اقتصادی
ایران، نقطه تلاقی و باتلاق کوریدورهای اقتصادی | چرا مسیرهای ترانزیتی در خاورمیانه به بنبست میخورند؟
خاورمیانه به محل تلاقی ایدههای دو ابرقدرت جهان معاصر، چین و آمریکا تبدیل شده و در این بین مسیر این تلاقی از کوریدورهایی میگذرد که هر یک از این دو سرمایه گذاری هنگفتی بر روی آن کرده اند. ایران در این نقطه تلاقی نقش مهمی بازی میکند.
رویداد۲۴ نوشت: ایده تبدیل مرزها به نقاط اتصال بین کشورها و قارهها در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است و پروژههای متعددی برای ایجاد کریدورهای اقتصادی بین آسیا و اروپا در حال انجام است. دو نمونه مهم از این کوریدورهای ارتباطی، ابتکار یک کمربند، یک جاده چین (BRI) و کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا IMEC است. اگرچه هر دوی این کوریدورها برای ایجاد شبکههای اقتصادی یکپارچهای طراحی شدهاند که از مرزها فراتر میروند، اما بعید است که واقعیت رقابت ژئوپلیتیکی را تغییر دهند. BRI و IMEC ممکن است به دلیل رقابت بین ایالات متحده و چین و توزیع نابرابر مزایا بین کشورهای مسیر کوریدور، در عمل تنش بین دولتها را تشدید کنند. در خاورمیانه، که قرار است هر دو کریدور BRI و IMEC از آن عبور کنند، موضوع اختلافات مرزی چه زمینی و چه دریایی وجود دارد. این اختلافات اغلب در زمان بی ثباتی منطقهای تشدید میشود؛ واقعیتی که کریدورهای اقتصادی شانس کمی برای تغییر آن دارند.
عبدالله بابود محقق ارشد مرکز خاورمیانه اندیشکده کارنگی یادداشتی درباره توسعه اقتصادی در خاورمیانه مبتنی بر تشکیل کوریدورها نوشته که توجه به آن مهم است. گزارش زیر، مشروح یادداشت بابود در مرکز خاورمیانه کارنگی است.
آیا کوریدورهای بینالمللی در باتلاق خاورمیانه فرو خواهند رفت؟
BRI و IMEC هر دو تحولات متاخری هستند، اگرچه اولی یک دهه بیشتر از دومی سابقه دارد. BRI یا همان یک کمربند، یک جاده، یک پروژه توسعه زیرساخت جهانی است که توسط رئیس جمهور چین شی جین پینگ در سال ۲۰۱۳ راه اندازی شد. گاهی اوقات از آن به عنوان جاده ابریشم جدید هم یاد میشود.
IMEC آخرین مجموعه از ابتکارات ایالات متحده با هدف ادغام شرکای خاورمیانه و جنوب آسیا در یک بلوک ژئواکونومیک واحد است. این کوریدور از اجلاس سران G۲۰ در دهلی نو، که در سپتامبر ۲۰۲۳ برگزار شد، شکل گرفت.
عوامل متعددی مانع پیشرفت پروژههای کریدور اقتصادی به ویژه در خاورمیانه میشود. این پروژهها نمیتوانند بی ثباتی سیاسی و تنشهای اساسی در منطقه را برطرف کنند. این تنشها شامل درگیری بین اسرائیل و ایران و ناکامی آمریکا از عادی سازی روابط بین اسرائیل و چندین کشور عربی با کارزار نظامی اسرائیل در نوار غزه، رقابت بین عربستان و ایران و چندین موضوع مرزی باقی مانده بین کشورهای عربی است. همچنین کشورهایی مانند مصر، عراق، عمان و ترکیه در مورد IMEC، با حذف خود از پروژهها مشکل دارند، یا گاهی اوقات بدون توجه به مشارکت در هر دو پروژه مانند عربستان سعودی و امارات، راه خود را انتخاب میکنند. اساسا، چه در مورد IMEC و چه BRI، ایجاد کریدور اقتصادی بین قارهای از طریق خاورمیانه یک کار بسیار دشوار است.
