کد خبر : ۱۰۲۴۲۱
۱۵:۴۲

۱۴۰۴/۰۲/۲۷
ترجمه اختصاصی؛

وزیر خارجه واقعی ترامپ؛ چگونه ویتکاف، دوست و همبازی گلف ترامپ، یکی از سخت‌ترین مشاغل جهان را به دست آورد؟

وزیر خارجه واقعی ترامپ؛ چگونه ویتکاف، دوست و همبازی گلف ترامپ، یکی از سخت‌ترین مشاغل جهان را به دست آورد؟

او خود را «دیپلمات آماتور» می‌نامد، اما در مأموریت‌هایی حاضر شده که حتی دیپلمات‌های حرفه‌ای، دهه‌ها از حل آن‌ها ناتوان بوده‌اند. ویتکاف اکنون به «وزیر خارجه سایه» ایالات متحده تبدیل شده‌ است؛ کسی که در برابر دیپلماسی سنتی، نسخه‌ای معامله‌محور، شخصی و جسورانه ارائه می‌دهد، نسخه‌ای که شاید بیش از هر چیز، بازتابی از نگاه ترامپ به سیاست جهانی باشد.

گزارش تفصیلی که در ادامه می‌خوانید، به قلم «ایزاک استنلی بکر»، خبرنگار ارشد آتلانتیک، با تیتر Trump’s Real Secretary of State; How the president’s friend and golfing partner Steve Witkoff got one of the hardest jobs on the planet حاصل مجموعه‌ای از مشاهدات میدانی، گفت‌وگوهای اختصاصی با ویتکاف و بیش از بیست مقام دولتی، دیپلمات و مشاور امنیتی آمریکاست. گزارش حاضر، همزمان چهره‌ای شخصی و سیاسی از ویتکاف ترسیم و جایگاه بی‌سابقه او در سیاست خارجی غیررسمی ایالات متحده را بررسی می‌کند که توسط اصلاحات نیوز ترجمه شده است:


استیو ویتکاف در دفترش در طبقه دوم بال غربی کاخ سفید، کوله‌پشتی‌اش را روی میز کنفرانس خالی کرد تا پیجری را نشان دهد که از سوی بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، و مقام‌های ارشد موساد به او اهدا شده بود. این پیجر یادبود عملیات پیچیده‌ای است که در جریان آن، اسرائیل با منفجر کردن دستگاه‌های دستی مورد استفاده حزب‌الله باعث تلفات هزاران نیروی این گروه شد.

ویتکاف این ابزار را از میان مجموعه‌ای از وسایل ارتباطی که در نقش «وزیر خارجه سایه» آمریکا برای تعاملات بین‌المللی به کار می‌برد، بیرون کشید و با افتخار گفت که پشت این پیجر عبارت «استیو عزیز، دوست دولت اسرائیل» حک شده و زیر آن حروف اختصاری OTJ به‌چشم می‌خورد؛ : “One Tough Jew”  یهودی سرسخت واقعی.

 

نقش کلیدی ویتکاف در توافق آتش‌بس و آزادی گروگان‌ها

اگر یکی از معیارهای سرسختی یهودیان، ایستادگی در برابر نتانیاهو باشد — کسی که از دوران بیل کلینتون تا کنون رؤسای جمهور آمریکا را به چالش کشیده — ویتکاف بدون تردید شایسته این عنوان است. او که فرستاده ویژه دونالد ترامپ برای طیفی گسترده از امور بود، اخیراً اسرائیل را به پذیرش توافق آتش‌بس و تبادل گروگان‌ها که با میانجی‌گری مصر و قطر در ژانویه حاصل شده بود، وادار کرد. همین هفته نیز، بدون اطلاع نتانیاهو، از طریق یک واسطه بر حماس فشار وارد کرد و موفق شد ادن الکساندر، آخرین گروگان زنده آمریکایی در غزه را آزاد کند.

