رئیس دفتر رئیسجمهور در دولت اصلاحات گفت: تحقق جامعه مدنی، مهمترین تابلو و شعار دولت خاتمی بود. جامعهای که در آن مردم نقش فعالی در عرصههای اجتماعی و مدنی ایفا میکردند.
حجتالاسلام سیدمحمدعلی ابطحی در گفتوگو با خبرنگار ما، با اشاره به سالروز انتخابات دوم خرداد سال ۷۶، اظهار کرد: دوم خردادی منجر به انتخاب آقای خاتمی به عنوان رئیس جمهور شد، بهعنوان یک واقعه تاریخی ماندگار در حافظه سیاسی ایران باقی مانده است، واقعهای که تا پیش از آن، در هیچیک از انتخاباتها چنین نقشآفرینی مستقلی از سوی مردم دیده نشده بود.
وی افزود: در این انتخابات مردم به صورت جدی تصمیم گرفتند در فضای سیاسی انتخاباتی وارد شوند و برخلاف ادوار قبلی که نتیجه انتخابات تا حد زیادی قابل پیشبینی بود، در دوم خرداد، گزینهای خارج از جریان رسمی و تبلیغاتی پیروز شد. در حالی که تمام ظرفیت از کاندیدای دیگری حمایت میکردند، اما مردم به سمت آقای خاتمی آمدند. از همانجا بود که حس مشارکت واقعی در اداره کشور در میان مردم شکل گرفت.
ابطحی ادامه داد: در دوره اصلاحات، با وجود مشکلات متعدد، مردم، چون خود را در فرآیند تصمیمگیری شریک میدانستند، آن مشکلات را بهتر تحمل میکردند. تحقق جامعه مدنی، مهمترین تابلو و شعار دولت خاتمی بود. جامعهای که در آن مردم نقش فعالی در عرصههای اجتماعی و مدنی ایفا میکردند.
دولت اصلاحات برای نخستینبار اختیارات خود را با مردم به اشتراک گذاشت
این فعال سیاسی اصلاحطلب با اشاره به تأسیس معاونت جامعه مدنی در وزارت کشور، خاطرنشان کرد: در آن دوران، گروههای مردمنهاد و NGOها میتوانستند آزادانه فعالیت کنند، بدون اینکه با مانع جدی مواجه شوند. قانون شوراها که حدود ۲۰ سال در قانون اساسی بلااستفاده مانده بود، در آن دوره اجرایی شد. اقدامی که باعث شد در حدود ۲۰۰ هزار نفر به عنوان اعضای شوراها، در اداره کشور نقش داشته باشند و این اتفاق برای نخستینبار بود که دولت بخشی از اختیارات خود را با مردم به اشتراک گذاشته بود.
وی گفت: این مشارکت گسترده مردم، آغاز حرکت اصلاحی در کشور شد. البته در این مسیر، افراطیگریهایی هم رخ داد، برخی این جریان را با انقلابیگری علیه نظام اشتباه گرفتند و گروهی دیگر تصور کردند که اصلاحات به معنای حذف آنهاست، گاهی واژه «نفاق» به اصلاحات نسبت داده میشد، در حالی که اصلاحات بر پایه شفافیت، مشارکت و گفتوگو شکل گرفته بود.
جریان اصلاحات به حرکتی قدرتمند در عرصه سیاسی بدل شد
ابطحی تأکید کرد: دوم خرداد رویدادی متفاوت با دیگر تحولات تاریخی کشور بود، چرا که با پشتوانه مردم شکل گرفت و به حرکتی قدرتمند در عرصه سیاسی بدل شد. با اینکه شعار دولت آقای خاتمی توسعه اقتصادی نبود، اما بسیاری از اقتصاددانان معتقدند بهترین دوران اقتصادی ایران بعد از انقلاب اسلامی، مربوط به همان دوره است. در حالی که میانگین قیمت نفت حدود ۱۱ دلار و گاهی حتی ۸ دلار بود، اما به دلیل همراهی مردم برای حل مشکلات موجود، کشور در شرایط بهتری اداره میشد.
