رئیس دولت اصلاحات گفت: آیا دردآور نیست که دولت نتواند مدیران مورد خواست خود را به کار گیرد و با مانع بزرگ (و نابجائی) به نام تایید به اصطلاح صلاحیتها روبرو شود و این امر ناروا متأسفانه برای بسیاری از مشاغل و خدمات غیر دولتی و عملی و مدنی هم وجود دارد.
سید محمد خاتمی در دیدار با اعضاء و مسؤولان انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها تاکید کرد: سخنهای تهدید آمیز و تحریک کننده (و در واقع کمک کننده به دشمن برای گسترش توطئه هایش) بخصوص از تریبونهای رسمی وتکیه روی شعارهای نابجا (که در جای خود در پدید آمدن وضع ناگوار کنونی موثر بوده است) روزنههای امید را مسدود میکند.
متن کامل سخنان سید محمد خاتمی در دیدار با اعضاء و مسؤولان انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها بدین شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
از دیدار با اعضاء و مسئولان محترم انجمن اسلامی مدرسان دانشگاهها خوشوقتم و از نظرها و پیشنهادهای عزیزان استفاده کردم وتلاشهای فکری و عملی و سیاسی انجمن را میستایم و امیدوارم نشست سراسری انجمن با موفقیت همراه باشد و نسبت به همهدانشگاهیان گرانقدر عرض ادب و احترام دارم.
در این جمع ارجمند نکته هائی را به عرض میرسانم:
تردیدی نیست که کشور ایران و جمهوری اسلامی دشمنان فراوانی دارد که همواره علیه ما تهدیدها و توطئه هائی داشتهاند. تجاوز اخیراسرائیل که هدف اصلی اش تجزیه ایران، و لطمه زدن به اعتبار تاریخی این کشور و تضعیف جایگاه و تاثیرگذاری ملت و میهن، درمنطقه بوده است نمونهای از این خطر است که با کمال تاسف مورد حمایت قدرتهای گوناگون به خصوص آمریکا است که در جریان اخیرمستقیماً هم دخالت نظامی کرد؛ و نیز جای تردید نیست که نظام حاکم بر عالم و آدم، نظام عادلانهای نیست و بخصوص فزون خواهی و توسعهطلبی قدرتهای بزرگ ازجمله و بخصوص آمریکا آسیبهای فراوانی به ما و همهی به اصطلاح جهان سومیها زده است.
کدام انسان آزاده و با انصافی است که از نسل کشی و جنایتهای اسرائیل و دخالتهای نظامی و امنیتی قدرتها بخصوص آمریکا درامور دیگران برآشفته نشود و میبینیم که افکار عمومی جهان علیه اسرائیل و جنایتهای آن بسیج شده است چه رسد به ما که در رویکردتاریخیامان و به خصوص در انقلاب اسلامی وجههی ضد استکباری و ضد استعماری و طرفداری از مظلوم بسیار قوی بوده است.
امّا سخن این است که ملت بزرگ ایران که آزادیخواهی و استقلال طلبی و فسادستیزی و ضدیّت با تبعیض هدف مهم و آرمان تاریخیاو بخصوص در یکصد و پنجاه سال گذشته از جمله در انقلاب اسلامی بوده است اینک در چه موقعیتی است؟
جا دارد که ما و همه کسانی که به برکت فداکاری این ملت روی کار آمدهاند از خود بپرسیم که آیا رویکردها و رویههای اتخاذ شده پساز انقلاب چه در داخل با مردم و چه در روابط خارجی درست بوده است و نتیجه مطلوب برای ملت داشته است؟ و به عبارت دیگر بعد ازمرحله اول انقلاب که ویران کردن سازمان و سامان قبلی اصل کار بوده است در مرحله دوم و ایجابیِ انقلاب که ساختن، آبادکردن و ایجادنظم و نظام مردمی و مترقی در آن هدف است، راه درست را پیمودهایم؟ و اگر نه آیا نباید رویکردها را به نفع مردم و بنیاد آرمانهائی کهدر انقلاب بوده است اصلاح کرد؟
آیا انقلاب برای این بوده است که ما جهان را تغییر بدهیم (تازه با چه الگوئی) یا اینکه هدف این بوده است که از فرصتها وامکانات فراوانی که این کشور دارد و مردم بزرگواری که در تاریخ افتخارات بزرگی داشتهاند برای ساختن، آبادکردن، استحکام حقحاکمیت مردم بر سرنوشت و عدالت و معنویت بهره گرفت. یعنی در عین هوشیاری نسبت به توطئهها و خطرات بیرونی و نیز بی آنکهتسلیم فزون خواهی بیگانگان شویم. برای محکم کردن پایههای استقلال و نهادینه کردن آزادیهای اساسی و عدالت و بالا بردن ضریباقتدار میهن و ملت میبایست و میباید از همه ظرفیتها و امکانات از جمله امکانات بین المللی استفاده کرد و اگر چنین نبوده است؟ نباید از همین حالا رویهها و رویکردها را اصلاح کرد و تغییر داد؟
