یک فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: در دوره پساجنگ باید از آرمانگراییهای متوهمانه عبور کنیم و اعتلا و توسعه ایران و آینده فرزندانمان در سرلوحه کار متولیان امر کشورداری قرار گیرد.
حسن رسولی در گفتوگو با خبرنگار ما، با تاکید بر لزوم اصلاح عملکردها و بازسازی اعتماد عمومی، پس از جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل، گفت: اگر بخواهیم بهطور واقعبینانه تصویری از صحنه عملیاتی و نظامی این جنگ ۱۲ روزه ارائه دهیم، میتوان گفت که یک طرف این جنگ، جمهوری اسلامی ایران و طرف دوم، کل قدرت ایالات متحده، اسرائیل و ظرفیتهای گوناگون ناتو بود؛ لذا از حیث توازن توان آفندی و پدافندی، هیچ تعادلی میان دو طرف برقرار نبود. طبیعتاً در چنین شرایطی، این حمله ترکیبی و چندوجهی که از منظر نظریات جامعهشناسی جنگ، با هیچکدام از جنگهای گذشته، بهویژه تجربه جنگ هشتساله دفاع مقدس، قابل مقایسه نیست، ویژگیهای خاص خود را دارد. در دوره دفاع مقدس، با دو کشور همسایه بودیم که وارد جنگ شدیم و جنگ، فراز و فرودهایی داشت. با توجه به هممرز بودن ایران و عراق، بیشترین نقشآفرینی متوجه توان رزمی ما در بخش نیروهای زمینی بود.
آسمان همه کشورهای منطقه در اختیار دشمن قرار داشت
وی ادامه داد: در این جنگ ۱۲ روزه، که از لحاظ ریختشناسی هیچ شباهتی با جنگهای پیشین ندارد، به دلیل عدم هممرزی با اسرائیل و استفاده از تکنولوژیهای ترکیبی نوین علیه جمهوری اسلامی، عملاً نیرویی به نام نیروی زمینی ارتش و سپاه، میدان عملیات نداشتند. ویژگی دیگر این جنگ آن بود که با توجه به برنامهریزی طولانیمدتی که برای این حمله انجام شده بود، آسمان همه کشورهای منطقه در قالب یک سیستم پدافندی یکپارچه در اختیار دشمن قرار داشت. بنابراین، با وجود اینکه جمهوری اسلامی ایران با رژیم صهیونیستی هممرز نبود، این یکپارچگی در سامانه پدافند هوایی، ابتکار عمل بیشتری را در اختیار دشمن قرار میداد.
مجامع بینالمللی از صدور یک بیانیه هم خودداری کردند
رسولی با بیان اینکه عدم توازن در سطح تکنولوژی جنگ در حوزههای عملیاتی، اطلاعاتی و جنگ روانی از دیگر مشخصههای این نبرد بود، خاطرنشان کرد: این نابرابری، بخشی از ویژگیهای جامعهشناختی این جنگ به شمار میرود. یکی دیگر از صفات بارز این نبرد، تنهایی جمهوری اسلامی ایران در مجامع بینالمللی بود؛ بهگونهای که حتی از صدور یک بیانیه لفظی در محکومیت تجاوز نیز خودداری شد. این جنگ در شرایطی آغاز شد که جمهوری اسلامی درگیر مذاکرات بینالمللی بود و همین مسأله نیز بر پیچیدگی شرایط افزود. بنابراین، اگر بخواهیم از درسآموختههای این جنگ سخن بگوییم، پیش از هر چیز باید به پرسش از چیستی این جنگ و ماهیت آن پاسخ دهیم و تصویری دقیق و واقعبینانه از ابعاد آن ترسیم کنیم.
