اعتماد نوشت: امروز گره زدن امنیت منطقه تنها به پرونده هستهای یا تعامل با شرق کافی نیست. ایران باید از سیاستهای صرفا تدافعی عبور کند و به سمت سیاست خارجی فعال، هوشمند و چندلایه حرکت کند؛ سیاستی که منافع ملی را در چارچوب یک واقعبینی دیپلماتیک بازتعریف کند. اتخاذ دیپلماسی اقتصادی، بازنگری در اتحادهای منطقهای و کاهش تنشهای غیرضروری، گامهایی اساسی برای بازگشت ایران به جایگاه مناسب در معادلات منطقهای خواهد بود.
روزنامه اعتماد نوشت: عربستان، با تکیه بر دیپلماسی فعال و سرمایهگذاریهای سنگین در حوزههای نظامی و اقتصادی، تلاش دارد جایگاه خود را به عنوان یک بازیگر محوری در تحولات منطقه تثبیت کند.
در کنار سفرهای مقامهای سعودی به شرق آسیا و اروپا، نقش پررنگ این کشور در نشستهای امنیتی و مذاکرات چندجانبه، شائبه شکلگیری یک صفبندی جدید را تقویت کرده است. در همین چارچوب، سفر اخیر محمد بنسلمان به چین و انعقاد چند توافقنامه همکاری استراتژیک، نشان از گرایش فزاینده عربستان به شرق دارد؛ گرایشی که در جهت کاهش وابستگی به ایالات متحده و ایجاد موازنهای جدید در روابط بینالمللی تعبیر میشود.
همچنین، تحرکات نظامی این کشور در یمن و افزایش خرید تسلیحات پیشرفته از شرکتهای اروپایی، بیانگر میل فزاینده این کشور به ایفای نقشی مستقل در تحولات منطقهای است. این تحرکات در حالی رخ میدهد که پرونده هستهای ایران به نقطهای از رکود و بلاتکلیفی رسیده و تهران هنوز نتوانسته جایگاه پیشبرندهای در ترتیبات جدید منطقهای پیدا کند.
عربستان، با استفاده از نفوذ مالی، دیپلماسی انرژی و روابط گسترده با بازیگران بینالمللی، بهدنبال تثبیت رهبری خود در منطقهای است که سالها دستخوش بیثباتی بوده. حضور پررنگ در اجلاس شورای همکاری خلیج فارس و سازمانهای بینالمللی، از جمله نمونههای این سیاست فعال است. افزون بر آن، ریاض با بهرهگیری از روایتسازیهای رسانهای و قدرت نرم، در تلاش است تا چهرهای نوین از خود به عنوان پیشگام توسعه و صلح در منطقه ارایه دهد. در حالی که با دستانی دیگر، پروژههای تسلیحاتی عظیم، مشارکت در رقابتهای تسلیحاتی منطقهای و حمایتهای آشکار و پنهان از گروههای نیابتی را پیش میبرد.
این سیاست دوگانه عربستان، تصویر پیچیدهای از آینده امنیت منطقهای به دست میدهد که ایران باید نسبت به آن هوشیارانه واکنش نشان دهد. ایران اما، همچنان درگیر بحرانهای مزمن درونی، تضادهای ساختاری سیاست خارجی و تحریمهای فرسایشی است؛ عاملی که قدرت مانور منطقهایاش را کاهش داده و رقبا را در موقعیت تهاجمیتری قرار داده است. اگر تهران نتواند در این فضای متغیر به بازتعریف نقش خود بپردازد، خطر حذف تدریجی از معادلات بزرگ امنیتی دور از انتظار نیست. این مساله بهویژه در ارتباط با ترتیبات جدید امنیتی در خلیج فارس و موضوعات حساس نظیر امنیت انرژی، حملونقل دریایی و همکاریهای منطقهای حائز اهمیت است.
از سوی دیگر، تمایل برخی کشورهای عربی به عادیسازی روابط با اسراییل و تلاش برای پیوستن به طرحهای جدید امنیتی با حمایت امریکا، نشانهای از دور شدن منطقه از ترتیبات سنتی و ورود به فاز جدیدی از بلوکبندیهای ژئوپلیتیکی است. در این وضعیت، نقشآفرینی ایران تنها با بازاندیشی راهبردی در اصول تعامل منطقهای امکانپذیر است.
در چنین شرایطی، گره زدن امنیت منطقه تنها به پرونده هستهای یا تعامل با شرق کافی نیست. ایران باید از سیاستهای صرفا تدافعی عبور کند و به سمت سیاست خارجی فعال، هوشمند و چندلایه حرکت کند؛ سیاستی که منافع ملی را در چارچوب یک واقعبینی دیپلماتیک بازتعریف کند. اتخاذ دیپلماسی اقتصادی، بازنگری در اتحادهای منطقهای و کاهش تنشهای غیرضروری، گامهایی اساسی برای بازگشت ایران به جایگاه مناسب در معادلات منطقهای خواهد بود.