ایران و آمریکا سفارتخانه‌هایشان را باز کنند

فائزه هاشمی:

ایران و آمریکا سفارتخانه‌هایشان را باز کنند

یک فعال سیاسی معتقد است: مذاکره بر مبنای امتیاز دادن و امتیاز گرفتن است. برای آقایان حیثیتی می‌شود و تکرار مواضع اشتباه فعلی. به نظر من ما باید روابطمان را با آمریکا برقرار کنیم و سفارت‌ها را بازگشایی کنیم.

ایران و آمریکا سفارتخانه‌هایشان را باز کنند

فائزه هاشمی در مصاحبه‌ای کوتاه پیش از عید نوروز از لزوم عادی ساختن روابط ایران و آمریکا و آینده‌ی ایران گفت.

مشروح گفتگو با این فعال سیاسی را در ادامه می‌خوانید:

خانم هاشمی چه کتاب یا فیلمی برای تعطیلات عید پیشنهاد می‌کنید؟

فیلم‌های تاریخی و مستندی که در مورد مشاهیر، سیاسیون و یا آدم‌های فعال اجتماعی و فرهنگی وجود دارد برایم جذابند مثلاً فیلمی که در مورد آلبرت انیشتین و لئوناردو داوینچی ساخته‌اند؛ یا سریال حشاشین و سریال روح بیروت که در مورد عماد مغنیه است. سری فیلم‌هایی درباره جنگ جهانی دوم و هولوکاست، سریال جانشین و سریال بریکینگ بد، فیلم سینمایی نارنگی، فیلم‌های اجتماعی از کارهای آقای رسول‌اف، سریال چرنوبیل و اینگونه فیلم‌ها.  در مورد کتاب‌ها، کتاب کوری کتاب جالبی بود. داستانی خیالی که اهالی یک شهر همگی کور می‌شوند. اتفاقاتی که رقم می‌خورد جالب است. به نظرم جایزه نوبل ادبیات را هم برنده شده بود. کتابی بود به نام مواجهه با مرگ راجع به شخصی که سرطان گرفته و اطرافیانش می‌دانند که او سرطان گرفته. گفتگوهایی که در آن کتاب هست قابل تامل و خواندنی‌ست. 

سال آینده را برای مردم ایران و کشور ایران چطور می‌بینید؟

بستگی زیادی به مذاکره و این دارد که چقدر تغییر ایجاد کنیم و چقدر بخواهیم با توجه به تجربه‌های این سال‌ها خطاهایمان را کنار بگذاریم و تغییر ریل بدهیم. با آمدن آقای پزشکیان کورسوهایی ایجاد شد ولی متاسفانه ادامه نیافت.

گفتید با مترو آمده‌اید بحث بین شما و مردم معمولاً پیرامون چه موضوعاتی است؟

اکثر کسانی که ارتباط برقرار می‌کنند نگران آینده‌اند که «چه می‌شود؟»، «چه کنیم؟»، «برویم یا بمانیم؟»، «وضعیت فعلی قانون حجاب آیا ادامه می‌یابد؟». برایشان عجیب است که در مترو و تنها هم هستم. 

شما چه توصیه‌ای به آن‌ها دارید؟ 

من که سال‌هاست به هر که مشورت می‌گیرد می‌گویم اگر می‌توانی برو چون اگر کاری هم انجام شود انقدر کند است که معلوم نیست چند نسل دیگر باید در بحران باشند.