تکیه ایران بر توان موشکی داخلی، صحنه نامتعادل نبرد را تغییر داد
این فعال سیاسی اصلاحطلب با اشاره به اینکه تکنولوژیهای نوین، بهویژه در حوزه هوش مصنوعی و اتحاد نانوشتهای که عملاً میان ظرفیتهای در اختیار آمریکا و غرب علیه جمهوری اسلامی ایران به صحنه آمد، عمق عدم توازن و تعادل نظامی میان طرفین این جنگ را آشکار کرد، تصریح کرد: با این حال، ما توانستیم علیرغم همه این موانع، چند صد موشک بهسوی سه شهر اصلی اسرائیل شلیک کنیم که به اذعان خود آنها، حدود ۱۵ درصد این موشکها به اهداف اصابت کردهاند و بهویژه در دو یا سه روز پایانی جنگ، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران توانستند تنها با تکیه بر توان موشکی داخلی صحنه نامتعادل نبرد را تا حدی تغییر دهند. این نشان از قدرت نظامی بازدارندهای دارد که اعمال آن، فضای داخلی اسرائیل را بهشدت تحت تأثیر قرار داد.
آتشبس توسط آمریکا به کفالت از اسرائیل مطرح شد
وی گفت: کشوری مانند اسرائیل که تنها یکهفتاد و چهارم ایران جمعیت و یکدهم آن وسعت دارد، تحت این فشار و در مواجهه با تهدیدهای مستقیم و پیدرپی موشکی، به نقطهای رسید که در نهایت، درخواست آتشبس نه از سوی آنها، بلکه توسط رئیسجمهور آمریکا، به نمایندگی و کفالت از اسرائیل، مطرح شد. این درخواست، در حقیقت، تحمیل یک آتشبس از موضع قدرت بازدارنده ایران بود و نه نتیجه اراده آزادانه و اختیار تام دشمن. نکته دوم، پاسخ به این پرسش است که بانیان این جنگ ترکیبی چه اهدافی را در ایران دنبال میکردند؟ طبیعتاً و بدون تردید، اسرائیل بهدنبال تکرار الگوی سوریه و لبنان در ایران بود. در سوریه، هدف اصلی، تغییر رژیم بود و در لبنان نیز، با زدن حزبالله و حماس، عملاً این منطقه را به سمت نوعی بیدولتی و فروپاشی ساختار حکومتی سوق دادند. بر پایه شواهد و قرائن چنین استنباط میکنم که اصلیترین هدف اسرائیل، براندازی جمهوری اسلامی ایران و جایگزینی اپوزیسیون خارجنشین پهلویمحور بوده است؛ بهبیان دکتر سروش، «پیر کودکی به نام رضا پهلوی.»
رسولی ادامه داد: اینکه چنین سناریویی از نگاه کارشناسان، نخبگان و حتی افکار عمومی ایران مضحک و خندهدار جلوه کند، امری طبیعی و واقعی است. اما این واقعیت، از اعتبار این ادعا که اسرائیل بهدنبال سقوط جمهوری اسلامی و بازگرداندن یک ساختار سلطنتی بود، نمیکاهد. به نظر میرسد اسرائیل در مقطعی توانست این راهبرد را به دولت ترامپ و هیئت حاکمه ایالات متحده القا کند و آنها نیز فریب تحلیلها و وعدههای نتانیاهو را خوردند. تصورشان این بود که با حملهای گسترده و دقیق که شامل زدن نزدیک به ۳۰ نفر از فرماندهان ارشد نظامی ایران در روز اول، حمله به ساختمان صداوسیما، هدفگیری نشست سران قوا و انجام ترورهای هوشمندانه علیه دانشمندان هستهای میتوانند نمادهای اقتدار نظام جمهوری اسلامی را از بین ببرند و مسیر را برای تغییر رژیم و روی کار آوردن جایگزینی از پیش آماده، هموار کنند. به اعتقاد من، سرمایهگذاری روی رضا پهلوی هیچ ارتباطی به رخداد هفتم اکتبر و حمله حماس به اسرائیل ندارد، بلکه این سناریو مدتها پیش و برای سالها برنامهریزی شده بود.
بدون بهرهگیری از لجستیک و ظرفیت نظامی آمریکا، این اقدام ممکن نبود
این فعال سیاسی اصلاحطلب با بیان اینکه ایالات متحده آمریکا خود بهطور مستقیم در طراحی براندازی مشارکت داشته یا نه، محل تردید است، عنوان کرد:، اما به هر حال همراهی، پشتیبانی و حتی صدور مجوز برای اجرای چنین عملیات گستردهای نشان میدهد که بدون بهرهگیری از لجستیک و ظرفیت نظامی آمریکا، این اقدام ممکن نبود. بهعنوان نمونه، استفاده از بمبافکنهای B-۲ که تنها در اختیار ایالات متحده قرار دارند، گواه روشنی است بر اینکه آمریکا و اسرائیل در این جنگ عملاً در یک جبهه قرار داشتند.
