روزنامه جوان نوشت: این حد از جسارت و تیکهپرانی به عنوان «مجلس انقلابی» که شخصی پس از انتخاب در یک فرآیند، گمان کند مردم او را انتخاب کردهاند که رئیس شود و مثلاً جایی از قبیل مرکز پژوهشها را جولانگاه خود قرار دهد، بدون اینکه حتی یک پژوهش علمی و تحقیقاتی در پرونده خود داشته باشد، نباید با سکوت نهادهای انقلاب همراه باشد.
این حد از جسارت و تیکهپرانی به عنوان «مجلس انقلابی» که شخصی پس از انتخاب در یک فرآیند، گمان کند مردم او را انتخاب کردهاند که رئیس شود و مثلاً جایی از قبیل مرکز پژوهشها را جولانگاه خود قرار دهد، بدون اینکه حتی یک پژوهش علمی و تحقیقاتی در پرونده خود داشته باشد، نباید با سکوت نهادهای انقلاب همراه باشد.رسایی حتی عنوان «مجلس انقلابی» را که رهبر معظم انقلاب به مجلس یازدهم دادند، تحقیر و تخریب کرده و راه عبور از این مجلس را هم تغییر رئیس مجلس دانسته است: «مردم خواستار این هستند که مجلس دوازدهم، تصمیمات غلط مجلس انقلابی یازدهم در مجلس دوازدهم تکرار نشود. خب این امر چگونه و با چه ابزاری محقق میشود؟ یکی از راههای این مسئله تغییر ویترین مجلس دوازدهم از جمله هیئت رئیسه مجلس و کمیسیونها و مراکز اصلی قوه مقننه مثل مرکز پژوهشهای مجلس است.»
توئیت حمید رسایی که به سردار قاسم سلیمانی اهانت کرده بود
این حد از جسارت و تیکهپرانی به عنوان «مجلس انقلابی» که شخصی پس از انتخاب در یک فرآیند، گمان کند مردم او را انتخاب کردهاند که رئیس شود و مثلاً جایی از قبیل مرکز پژوهشها را جولانگاه خود قرار دهد، بدون اینکه حتی یک پژوهش علمی و تحقیقاتی در پرونده خود داشته باشد، نباید با سکوت نهادهای انقلاب همراه باشد. کیست که نداند عنوان «مجلس انقلابی» عنوان مؤکد رهبری معظم به مجلس یازدهم بود که چندبار آن را تکرار و تأکید کردند که بر این عنوان اصرار دارند. حالا یک تازه منتخب با این جسارت بگوید که مردم به من رأی دادند تا تصمیمات غلط مجلس انقلابی تکرار نشود! رسایی در مغالطهای آشکار کاهش رأی پایین امثال قالیباف را نسبت به دوره قبل، نشانه اقبال به خود اعلام کرده است! درحالیکه رأی مردم در این دوره هم متکثر بود، هم متنوع و هم با میانگین پایینتر رأی نسبت به دوره قبل و همه اینها موجب پراکندگی رأی مردم شد که اتفاقاً گواهی بر نداشتن مرجعیت سیاسی و حیرت مردم و فقدان آمادگی برای انتخاب یک فهرست واحد بود که این هرچه باشد، از کاسه تفرقهافکنان بیرون میآید. کافی است بدانیم منتخب اول امسال که سال ۹۴ با ۶۹۲ هزار رأی نفر پنجاهودوم تهران شد و امسال با صدهزار رأی کمتر نفر اول شد تا معلوم شود آن مغالطه چقدر تأسفآور است. رسایی در دورهای که نماینده مجلس بود هم در یک تقابل تفرقهافکنانه با حدادعادل، وارد ماجرای تغییر ریاست مجلس شد که بتواند رئیس جمهور وقت را راضی کند، اما رئیسمجلس جدید او و همفکرانش را دور زد و کار به جایی رسید که او نتیجه کارش را نپذیرفت و یک بازی سیاسی ساده را هم نتوانست درک کند. اکنون به همه نمایندگان ملت باید هشدار داد که در روزهای پیشرو روش تفرقهافکنی و اختلافافکنی را کنار بگذارید و به جای حاشیهسازی و سیاسیبازی، اگر برنامه و ایدهای دارید، آن را اعلام کنید. در غیر اینصورت همین مردم پاسخ این کجرویها و حاشیهسازیها و تیکهپرانیها را خواهند داد.