کد خبر : ۱۰۷۷۵۳
۱۶:۰۰

۱۴۰۴/۰۸/۲۴
عبدی:

بعد از احمدی‌نژاد، سیاست در ایران سقوط کرد

بعد از احمدی‌نژاد، سیاست در ایران سقوط کرد

یک فعال سیاسی می گوید: فرآیند نزول و سقوط سیاست در ایران، از سال ۱۳۸۴ و بعد از دولت احمدی نژاد آغاز شد، دو علت اصلی مرتبط با هم موجب این افول و سیاست از امری معطوف به خیر عمومی تبدیل به بازی سخیفی برای رسیدن به قدرت به هر قیمتی و با هر ترفندی شد.

عباس عبدی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: هفته پیش یادداشتی نوشتم با عنوان «سیاست زرگری» که نسبت به نوشته‌های اخیرم بازتاب بیشتری داشت. خلاصه‌اش این بود که «فضای سیاسی ایران خالی از گفتار سازنده است. هم از حیث محتوا و هم از حیث ادبیات. همچنین رویکردهای سیاسی خشن، حذفی و تخاصمی در آن غلبه دارد و ایده‌های ایجابی هم در حکم کیمیاست.»

پرسشی که برای خواننده به وجود می‌آید، این است که چرا دچار چنین وضعی شده‌ایم؟ آیا در گذشته هم همین گونه بوده‌ایم؟ یا عقب رفته‌ایم؟ یا پیشرفت کرده‌ایم؟ پاسخ کوتاه بنده این است که عقبگرد کرده‌ایم. این فرآیند نزولی از سال ۱۳۸۴ آغاز شد، دو علت اصلی مرتبط با هم موجب این افول و سیاست از امری معطوف به خیر عمومی تبدیل به بازی سخیفی برای رسیدن به قدرت به هر قیمتی و با هر ترفندی شد.  

رسیدن به قدرت مبتنی بر رانت و نوعی تبعیض که البته هر دو پیش از آن هم بود، ولی عمق و گستره آن افزایش یافت. اولین عامل افزایش درآمدهای نفتی بود؛ آن هم چه افزایشی که هیچ کس در خواب هم نمی‌دید که سالانه بیش از یک صد میلیارد دلار درآمد نفتی حاصل شود و عقل و هوش را از مدیریت دولتی زایل کند. این وضعی بود که در دوره شاه هم رخ داد و در سال ۱۳۵۲ و با افزایش شدید درآمدهای نفتی؛ شاه دور عقلانیت حاکم بر سازمان برنامه و بودجه را خط کشید و یک تنه به مدیریت امور پرداخت و شد آنچه شد.

توسعه منطقه‌ای و نظامی و ریخت و پاش و فساد حرف اول را زد و مسخره کردن کارشناسان برنامه و بودجه و وزرا در دستور کار او قرار گرفت، در اینجا هم مواضع احمدی‌نژاد به همان صورت یا بدتر نمایان شد، مسخره کردن اقتصاددانان و انحلال سازمان برنامه و قرار دادن بودجه در یک جزوه کوچک و کنار گذاشتن برنامه چهارم، همه و همه ناشی از این وضعیت بود. عامل دوم که مرتبط با اولی هم بود، کوچک شدن ظرف سیاست و حذف و تبعیض به ویژه در مدیریت‌های امور و گزینش‌ها بود. نه فقط راه برای مشارکت و حضور دیگران در عرصه سیاست محدودتر و بسته‌تر شد، بلکه رسانه‌ها نیز دچار وضعیتی رانتی شدند و رسانه‌های رسمی که از بودجه عمومی ارتزاق می‌کردند، مثل قارچ از زیر زمین سر برآوردند و آخرین میخ را بر تابوت رقابت و مشارکت با قانون مشهور به انتصابات زدند که در سال ۱۴۰۱ تصویب شد.

این فضا محصول چیست و خودش چه محصولی دارد؟ بیایید از فوتبال مثال بزنیم. اتفاق نظر است که دو فوتبالیست مشهور مسی و رونالدو‌ گرچه رقابت می‌کنند و شاید از موفقیت دیگری ناراحت باشند، ولی آنان به نوعی دیگر و ناخواسته یکدیگر را تقویت کرده‌اند. آنها بازیکنان بهترین تیم‌ها بودند. یک لحظه فرض کنید که یک تیم دسته دو ایرانی می‌توانست پول کلانی داشته باشد و یکی از این دو بازیکن را در اوج خود و با قیمت گزاف می‌خرید، نتیجه چه می‌شد؟ او سقوط می‌کرد. فقط در بهترین تیم‌ها و در رقابت با بهترین افراد در بهترین لیگ‌های فوتبال می‌توانست، بهترین بازیکن باشد. مربی درجه یک، ورزشگاه عالی، لیگ منضبط و به دور از فساد، نظارت عالی، رسانه‌های حرفه‌ای و‌ کارشناسان معتبر فوتبال و گروه تغذیه و پزشکی خبره و... لازم است.

اگر دقت کنیم، سطح بازیکنان تیم‌ها کمابیش در یک اندازه است. نمی‌شود شما بهترین فوروارد جهان را با یک دروازه‌بان بسیار معمولی در تیم خود داشته باشید. دروازه‌بان خوب مدافع و‌ هافبک و فوروارد خوب هم می‌خواهد و برعکس. تیم‌های سیاست در ایران به دلیل تبعیض‌های رسانه‌ای و مالی و ممنوعیت‌های گوناگون به کلی نزول فاحش کرده‌اند. به جای آنکه این میدان گسترده‌تر شود، کوچک‌تر و کوچک‌تر شده است. مثل اینکه یک نفر تیم بسکتبال درست کند و خودش هم با قد ۱۵۰ سانتی‌متر در آن بازی کند و برای آنکه خودش بدرخشد، حضور بازیکنان بالای ۱۵۰ سانتی‌متر را ممنوع کند، تیم خنده‌دار و مبتذلی خواهد شد. وضعیت سیاست حتی بدتر از این است. زمین بازی و داوری و تمام شرایط دیگر نیز نامتعارف است.

در چنین شرایطی بازیکنان بلند قد از ابتدا حذف می‌شوند، آنان هم که بیایند به دلیل فقدان رقابت در سطحی‌ترین شکل ممکن باقی می‌مانند. تاکتیک و تکنیک غالب آنان خطا کردن و زد و خورد و فحاشی می‌شود. ایده‌ای برای پیشبرد بازی ندارند، اصولا مربی حرفه‌ای هم ندارند، مدیران کار چاق‌کن تیم همه کاره هستند! شرط‌بندی‌ها منبع درآمد و حاشیه‌ای مسابقات است. خلاصه آنکه تا عوامل تبعیض و رانت از رسانه، داوری و حضور در عرصه عمومی حذف نشود، شاهد رقابتی سازنده که موجب شکل‌گیری بازی زیبا و منصفانه و بازیکنان برجسته شود نیز نخواهیم بود. استعدادهای سیاسی و برنامه‌های سیاسی از دل چنین فضایی بیرون خواهند آمد، ادبیات سیاسی ارتقا پیدا می‌کند و خشونت کلامی و ادبی کمرنگ شده و نگاه به آینده امیدبخش و ایده‌های خلاق جای آنها را خواهد گرفت.

منبع: اعتماد

گزارش خطا

ارسال نظر