قدرتهای منطقه با هژمونی قدرت مشترک آمریکا و اسرائیل همراهی کردند
رسولی با اشاره به اینکه در این میان، قدرتهای منطقهای نیز، با توجه به برداشتهایی که از منافع ملی خود داشتند، یا نقش مؤثری ایفا نکردند یا عملاً با هژمونی قدرت مشترک آمریکا و اسرائیل همراهی کردند، خاطرنشان کرد: این واقعیت، توهم اتکا به برخی قدرتها در زمان بحران را از بین میبرد. بهعنوان نمونه، اظهار نظر ولادیمیر پوتین مبنی بر اینکه «قریب به دو و نیم میلیون نفر روس در اسرائیل زندگی میکنند»، پیامی آشکار از ملاحظات خاص روسیه در مواجهه با این جنگ بود. چین و سایر قدرتها نیز رویهای مشابه داشتند. اما در کنار این تنهایی راهبردی در عرصه دیپلماسی رسمی و بینالمللی، ما شاهد خیزش پرشور دیپلماسی عمومی و حمایت مردمی از سوی جهان اسلام بودیم. در کشورهای اسلامی منطقه، خاورمیانه، آسیا و آفریقا، مردم بهصورت یکپارچه و پررنگ از ایران حمایت کردند. حتی در سطحی نزدیکتر، حضرت آیتالله سیستانی نیز وارد میدان شد و موضعگیری آشکاری داشت.
وی اضافه کرد: بنابراین، در شرایطی که جمهوری اسلامی در انزوای دیپلماتیک بیسابقهای قرار گرفته بود، در عوض از سوی دیپلماسی عمومی و تودههای مسلمان جهان اسلام حمایت شد. از منظر داخلی، سرعت عمل و چابکی فرمانده کل قوا در جایگزینی سریع فرماندهان ارشد و ردههای عالی نظامی نقش بسیار مهمی در خنثیسازی طراحی دشمن داشت. این اقدام به معنای حفظ و استمرار اقتدار نظامی، نظام اداری و خدماتی کشور بود و مانع از خارج شدن زندگی عمومی مردم از حالت عادی شد.
فهم و آگاهی مردم ایران وزن بالایی در برطرف کردن تهدید علیه کشور داشت
این فعال سیاسی اصلاحطلب با بیان اینکه در یک یا دو روز اول حمله، طبیعی بود که اختلالاتی ایجاد شود، اما دولت به سرعت توانست با بسیج همه امکانات موجود، اداره امور عمومی جامعه را تأمین کند، اظهار کرد: حتی در شرایطی که پالایشگاهها و مخازن سوخت کشور هدف تهدیدات و حملاتی قرار گرفتند، تأمین و توزیع روزانه قریب به ۲۰۰ میلیون لیتر بنزین کاری بسیار ارزشمند و حیاتی بود که نشاندهنده توان مدیریت بحران در شرایط سخت بود. از مهمترین درسآموختههای این جنگ، علاوه بر مؤلفههای پیشگفته، فهم و آگاهی عمومی مردم ایران بود که وزن بالایی در برطرف کردن تهدید علیه کشور داشت. با وجود تنوع فرهنگی، زبانی، مذهبی و سیاسی که در جامعه ایرانی وجود دارد و با وجود دستهبندیهای سیاسی قابل توجه، نهتنها برخلاف انتظار و برآورد اسرائیلیها که تصور میکردند ۲۴ یا ۴۸ ساعت پس از عملیات نخست، مردم ایران قیام کرده و به خیابانها بریزند و از حمله نظامی حمایت کنند، چنین اتفاقی رخ نداد، بلکه حتی در سراسر کشور هیچ موردی گزارش نشد که نشاندهنده همراهی بخشی از مردم با عملیات دشمن باشد.
