سیاسی
کارشناسان آمریکاییها چه تحلیلی از واکنش ایران دارند؟ واکنش ایران به حمله اسرائیل سریع و مستقیم نیست
با شدت گرفتن جنگ در غزه، یک سوال مهم ذهنها را مشغول خود کرده است: آیا این جنگ به یک درگیری منطقهای گستردهتر – که ایران، گروههای مختلف نیابتی آن و حتی ارتش ایالات متحده به آن ورود کنند- تبدیل میشود؟
جوشا کیتینگ در وبسایت خبری «وکس» پیامدهای حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق را در گفتگو با سه تحلیلگر روابط بینالملل و متخصص منطقه بررسی کرده است.
به نوشته او، تقریباً شش ماه پس از ۷ اکتبر، پاسخ به این سئوال که جنگ به کدام سو میرود، ترکیبی جوابهای مختلف است. حوثیها در یمن نقشی بسیار بزرگتر از آنچه اکثر ناظران انتظار داشتند، ایفا کردهاند، تا جایی که به طور معناداری در کشتیرانی بینالمللی اختلال ایجاد کردهاند. اما نگرانیهای اولیه مبنی بر اینکه اسرائیل وارد یک جنگ تمامعیار با حزبالله در «جبهه شمالی» شود یا اینکه خود دولت ایران مستقیماً درگیر شود، محقق نشد.
با این وجود، دوشنبه یک گام بزرگ در این مسیر برداشته شد. هواپیماهای جنگی اسرائیلی، یک حمله هوایی در دمشق، سوریه انجام دادند که در آن یک ژنرال ارشد ایرانی، محمدرضا زاهدی، که نقش مهمی در فعالیتهای دولت ایران در سوریه و لبنان داشت، کشته شد. او از زمان کشته شدن ژنرال قاسم سلیمانی در حمله هواپیمای بدون سرنشین آمریکا در سال ۲۰۲۰، بالاترین مقام نظامی ایرانی است که با آتش مستقیم دشمن کشته میشود.
اسرائیل طبق روال معمول خود در سوریه، رسما این حمله را تایید نکرده است، اما چهار مقام اسرائیلی که خواستهاند نامشان فاش نشود، در گفتگو با نیویورک تایمز مسئولیت اسرائیل در این حمله را تایید کردهاند. ایران مدعی است که ساختمان مورد حمله یک ساختمان کنسولگری بوده که به عنوان اقامتگاه سفیر این کشور هم استفاده میشده است، اما مقامات اسرائیلی ناشناس این موضوع را تکذیب کردند.
رئیس جمهور ایران، ابراهیم رئیسی، قول داده که این حمله «بیمجازات نخواهد ماند» و حزبالله قول داده است که این حمله را تلافی کند. مقامات آمریکایی ادعا میکنند که هیچ اطلاع یا دخالت عمیقی در این حمله نداشتهاند – طبق برخی گزارشها، اسرائیل تنها به طور کلی به آنها گفته که قرار است فعالیتهایی در سوریه انجام دهد – با این وجود مقامات ایرانی میگویند که آمریکا را مسئول میدانند.
پاسخ ایران ممکن است فوری نباشد، اما با این وجود این حمله به تنشهای منطقهای کمک میکند که همینحالا هم در نقطه اوج است- و احتمال زیادی وجود دارد که نیروهای آمریکایی در خاورمیانه در خط مقدم این تنش باشند.
آیا ضربات اسرائیل کارساز بوده؟ نه!
زاهدی شخصیت مهمی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و برنامهّهای آن برای نمایش قدرت در سراسر منطقه بود. او در مقطعی فرماندهی نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را برعهده داشت، اما بیشتر به خاطر کارش به عنوان رابط با حزبالله و بشار اسد در سوریه شناخته میشود. او تنها شهروند غیرلبنانی بود که در مجلس شورای حزبالله -نهاد اصلی تصمیمگیری این گروه- حضور داشت.
در این حمله همچنین شش تن دیگر از رهبران ارشد نیروی قدس -شاخه سپاه پاسداران که مسئول عملیات خارج از ایران است- از جمله رئیس ستاد زاهدی و فرمانده این سپاه در فلسطین کشته شدند. به این ترتیب، اسرائیل نه تنها یک رابط کلیدی بین تهران و نیروهای نیابتیاش را قطع کرد، بلکه تعدادی از مردانی را که احتمالاً در صف جایگزینی او بودند، هم از دور خارج کرد.