چرا ایران مانع پیشرفت کوریدورهای ترانزیتی بینالمللی است؟
جنگ ادامه دار ایران و اسرائیل، مسلماً مهمترین تهدید برای ثبات خاورمیانه است. اسرائیل به صورت دورهای گروههای شبه نظامی وابسته به ایران را در سراسر منطقه بمباران میکند؛ و اگرچه خود تهران تاکنون از دخالت مستقیم در جنگ حماس و اسرائیل که در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد، اجتناب کرده است، اما شبه نظامیان همسو با ایران در نوار غزه، لبنان و یمن اسرائیل را با حملات موشکی و پهپادی هدف قرار داده اند. دیگر شبه نظامیان وابسته به ایران، در عراق و سوریه، به پایگاههای نظامی آمریکا در این کشورها حمله کرده اند. علاوه بر این، جنبش انصارالله یمن در پاسخ به حمله اسرائیل به غزه، حملاتی را به کشتیهای کشتیرانی تجاری در دریای سرخ انجام داده است. در نتیجه این اقدامات و تهدیدهای ایران به بستن دریای مدیترانه، آمریکا و متحدانش حضور دریایی خود را در منطقه تقویت کرده و به پایگاههای انصارالله در یمن حمله کردند. عدم اطمینان فزاینده در مورد امنیت مسیرهای تجاری اصلی منطقه و همچنین افزایش تنش بین ایران و اسرائیل، پیشرفت پروژههای کریدور اقتصادی را با مشکلات جدی مواجه کرده است.
وقتی صحبت از BRI بهطور خاص به میان میآید، تشدید خصومتها بین تهران و ریاض میتواند مسیرهای تجاری را مختل کند و ابهاماتی را برای کشتیرانی و حملونقل ایجاد کند.
اگرچه چین میانجی رابطه ایران و عربستان سعودی بود، اما این توافق خطر یک بحران منطقهای ناشی از برنامه هستهای تهران یا بروز خشونتهای دیگر بین گروههای مورد حمایت عربستان و ایران در یمن را کاهش نداده است. نگرانیهای اقتصادی ناشی از تنشهای ژئوپلیتیکی میتواند بر تصمیمات سرمایهگذاری و مشارکتهای اقتصادی مرتبط با BRI تأثیر بگذارد و منجر به تأخیر یا رها شدن پروژههای زیرساختی برنامهریزیشده شود.
وضعیت IMEC نیز مشابه است. ایالات متحده استراتژی IMEC را بر دستیابی به صلح بین اسرائیل و همسایگان عرب متمرکز کرده است. اگرچه نشانههایی از حرکت اولیه برای دستیابی به توافق عادی سازی بین اسرائیل و عربستان سعودی وجود داشت، آغاز جنگ حماس و اسرائیل منجر به تعلیق مذاکرات شد و تردیدهای جدی در مورد دوام IMEC ایجاد کرد.
فقدان اجماع در مورد موضوع کلیدی تشکیل دولت فلسطین و خطر گسترش جنگ برای منطقه، برای هرگونه برنامه ریزی برای ایجاد یک کریدور اقتصادی مشکل ساز است. از آنجایی که تفاهم نامه IMEC جزئیات چگونگی به ثمر رساندن این پروژه را بازگو نمیکرد، قرار شد نشستی «برای توسعه و تعهد به یک برنامه اقدام با جدول زمانی مربوطه» ظرف شصت روز پس از نشست G۲۰ در ۹ سپتامبر ۲۰۲۳ برگزار شود. با این حال، به دلیل درگیری غزه، امضا کنندگان این نشست موفق به تشکیل جلسه برنامه ریزی شده نشدند؛ و با گسترش احساسات ضد اسرائیلی در سراسر خاورمیانه به دلیل جنگ، ایجاد هرگونه پیوند اقتصادی و دیپلماتیک جدید بین اسرائیل و جهان عرب چالش برانگیز خواهد بود.
چوب ترکیه لای چرخ ابتکار عمل آمریکایی
یکی دیگر از عوامل مهمی که میتواند IMEC را تضعیف کند، حذف کشورهایی مانند مصر، عراق، عمان و ترکیه است. کنار گذاشتن ترکیه از IMEC واکنش تند بالاترین مقامهای این کشور به همراه داشته است. رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه تهدید کرده که راه خود را از اتحادیه اروپا جدا میکند و هاکان فیدان، وزیر امور خارجه نیز اعلام کرد که «مذاکرات فشرده» با عراق، قطر و امارات برای ایجاد کریدور اقتصادی جایگزین که به عنوان پروژه راه توسعه (DRP) در جریان است. هدف DRP اتصال خلیج فارس به اروپا از طریق مجموعهای از بنادر، راه آهن و جادههایی است که از عراق و ترکیه عبور میکنند و از این طریق یک مسیر تجاری جایگزین برای کانال سوئز ایجاد میکنند. در همین حال، رشد تجارت قابل توجه بین اعضای خلیج فارس IMEC، مانند امارات و عربستان سعودی، و روسیه نشان میدهد که بعید است که آنها سیاستهای خارجی چند وجهی در حال ظهور خود را به خاطر آمریکا به خطر بیاندازند.