برای جوانانی که هنوز به روش اصلاح‌طلبی باور دارند توصیه‌ای دارید؟

توصیه خاصی نمی‌توانم داشته باشم مثلاً بگویم صبر کنید یا امیدوار باشید؟! خب خودم اندک امیدی دارم اما در آن حد نیست که بخواهم دیگران را هم امیدوار کنم و بگویم حتماً همه چیز خوب می‌شود. بسیاری از این مسائلی که شما بیان می‌کنید به مذاکره و رفع تحریم‌ها برمی‌گردد.جالب است که می‌گویند «تحریم‌های ظالمانه»! خب آدم باید یک سوزن به خود بزند و یک جوالدوز به دیگران! چه چیزی باعث این تحریم‌های ظالمانه شده است؟! آیا مسبب این شرایط رفتارهای غیر عقلانی، پوپولیستی، غیرصادقانه و همراه با توهم، جایگزینی نامدیران و غیر کارشناسان و انقلابی نماها و مقاومت و میدان و تهاجمات و بها ندادن به منافع ملی و ایران و مردم و ایجاد انحصار و نگاه‌های حذفی و غیره خودمان نبوده است؟! در حقیقت روش‌های خودمان باعث گیر افتادن در چنین شرایطی شد. تحریم‌ها با حمله به سفارت آمریکا شروع شد. همین حالا هم نباید بگذاریم مکانیزم ماشه فعال شود که نتیجه‌اش تحریم‌های سازمان ملل است. این‌ها بدتر از تحریم‌های امریکا و اروپا خواهند بود. بعد باز بگوییم تحریم‌های ظالمانه!  

مذاکره بر مبنای امتیاز دادن و امتیاز گرفتن است. برای آقایان حیثیتی می‌شود و تکرار مواضع اشتباه فعلی. به نظر من ما باید روابطمان را با آمریکا برقرار کنیم و سفارت‌ها را بازگشایی کنیم. سیاست تهاجمی و مقاومت را به تعامل و اصول دیپلماسی مشابه همه دنیا تبدیل کنیم و امور را به حالت عادی برگردانیم. آیا هسته‌ای متناسب با این همه مخارج و هزینه و تبعات آن برایمان فایده داشته است؟ اصرار بر غنی‌سازی با درصد بالا چه سودی تاکنون برای ما داشته است؟ تا کی به روسیه و چین باج بدهیم که غرب ستیزی را افزایش دهیم؟

در حرف‌هایتان اشاره کردید بعضی از هم بندی‌هایتان یا اصلاً بعضی از مردم پذیرای نقد مثلاً نسبت به محمدرضا پهلوی نبوده‌اند و نیستند. اصلاً اعتراض به پهلوی‌ها تبدیل به یک فحش شده. مثلاً می‌گویند فلانی ۵۷ ایست یا می‌گویند تمام کسانی که شاه با آن‌ها برخورد کرد تروریست بوده‌اند. شما نظرتان نسبت به آن نسل چیست؟

من البته منظورم همه همبندی‌هایم نبود. ما پادشاهی‌خواهانی هم داشتیم که خیلی منطقی و پذیرای انتقاد بودند. رفتارهای فاشیستی هم نداشتند. دو نفر در آن جمع اینگونه بودند. به هر حال ما خودمان هم مشکلات زیادی داریم و اگر رها شویم هر کدام یک دیکتاتور هستیم. همانطور که در نامه‌ام از زندان نوشتم برای نهادینه شدن دموکراسی در خودمان زمان زیادی لازم است شاید دهه‌ها.

یک زمانی شلوار لی پوشیدن شما خیلی پررنگ شد حالا هم اگر اسم فائزه هاشمی را سرچ کنید چند عکس بدون چادر می‌آید البته سابقه‌اش را نمی‌دانم. دیگر باوری به چادر ندارید؟ یا دیگر علاقه‌ای ندارید؟ 

همیشه گفته‌ام تعصبی در مورد چادر ندارم. چادر را حجاب برتر نمی‌دانم. چادر را به شکل سنتی سر کردم و یک نوع حجاب است.

منظورتان از سنتی چیست؟

خوب خانواده من مومن بودند و چادر سر می‌کردند. من هم سر کردم. اینطور نبود که تحقیق خاصی در این موضوع کرده باشم. به هر حال من یک مسلمان سنتی‌ام.بدون چادر بودنم جدید نیست. همیشه در سفرها، کوهنوردی، دوچرخه سواری، پیاده‌روی و غیره چادر سر نمی‌کنم. معمولاً در مناسبت‌ها و مکان‌های رسمی سر می‌کنم. هرجا چادر مزاحمتی دارد سر نمی‌کنم.

ما را در
گوگل نیوز دنبال کنید
نظرات
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.