
اگر این سند بد است، چرا چهارچوب روشن مذاکرات در دولت سیزدهم و حتی دولت فعلی، رفع تحریمها در قبال عدم انحراف صنعت هستهای ایران به سمت تسلیحات نظامی است؟ این که همان چهارچوب برجام است!
متأسفانه رقابت سیاسی-جناحی در کشور به گونهای پیش میرود که اقلیت تندرو به هر دست آویزی چنگ میزند تا رقیب خود را ناتوان جلوه داده و به مردم القا نماید که شما در انتخابات اشتباه کردهاید؛ متاسفانه منافع ملی برای این گروه در منافع جریانی آنها خلاصه میشود!
واعظی با بیان این که «اگر عملکرد تندروها و کسانی که فشار آوردند یا در مقاطع مختلف اجازه ندادند که برجام مسیر خود را طی کند، نبود؛ ما اکنون در شرایط فعلی نبودیم» خاطرنشان کرد:
مذاکرات بسیار خوبی در سال ۱۳۹۹ یعنی اواخر دولت دوم آقای دکتر روحانی عملیاتی شد. بعد از اینکه ترامپ رای نیاورد و بایدن به قدرت رسید، طی چند دور مذاکرات در اسفند ماه سال ۱۳۹۹ به تفاهم رسیدیم.
تقریباً کلیه محورهای مذاکرات جمعبندی شده بود و تنها تصمیمگیری نهایی نظام و مرحله انعقاد و بیانیه مشترک باقی ماند؛ پس از بررسیهایی مقرر شد انعقاد توافق در دولت جدید یعنی دولت سیزدهم صورت بگیرد.
متأسفانه دولت سیزدهم با از دست دادن زمان، نهایت بهرهبرداری را از این «فرصت» نکرد و با توجه به تحلیلهای غیرکارشناسی نظیر زمستان سخت اروپا، اقدامات حاشیهای غیرسازنده و طرح دوازده موضوع جدید در ابتدای مذاکرات، جملگی تلاشهای کارشناسی دولت قبل برای نیل به گشایشهای سیاسی-اقتصادی را کنار گذاشت.
اگر دولت سیزدهم در همان سال ۱۴۰۰ مذاکراتی که آقای دکتر عراقچی به عنوان رئیس تیم مذاکرهکننده انجام داده بود را نهایی میکرد، دیگر نیازی به دور جدید مذاکرات رفع تحریمهای ظالمانه هستهای نداشتیم و شاید شاهد خیلی از معضلات، نارسایی و ناترازیهای امروز به ویژه جنگ تحمیلی ۱۲ روزه نبودیم.
در ارتباط با مکانیزم ماشه ضروری است تدبیری اتخاذ شود تا عملیاتی نشود، زیرا در صورت اجرایی شدن آن، قطعنامههای سازمان ملل علیه ایران احیا و شرایط تحریمها و فشارهای سیاسی به دوران قبل از برجام بازمیگردد.
هم اکنون صرفا با تحریمهای اقتصادی آمریکا مواجه هستیم و اگر اسنپ بک انجام شود، تحریمهای سازمان ملل نیز اضافه شده و تعامل با سایر کشورها حتی کشورهای دوست سخت خواهد شد.
وی در پاسخ به این سوال که چرا عدهای در کشور همیشه با انجام هر گونه وفاقی مخالف هستند و به سراغ ایجاد و تشدید گسلها میروند، عنوان کرد:
سال ۱۳۹۷ همزمان با خروج ترامپ از برجام، تندروهای مجلس برجام را در صحن علنی آتش زدند و تیم مذاکرهکننده و دولت را تحت انواع فشارهای شدید سیاسی و روانی قرار دادند؛ اکنون نیز میبینیم که این رفتارها بعد از جنگ ۱۲ روزه به روش دیگری در حال تکرار است.
این یک هدف است که میخواهند مردم را از همبستگی و همصدایی ناامید کنند؛ این گروه اقلیت و تند، نظرات خاص خود را دارند و وفاق را در این میبینند که همه صرفاً به نظرات و خط فکری آنها وفادار باشند و هیچگونه تفکر دیگری را برنمی تابند.
همواره زمانی که در داخل یا بیرون قدرت هستند، تمام تلاش خود را به کار میبندند تا از طریق حذف و انزوای تفکرات مخالف، آنها را به سکوت اجباری وادارند. این اسمش وفاق و همبستگی نیست.
قائم مقام حزب اعتدال و توسعه خاطر نشان کرد:
خوشبختانه مردم فهیم ایران در مقاطع مختلف به ویژه انتخابات اخیر به این نتیجه رسیدند که این تفکر تند، کارکرد مثبتی برای کشور و رفاه مردم نداشتند و با توجه به شرایط خطیر منطقه و جهان نمیتوانند مشکلات اقتصادی، فرهنگی و امنیتی کشور را حل نمایند.
مردم به آنها رأی ندادند و اقلیت مد نظر با کارشکنی، انتقاد بهانه جویانه و تخریب خلاف واقع رقیب میخواهند دولت را ناکارآمد جلوه دهند تا در انتخابات بعدی شاید نظر مردم تغییر کند؛ اما، چون یقین دارند سهمی در سبد آرا ملت ندارند، مجددا سیاست ناامیدسازی اجتماعی و کاهش چشمگیر مشارکت انتخاباتی را میپیمایند، زیرا اگر مشارکت در کشور به شکل چشمگیر پایین بیاید، طبیعی است که اینها رأی میآورند و اگر مشارکت بالای ۵۰ یا ۶۰ درصد باشد، رأی نخواهند آورد؛ بنابراین هدفشان این است که رقیب و دولت مستقر را تخریب کنند، بلکه در انتخابات بعدی، مردم ناامید شوند و کمتر مشارکت کنند.
