معاونت پیشین امور بینالملل دفتر مقام معظم رهبری گفت: تندروها در زمان امیرالمؤمنین(علیه السلام) نیز بودند، در زمان امام حسن مجتبی(علیه السلام) نیز وجود داشتند و در هر دورهای با عناوین مختلف حضور داشتهاند. ما باید به رهبری به عنوان چراغ راه نگاه کنیم. سخنان و توصیههای ایشان راهنمای ماست. اگر به هر دلیلی راه اشتباهی رفتیم یا راهی را درست پنداشتیم، اما بعد دریافتیم که دشمنان چه اهدافی دارند، باید برگردیم و دست در دست هم دهیم.
حجت الاسلام و المسلمین محمدحسن اختری در خصوص اظهارات جنجالی قاسمیان در ایام حج نیز می گوید: زمانی که عدهای به سفارت عربستان حمله کردند، من از جمله کسانی بودم که همان زمان این اقدام را محکوم کردم. در مقابل چنین رفتارهایی باید ایستاد و آنها را توجیه و روشنگری کرد. اما از سوی دیگر، باید به نقطه مرکزی، یعنی وحدت و یکپارچگی، حرکت در مسیر رهبری و ادامه خط امام(ره) توجه ویژه داشت.
مشروح گفت و گو با حجت الاسلام و المسلمین محمدحسن اختری در پی می آید:
شما را سالهاست که درباره وحدت سخن میگوییم. حضرت عالی از پیشگامان مسئله وحدت در جهان اسلام هستید. در کشور اتفاقاتی رخ میدهد که اصلاً با این سازوکار همخوانی ندارد. اما مشاهده میکنیم مثلاً فردی برمیخیزد و به مکه میرود، در آنجا ویدیویی منتشر میکند که اساس حکومت عربستان و ایران و دیگر مسائل را زیر سؤال میبرد، سپس بازمیگردد و با استقبال و گلباران مواجه میشود، بدون اینکه هیچ واکنشی صورت گیرد. از سوی دیگر میبینیم آقای سید محمد خاتمی به دیدار شیخ حسین انصاریان، خطیب ارزشمند میرود و افراطیون مسئله را به شکلی نادرست جلوه میدهند. تعدادشان کم است، اما صدایشان بلند است؛ تا جایی که شیخ انصاریان مجبور به واکنش میشود.
میخواهم بپرسم این رفتارها در این کشور چقدر به کار شما و به وحدت لطمه میزند. آیا زمان آن نرسیده که کدورتها را کنار بگذاریم و به آقای سید محمد خاتمی به عنوان یک ظرفیت بنگریم، یا به آن فردی که از دفتر فلان مرجع برمیخیزد و بدون هزینه به مکه میرود و این خرابکاریها را انجام میدهد؟
شما این مسائل را چگونه ارزیابی میکنید؟ همچنین میخواهیم نصایح شما را از منظر امام(ره) بشنویم. شما ۱۴ سال شاگرد امام در نجف بودید. لطفاً از دیدگاه امام(ره) مسئله اتحاد، همدلی در کشور و وفاق را تبیین فرمایید. نصایح شما را بشنویم و اگر گلایهای دارید، بیان کنید.
سالگرد ارتحال حضرت امام است(ره) و این سی و ششمین سالگردی است که برای بزرگداشت ایشان و ادای دین و عرض ارادت به حضرت امام(قدس سره) گرد هم آمدهایم. آنچه امروز در جهان اسلام شاهد آن هستیم، از بیداری اسلامی گرفته تا مقاومت، وحدت امت اسلامی و پیشرفتهای کشورمان، همه از برکات فکری و اندیشههای حضرت امام(قدس سره) و آموزههای جاویدان ایشان است که برای جهان امروز به ارمغان آورده شد و الحمدلله محقق شده است. که هر بخش از این دستاوردها، چه در عرصه بینالمللی و چه در حوزه داخلی، شامل مباحث متعدد و متنوعی است که باید به همه آنها توجه شود و در چارچوب واحدی مورد بررسی قرار گیرد.
