معیشت هر زمان که سختتر شود، زندگی برای تمامی اقشار تنگتر شده و چالشها برای گذران روزمره به طور گسترده افزایش مییابد. قشر دانشجو نیز از این قاعده مستثنی نبوده و این روزها تورم کیفیت زندگی آنها را هم تحت تاثیر قرار داده است.
شرایط برای خوابگاهیها سختتر است
مشکل اصلی جایی دیده میشود که هزینههای یک دانشجو، تنها محدود به لوازم تحصیل نشده و مخارج روزانه مثل رفتوآمد، خوراک و در بسیاری از مواقع مسکن هم باید به آن اضافه شود.
یک دانشجوی خوابگاهی دور از خانه که در دانشگاه روزانه دولتی تحصیل میکند، اگر خوششانس باشد و بتواند از خوابگاه دانشگاه استفاده کند، برای هر ماه اقامت در یک اتاق چهار تخته، مبلغ دویست هزار تومان بپردازد. اگر دانشجوی شبانه باشد سیصد هزار تومان و اگر دانشگاه آزادی باشد؛ ماهی یک میلیون هزینه اتاق چهار نفره خوابگاه دانشگاه آزاد است و دانشجو باید از هر راهی که شده آن را بپردازد.
به بیانی سادهتر، یک دانشجو برای هر ترم باید بین هشتصد هزار تومان تا چهار میلیون تومان هزینه اسکان خود را بپردازد.
ناچار به خریدهای بیکیفیت
اگر حوالی خیابان انقلاب تردد کرده باشید، حتما اغذیهفروشیهایی را دیدهاید که برگههای دستنویس غذای دانشجویی را پشت شیشههای خود چسبانده و یا با کارت دانشجویی، برای غذا تخفیف میدهند. به طور معمول هر دانشجو سهمیه رزرو یک وعده غذای ظهر را با پرداخت مبلغ مشخصی دارد، اما دانشجوهای خوابگاهی میتوانند وعده شام را هم رزرو کنند.
دو نکته در این میان ارزش توجه دارد؛ اولا قیمتی که دانشجویان برای رزرو غذاها میپردازند و دوم کیفیت غذاهایی که به این قشر تعلق میگیرد، جای بحث دارد.
شاید در نگاه اول پرداخت مبلغ حدود سی هزار تومان برای یک وعده پلو خورشت قرمهسبزی، در شرایط تورمی امروز نرخی مناسب باشد. اما طبیعتا پیمانکاری که وظیفه تهیه غذای دانشجویان را برعهده دارد، ذرهای به کیفیت غذا اهمیت نداده و تنها پایین بودن نرخ مواد اولیه و سود خود را اولویت قرار میدهد.
همین مسئله در اغلب مواقع منجر به ترجیح مصرف غذا خارج از محدوده دانشگاه از سوی دانشجویان میشود. اما اگر در نگاهی خوشبینانه در نظر بگیریم یک دانشجو تمام وعدههای غذایی ناهار خود را از سلف دانشگاه تهیه میکند و برای هر وعده به طور میانگین سی هزار تومان میپردازد، ماهانه بین یک میلیون و هشتصد تا دو میلیون تومان هزینه وعده ناهار یک دانشجو خواهد بود.
قهر مشاغل با دانشجویان
سایر هزینههای معمول برای داشتن یک زندگی ساده مانند تهیه حداقل یک دست لباس در هر فصل، تجربه کردن حداقل یک تفریح در ماه مانند رفتن سینما، مخارج مربوط به رفتوآمد و ... در کنار یکدیگر، غیرقابل حذف هستند. هر یک دست لباس مربوط به فصل حداقل دو میلیون، تفریح در ماه حداقل یک میلیون و رفت و آمد درونشهری هر روزه دانشجو حدود ماهانه یک میلیون تومان هزینه دارد.
با توجه به ارقام عنوان شده، یک دانشجو برای گذران یک ماه معمولی و با کمترین خرج، باید رقمی بین هفت تا ده میلیون تومان بپردازد. این عدد برای یک دانشجو که در اغلب مواقع نمیتواند شغلی مناسب و پارهوقت با درآمد مکفی پیدا کند، بسیار سنگین است.
وقتی فضای کاری برای جذب نیروی کار هم تحصیلات را مدنظر قرار میدهد و هم سابقه شغلی و دانشجو جماعت هیچ نقطه شروعی را برای آغاز سابقه کاری خود نمیتواند پیدا کند در نهایت این بار سنگین مخارج او بر دوش خانواده خواهد بود. چرخه باطل نیاز به سابقه شغلی و نیاز به استخدام برای کسب سابقه، هر سال با قدرت بیشتر در جامعه به روند خود ادامه میدهد.
/اقتصاد24