وحدت و همراهی؛ از مهمترین دستاوردهای جنگ ۱۲ روزه
وی افزود: همه اقشار جامعه بهصورت یکپارچه در کنار هم ایستادند. حتی افرادی که تا مدت کوتاهی قبل در حصر بودند، مانند آقای کروبی، خانم رهنورد، آقای تاجزاده، همچنین چهرههای فکری و سیاسی برجستهای، چون آقای عبدالکریم سروش و سایر احزاب و شخصیتهای سیاسی، بهگونهای بودند که عملاً قویترین بنیه بازدارندگی و پدافندی را در عرصه دفاع عمومی و اجتماعی ایجاد کردند. این وحدت و همراهی، یکی از مهمترین دستاوردهای این جنگ ۱۲ روزه به شمار میرود. آنچه اکنون در صحنه نظامی با آن مواجه هستیم، آتشبسی است که به نیابت از اسرائیل، توسط دونالد ترامپ تقاضا شده و از سوی ایران نیز، با چند ساعت تأخیر، پذیرفته شده است. اما این آتشبس، بههیچوجه وضعیت پایداری ندارد و در هر لحظه میتواند دچار تزلزل و نقض شود، خصوصاً با شناختی که از رفتارشناسی رژیم صهیونیستی داریم. این رژیم در گذشته، حتی پس از امضای آتشبس با لبنان، بیش از ۳۰۰۰ حمله و عملیات ناقض آتشبس انجام داده است.
اکنون در وضعیت «صلح مسلح» قرار داریم
رسولی با اشاره به اینکه سامانه نظامی، دفاعی و دیپلماتیک کشور باید هوشمندانه و با حداکثرسازی سطح آمادگی دفاعی، خود را برای مواجهه با تکرار احتمالی حملات آماده کند، آنهم بهتر و سریعتر از روزهای نخست این جنگ غافلگیرکننده، تصریح کرد: باید بهدور از پیشبینیهای خوشبینانه، فرض را بر آن گذاشت که تهاجم هر آن ممکن است از سر گرفته شود. به تعبیر دقیقتر، ما اکنون در وضعیت «صلح مسلح» قرار داریم. در چنین شرایطی، چه باید کرد؟ براساس درسآموختههای این جنگ، در وهله نخست، باید نسبت به تقویت بنیه آفندی کشورکه بخش مهمی از آن، توان موشکی جمهوری اسلامی است، بیشترین تلاش را بهکار گرفت. این تقویت باید نه بر پایه تکنولوژیهای وابسته به شرق یا غرب، بلکه براساس دانش و فناوری بومی داخلی انجام شود؛ چرا که تجربه نشان داده توان بومی، قویترین بازوی قدرت جمهوری اسلامی بوده و هست.
وی با بیان اینکه از سوی دیگر، دولت باید خود را متناسب با شرایط جنگ سازماندهی کند، افزود: همانگونه که در دوران دفاع مقدس ستاد تبلیغات جنگ تشکیل شد، امروز نیز ضروری است سخنگوی رسمی جنگ معرفی شود، اطلاعرسانی شفاف و هدفمند صورت گیرد و مجموعه حاکمیت در حالت آمادهباش کامل قرار داشته باشد. تنها در چنین شرایطی است که میتوان از فرصت آتشبس، برای بازسازی قدرت و تثبیت بازدارندگی، بهدرستی استفاده کرد.
این فعال سیاسی اصلاحطلب ادامه داد: از نظر رابطه ملت و دولت، همچنانکه رهبری در شب عاشورا به یکی از مداحان معروف تهران فرمودند «از ایران بخوان»، مهمترین مؤلفهای که امروز میتواند اولاً پاسدار و نگهدارنده انسجام ملی ایجادشده در دوره جنگ ۱۲ روزه باشد و ثانیاً تقویتکننده آن، اصلاح رابطه دولت و ملت است. باید توجه داشت که دولت تنها به معنای قوه مجریه نیست، بلکه در معنای عام، شامل مجموعه حاکمیت، اعم از ساختارهای سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی و قضایی است.