این چارچوب همان «اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه و آله)» است که حضرت امام(ره) احیاءگر آن بودند و حیات دوباره به اسلام در جامعه ما بخشیدند. این برکات بزرگ را الحمدلله به ارمغان آوردند و امروز این مسیر توسط حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای(مدظله العالی)، رهبر عظیمالشأن انقلاب، ادامه یافته است. حضرت امام(قدس سره) در دوران حیات خود با آن نگاه الهی و افق دید گستردهای که داشتند، به ضرورت وجود رهبر و جانشینی ایشان تأکید و سفارش کردند و حتی به صراحت این موضوع را بیان فرمودند. امروز این راه و خط امام توسط رهبری معظم انقلاب تداوم یافته و همان مسیر حضرت امام(ره) با رشد و پیشرفت همراه است.
اینها را باید در یک منظومه واحد و با نگاهی یکپارچه دید. اینها اجزای جداییناپذیر هستند؛ همانگونه که در قرآن کریم آمده است: برخی به بخشی ایمان میآورند و بخش دیگر را انکار میکنند. آیا میتوان برخی را پذیرفت و برخی را کنار گذاشت؟
سخنم را با تسلیت شهادت امام باقر(علیه السلام) و ارتحال حضرت امام(ره) آغاز کردم، چرا که این روزها برای انسان بسیار سرنوشتساز است.
خود حضرت امام و نهضت ایشان، از ابتدای حرکت تا پیروزی انقلاب اسلامی و تا امروز و تا روز ارتحال ایشان، الحمدلله روندی تکاملی داشته و همواره پیشرفت کرده است. ما باید این روزها را به عنوان "ایام الله" بشناسیم و گرامی بداریم.
یکی از معیارهای مهم در اسلام بزرگ، وحدت امت اسلامی، انسجام جامعه مسلمین، اتحاد مذاهب اسلامی و تقریب بین آنهاست که امام(ره) برای همه اینها هم رهنمود داشتند، هم آموزش دادند و هم اقدام عملی کردند. همچنین مسأله فلسطین، که یک مسئله اصولی است. به اعتقاد من، بسیاری نگاه امام(ره) به مسئله فلسطین و مبارزه با اسرائیل را از سال ۱۳۴۰ میدانند، اما من این دیدگاه را از سال ۱۹۴۸ میلادی و پس از جنگ جهانی دوم میبینم؛ زمانی که انگلیسها صهیونیستها را در آن منطقه مستقر کردند، از آنها حمایت نمودند و برایشان جایگاه و قدرت ساختند. امام(ره) از همان زمان قیام کرد و خطر اسرائیل و مسئله فلسطین را به مراجع آن زمان متذکر شد و از آنها خواست موضعگیری کنند. از همان زمان، امام(ره) هم مسأله فلسطین و هم مبارزه با آمریکا را به عنوان «شیطان بزرگ»، «امپریالیسم جهانی» و «استکبار» با تعابیر مختلف در بیانات خود، از پیش از انقلاب تا پس از آن و تا پایان عمرشان همواره تأکید کردند. همچنین حمایت از مستضعفان و مظلومان جهان که ایشان تحت عنوان «حمایت از محرومان و مستضعفان» بیان میکردند، در بیاناتشان مشهود است.
اینها در بعد بینالمللی بود. در بعد داخلی نیز زمینهسازی برای پیشرفت کشور، که در کلام امیرالمؤمنین(علیه السلام) به عنوان «اصلاح اهلها»، «عمارت بلادها» و «بازسازی کشور» آمده، مورد تأکید امام(ره) بود.