البته مطمئناً جهان و بشریت به سوی بهبود راهبردی زندگی مطلوب و راهکارهای انسانیتر کردن شرایط و روابط پیش میرود و تردیدینیست که سویه حرکت تاریخ و جهان، عدالت، آزادی، و بهره گیری همه انسانها از موهبتهای مادی و معنوی است و به خصوص براساس باور ما که جهان و عالمیان که اکثراً هم محرومند بر زندگیشان به جای رذیلت و بیداد، بالمآل دادگری و فضیلت حاکم خواهد شد. این مشیّت پروردگار بزرگ است ولی ما چه حکومت و چه مردم چه گروهها باید حدّ و اندازهی خود را بشناسیم و کلام زیبای مولایمان امیرمؤمنان علیه السلام که: " رحمت خداوند بر کسانی باد که قدر خود را میشناسند (و اندازه را نگاه میدارند) و از حدّ خود تجاوز نمیکنند" علاوه بر افراد متوجه گروهها، ملتها و حکومتها هم هست. حدّ هر کشور و ملتی اینست که با حفظ آرمانها آنچه در توان دارد دربهبود زندگی مردم و امنیت و آبادانی و اقتدار ملی و ... اقدام کند.
هدف اصلی (که در دسترس است) ساختن ایران قوی و برخوردار کردن میهن از اقتصاد نیرومند و رفع فقر و فسادی که متاسفانه روزافزون میشود و افزایش و بهبود وضع تولید و گسترش عدالت بخصوص در رابطه حکومت با مردم و فراهم آوردن زمینه استیفای حقحاکمیت بر سرنوشت برای ملت و روزافزون کردن اقتدار و عزّت ملی و احترام بین المللی و توان ظرفیت بهره گیری از همهی امکاناتداخلی و خارجی برای توانمند کردن کشور و جامعه است از جمله در دنیای کنونی، روابط خارجی معقول و توانمند با اهداف روشن وروشهای منطقی بسیار مهم است.
البته گفتنی است که در روابط منطقهای اخیراً پیشرفتها و رویههای قابل قبولی بوده است، ولی کافی نیست و این بهبود باید با همهعالم با حفظ استقلال و عزت ملی و از سوی همه ارکان حاکمیت باشد.
وقتی از اقتدار سخن میگوئیم طبیعی است که قدرت نظامی جایگاه خاص خود را دارد. آن هم برای دفاع از تمامیّت ارضی و استقلال وتأمین منافع ملی. چنانکه در جنگ ۱۲ روزه دیدیم که با وجود محرومیتهای فراوان که بر ما تحمیل شده بود یا بعضاً ناشی از عملکردهاینادرست خودمان بود و حمایت همه جانبهای که رژیم صهیونیستی از قدرتها داشت، توان موشکی ما که حاصل دانش و کارآمدی ملی وبومی بود تاثیر زیادی در ناکام گذاشتند دشمن از اهداف پلیدش داشت.
ولی همین قدرت و توان نیز در صورتی پایدار خواهد بود که اولاً متکی بر اقتصاد نیرومند و دانش قوی باشد و ثانیاً رضایت مردم وامیدواری آنان به آینده بهتر، پشتوانه نظام حکمرانی و نیروهای مسلح باشد و با محوریت یک دیپلماسی هوشمند و ملی و واقع نگر و محکم ولی انعطاف پذیر، امور اداره شود.
اینهمه در صورتی قابل دسترسی است که عملاً خط قرمز اصلی، منافع کشور و مصالح ملی و رضایت مردم و البته با مشارکت همه جانبه ملت بخصوص دانشمندان و کارشناسان و آزادی و امنیت برای همه باشد؛ و مردم بزرگوار (همه مردم) که صاحب کشور و ولی نعمت مسؤولان و پشتوانه اقتدار و عزّت میهن و حتی نظاماند باید بیش از پیش مورد قدردانی قرار گیرند.
پس از جنگ تجاوزکارانه علیه ایران و شهامت و پایداری و انسجامی که همه نیروهای خیرخواه میهن و ملت از خود نشان دادند انتظار میرفت که برای قدردانی از این مردم شریف گشایشهای بیشتر و امیدبخش تری در کار مردم ایجاد شود. البته تنگناهای اقتصادی ومعیشتی جامعه که ریشههای سخت و علتهای مزمنی دارد یک شبه قابل حل نیست ولی مطمئناً با رویکردهای عدالت محور و واقعنگری بخصوص با بهبود روابط خارجی اولاً امید مردم به بهبود امور بیشتر میشود و ثانیاً در میانمدت هم آثار خوب این رویه آشکار خواهدشد.