 

نقش‌آفرینی غیرمنتظره استیو ویتکاف در سیاست خارجی و واکنش دیپلمات‌های آمریکایی

ظهور غیرمنتظره و خیره‌کننده استیو ویتکاف در عرصه سیاست جهانی — آن هم در حالی که تا پنج ماه پیش، حتی خارج از محافل املاک نیویورک کسی نامی از او نشنیده بود — موجب سردرگمی دیپلمات‌های حرفه‌ای آمریکا شده و بخشی از وظایف مارکو روبیو، وزیر امور خارجه رسمی (و مشاور موقت امنیت ملی)، را از آن خود کرده است. روبیو در آغاز کار، با یک ضعف عمده مواجه بود: او از حلقه دوستان ترامپ نبود. اما ویتکاف دقیقاً در قلب این حلقه قرار دارد. او و ترامپ بیش از ۴۰ سال است که یکدیگر را می‌شناسند. از اعضای ثابت باشگاه‌های گلف رئیس‌جمهور است و پس از ترامپ وارد دنیای سرمایه‌گذاری در املاک شد؛ مسیری که هر دو را به جمع میلیاردرها رساند. ویتکاف در تمام لحظات حساس کنار ترامپ بوده است: از ورشکستگی و دو طلاق گرفته تا دو استیضاح، دو سوءقصد و دو مراسم تحلیف. حالا ترامپ از دوست قدیمی‌اش خواسته تا مسئولیت حل برخی از خطرناک‌ترین بحران‌های جهان را برعهده گیرد — مسائلی که دهه‌هاست رؤسای‌جمهور و دیپلمات‌های آمریکایی از مواجهه موفق با آن‌ها ناتوان بوده‌اند.
استیو ویتکاف، ۶۸ ساله، اگرچه آرام‌تر از رئیس‌جمهور سخن می‌گوید، اما به همان اندازه به استفاده از زبانی اغراق‌آمیز گرایش دارد. او در گفت‌وگو با من اظهار داشت: «در سوریه به موفقیت می‌رسیم؛ خیلی زود درباره‌اش خواهید شنید. در لیبی هم موفق خواهیم شد؛ سریع متوجه خواهید شد. در آذربایجان و ارمنستان — جایی که تقریباً از یاد رفته بود — نیز به نتیجه خواهیم رسید و بلافاصله خبرش منتشر می‌شود. و در نهایت، راه‌حلی برای مسئله ایران و جنگ روسیه و اوکراین پیدا خواهیم کرد».

 

رویکرد معامله‌محور استیو ویتکاف در سیاست خارجی

با وجود نداشتن تجربه رسمی در حوزه دیپلماسی، استیو ویتکاف، فرستاده ویژه ترامپ، نگرانی چندانی نسبت به کارنامه شکست‌خورده سیاست خارجی آمریکا — به‌ویژه در خاورمیانه — ندارد. نگاه او، مانند رئیس‌جمهورش، کاملاً معامله‌محور و مبتنی بر منطق کسب‌وکار است. او در مواجهه با رهبرانی مانند آیت‌الله خامنه‌ای و ولادیمیر پوتین، آن‌ها را نه در چارچوب الگوهای سنتی قدرت یا ایدئولوژی، بلکه به چشم طرف‌های یک مذاکره سخت و حرفه‌ای می‌بیند؛ شبیه به وکلای خبره‌ای که در دنیای املاک با آن‌ها سر و کار داشته و هدفشان رسیدن به بهترین معامله ممکن است. این نوع نگاه، هرچند از منظر تحلیل‌گران کلاسیک سیاست خارجی غیرمتعارف به نظر می‌رسد، اما در چارچوب نگاه معامله‌گرایانه دولت ترامپ، کاملاً قابل درک است.

ویتکاف تمایل پوتین به ملاقات را نه نشانه‌ای از قدرت‌نمایی، بلکه نشانه‌ای از علاقه واقعی رهبر روسیه به صلح تفسیر می‌کرد. ویتکاف در تعامل با اسرائیلی‌ها رویکردی محتاطانه‌تر و شکاکانه‌تر اتخاذ کرده است.
برای پیشبرد توافق ژانویه، او به دیوید بارنئا، رئیس موساد، هشدار داده بود که در صورت عدم موافقت اسرائیل، باید پاسخگوی دوستانی باشد که فرزندانشان هرگز از اسارت در غزه بازنخواهند گشت.

 

اختیارات بی‌سابقه ویتکاف در مذاکرات خاورمیانه؛ شکستن قواعد سنتی دیپلماسی آمریکا!