ایشان بر این نکته تأکید داشتند که باید دانشگاهها را سامان دهیم و بستری فراهم کنیم تا جوان ایرانی بتواند استعدادهای خود را شکوفا کند. امروز این پیشرفتها از همان دیدگاه امام(ره) سرچشمه گرفته است. این زمینهسازیها در قانون اساسی نیز مورد توجه امام(ره) قرار گرفت که برگرفته از نگاه و استدلالهای ایشان درباره حکومت اسلامی در نجف اشرف است. ایشان در آنجا جایگاه حکومت را تبیین و به شبهات پاسخ دادند. حتی در آن زمان مخالفتها را پیشبینی کردند و در شکلگیری نظام و تشکیل حکومت اسلامی، به این پرسش که «چرا روحانیت باید در امور اجرایی دخالت کند؟» پاسخ دادند و فرمودند: «آیا وقتی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) پیروز شدند، چهار نفر را پیدا کردند تا حکومت کنند؟ خود پیامبر حکومت را به دست گرفت.» امام(ره) به همه این شبهات پاسخ دادند.
مسأله خدمت به مردم نیز همواره در سخنان امام(ره) مورد تأکید بود. حتی فرمودند: «من در صف ملت میایستم.» یا در جلسات به مسئولان هشدار دادند که اگر به حرف مردم گوش ندهید، من در مقابل شما میایستم. همچنین به روشنفکران و گروههای دانشگاهی که شعارهای انحرافی سر میدادند، به صراحت فرمودند: «انقلاب شما را از زندانها نجات داد. شما در زندانها در حال پوسیدن بودید. انقلاب به شما آزادی داد، اما امروز قلم به دست گرفتهاید و علیه انقلاب فعالیت میکنید.» همه اینها بخشی از مسائل متعددی است که باید با نگاهی جامع به آنها بنگریم. همدلی مردم، همدلی علما، همدلی مردم با حکومت، حاکم با محکوم، امام با امت و امت با امام، همواره مورد تأکید امام(ره) بود. بهراستی باید تلاش کنیم تا این اهداف محقق شود.
اگر به مسألهای مانند یک دیدار نگاه میکنیم و میپرسیم چرا چنین شده، باید ببینیم آیا وقتی به این مسائل حساسیت نشان میدهیم، به دیگر اهداف و نگاههای امام(ره) نیز همین اندازه اهمیت دادهایم یا خیر؟! بهراستی من گلایه دارم. شخصاً از بسیاری از دوستان خودمان، از کسانی که در خدمت امام(ره) بودند و بعدها با امام و انقلاب آشنا شدند، گلایه دارم. امروز وقتی مسئله اسرائیل و رژیم صهیونیستی مطرح میشود و آنها آشکارا علیه فلسطین شعار میدهند، سکوت میکنیم. امام(ره) درباره فلسطین چه گفت؟
امروز همه شاهدیم پس از حوادث سوریه، اسرائیل آمد و تمام پایگاههای نظامی سوریه، تسلیحات دفاعی و حتی مراکز تحقیقاتی را با خاک یکسان کرد. آیا این آقایان نباید از خود دفاع میکردند؟
آیا میتوان با این رژیم صهیونیستی کنار آمد؟
رژیمی که به محض فرصت، این همه ویرانی به بار آورد؟ حتی مصر، که اولین کشوری بود که در کمپ دیوید با اسرائیل توافق کرد، امروز نیروهایش را به مرز آورده، زیرا میترسد همان بلایی که بر سر سوریه آمد، بر سر آنها نیز بیاید. مصر فراموش نکرده که در زمان جمال عبدالناصر، در همان حمله هوایی اول، ۴۰۰ جنگنده مصری نابود شد و آنها مجبور به تسلیم شدند. آیا ما نباید در مقابل این جنایات موضعگیری کنیم؟
آیا این اسرائیل، همان اسرائیلی است که برخی به عنوان استاد سیاسی یا تحلیلگر از سازش با آن سخن میگویند؟ با چه کسی باید سازش کنیم؟ کجا میتوان با این اسرائیل کنار آمد؟ کدام نهاد اسرائیل قابل اعتماد است؟ کدام سازش ممکن است؟
