کد خبر : ۱۰۴۰۰۶
۱۵:۲۶

۱۴۰۴/۰۴/۱۵
تحلیلگر اصولگرا:

جنگ ایران و اسرائیل را باید در بستر تاریخی ۷۵ سال گذشته ارزیابی کرد

جنگ ایران و اسرائیل را باید در بستر تاریخی ۷۵ سال گذشته ارزیابی کرد

یک فعال سیاسی اصول‌گرا گفت: جنگ ۱۲ روزه اخیر ایران و اسرائیل را نباید صرفاً در امتداد واقعه هفتم اکتبر دید، بلکه باید آن را در بستر تاریخی ۷۵ سال گذشته و از بدو تاسیس رژیم صهیونیستی ارزیابی کرد.

ناصر ایمانی در گفت‌و‌گو با خبرنگار ما، درباره جنگ ۱۲ روزه اخیر و وقایع پس از ۷ اکتبر بیان کرد: جنگ اخیر ایران و اسرائیل را می‌توان در امتداد ۷ اکتبر و با نگاهی وسیع‌تر، در امتداد تاریخ ۷۵ سال گذشته، یعنی از زمان تأسیس رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۸ تا امروز در نظر بگیریم. در طول این سال‌ها می‌بینیم که این رژیم به‌طور مداوم در منطقه خاورمیانه جنگ و تنش ایجاد کرده است. حال اگر فرض کنیم که در سال ۱۹۴۸ این رژیم اصلاً در منطقه شکل نمی‌گرفت، می‌توان تصور کرد که خاورمیانه چقدر آرام و باثبات‌تر می‌بود. از همان ابتدا، با کشتار فلسطینیان و کوچاندن اجباری آنان، روند خشونت‌آمیز رژیم صهیونیستی آغاز شد؛ روندی که سال‌ها ادامه یافت. وقایعی همچون کشتار «دیر یاسین»، «کفر قاسم» و بسیاری دیگر، نمونه‌هایی از این خشونت‌های سازمان‌یافته‌اند.

وی ادامه داد: در سال ۱۹۶۷، جنگی رسمی میان رژیم صهیونیستی و کشور‌های عربی شکل گرفت که به اشغال بخش‌های وسیعی از سرزمین‌های عربی از جمله بلندی‌های جولان، قدس شرقی و دیگر مناطق منجر شد. در دهه‌های بعد نیز این روند ادامه یافت. در ۱۰ سال اخیر، رژیم صهیونیستی به‌طور مکرر به لبنان و سوریه حمله کرده است. اکنون از هفت اکتبر به بهانه مقابله با حماس که در واقع تنها بهانه‌ای برای کشتار بوده است، هزاران غیرنظامی فلسطینی در غزه به شهادت رسیده‌اند. آمار‌ها از بیش از ۶۰ هزار کشته خبر می‌دهند. در کنار این، حملات به لبنان و مناطقی از سوریه نیز شدت گرفته است.

 

رژیم صهیونیستی از بدو تأسیس همواره در حال جنگ بوده است

این فعال سیاسی اصول‌گرا با بیان اینکه در واقع، می‌توان گفت این رژیم از بدو تأسیس تاکنون همواره در حال جنگ بوده و به نظر می‌رسد در آینده نیز همین مسیر را ادامه خواهد داد، تصریح کرد: ماهیت این حکومت بر جنگ، خشونت و اشغالگری بنا شده است. نکته‌ای که حتی بسیاری از رسانه‌ها و تحلیل‌گران غربی نیز به آن اذعان دارند. بنابراین، جنگ ۱۲ روزه اخیر ایران و اسرائیل را نباید صرفاً در امتداد واقعه هفتم اکتبر دید، بلکه باید آن را در بستر تاریخی ۷۵ سال گذشته ارزیابی کرد.

 

رژیم صهیونیستی با تصور این که ایران تضعیف شده است، حمله کرد

ایمانی با تاکید بر اینکه یکی از دلایلی که رژیم صهیونیستی به ایران حمله کرد، چنان‌که بسیاری از کارشناسان نیز به آن اشاره کرده‌اند، این بود که تصور می‌کرد ایران در منطقه تضعیف شده و دیگر قدرت سابق را ندارد، خاطرنشان کرد: از نگاه آنها، جریان مقاومت در لبنان و فلسطین به‌شدت آسیب دیده یا حتی از بین رفته است. در چنین شرایطی، رژیم صهیونیستی این دوره را بهترین فرصت برای هدف قرار دادن عامل اصلی حمایت از محور مقاومت، یعنی ایران، دانست. البته درباره وضعیت فعلی جریان مقاومت، باید گفت آنچه به‌صورت قطعی می‌توان بیان کرد این است که رژیم صهیونیستی در تحقق هدف خود برای نابودی حماس و حزب‌الله لبنان موفق نبوده و در این زمینه تردیدی وجود ندارد.