این ضربه قابل توجهی به عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به حساب میآید، اما واقعاً چقدر سپاه را به عقب میراند؟ سوزان مالونی، کارشناس ایران و مدیر برنامه سیاست خارجی در موسسه بروکینگز، در پاسخ به این سئوال خاطرنشان میکند که بسیاری انتظار داشتند که شبکه ایران پس از کشته شدن سلیمانی ضربهای متقابل وارد کند. در عوض «میتوان گفت که امروز، هماهنگی ایران با شبهنظامیان نیابتیاش در خاورمیانه قویتر از آن چیزی است که حتی در دوران اوج سلیمانی بود». کشتن شخصیتهای با نفوذ در تشکیلات نظامی ایران لزوماً تأثیر مورد نظر [اسرائیل یا آمریکا] را برای تضعیف تواناییهای ایران در منطقه ایجاد نمیکند. از برخی جهات، این کارها تنها ممکن است ایفای تعهدات ایران و طرفهای مقابلش به هم را سخت کند.»
تهران چگونه پاسخ خواهد داد؟ نه مستقیم و نه فوری
تأثیر حملات اسرائیل در سطح عملیاتی هرچه که باشد، ایران باید به نحوی پاسخ دهد، اما ممکن است این ایالات متحده باشد، و نه اسرائیل که متحمل بیشترین هزینه شود. چارلز لیستر، مدیر برنامههای سوریه و مبارزه با تروریسم در مؤسسه خاورمیانه، به وکس میگوید: «قابل پیشبینیترین گزینه، لغو توقف حملات نیروهای نیابتی ایران به نیروهای آمریکایی در سوریه و عراق خواهد بود. اساساً، نیروهای ما در عراق و سوریه از نظر ایران به عنوان اهداف نرم در نظر گرفته میشوند اما این هم هست که چنین اهدافی میتوانند بهطور غیرمستقیم فشار قابل توجهی بر اسرائیلیها وارد کنند.»
در هفتههای پس از حملات حماس در ۷ اکتبر و در پاسخ به جنگ اسرائیل در غزه، شبهنظامیان مورد حمایت ایران دهها حمله راکتی و پهپادی علیه نیروهای آمریکایی در منطقه انجام دادند. این حمله در ۲۹ ژانویه به اوج خود رسید و سه سرباز آمریکایی در پایگاهی در اردن کشته شدند.
در حالی که پاسخ ایالات متحده به حملات قبلی محدود بود، پس از این اتفاق، آمریکا با حملهای در بغداد که منجر به کشته شدن رهبر کتائب حزبالله شد – گروه شبهنظامی که مسئول حمله اردن شناخته میشدند- واکنش بسیار تهاجمیتری نشان داد. از آن زمان، نیروهای نیابتی ایران به طور چشمگیری فعالیتهای خود را کاهش دادهاند؛ گفته میشود این کار را به درخواست تهران کردهاند.
حالا ممکن است وضعیت تغییر کند. اندکی پس از حمله دمشق، نیروهای آمریکایی یک پهپاد را در مجاورت پادگان آمریکایی در التنف سوریه سرنگون کردند، اگرچه مشخص نیست که آیا این پهپاد واقعاً پایگاه را هدف قرار داده بود یا خیر. اگر چنین بود، میتوانست اولین حمله به نیروهای آمریکایی در این کشور در دو ماه گذشته باشد.
حتی قبل از دوشنبه، نشانههایی وجود داشت که نشان میداد نیروهای نیابتی ایران از نظر حمله به خود اسرائیل جسورتر شدهاند. در روزهای قبل از بمباران دمشق، شبهنظامیانی در عراق مسئولیت دو حمله به اسرائیل را به عهده گرفتند – یکی به شهر بندری جنوبی ایلات و دیگری به روستای مسیحی در جلیل. این حملات تنها خسارات خفیفی به بار آورد و هیچ تلفاتی به همراه نداشت.
لیستر میگوید: «تنها کاری که ایرانیها هنوز انجام ندادهاند -که میتوانستند انجام دهند اما کار خیلی جسورانه میبود- شلیک موشک از خود ایران به سمت اسرائیل است.» اگرچه نیروهای نیابتی ایران – به ویژه حزبالله – مستقیماً به خاک اسرائیل حمله کردهاند و ایران موشکهایی را به سمت مناطقی در عراق که گفته میشود تأسیسات اطلاعاتی اسرائیل بودهاند، پرتاب کرده، اما به وضوح اعلام کرده است که تمایلی به جنگ تیراندازی مستقیم با اسرائیل ندارد؛ کاری که احتمال پیروزی در آن نیست و میتواند برای نظام سیاسی و مردم ویرانگر باشد.
سوزان مالونی برخلاف لیستر مشکوک است که این محاسبات تغییر نکرده باشد؛ بهخصوص پس از قتل زاهدی. او میگوید: «ایران آماده است تا آخرین فلسطینی یا آخرین لبنانی با اسرائیل بجنگد، اما این ریسک قابل توجه هم وجود دارد هرگونه واکنش نظامی را مستقیماً به خود او نسبت دهند». مالونی میگوید ایرانیها در اجتناب از جنگ مستقیم با اسرائیل مهارتی هنرمندانه یافتهاند.