انصاف باید داد که دولت محترم در هنگامه جنگ (و پس از آن) سعی خود را در راضی نگاه داشتن مردم کرد و میکند ولی اینکار اولاً باید با برنامه ریزی معقول و عملی و ثانیاً از سوی همه ارکان حکومت باشد ولی انتظار بوده و هست که در گام اول شاهد آزادی بخش مهمی از زندانیان باشیم و نیز موانع و مشکلات ذهنی و عینی از سر راه هموطنان عزیز ما در خارج که دوستدار ایران و دارای امکانات معنوی، فکری و مادی برای خدمت به این مردم و کشورند برداشته شود و بالاخره در جهت تحقق وعدههای رئیس جمهور محترم به مردم از جمله اصلاح وضع ناگوار اینترنت که بخش قابل توجهی از زندگی روزمره و اقتصادی و اجتماعی مردم به آن وابسته است گامهای محکمتر و ثمربخشتری برداشته شود.
در همه این زمینهها اگر وضع بدتر نشده باشد، بهتر نشده است.
احضار و فراخواندن و حتی محاکمه بسیاری از سیاسیون و اصحاب رسانه و فکر و حتی شخصیتهای معتبر و امتحان داده زیادترشده است.
سخنهای تهدید آمیز و تحریک کننده (و در واقع کمک کننده به دشمن برای گسترش توطئه هایش) بخصوص از تریبونهای رسمی وتکیه روی شعارهای نابجا (که در جای خود در پدید آمدن وضع ناگوار کنونی موثر بوده است) روزنههای امید را مسدود میکند.
اشراف و دخالتهای بیش از حدّ دستگاههای امنیتی (و احیاناً نظامی) نه تنها بر همه ارکان حکومت که بر مردم و نهادهای عادی و غیردولتی بر دامنه مشکلات میافزاید؛ و حتی راه را بر خدمات مورد انتظار دولت میبندد.
همه دشمنیها و دشمنها را در داخل دیدن و به این بهانه مردم و نهادها را از حقوق مسلم خود محروم کردن و غفلت از تهدیدهای بیرونی که امنیّت و آرامش را از حکومت و مردم گرفته است اساس نادرستی است که اگر اصلاح نشود بیش از پیش کشور و مردم و حتی حکومت زیان خواهد دید.
آیا دردآور نیست که دولت نتواند مدیران مورد خواست خود را به کار گیرد و با مانع بزرگ (و نابجائی) به نام تایید به اصطلاح صلاحیتها روبهرو شود و این امر ناروا متأسفانه برای بسیاری از مشاغل و خدمات غیر دولتی و عملی و مدنی هم وجود دارد؛ و شگرف اینکه بیشتر مانع از سوی دستگاههایی است که وابسته به دولتند. میدانم که نظر رئیس جمهور و مواضع درست ایشان چیست، ولی در عمل مشکل نه تنها حل نمیشود که روزبروز بیشتر میشود و با این احوال نمیشود انتظار داشت که دولت خدمات خود را به درستی ارائه دهد و بیش و پیش از هر جا و هر کس انتظار از رئیس جمهور محترم است که در این امر چارهاندیشی و از اختیارات محدودی که دارند استفاده کنند.
باری اگر توسعه همه جانبه و پایدار و کسب اقتدار واقعی و رضایت مردم (که خود اینها در رفع یا دستکم در کاهش تهدیدهای بیرونی موثر است) مورد نظر باشد در این زمینه نقش دانشگاهها بسیار مهم است، به شرط اینکه:
اولاً= خود دانشگاهها در مسیر نوآوری و خلاقیت و نظریه پردازی در همه زمینههای اقتصادی، فنّی، سیاسی و فرهنگی روزآمد شوند واین امر در صورتی میسر است که اندیشه ورزی در دانشگاهها در همه زمینه نهتنها آزاد که مورد تشویق و حمایت باشد و نیز مدیریتها از متن خود دانشگاهها و مراکز آموزشی و پژوهشی برآیند و این محیطها از فشار و سلطه امنیتی-نظامی و تنگ نظریهای موجود رهایی یابند؛ و نیز مراکز علمی- دانشگاهی بتوانند با مراکز جهانی مشابه مراوده کارساز داشته باشند و همین امر نیز در گرو داشتن سیاست خارجی درست است.
ثانیاً، توانمندی، حرمت و منزلت دانشگاه از جمله در گرو این است که نظام حکمرانی و جامعه بپذیرد که تصمیم سازی در همه جهات به عهده بخش دانشگاهی و کارشناسی عالمانه و مدبرانه است و دولت و بخش خصوصی مصرفکننده فکر و طرح دانشمندان و متخصصان و کارشناسان برجسته باشند.