 

هیچ‌کس نمی‌گوید حماس و حزب‌الله از بین رفته‌اند

وی با اشاره به اینکه هیچ‌کس نمی‌گوید حماس از بین رفته است، چرا که در هفته‌های گذشته نیز درگیری‌هایی میان نیرو‌های مقاومت و ارتش اسرائیل گزارش شده است، اضافه کرد: حزب‌الله لبنان نیز از بین نرفته، اگر چه سطح حملات نظامی آنها کاهش یافته است، اما این کاهش دلایل مختلفی دارد و به معنای نابودی یا پایان مقاومت نیست. بنابراین، این‌که گفته شود حماس و حزب‌الله در همین سطح باقی خواهند ماند یا کاملاً تضعیف شده‌اند، ادعایی محل بحث است و نمی‌توان آن را یک نتیجه قطعی دانست. به همین دلیل، چنین برداشت‌هایی نمی‌تواند توجیه‌گر تجاوز آشکار و صریح رژیم صهیونیستی به خاک ایران باشد.

این فعال سیاسی اصول‌گرا گفت: در جریان رسانه‌ای غرب که سلطه قابل توجهی بر فضای رسانه‌ای جهان دارد، اصطلاحی رایج به نام «نیرو‌های نیابتی» وجود دارد. این تعبیر معمولاً در مورد کشور‌هایی به کار می‌رود که با آنها دشمنی دارند؛ مانند ایران. در این گفتمان، جریان مقاومت در منطقه را «نیرو‌های نیابتی ایران» می‌نامند و این واژه را با بار معنایی منفی به کار می‌برند؛ به این معنا که ایران گروه‌هایی را در منطقه، به‌عنوان مزدور و برای پیشبرد منافع خود سازماندهی کرده است. اما در این میان، یک پرسش اساسی مطرح می‌شود. اگر «نیروی نیابتی بودن» یک برچسب منفی محسوب می‌شود، آیا خود رژیم صهیونیستی نیز یک نیروی نیابتی نیست؟

 

رژیم صهیونیستی؛ نیروی نیابتی غرب است

ایمانی ادامه داد: اگر نیرو‌هایی که به‌اصطلاح آنها، «نیابتی ایران» خوانده می‌شوند و به‌اصطلاح ما جریان مقاومت هستند، تسلیحات، پول و امکانات اطلاعاتی خود را از ایران دریافت می‌کنند، پس باید پرسید رژیم صهیونیستی تسلیحات، پول و اطلاعات خود را از چه کسی دریافت می‌کند؟ پاسخ روشن است، از ایالات متحده آمریکا و کشور‌های غربی. بنابراین، رژیم صهیونیستی نیز یک نیروی نیابتی است؛ نیروی نیابتی غرب، ایلات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا. اگر نیروی نیابتی بودن امری منفی و ناپسند است، پس اسرائیل نیز نیروی نیابتی است؛ و اگر این امر اشکالی ندارد، پس چه اشکالی دارد که حزب‌الله، حماس و جریان‌های فلسطینی، نیرو‌های نیابتی ایران باشند؟ بنابراین، نیروی نیابتی ایران با نیروی نیابتی غرب در حال مبارزه است.

 

جریان‌های مقاومت نیروی نیابتی ایران نیستند

وی با تاکید بر اینکه اگر نخواهیم اسیر فضاسازی‌های سیاسی و رسانه‌ای غرب شویم، جریان‌های مقاومت که ما آنها را جریان مقاومت می‌نامیم، در معنای واقعی نیروی نیابتی ایران نیستند، گفت: این بدان معنا نیست که برخی امکانات خود را از ایران دریافت نکرده باشند. وقتی از «نیروی نیابتی» صحبت می‌شود، معمولاً واژه «مزدور» هم همراه آن به کار می‌رود؛ یعنی گروهی که صرفاً به‌خاطر پول می‌جنگد، همان‌طور که یک کارگر برای دریافت دستمزد کار می‌کند. اما جریان‌های مقاومت با انگیزه‌ها و ایدئولوژی خاص خود وارد جنگ شده‌اند؛ آنها در یمن، لبنان و فلسطین در برابر ظلم و فشار‌های سنگین ایستاده‌اند. کمک‌هایی که از سوی ایران دریافت کرده‌اند، در کنار تلاش و فداکاری‌های خودشان، به آنها امکان مقاومت می‌دهد. آیا این به معنای نیروی نیابتی به مفهوم مزدور است؟ قطعاً خیر.


گزارش خطا

ارسال نظر
  • پربازدیدترین
  • پربحث‌ترین‌