عصر ایران خطاب به امام جمعه مشهد نوشت: آقای علمالهدی! CFT حلال شد اما بعد از این که از جیب هر ایرانی ۱۷۵۰ دلار رفت، اعضای مجمع تشخیص هم به قرآن پایبند نیستند؟!
عصر ایران در گزارشی درباره سخنان آیت الله احمد علم الهدی نوشت:
در آبان ۱۳۹۷ تصویب یا عدم تصویب CFT در ایران موضوع داغ روز بود. دولت وقت به ریاست حسن روحانی و جمعی از نمایندگان مجلس خواستار تصویب آن بودند و در مقابل، اصولگرایان بر تصویب نشدن اش اصرار داشتند و البته در نهایت توانستند حرف خود را به کرسی بنشانند، تا همین چند روز قبل که نهایتاً مجمع تشخیص مصلحت نظام، با تأخیری غیرموجه و پرخسارت، آن را پذیرفت.
آن روزها، یکی از افرادی که برغم نداشتن هیچ گونه تخصص و صلاحیتی در این باره میدان داری میکرد و علم مخالفت بر میافراشت، «سید احمد علم الهدی» بود. او در مقام یک روحانی، بحث را از مسائل فنی و سیاسی و مالی فراتر برد و CFT را «حرام» اعلام کرد و به نمایندگانی که خواستار تصویبش بودند تهمت زد که «به قرآن پایبند نیستند»!
اینک از آن یکه تازیهای علم الهدی و دوستانش مانند سید جواد ساداتی نژاد - محکوم پرونده ۳.۴ میلیارد دلاری چای دبش - که آن روزها از سرمداران مخالفت با CFT بودند، ۷ سال میگذرد و مجمع تشخیص مصلحت نظام با پیوستن ایران به کنوانسیون CFT موافقت کرده است.
سوالی که از جناب علم الهدی باید پرسید این است که آیا امروز حرام الهی حلال شد؟ آیا مجمع تشخیص مصلحت نظام که عمدتاً منتخبان رهبریاند، با تصویب CFT مرتکب فعل حرام شدند و مثل برخی نمایندگان مورد اشاره شما، اینها هم «به قرآن پایبند نیستند»؟!
چنین به نظر میرسد که در قاموس شما، ملاک حلال و حرام این است که موضوع مورد بحث در کدام اردوگاه سیاسی باشد! اگر همسویان شما کاری کنند، حلال است (مثل موافقت با تصویب CFT) و اگر مخالفان تان چیز خلاف میل تان بگویند مرتکب فعل حرام شدهاند (مثل موافقت با تصویب CFT)!
توصیهای که من باب امر به معروف و نهی از منکر به شما میشود کرد این است که این قدر از دین خدا برای پیشبرد اهداف و مطامع سیاسی تان مایه نگذارید؛ باور کنید ضربهای که برخی روحانیون در ایران به دین زدند، در تاریخ ۱۴۰۰ و خردهای سال اسلام، بی سابقه بوده است. واقعاً کی میخواهید به پروژه یا پروسه راندن مردم از دین، ادامه دهید؟!
فارغ از این موضوع، بد نیست در نقد امثال علم الهدی و ساداتیان و کسانی که در مجمع تشخیص، تصویب این کنوانسیون را این همه سال به تاخیر انداختند به میزان خسارتی اشاره کنیم که از رهگذر عدم تصویب CFT به ملت ایران وارد شده است اشاره کنیم.
عدم تصویب CFT و لوایح مرتبط با آن در ایران، باعث شد ایران در لیست سیاه مراودات بین المللی بانکی قرار گیرد و نتواند همانند سایر کشورها از تراکنشهای متعارف مالی بهرهمند شود. بنابر این به روشهای جایگزین روی آورد که به گفته کارشناسان مختلف، این روش ها، هزینه تعاملات اقتصادی ایران را بین ۱۵ تا ۲۵ درصد بالا برد. یعنی اگر یک خرید باید ۱۰۰ دلار تمام میشد، بین ۱۱۵ تا ۱۵۲ دلار برای ایران آب میخورد. بخشی از این مابه التفاوت به جیب کاسبان داخلی تحریم میرفت و برخی به جیب دلالان خارجی.
هنوز برآورد رسمی و دقیقی از میزان خسارت و عدم النفع مردم ایران در این باره منتشر نشده است ولی تخمین زده میشود که در ۷ سال اخیر بین ۱۲۰ تا ۲۰۰ میلیارد دلار خسارت به اقتصاد ایران وارد شده است؛ به عبارت دیگر از جیب هر ایرانی بین ۱۳۰۰ تا ۲۲۰۰ دلار - حد وسط ۱۷۵۰ دلار - بناحق خارج شده است (علم الهدی درباره وارد کردن این همه خسارت مادی به ۹۰ میلیون انسان حکمی دال بر حلال یا حرام بودن ندارد؟).
در تاریخی که جناب علم الهدی، CFT را حرام اعلام میکرد، هر دلار آمریکا در بازار ایران ۱۴ هزار و ۲۰۰ تومان بود و تازه بعد از این که قیمتش ۸ برابر شد و به ۱۱۶ هزار تومان رسید، CFT را تصویب کردند. در آن زمان، نرخ تورم ۲۶ درصد بود و امروز از ۴۲ درصد فراتر رفته است. قطعاً یکی از عوامل این موضوع - و نه همه اش - حضور ایران در لیست سیاهی بود که کشورمان را در کنار کره شمالی قرار میداد که هنوز عضو CFT نیست.
به هزار تاسف باید گفت که سندروم تصمیم گیری تأخیری به آفتی مهم در نظام مدیریتی کشور تبدیل شد و تصمیمات مهم که باید به منافع مهم بینجامند، زمانی گرفته میشوند که خسارتهای مهم به کشور وارد شده است؛ گو این که «نوشدارو بعد مرگ سهراب»، نه قصهای در شاهنامه در ۱۰۰۰ سال پیش که قصه بی پایان هر روزه مردم این سرزمین است و البته پر از غصه!