در ماه مارس، پس از ترک دوحه، ویتکاف تصور می‌کرد توانسته رضایت حماس را برای تمدید آتش‌بس جلب کند، اما این گروه در ادامه شرایط جایگزینی پیشنهاد داد. او در همان زمان با لحنی تلخ گفت: «شاید من فریب خورده‌ام.» یکی از افرادی که با رهبران یکی از کشورهای خلیج فارس همکاری دارد، به من گفت که سرسختی و پیچیدگی این بحران باعث شده ویتکاف احساس «فروتنی» کند. در همین مقطع، مقامات آمریکایی وارد گفت‌وگوی مستقیم با حماس شدند؛ اقدامی بی‌سابقه که شکستن قواعد سنتی دیپلماسی آمریکا به شمار می‌رفت. امتیاز مهمی که این هفته از سوی حماس ارائه شد — با میانجی‌گری بشاره بَهبَه، رئیس گروهی که پیش‌تر «عرب‌تباران آمریکایی حامی ترامپ» نام داشت — عملاً اسرائیل را به‌کلی از روند مذاکرات کنار گذاشت.
این تحولات کارشناسان باسابقه را شگفت‌زده کرده است. آرون دیوید میلر، تحلیلگر و مذاکره‌کننده پیشین وزارت خارجه آمریکا در امور خاورمیانه، در این‌باره گفت: «به ویتکاف اختیاراتی داده شده که هیچ دولت قبلی از آن استفاده نکرده است. تاکنون سابقه نداشته که یک دولت آمریکایی این‌چنین خود را از اسرائیل جدا کند.»

 

رویکرد غیرمتعارف ویتکاف در سیاست خارجی بدون پشتوانه دیپلماتیک

استیو ویتکاف هیچ‌گونه سابقه رسمی در حوزه روابط بین‌الملل ندارد؛ نه آموزش دیپلماتیک دیده و نه تجربه‌ای در این عرصه دارد. با این حال، برای پیشبرد توافق‌هایی در موضوعاتی به‌غایت پیچیده و متنوع مانند جنگ روسیه و اوکراین یا برنامه هسته‌ای ایران، بیش از هر چیز بر شهود شخصی، تجربه موفقش در معاملات ملکی، و رابطه نزدیکش با رئیس‌جمهور تکیه می‌کند.
او در ماه‌های اخیر به من گفت که برای آشنایی بیشتر با تحولات جهانی، کتاب‌های مختلفی خوانده و مستندهای متعددی از نتفلیکس درباره منازعات بین‌المللی — از جمله «نقطه عطف: جنگ ویتنام» — تماشا کرده است. ویتکاف اکنون، همان‌گونه که ترامپ در سیاست باور داشت، معتقد است که فقدان تخصص رسمی می‌تواند به یک مزیت تبدیل شود؛ و می‌توان در جایی موفق شد که حرفه‌ای‌ها شکست خورده‌اند.

 

اسمیت به خاورمیانه می‌رود...

سناتور لیندسی گراهام، جمهوری‌خواه ایالت کارولینای جنوبی، در توصیف حضور غیرمنتظره استیو ویتکاف در عرصه دیپلماسی خاورمیانه گفت: «ماجرا کمی شبیه این است که آقای اسمیت به خاورمیانه رفته باشد!» این جمله اشاره‌ای است به فیلم مشهور آمریکایی آقای اسمیت به واشنگتن می‌رود؛ داستان مردی ساده، صادق و ناآشنا با سیاست که ناگهان وارد سنای آمریکا می‌شود و تلاش می‌کند با فساد سیاسی مقابله کند.

 

افزایش انتقادها به نقش‌آفرینی ویتکاف در سیاست خارجی

تردید نسبت به شانس موفقیت استیو ویتکاف، موضوعی گسترده و قابل پیش‌بینی است. حتی برخی از دیپلمات‌هایی که شخص دونالد ترامپ منصوب کرده، نسبت به شیوه عملکرد او ابراز نگرانی کرده‌اند. بازگشت ویتکاف از دیدار ماه مارس با ولادیمیر پوتین و تکرار مواضع رسمی کرملین در مصاحبه‌ای با تاکر کارلسون، مجری سابق فاکس نیوز، کهنه‌کاران سیاست خارجی آمریکا را غافلگیر کرد. 
او در آن گفت‌وگو اظهار داشت: «پوتین نمی‌خواهد مردم کشته شوند» و به‌نوعی ادعاهای روسیه در مورد مناطق شرقی اوکراین — که بر پایه همه‌پرسی‌های ساختگی سال ۲۰۲۲ مطرح شده بودند — را تأیید کرد. ویتکاف همچنین از جذابیت شخصی پوتین سخن گفت و افزود که رهبر روسیه پس از حادثه تیراندازی سال گذشته که طی آن گوش ترامپ خراش برداشت، «برای دوستش دعا می‌کرده است». او در توصیف پوتین گفت: «از او خوشم آمد.»