واشنگتن ارسال اسلحه به اسرائیل را محدود میکند؟ به احتمال زیاد نه
اسرائیل بیش از یک دهه است که به طور دورهای اهداف مرتبط به ایران و حزبالله را در سوریه بمباران میکند تا آنها نگذارد آنها پایگاه نظامی در مرزهای آن داشته باشند. با وجود اینکه مسکو از رژیم اسد حمایت میکند و سیستمهای دفاع هوایی خود را در این کشور دارد، اسرائیل این کار را با پذیرش ضمنی روسیه انجام داده است. البته اسرائیل هم تقریباً هرگز به طور علنی درباره این عملیات حرف نمیزند.
برایان فینوکان، مشاور حقوقی سابق وزارت امور خارجه که حالا عضو گروه بین المللی بحران است، به وکس میگوید: «اسرائیل میخواهد بتواند این عملیاتها را بدون آنکه خشی روی دولت سوریه یا روسها بیفتد، انجام دهد اما اینگونه عملیات در تضاد با تعهدات اسرائیل تحت قوانین بینالمللی، از جمله تعهداتش بر اساس منشور سازمان ملل متحد است.» منشور سازمان ملل استفاده از زور علیه کشورهای همسایه را به جز مورد دفاع از خود ممنوع کرده است.
به طور معمول، اسرائیل ملزم است که مدارک خود را به سازمان ملل ارائه کند که نشان دهد حملهاش به خاک سوریه و مقامات نظامی ایران دلیل داشته و به خاطر دفاع از خود بوده. دولت ترامپ حداقل یک بار این کار را کرد. پس از حمله هواپیمای بدونسرنشین به سلیمانی، چنین کرد و استدلال کرد کارش پاسخی به مجموعهای از حملات فزاینده به نیروهای آمریکایی توسط شبهنظامیان ایرانی بوده است، اگرچه بسیاری از کارشناسان حقوقی از این استدلال قانع نشدند. بعید است اسرائیل حتی به خودش زحمت بدهد که چنین کاری کند.
با توجه به اینکه این حمله احتمالاً توسط جتهای جنگنده تامینشده توسط ایالات متحده – به گفته مقامات ایرانی F-35 – انجام شده است، این حمله پیامدهایی برای ایالات متحده خواهد داشت. فینوکان میگوید: «بر اساس قانون ایالات متحده، قانون کنترل صادرات تسلیحات فهرستی جامع از اهدافی را که ممکن است سلاح های ایالات متحده برای آنها منتقل شود، ایجاد میکند که “دفاع مشروع از خود” مرتبطترین آنها است.»
یک یادداشت امنیت ملی که توسط دولت بایدن در ماه فوریه صادر شد، وزیر امور خارجه را ملزم میکند که در قبال فروش اسلحه، تضمینهای «معتبر و قابل اعتماد» به دست آورد که نشان دهند سلاحهای تأمینشده توسط ایالات متحده مطابق با قوانین بینالمللی استفاده شدهاند.
فینوکان میگوید: «دولت ایالات متحده باید ارزیابی کند که آیا این حمله جزو موارد ممنوعه استفاده از سلاحها بوده یا دفاع قانونی از خود بوده است.»
در گذشته، اقدامات نظامی اسرائیل از این دست حداقل باعث جدایی موقتی در روابط آمریکا و اسرائیل شده است. هنگامی که اسرائیل در سال ۱۹۸۱ یک راکتور هستهای در عراق را با هواپیماهای آمریکایی بمباران و دولت ریگان را که در آستانه ورود به کاخ سفید بود غافلگیر کرد، دولت آمریکا با حمایت از قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل در محکومیت این حمله، پاسخ اسرائیل را داد. همچنین فروش هواپیماهای جنگنده اف-۱۶ به اسرائیل را به طور موقت متوقف کرد.
اما در شرایط فعلی، این رویداد احتمالاً تنها یک حادثه دیگر در درگیریای است که دارد به سرعت گسترش مییابد. در این شرایط، این حمله حتی کمتر از حمله اسرائیل به چندین امدادگر بین المللی سازمان خیریه آشپزخانه مرکزی جهان توجهها را به خود جلب کرد. حداقل در حال حاضر، به نظر میرسد دولت بایدن باز هم فروش تسلیحات جدید به اسرائیل -از جمله جتهای جنگنده و موشکهای هوا به هوا- را ادامه دهد؛ حتی با وجود افزایش انتقادها از تلفات غیرنظامیان در غزه.
در مورد تأثیر درازمدت حمله اسرائیل باید گفت، این حمله احتمالاً یکشبه جنگ غزه را به یک جنگ منطقهای تمامعیار تبدیل نخواهد کرد اما تنش را تشدید خواهد کرد آنهم در منطقهای که تا همین حالا تنشهای زیادی را تحمل کرده است.