واعظی با اشاره به این که برخی ادعا میکنند دولت و وزارت خارجه به طور خودسرانه تصمیم به آتشبس گرفته است، تصریح کرد:
طبق قانون اساسی شورای عالی امنیت ملی تصمیم گیرنده نهایی است و مقام معظم رهبری در ترکیب این شورا دو نماینده دارند؛ همچنین سران سه قوه، اجزای مختلف دستگاه نظامی و امنیتی کشور به اتفاق دیگر بخشها همه در آنجا حضور دارند و بررسیهای کامل انجام میشود.
جمع بندی شورا در هر موضوعی پس از تأیید مقام معظم رهبری ابلاغ و دولت موظف به اجرای آن است.
بر همین اساس، حتی آن حرف که برجام بدون اینکه نظام در جریان باشد، صرفاً از سوی دولت دکتر روحانی عملیاتی شده، کاملاً خلاف واقع و نادرست است.
آیا در دولت شهید رئیسی مذاکرات از ابتدا تا انتها انجام نشد؟ نمیشود که یک عدهای در یک دولت، مذاکرات مربوط به موضوع هستهای را موفق بدانند و در دولت دیگر این مذاکرات را بد تلقی کنند.
معتقدم وقت آن رسیده که این نگاه دوگانه و تبعیضآمیز از کشور زدوده و منافع ملی برای عدهای بازتعریف شود. ضروری است نگاهها بر اساس منافع و امنیت ملی باشد.
انجام مذاکرات و حصول توافق چه در گذشته و چه امروز که مذاکرات در حال انجام است، با هدف حصول توافق پایدار که مورد تایید حاکمیت باشد صورت میپذیرد.
وی درباره طرح مساله نفوذ در موضوعات جنگ تحمیلی ۱۲ روزه اخیر متذکر شد:
به نظر من، اصل اساسی و مهم رضایت مردم است. وقتی مردم از وضعیت جاری زندگی و حکمرانی حاکمیت خود رضایت نسبی داشته باشند، این رضایت در تمام سطوح و در مسائل مختلف مرتبط با دولت، حتی بخشهای اطلاعاتی و امنیتی، مشهود است.
همان طور که در جریان ۱۲ روز جنگ تحمیلی شاهد همکاری موثر مردم در حوزه اطلاعاتی بودیم؛ فراموش نکنیم بخش مهمی از ستون پنجم دشمن که در سراسر کشور شبکهسازی کرده بودند، از طریق گزارشهای مردمی شناسایی، دستگیر یا منهدم شدند.
این نشان میدهد که عادیترین لایه جامعه نیز میتوانند با تقویت حس میهن دوستی در جمعآوری اطلاعات مهم مؤثر باشند.
نفوذ در دو سطح قابل تعریف است؛ رده عادی متشکل از افرادی که عمدتا به جمع آوری اطلاعات و مخابره خبر و انجام عملیات تروریستی و تخریب مشغولاند. این رده در کشور ما و سایر کشورها نیز حضور دارند. در برخی از کشورها دامنه این مدل نفوذ کمتر و در برخی بیشتر است.
سطح بعدی، رده حساس است که در آن نفوذ در دستگاههای راهبردی شکل گرفته و بسیار خطرناک است. یکی از درسهای جنگ ۱۲ روزه این است که ما بدون ملاحظات اعتماد کردیم و این اعتماد باعث شد که ضربههایی به ما وارد شود.
باید بهطور جدی نقاط نفوذ، مورد توجه و ارزیابی مجدد قرار گیرد.
واعظی با بیان این که معقتدم دستگاههای امنیتی ما باید تمرکز بیشتری بر روی موضوعات بسیار مهمی که برای امنیت کشور تهدید هستند، تاکید کرد:
معتقدم ایرانی وطن دوست از جمله، جوانان، دختران، اقوام، خبرنگاران، سیاسیون منتقد و ... تهدید نیستند. در طول آن ۱۲ روز دیدیم که اقوام، حزباللهی و غیر حزب اللهی، خبرنگاران، اهل تسنن، بلوچها، عربها، همه و همه برای صیانت از خاک ایران و پشتیبانی از رزمندگان در وحدتی بی نظیر، یکپارچه در مقابل دشمن غدار ایستادند.
پس وقتی که با چنین مردم متمدنی مواجه هستیم که سطح فهمشان به مثابه دریای بیکران میماند و روزی که انواع تهدیدات بالفعل علیه ایران خودنمایی کرد، «برای ایران» کلیه نارضایتیها و اختلاف سلیقهها را کنار گذاشتند و پشت سر نظام، ایران و نظامیان خود ایستادند؛ نتیجه میگیریم که اصلیترین مولفه قدرت کشور مردم آگاه ایران هستند.
اگر بر آنچه که در این ۱۲ روز جنگ تحمیلی که امنیت ملی کشور را با خطر و تهدید جدی مواجه کرد تمرکز کنیم، درمیابیم که صرفاً با کمک مردم میتوانیم شبکه احتمالی نفوذ در دستگاههای دولتی، نظامی، امنیتی و قضایی را شناسایی و منهدم نماییم.
این مهم نیازمند تعامل و همبستگی فزاینده حاکمیت، دولت و ملت است و صرفاً از طریق جامه عمل پوشانیدن به مطالبات قانونی ملت صورت میپذیرد.