ویلیام بی. تیلور جونیور، دیپلمات باسابقه و سفیر پیشین آمریکا در کی‌یف، در این‌باره به من گفت: «ویتکاف به نظر می‌رسد سخنان پوتین را بی‌چون‌وچرا می‌پذیرد. روس‌ها بسیار زبده و حیله‌گرند، و با توجه به تجربه اندک ویتکاف در مواجهه با آن‌ها، احتمال فریب خوردنش بالاست.»
با این حال، نزدیکان ویتکاف می‌گویند آنچه او انجام می‌دهد، بخشی از رویکرد آگاهانه او برای پیشبرد مذاکرات است؛ تلاشی در چارچوب همان سیاستی که سنگ‌بنای دیپلماسی ترامپ به شمار می‌رفت: استفاده حساب‌شده از چاپلوسی.

 

رویکرد واقع‌گرایانه ویتکاف در سیاست خارجی

نقش استیو ویتکاف — که یادآور مسئولیت‌های سیاست خارجی جرد کوشنر، داماد رئیس‌جمهور در دور نخست ریاست‌جمهوری ترامپ است — بر چند پیش‌فرض اساسی استوار است: این‌که منازعات بین‌المللی نه از طریق نهادهای چندجانبه، بلکه با میانجی‌گری قدرت‌های بزرگ و نمایندگان شخصی رهبران مقتدر قابل حل هستند؛ این‌که منافع اقتصادی می‌توانند بر خصومت‌های ریشه‌دار قومی یا مذهبی غلبه کنند؛ و اینکه اهداف ایالات متحده، اساساً عمل‌گرایانه‌اند و بیش از آنکه بر مفاهیم حق و باطل تمرکز داشته باشند، بر واقعیت‌های قدرت و منافع استوارند.
ویتکاف، در نگاه نظری، به سنت واقع‌گرایی کلاسیک هانس مورگنتاو نزدیک است؛ یعنی کسی که جهان را از دریچه «منافع تعریف‌شده در قالب قدرت» تحلیل می‌کند و در همان چارچوب نیز عمل می‌نماید — هرچند خودش آن را به زبان دیگری بیان می‌کند. به من گفت: «من ایدئولوژیک نیستم. یادت باشد، من فقط یک دیپلمات آماتورم.»
وقتی از او پرسیدم این جمله از خودش است یا از کسی دیگر نقل کرده، پاسخ داد: «از خودم؛ ولی با کمی چاشنی شوخی.» سپس خندید و گفت: «دیپلماسی یعنی مذاکره؛ و من تمام عمرم در حال مذاکره بوده‌ام.»

 

از معاملات املاک تا دیپلماسی جهانی!

زندگی استیو ویتکاف همیشه این‌گونه نبوده است. او در دنیای خرید و فروش املاک به شهرت رسید؛ عرصه‌ای که در آن عملکردی درخشان داشت و معاملاتی چشمگیر انجام داد، از جمله خرید ساختمان Daily News و برج Woolworth در نیویورک. این موفقیت‌ها برایش ثروتی حدود دو میلیارد دلار به همراه آورد.
هرچند ویتکاف فاقد هرگونه سابقه رسمی در عرصه دیپلماسی است، اما اعتماد کامل رئیس‌جمهور این کمبود را جبران کرده است. به گفته دستیاران و نزدیکان ترامپ، دلیل این اعتماد، موفقیت ویتکاف در حوزه‌ای است که ترامپ آن را می‌ستاید: کسب ثروت. افزون بر این، وفاداری بی‌قید و شرط او عامل مهمی در نزدیکی‌اش به رئیس‌جمهور بوده است. سوزی وایلس، رئیس دفتر کاخ سفید، به من گفت: «دونالد ترامپ آشنایان زیادی دارد، آن‌قدر که حتی نمی‌توان آن‌ها را شمرد یا نام برد. اما خودش هم می‌داند که دوستان واقعی‌اش، بیرون از خانواده‌اش، بسیار اندک‌اند و استیو قطعاً در صدر آن فهرست قرار دارد.»
وایلس یکی از بیش از بیست‌وچهار مقام کاخ سفید، دیپلمات‌های فعلی و پیشین آمریکایی، مسئولان خارجی و شرکای تجاری بود که درباره نقش ویتکاف در مذاکرات حساس بین‌المللی با من گفت‌وگو کردند. برخی از آن‌ها تنها به شرط ناشناس ماندن حاضر به مصاحبه شدند تا آزادانه درباره موضوعات حساس در مذاکرات جاری یا توانمندی‌های واقعی ویتکاف اظهار نظر کنند.
آنچه آن‌ها بازگو کردند، ابعاد ناشناخته‌ای از پیشینه ویتکاف، رابطه‌اش با ترامپ، و رویکردش به دیپلماسی را روشن ساخت؛ تصویری از یک «جنگجوی خوشحال اما غیرمنتظره» که حالا در نقش دیپلماتی از نوعی جدید، برای رئیس‌جمهوری ظاهر شده که در حال بازتعریف جایگاه آمریکا در جهان است.