مانع همیشگی اختلافات مرزی
در نهایت، اختلافات مرزی بین کشورهای خاورمیانه ممکن است هر لجظه شعله ور شود، چه به خودی خود یا به عنوان بخشی از یک مناقشه بزرگتر، همانطور که بین عربستان سعودی و قطر در سالهای ۲۰۱۷-۲۰۲۱ رخ داد. حق حاکمیت مورد مناقشه بر میدان گازی الدره بین ایران، کویت و عربستان سعودی یکی از عوامل اصلی تضادهای منطقهای است و میتواند پروژههای کریدور اقتصادی را با مشکل مواجه کند. مناقشه چند دههای ایران و امارات بر سر مالکیت سه جزیره در تنگه هرمز یکی دیگر از چالشهای دیرینه امنیت منطقه است. به همین ترتیب، تعیین مرزهای دریایی و اختلافات میدان نفتی مشترک بین عراق و کویت به رغم تلاشهای بین المللی برای حل و فصل آنها ادامه یافته است؛ و سابقه اختلاف نظر بین عربستان سعودی و امارات بر سر میدان نفتی شیبه، علاوه بر مرزهای دریایی، وجود دارد.
به همه این دلایل، پروژههای کریدور اقتصادی با موانع پیچیده ژئوپلیتیکی در خاورمیانه، روبرو هستند. پروژههایی که در مناطق مورد مناقشه یا مناطق حساس مرزی قرار دارند ممکن است نگرانیهایی را در مورد تمامیت ارضی و حاکمیت ایجاد کنند؛ و عدم تعادل اقتصادی یا نابرابری در منافع حاصل از پروژهها میتواند تنشهای موجود را بدتر کند.
اگر قرار است پروژههای کریدور اقتصادی بلندپروازانه مانند BRI و IMEC بهویژه در خاورمیانه موفق شوند، باید به پیامدهای بلندمدت آنها بر ژئوپلیتیک منطقهای توجه بیشتری کرد. کاهش فشارهای ژئوپلیتیکی مرتبط با پروژههای کریدور اقتصادی نیازمند برنامهریزی دقیق، همراه با فراگیری و شفافیت است. در این راستا، تعامل دیپلماتیک بسیار مهم است. جلب حمایت کشورهای همسایه و سازمانهای منطقهای برای ایجاد فضای مساعدتر برای همکاری و توسعه ضروری است. در غیر این صورت، رقابتها – چه بین کشورهای منطقه و چه بین ایالات متحده و چین – به طور قابل توجهی مسائل را پیچیده خواهد کرد. آنها علاوه بر تشدید اختلافات بین دولتهای خاص، ممکن است بلوکهای قدرت جدید و رقیب را به وجود آورند.
BRI با سرعتی بسیار بیشتر از IMEC در حال پیشرفت است و حتی آشتی منطقهای را تقویت میکند، مانند روابط نزدیک ایران و عربستان با میانجیگری چین. جدای از تجارت رو به رشد به دلیل پیوستن به BRI، مصر، ایران، عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز شرکای گفتگوی سازمان همکاری شانگهای تحت مدیریت چین هستند و در آستانه پیوستن به سازمان بین دولتی جدید قدرتهای در حال رشد بریکس هستند؛ که چین بر آن تسلط زیادی دارد. از آنجایی که کشورهای خاورمیانه تلاش میکنند خودمختاری استراتژیک خود را گسترش دهند و در حالی که برای تبدیل شدن به بازیگران تأثیرگذار منطقهای و بین المللی تلاش میکنند، BRI و سایر پروژههای چینی مدلهای جذابی از همکاری ارائه میدهند.
به همان اندازه که کشورهای منطقه ممکن است بخواهند از برتری چین منتفع شوند، بعید به نظر میرسد که به طور کامل با پکن هماهنگ شوند. در هر صورت، به نظر میرسد کشورهای خاورمیانه تمایل به گسترش و تنوع بخشیدن به مشارکتهای بین المللی خود دارند. این احتمال وجود دارد که آنها این کار را با هدف ایجاد توازن در روابط خود با چین و ایالات متحده انجام دهند، حتی گاهی اوقات ممکن است با این دو قدرت جهانیعلیه یکدیگر بازی کنند. در واقع، کشورهای خاورمیانه و بهویژه حوزه خلیجفارس احتمالاً در رابطه با روابط خود با ایالات متحده و چین، هزینهها و منافع خود را قبل از تصمیمگیری در نظر میگیرند.