رسانه ملی همچنان در فضای پیش از جنگ ۱۲ روزه سیر میکند
رسولی با اشاره به اینکه در حوزه راهبردهای رهبری، تغییراتی دیده میشود، اظهار کرد:، اما در بدنه حاکمیت، بهویژه در صداوسیما، متأسفانه هنوز اهتمام جدی به این مسأله بهطرز پررنگی مشاهده نمیشود. بهعنوان نمونه، شبکه ۴ با لحنی تمسخرآمیز، بیانیهای را که با امضای ۱۸۰ نفر از اقتصاددانان کشور منتشر شده بود، به استهزاء گرفت، در حالیکه در میان امضاکنندگان، علاوه بر چهرههای علمی و صاحبنظر شناختهشده، افرادی حضور داشتند که سالها در حوزه اقتصاد و برنامهریزی کشور و حتی در ساختارهای دولتی فعال بودهاند. برای نمونه، آقای روحانی زنجانی که در مقطعی فرماندهی اقتصاد جنگ را برعهده داشت، یا افرادی مانند ستاریفر و سعیدزادگان که سابقه مسئولیت در دولتهای پیشین را دارند. اما نه با ادبیات مشفقانه بلکه با ادبیاتی توهینآمیز و تحقیرکننده برنامه پخش شد؛ رفتاری که در شرایطی که بقای ایران، و طبیعتاً بقای جمهوری اسلامی به تعبیر امام خمینی (ره)، «اوجب واجبات» است، نهتنها نادرست، بلکه زیانبار است و موجب تضعیف انسجام و همبستگی ملی میشود. بهنظر میرسد رسانه ملی همچنان در فضای پیش از جنگ ۱۲ روزه سیر میکند؛ در حالیکه این جنگ، نقطه عطفی جدی در معادلات داخلی و بینالمللی جمهوری اسلامی بوده و هست.
وی ادامه داد: در جبهه اصلاحات، دلسوزانه از مقام معظم رهبری، ریاست محترم قوه قضائیه و همه مراجع و نهادهای مسئول، استدعا میکنیم که همان اقدامی که در خصوص آقای کروبی صورت گرفت و دیدیم که هیچگونه آثار منفی امنیتی بر آن مترتب نبود، بلکه برعکس، آقای کروبی پس از ۱۵ سال حبس، از قویترین بیانیهها را در دفاع از ایران و نیروهای مسلح صادر کرد، همان عطوفت، گذشت و بزرگواری درباره آقای مهندس موسوی و خانم رهنورد نیز در پیش گرفته شود. طبیعتاً ما اصلاحطلبان، صرفنظر از مواضعی که زندانیان سیاسی ما داشتهاند، تمنا، تقاضا و انتظار مشفقانهمان از رهبری و حاکمیت این است که در شرایط کنونی، با در نظر گرفتن مصالح ملی و منافع ملت ایران، اقداماتی صورت گیرد که به تحکیم و تداوم همبستگی ملی ایجادشده منجر شود.
این فعال سیاسی اصلاحطلب ابراز کرد: ما شاهدیم که چنین همبستگیای تنها در یک سال گذشته شکل گرفته است، در حالی که یک سال قبل، در جریان انتخابات سراسری، بیش از نیمی از جمعیت واجد شرایط رأی دادن، در انتخابات شرکت نکردند. اما امروز، حتی یک مورد نیز شنیده نشد که کسی حتی در نقاط کور کشورعلیه ایران یا فرماندهان شهید ما موضعگیری کرده باشد. این سرمایه اجتماعی و وحدت بیسابقه، نیازمند مراقبت، تقویت و نشانههایی از اعتماد متقابل است. رفع حصر آقای موسوی از موضع باجخواهی از حاکمیت و از موضع فرصتطلبی منفی هم نیست. تقاضای عفو زندانیان سیاسی که از سوی جریان اصلاحات مطرح شده و در حال پیگیری آن هستیم، به نظر ما یکی از لوازم جدی و ضروری برای حداکثرسازی انسجام ملی ایجاد شده است.