 

انگیزه‌ شخصی برای ایفای نقشی جهانی در سیاست خارجی

من در طول ماه جاری، دو بار با ویتکاف در دفترش در بال غربی کاخ سفید دیدار کردم. دفتری ساده و بی‌تجمل برای یک میلیاردر؛ تنها مجهز به یک میز کار، یک میز کنفرانس معمولی، و صندلی‌ای که کوله‌اش را روی آن می‌گذارد. بر دیوار، تصویری روستایی دیده می‌شود، اما بیشتر عکس‌ها متعلق به ترامپ هستند: ترامپ و ویتکاف، ترامپ و نتانیاهو.
در طول گفت‌وگوهای‌مان، استیو ویتکاف صمیمی، رها و پرحرف بود. بخشی از هَگادا، متن آیینی عید پسح یهودیان را با آواز خواند، هنری کیسینجر را متهم کرد که برای تأمین منافع سیاسی ریچارد نیکسون، باعث طولانی‌تر شدن جنگ ویتنام شد («من هرگز نمی‌توانستم با چنین کاری کنار بیایم»، این را با جدیت به من گفت) و دونالد ترامپ را «عاشق تاریخ» توصیف کرد که «مطالعات بسیار گسترده‌ای دارد.»
ویتکاف گذشته‌اش را به گردنش آویخته است. در حالی که در دفترش روبه‌روی من نشسته بود، کراوات بنفشش را کنار زد و دکمه‌ی بالای پیراهنش را باز کرد تا دو گردنبند ستاره داوود را نشانم دهد؛ یکی متعلق به پدرش، و دیگری متعلق به پسر بزرگش که در سال ۲۰۱۱، در ۲۲ سالگی، بر اثر مصرف بیش از حد مواد مخدر جان باخته بود. او با موهایی کوتاه و خاکستری و چشمانی براق درباره مسئولیت‌های جهانی‌اش صحبت می‌کرد («من عاشق این نقش بین‌المللی هستم»)، اما همین چشم‌ها گاه پرده از اندوهی عمیق برمی‌داشت. به من گفت: «احساس درونی بسیار قوی‌ای دارم که پسرم اندرو، که از دستش دادم، مرا هدایت می‌کند که این کارها را انجام دهم.» پس از آزادی ادن الکساندر از اسارت در همین هفته، ویتکاف گردنبند پسرش را به او هدیه داد.

 

زندگی‌نامه ویتکاف از برانکس تا حلقه نزدیکان ترامپ؛ آغاز رابطه‌ای سیاسی از یک دیدار ساده در نیویورک

ویتکاف در برانکس متولد شد و در لانگ آیلند بزرگ شد. او از نوادگان یهودیان اروپای شرقی است. پدرش پس از حمله قلبی پدربزرگ، کسب‌وکار خانوادگی دوخت پالتوی زنانه را ادامه داد و مادرش معلم پایه سوم ابتدایی بود. او در دوران کودکی هنر رزمی کراو ماگا — فن رزمی ارتش اسرائیل — را فرا گرفت.
استیو ویتکاف مدرک کارشناسی علوم سیاسی و همچنین مدرک حقوق خود را از دانشگاه هافسترا در لانگ آیلند دریافت کرد. او برای نخستین بار در دهه ۱۹۸۰ با دونالد ترامپ آشنا شد؛ زمانی که به‌عنوان وکیل جوان در شرکت حقوقی Dreyer & Traub در نیویورک فعالیت می‌کرد؛ شرکتی که نماینده ترامپ در معاملات ملکی بود. یک شب، ویتکاف در اغذیه‌فروشی کوچکی در خیابان ۳۹ شرقی، میان خیابان‌های پارک و لکسینگتون نشسته بود که ترامپ بدون پول وارد شد. او ویتکاف را شناخت و از او خواست هزینه یک ساندویچ ژامبون و پنیر را برایش بپردازد.
ویتکاف در مصاحبه‌ای با تاکر کارلسون در ماه مارس گفت: «من می‌خواستم مثل او باشم.» همین انگیزه باعث شد کار وکالت را کنار بگذارد و به سرمایه‌گذاری در بازار املاک روی بیاورد. از پروژه‌های کوچک شروع کرد؛ در برانکس، اجاره‌بهای ساختمان‌های استیجاری خود را جمع‌آوری می‌کرد — در حالی که هفت‌تیر به مچ پایش بسته بود. خیلی زود وارد بازار منهتن شد و به‌عنوان سرمایه‌گذاری پرانرژی، با شهرتی در ریسک‌پذیری شناخته شد؛ کسی که با استفاده از سرمایه‌های قرضی، ساختمان‌های اداری را با تخفیف‌های قابل توجه می‌خرید.