وقتی به لبنان یا مقاومت لبنان یا حزبالله میگوییم چرا با اسرائیل میجنگید، آیا هیچیک از شما به این فکر کردهاید که اصلاً لبنانیها چه زمانی به جنگ با اسرائیل رفتند؟ اسرائیل لبنان را اشغال کرد. در روزی که اسرائیل لبنان را اشغال کرد، حزبالله وجود نداشت. در آن زمان آقای امام موسی صدر حضور داشتند. در سال 6۷ برای اولین بار اسرائیل بخشی از لبنان را تصرف کرد. پس از آن در سال ۷۳ بخش دیگری را گرفت و فلسطینیها را آواره کرد. آقای امام موسی صدر برای آنها اردوگاه ساخت و از آنها حمایت کرد. سپس در سال ۸۲ اسرائیل تا جنوب لبنان پیشروی کرد و نیمی از لبنان را اشغال نمود. مردم لبنان از خود دفاع کردند و حزبالله از آن زمان شکل گرفت. پس حزبالله برای دفاع از خود به وجود آمد، نه برای حمله به اسرائیل. چرا به این حقایق توجه نمیکنیم؟
امروز آقای ترامپ آشکارا میگوید: «ما میخواهیم تمام مراکز هستهای شما را نابود کنیم.» آیا ما و همه این آقایان واقعاً راضی هستیم که آنها چنین کنند؟
معتقدم اینجا جایی است که باید بایستیم و متحد شویم. امروز رهبرمان پرچمدار ماست و همه باید از مواضع ایشان حمایت کنیم. وقتی رهبر معظم انقلاب سخنی میفرمایند، همه باید با صدای واحد از آن دفاع کنیم.
در مورد رفتارها نیز باید گفت، در هر جامعهای افرادی هستند که گاه اقدامات فردی انجام میدهند. یک فرد ممکن است مصاحبهای کند یا سخنی بگوید، اما یک فرد عادی باشد، نه یک مسئول یا شخصیت برجسته که سخنانش وزن بیشتری دارد{که در این صورت بابد مراقبت کند}. مانند زمانی که عدهای به سفارت عربستان حمله کردند، من از جمله کسانی بودم که همان زمان این اقدام را محکوم کردم. در مقابل چنین رفتارهایی باید ایستاد و آنها را توجیه و روشنگری کرد. اما از سوی دیگر، باید به نقطه مرکزی، یعنی وحدت و یکپارچگی، حرکت در مسیر رهبری و ادامه خط امام(ره) توجه ویژه داشت.
پس افرادی که در مکه آن کلیپ را منتشر کردند یا کسانی که به شیخ حسین انصاریان به دلیل آن دیدار توهین کردند، حرکتهای فردی است و ارتباطی به نظام و مسئولان ندارد؟
بله، در نظام چنین چیزی مطرح نیست که کسی با شخصیتی ملاقات کرده و ما بپرسیم چرا این کار را کرده است! هر فردی سبک و سیاق خود را دارد. اما اگر مواضع اصلی ما بر محور رهبری، حمایت از ایشان، حمایت از عزت، استقلال و اقتدار جمهوری اسلامی استوار باشد، باید به این نکته توجه کنیم که کشورمان در دوران جنگ برای یک سیم خاردار التماس میکرد، اما امروز دنیا میگوید پهپاد یا موشک به فلان کشور نفروشید. ما به این جایگاه رسیدهایم.
آیا به نظر شما زمان آن نرسیده که دیگر به تندروها میدان داده نشود؟
تندروها در زمان امیرالمؤمنین(علیه السلام) نیز بودند، در زمان امام حسن مجتبی(علیه السلام) نیز وجود داشتند و در هر دورهای با عناوین مختلف حضور داشتهاند. ما باید به رهبری به عنوان چراغ راه نگاه کنیم. سخنان و توصیههای ایشان راهنمای ماست. اگر به هر دلیلی راه اشتباهی رفتیم یا راهی را درست پنداشتیم، اما بعد دریافتیم که دشمنان چه اهدافی دارند، باید برگردیم و دست در دست هم دهیم.