ایران در کمتر اتحاد منطقهای و بینالمللی نقش تعیینکنندهای دارد
رسولی با بیان اینکه با علم به اینکه نهادهای بینالمللی ما را تنها گذاشتند، بخشی از این تنهایی دیپلماتیک برآمده از راهبردهای خود ماست، خاطرنشان کرد: باید بپذیریم که اثرگذاری ما در اتحادهای منطقهای و بینالمللی کاهش یافته است. تقریباً در هیچکدام از حلقههای ایجاد ارزش افزوده جهانی حضور مؤثر نداریم. امورات کشورهای دیگر و جامعه بینالملل به هیچکدام از ظرفیتهای ما وابسته نیست، نه یک کریدور ترانزیتی داریم که دربردارنده منافع مشترک باشد و نه ابزار نفت ما امروز نقش تعیینکنندهای ایفا میکند؛ لذا برای کاهش این نابرابری، عبرتگیری از آنچه گذشته و تقویت آمادگی بهویژه در حوزههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، حاکمیت باید نسبت خود را با مردم، حتی با برخی زندانیان که به تعبیر خود حاکمیت رفتارهای نامطلوبی داشتهاند، رئوفانه تنظیم کند.
وی افزود: انتظار این است که، چون حاکمیت مسئول اداره کشور در چنین شرایط بحرانی است، پا پیش بگذارد. به موازات این اقدام، وزیر اطلاعات که تنها چند روز پیش از این حمله، بشارت داده بود اسنادی از سیستم اطلاعاتی اسرائیل بهدست آوردهایم که همه حفرههای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی را شناسایی کردهایم، امروز باید پاسخ دهد که چگونه شد دشمن صهیونیستی، با وجود چنین ادعاهایی، توانست علاوه بر بهرهگیری از ابزارهایی مانند هواپیمای B-۲ و سایر ظرفیتهای نظامی، در داخل کشور نیز یارگیری کند. تعجب میکنم و تأسف میخورم از نگاهی که بعضاً از سوی برخی مسئولان، مانند رئیس پدافند عامل کشور، مطرح میشود و آسیبپذیری ما در حوزه نفوذ را تا آن حد فرو میکاهند که گویی فقط ابزار ارتباطی واتساپ تعیینکننده بوده است.
رسولی با تاکید بر اینکه بدون شک، همه تکنولوژیهای ارتباطی قابلیتهای گوناگونی دارند، تصریح کرد: این تکنولوژیها مانند آزادراهها هستند. از این آزادراهها، هم هنرمندان عبور میکنند، هم مراجع تقلید و هم ارازل و اوباش. اما سؤال این است: آیا واقعاً شهید شادمانی که نقطهیابی شد و پس از چند بار، نهایتاً به شهادت رسید، تنها از طریق واتساپ شناسایی شد؟ اگر چنین نیست و قطعاً نیست، باید مسئولان ذیربط بپذیرند، پاسخ دهند. برخی افراد باید شناسایی و عزل شوند. افرادی که ناتوان هستند، باید جابهجا شوند، و رویکرد مدیریتی کشور تغییر کند. واقعیت این است که اداره امروز ایران با اداره پیش از جنگ ۱۲ روزه، از نظر نیازهای مدیریتی، اصلاً قابل مقایسه نیست. هستند کسانی که تا پیش از این جنگ، شرایط احراز وزارت، استانداری یا فرماندهی را داشتند، اما فضای کنونی، مدیرانی بلندنظرتر، مجربتر و با درک استراتژیکتر میطلبد، مدیرانی که با فهمی عمیقتر از تهدیدات نوین و جنگهای ترکیبی، بتوانند کشور را در مسیر بازدارندگی پایدار و انسجام ملی هدایت کنند.
وی افزود: کسی که در چنین شرایطی در تلویزیون میآید، ولو به ظن خود از مبانی انقلاب دفاع میکند، آنقدر قدرت تشخیص ندارد که میان موضوعات اهم و مهم تفکیک قائل شود. فرض کنیم که البته فرضی محال است، این ۱۸۰ اقتصاددان صاحبنظر، بهعنوان مثال، در بخشی از بیانیه خود به ظن یک کارشناس، کاستیهایی داشتهاند، در شرایط فعلی که با آمریکا و اسرائیل طرف هستیم، آیا عاقلانه و منطقی است که این صحنه نابرابر رویارویی، که تمام هزینههای آن را ملت میپردازند، تبدیل به تقابل دیدگاه یک کارشناس با جمعی از صاحبنظران شود؟. اگر نگوییم این اقدام خیانت یا نفوذ است، قطعاً ابلهی و نفهمی است. خسارتهایی که به ملت وارد میشود، مهم نیست ناشی از نفوذ باشد یا بیکفایتی سیاسی و مدیریتی، در هر دو صورت، مردم متضرر میشوند و کشور آسیب میبیند. امیدوار هستیم به خواستههای اصلاحطلبان که به زبانهای مختلف بیان میشوند، ترتیب اثر داده شود و ما شاهد تغییر رویکرد در دوران پساجنگ باشیم؛ از آرمانگراییهای متوهمانه عبور کنیم و اعتلا و توسعه ایران و آینده فرزندانمان در سرلوحه کار متولیان امر کشورداری قرار گیرد.