در مورد دانشگاهها چندی پیش با حضور عدهای از کارشناسان برجسته و عالمان و صاحبان تجربه کار خوبی صورت گرفت و گلایه من از احزاب، تشکلهای همسو و غیر همسوی درد آشنا و حتی دولت است که چرا نتیجه آن کار ارزنده را دست کم در دستور بررسی خود و تنظیم برنامههای عملی بر اساس آن قرار ندادند؛ و حال به انجمن اسلامی مدرسان میگویم آن طرح (که بیان رویکردها است) مناسب است که در دستور کار و بررسی عزیزان قرار گیرد.
باری اگر خیر کشور و مردم و اعتلاء و اقتدار میهن را میخواهیم (و حتی برای اینکه حرفمان در دنیا شنیده شود و آرمانهائی را که خیربشر در آن است بیان کنیم) باید هدف اصلی همه بخصوص نظام حکمرانی عبارت باشد از برخوردار کردن کشور از اقتصاد قوی و مبارزه اساسی و پیگیر با فقر و فساد و تبعیض (نه در شعار که در عمل عالمانه) و بهبود وضع تولید و عدالت و کسب رضایت مردم (همه مردم). برای این کار علاوه بر عوض کردن نگاه خود در روابط خارجی باید با برخورداری از دیپلماسی فعال، واقع بین و آگاه و شجاع که خط قرمزش تامین عزت میهن و مصالح ملّی و رفع تنگناها و محدودیتها از جمله تحریمها که بر اقتصاد و معیشت و حتی توان نظامی اثر منفی داشته است، پیش رفت؛ و تذکر آخر به شما عزیزان و به کسانی که از آمدن آقای رئیس جمهور استقبال کردند اینکه باید دولت را حمایت کرد. دولتی که بامشکلات و موانع فراوان تلاش میکند که مردم را راضی و میهن را سربلند کند. ولی انتظار اینست که دولت محترم هم برای بازپس گرفتن حقوق و اختیارات خود و اعمال بهتر و بیشتر آنچه در اختیار دارد تلاش بیشتر، علمیتر و با برنامه ریزی سنجیدهتر کند؛ و دوستان اگر انتقادی دارند اولاً با رعایت همه جوانب و نه طلبکارانه بیان شود و به جای گلایههای بیجا روی مطالبات واقعی مردم و نیزوعده هائی که به مردم داده شده است تکیه کنند و ثانیاً در کنار آن راهکارهای مناسب نیز بررسی و عرضه شود.
دولت محترم هم تلاش خود را در جهت دفاع از انتقاد سالم و آزادی اندیشه بیشتر کند و بخصوص در جهت جلوگیری از برخوردهای ناروایی که با منتقدان و تشکلهای سیاسی و مدنی میشود.
در ابتدای این دیدار اساتید نکاتی را مطرح کردند و از نگرانیهای خود از شدت گرفتن سقوط فرهنگی جامعه ایرانی گفتند و مقصر این امر را شورای عالی انقلاب فرهنگی کشور دانستند.
همچنین به مشکلاتی که در راه وفاق دولت آقای پزشکیان است اشاره کردند و از جناب آقای خاتمی خواستند تا راه حلی برای خروج ازبحران کشور ارائه کنند و در بیانیهای مسیر عبور از بحران و اصلاح کشور را مشخص نمایند تا با میدانداری جناب آقای خاتمی، همه گروههای اصلاح طلب در حمایت از بیانیه ایشان و برای نجات کشور با یکدیگر متحد شوند.
موضوع توسعه و توسعه سیاسی در ایران، نکته دیگری بود که مطرح و اشاره شد که ویژگی اصلی توسعه این است که تدریجی است و یکباره اتفاق نمیافتد و در مقابل عدم توسعه یا توسعه نیافتگی است. اگر این مورد را به عنوان اصل راهنما در نظر بگیریم جنابعالی فرمودید رویکرد ما با نظام تعاملی است، با حفظ ارزشهای اصلاح طلبانه. اما اکنون رویکرد توسعه، به رویکرد دوگانه آزادی و استبداد وتعامل نیز به مبارزه سیاسی تبدیل شدهاند.
با توجه به شرایط فعلی سیاسی در داخل و خارج از کشور پیشنهاد شد که از مدارا کردن و مفهوم مدارا -که سابقه طولانی در ایراندارد- در سیاست خارجی بهره برده شود.
در ادامه یکی از بانوان حاضر در جلسه از نقش زنان در جامعه و محدودیتهایی که برای آنان ایجاد شده است گفتند و به این موضوعاشاره کردند که کنش گری زنان در ایران هزینه بدون فایده است.