این فعال سیاسی اصلاحطلب تصریح کرد: فشاری که جریان اصلاحطلب، چه در دوران ریاستجمهوری آقای خاتمی و چه پس از آن، بهویژه بعد از حوادث سال ۸۸، تحمل کرد، فشار بسیار سنگینی بود. این فشارها با هدف حذف کامل اندیشه اصلاحطلبی از عرصه سیاسی کشور همراه بود. در دورهای شاهد بودیم که سیاست «خالصسازی» توسط برخی گروهها در پیش گرفته شد که عملاً بهدنبال کنار زدن تمامی چهرهها، جریانها و نهادهای وابسته به اصلاحطلبی بود. طبیعی است که این فشارها تأثیرات زیادی گذاشت، بسیاری از اصلاحطلبان آزار دیدند، بعضیها مجبور شدند مسیر فکری خود را تغییر دهند و گروهی به سمت نوعی اصلاحطلبی بدلی سوق پیدا کردند.
اندیشه اصلاحطلبی را نمیتوان حذف کردد یا نادیده گرفت
وی با بیان اینکه، اما در این میان، باید میان «اصلاحطلبی» بهعنوان یک اندیشه و «اصلاحطلبان» بهعنوان افراد و احزاب سیاسی تمایز قائل شد، اظهار کرد: درست است که شخصیتهایی مانند آقای خاتمی همچنان محوریت و جایگاه قابلتوجهی در جریان اصلاحات دارند، اما جریان اصلاحطلبی منحصر به افراد و چهرهها نیست. اصلاحطلبان ممکن است در قالب احزاب، گروهها و حتی افراد مستقل حضور داشته باشند، ممکن است در مقاطعی قدرت داشته باشند یا از قدرت دور بمانند، اما «اصلاحطلبی» بهعنوان یک تفکر اجتماعی-سیاسی در بطن جامعه حضور دارد و نمیتوان آن را حذف یا نادیده گرفت.
ابطحی با اشاره به اینکه اگر اندیشه اصلاحطلبی حذف شود، جامعه به سمت براندازی سوق داده خواهد شد و براندازی میتواند آسیبهای زیادی به کشور و مردم وارد کند، عنوان کرد: حتی اگر در فضای اجتماعی امروز، این تصور شکل گرفته باشد که مردم دیگر به اصلاحطلبان اعتماد ندارند، باز هم جایگزین بدیلی نمیتوان برای اصلاح طلبی مطرح کرد. به همین دلیل اندیشه اصلاحطلبی یک نیاز ثابت است که قطعا در ادامه مسیر جامعه وجود دارد. دوم خرداد یک روز تاریخی، انتخابات ۷۶ متفاوت و آقای خاتمی همچنان مورد احترام است.
این عضو مجمع روحانیون مبارز درباره این که آیا جریان اصلاحات توانسته خود را با مطالبات جدید مردم تطبیق دهد یا خیر، عنوان کرد: بیتردید نسلی که در آغاز اصلاحات حضور فعال داشت و همانطور که نسل آغازین اصولگرایی هم با چالش مشابهی روبهروست، دیگر نمیتواند متولی اندیشههای نسل جدید باشد. انقلاب عظیم در عرصه ارتباطات، موجب شده که مبانی فکری و اجتماعی جامعه دستخوش تحولات زیادی شود. در چنین فضایی، دیگر نمیتوان انتظار داشت که نسل اول اصلاحطلبان بتوانند مرجعیت فکری نسل امروز را بهعهده بگیرند.
خود نسل جدید باید چارچوبهای تازهای را از اصلاحات طراحی و ارائه کند
وی افزود: ممکن است همچنان نوعی حمایت کلی از سوی نسلهای قدیمیتر نسبت به جریان اصلاحات وجود داشته باشد، اما نسل جدید باید خودش چارچوبهای تازهای را طراحی و ارائه کند. این نسل باید بتواند آن چارچوبها را با واقعیتهای موجود همسو کرده، اصلاحطلبی را مدرن و بهروز کند تا برای جامعه امروز کاربردی باشد. واقعیت این است که مرجعیت فکری، بعد از انقلاب ارتباطی امروزی، دچار تغییر بنیادین شده و دیگر نمیتوان با مفاهیم و روشهای گذشته با نسل جدید ارتباط برقرار کرد. امروز ما در یک رنسانس اجتماعی بزرگ قرار داریم؛ تحولی که شاید حاکمیت نخواهد یا نتواند آن را بپذیرد، اما نشانههای آن در خیابانهای تهران، در فضای مجازی و حتی در کافیشاپها کاملا قابل مشاهده است.