رسولی در بخش دیگری از این گفتوگو با بیان اینکه اگر سخنرانیهای برخی شخصیتهای نظامی و سیاسی ایران ظرف یک الی دو سال اخیر را تجزیهوتحلیل کنیم و ادعاها را با آنچه که در صحنه واقعی این جنگ ۱۲ روزه رخ داد مقایسه کنیم، به دو نتیجه میرسیم، اظهار کرد: به نظر من، آن فرمانده عزیزی که میگفت: «آرزو داریم هواپیمای B۲ آمریکا وارد فضای ایران شود، چون بزرگ است و راحت میتوانیم آن را بزنیم»، از صمیم قلب این حرف را میزد و ذرهای در صداقت این شهید تردیدی نیست. اما الگویی که در ذهن آن شهید بزرگوار بود، الگوی جنگ ایران و عراق بود، جنگی که اصلاً با این جنگ ۱۲ روزه قابل مقایسه نیست و نبوده است.
فرماندهان ارشد ما در حوزه نظامی باید نگاهی واقعبینانهتر اتخاذ کنند
وی ادامه داد: لذا از این پس، فرماندهان ارشد ما که در حوزه نظامی مسئول طراحی و اجرای عملیات هستند، باید نگاهی واقعبینانهتر اتخاذ کنند. همانطور که رهبر معظم انقلاب تأکید کردند، نباید در برآورد توان دشمن دچار کمشماری شویم؛ که البته به طریق اولی، نباید دچار پرشماری در برآورد ظرفیتهای خودمان نیز شویم. باید یک رویکرد متعادل، واقعبینانه و دقیق در پیش گرفته شود.
این فعال سیاسی با طرح این پرسش که واقعاً در یک سال گذشته، مسئله اصلی ایران حجاب بود؟، تصریح کرد: این پرسش، مهم است. زیرا اتفاقات و تهدیدهای اخیر نشان داد چقدر در اولویتبندی مسائل کشور، دچار انحراف شده بودیم. باید با بازنگری جدی و صادقانه در این حوزه نیز، واقعیتهای جامعه را دید و متناسب با آنها تصمیم گرفت. سیستم اطلاعاتی ما، بهجای آنکه متوجه ظرفیتها و گروههای پنهانی باشد که توسط موساد سازماندهی شدهاند، دنبال این هستند که در فلان خودروی پراید، دختر من یا دیگری چند تار مویش پیداست؛ برای آن طراحی نرمافزار کردهاند و کلی وقت کشور را گرفتهاند، این رویکردها باید تغییر کند. بهنظر من، اگر از این منظر وارد درسآموختههای جنگ و چه باید کردها شویم، میتوانیم همانطور که در دوران هشت سال دفاع مقدس نشان دادیم، این تغییر بزرگ را به فرصت تبدیل کنیم.
رسولی گفت: در ماههای پایانی جنگ در سال ۶۷ نیز، مانند امروز، آمریکا به کمک صدام آمد، اما ما آن مرحله را پشت سر گذاشتیم. امیدوار هستم با استفاده از این درسآموختهها و ایجاد تغییرات اساسی در بینش خود نسبت به مسائل روز و نیز در رفتار مسئولان نسبت به مردم، جامعه، اقتصاد، سیاست، فرهنگ، زنان، جوانان، اقوام و سیاسیون، بتوانیم با این تجدیدنظر، این تهدید بیسابقه، تاریخی و گسترده را تبدیل به فرصتی برای ساختن ایرانی آباد و توسعهیافته کنیم.