کد خبر : ۱۰۷۳۰۵
۱۰:۴۵

۱۴۰۴/۰۸/۰۶
هم میهن:

تندروها وقتی پای روسیه وسط می‌آید، از وقایع تاریخی می‌گذرند

تندروها وقتی پای روسیه وسط می‌آید، از وقایع تاریخی می‌گذرند

یک روزنامه اصلاح طلب نوشت: جماعت تندرو وقتی پای روسیه وسط می‌آید، با گام‌هایی بلند از وقایع تاریخی می‌گذرند، درحالی‌که اگر وقایع تاریخی قرار است یگانه راهنمای ما در ریل‌گذاری سیاست خارجی باشد، همه این رخدادها باید مد نظر قرار بگیرد و ضربه‌های روسیه به ایران کم از دشمنی‌های آمریکا ندارد.

روزنامه هم‌میهن نوشت: تعاریف مختلفی از تاریخ وجود دارد. برخی آن را آئینه عبرت گذشتگان برای امروز می‌دانند. برخی می‌گویند تاریخ یک ملت، نقشه راه آنان برای آینده است. اما هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید برخورد گزینشی و برداشتن تکه‌های مطلوب از رخداد‌های تاریخی می‌تواند چراغ راه آینده باشد.

چند روز دیگر سالگرد واقعه حمله به سفارت آمریکا در سال ۱۳۵۸ است و احتمالاً خیلی زود در توئیتر، بعضی روزنامه‌ها و سایت‌ها ماجرای ارجاع به رخداد کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ هم داغ می‌شود؛ رخدادی مهم که مسیر ایران را عوض کرد و محصول مشترک دو سرویس اطلاعاتی آمریکا و بریتانیا بود. ضربه‌های تاریخی آمریکا به ایران که پیش از انقلاب با ماجرای ۲۸ مرداد شناخته می‌شود و فهرست پس از انقلاب آن طولانی است؛ دستاویز مهمی برای تندرو‌ها در تمام این سال‌ها بوده که بسیاری جهت‌گیری‌ها در سیاست خارجی را توجیه کنند.

اما همین جماعت وقتی پای روسیه وسط می‌آید، با گام‌هایی بلند از وقایع تاریخی می‌گذرند و ترجیح می‌دهند به این ضربه‌ها نپردازند. درحالی‌که اگر وقایع تاریخی قرار است یگانه راهنمای ما در ریل‌گذاری سیاست خارجی باشد، همه این رخداد‌ها باید مد نظر قرار بگیرد و ضربه‌های روسیه به ایران کم از دشمنی‌های آمریکا ندارد.

تصور نکنید که منظور از تاریخ وقایع مربوط به دوره قاجاریه و پهلوی یا حتی دهه‌های ابتدایی انقلاب است. ترکمانچای و گلستان و اشغال ایران همراه با دیگر متفقین، مربوط به گذشته است. این ضربه‌ها نمونه‌های متأخرتر هم دارد. آمریکا در جریان تجاوز اسرائیل به ایران و دوره‌ای که با عنوان جنگ ۱۲ روزه می‌شناسیم، آمد و تاسیسات هسته‌ای ایران را بمباران کرد؛ به نحوی که در حال حاضر چهار ماه هست ایران برنامه غنی‌سازی ندارد و البته که نبودش هم هیچ تغییری در زندگی مردم ایجاد نکرد. در جریان وقایع پس از ۷ اکتبر و ترور‌های متوالی فرماندهان و افسران ارشد سپاه در سوریه، آسمان آن کشور دست کدام ارتش بود؟

دی‌ماه سال گذشته، بهروز اثباتی از فرماندهان ارشد ایران در سوریه در یک سخنرانی که فایلش به صورت عمومی منتشر شد، این موضوع را علنی کرد و هیچ وقت هم تکذیب نشد. موضع پیشین روس‌ها درباره جزایر سه‌گانه ایران چه بوده است؟ آیا این موضع اصلاح شده؟ آیا روسیه یکی از کشور‌هایی نبود که پای تمام قطعنامه‌های تحریمی ایران – حتی شدیدترین آنها یعنی ۱۹۲۹ – را امضا کرد و به آنها رای مثبت داد؟ همین ردپای تاریخی و امروزی را درباره انگلیسی‌ها هم می‌توانیم دنبال کنیم.

مشکل اینجاست که جریان ضدروس برای پیدا کردن تکه‌های مطلوب خود در تاریخ تلاش می‌کند و جریان ضدآمریکایی نیز همین رفتار را برای توجیه سیاست‌های خود نسبت به تاریخ دارد. درحالی‌که هر دوی این رفتار‌ها اشتباه است. اگر بخواهیم همه چیز را بر اساس وقایع تاریخی بسنجیم و تصمیم‌هایمان را به این شکل بگیریم، امروز باید بیش از پیش با همه دنیا دعوا کنیم.

با ترکیه در حالت تخاصم باشیم به خاطر جنگ‌های ایران و عثمانی، با عراق به خاطر جنگ ۸ ساله، با افغانستان به خاطر لشکرکشی محمود افغان، با انگلیس و دیگر متفقین برای اشغال ایران، با روسیه به خاطر جنگ‌های ایران و روس، با آمریکا به خاطر کودتا و… این کشور‌ها هم اگر در تاریخ‌شان بگردند از ما ضربه خورده‌اند. اینها صرفاً رویداد‌هایی تاریخی هستند که باید درس‌هایی برای تنظیم سیاست خارجی ایران باشد. نه اینکه تبدیل به برهانی برای تصمیم‌گیری‌هایمان شوند.

ایران همانقدر به روابط تنظیم‌شده و مبتنی بر منافع با روسیه و چین نیاز دارد که پایان دادن تنش با آمریکا و اروپا برایش ضروری است. دوران منطق جنگ سرد سال‌ها پیش به سر آمده و ادامه آن برای کشور مشکل‌آفرین است. همه شرایطی که امروز وجود دارد، به خاطر دشمنی‌های حریف نیست، بخشی از آنها هم به خاطر سیاست‌های ماست.

پس باید با نگاهی جامع به شرایط، سیاست‌های خود را تنظیم کنیم. تنظیم صحیح سیاست‌ها هم هیچ شباهتی به رفتار‌های اخیر ندارد که در صحن مجلس گفته شد اظهارات وزیر خارجه و رئیس‌جمهور اسبق به مسیر روابط راهبردی ایران و روسیه لطمه وارد کرده است.

این چه روابط راهبردی است که با مرور رفتار‌های قدیمی آنان، انتقاد یا ارائه تحلیلی از نگاه پیشین و جاری آنها نسبت به منافع ایران، خدشه‌دار می‌شود؟ تاریخ را تحریف کنیم یا از روی آن بپریم؟ البته این بازی‌ها یک نیمه پر لیوان هم دارد؛ اینکه بالاخره برخی متوجه شدند بازیگر منفرد عرصه بین‌الملل نیستند و باید پشتیبانی و هماهنگی کشور‌های بزرگ و قدرتمند را هم داشته باشند.

هرچند که جایگاه کشوری با مختصات ایران در بازی‌ها و رقابت‌های بزرگ میان کشور‌های قدرتمند هم باید مشخص باشد و صرفاً تبدیل به یک کارت بازی نشود.

منبع: هم میهن

گزارش خطا

ارسال نظر