 

از بحران پارک لین تا معاملات میلیاردی با صندوق‌های خلیج فارس؛ اتهامات پنهان و وابستگی احتمالی ویتکاف به قطر

در سال ۲۰۱۳، ویتکاف یکی از بلندپروازانه‌ترین پروژه‌های خود را آغاز کرد: خرید هتل تاریخی پارک لین در جنوب پارک مرکزی نیویورک. او با جو لو، سرمایه‌گذار جنجالی مالزیایی، و دیگر شرکایی از جمله صندوق ثروت حاکمیتی ابوظبی، وارد همکاری شد و این ملک را به ارزش ۶۶۰ میلیون دلار خریداری کردند. هدف آن‌ها تخریب هتل و ساخت برجی مسکونی با واحدهای فوق‌لوکس بود. اما پروژه به‌سرعت از مسیر خارج شد — ابتدا به‌دلیل رکود بازار در سال‌های ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶، و سپس در پی اتهامات کلاهبرداری علیه جو لو در سال ۲۰۱۸.
ویتکاف در این پرونده به هیچ تخلفی متهم نشد. جاناتان مکانیک، وکیل باسابقه املاک در نیویورک، در گفت‌وگو با من تأکید کرد که ویتکاف تنها کسی نبود که فریب این سرمایه‌گذار مالزیایی را خورد — فردی که همچنان متواری است. مکانیک گفت: «او توانست خودش را از این ماجرا بیرون بکشد، و بابت این موضوع برایش احترام قائلم.»
در واقع، نه یک، بلکه دو صندوق ثروت ملی از کشورهای نفت‌خیز خلیج ]فارس[ بودند که استیو ویتکاف را از بحران هتل پارک لین نجات دادند. ابتدا، در حالی که دولت ایالات متحده در تلاش برای بازپس‌گیری دارایی‌های مرتبط با جو لو بود، صندوق ثروت ملی ابوظبی سهم خود را در این هتل افزایش داد. سپس در سال ۲۰۲۳، سازمان سرمایه‌گذاری قطر، مستقر در دوحه، وارد عمل شد و هتل را با مبلغی در حدود ۶۲۰ میلیون دلار خریداری کرد و عملاً سهام ویتکاف را در اختیار گرفت.
این زنجیره معاملات، انتقاداتی را متوجه ویتکاف کرده و برخی را به این باور رسانده که او ممکن است به قطر وابستگی پیدا کرده باشد؛ کشوری با نقشی پیچیده و چندلایه در منازعات مزمن منطقه‌ای. قطر در حالی میزبان بزرگ‌ترین پایگاه نظامی ایالات متحده در خاورمیانه است، که روابط نزدیکی با ایران دارد؛ دفتر سیاسی حماس را در خاک خود جای داده، اما هم‌زمان با اسرائیل نیز روابط گسترده‌ای دارد و در مذاکرات میان تل‌آویو و حماس، به‌عنوان میانجی ایفای نقش می‌کند.
قطر همچنین با سرمایه‌گذاری‌های سنگین در نهادهای آمریکایی، تلاش می‌کند جایگاه و نفوذ سیاسی برای خود بخرد. سخاوت مالی این کشور به‌قدری آشکار است که حتی دونالد ترامپ نیز به آن اشاره کرده است؛ درباره هواپیمای لوکس بوئینگ 8-747 که از سوی قطر دریافت کرده، گفته: «کاملاً رایگان تحویلش گرفتم!»

در ماه آوریل، تیتری صریح در وب‌سایت Jewish News Syndicate منتشر شد: «آیا قطر، متحد ایران، استیو ویتکاف، فرستاده ترامپ را خریده است؟» نزدیکان ویتکاف این ادعا را رد می‌کنند و آن را تلاشی از سوی متحدان راست‌گرای بنیامین نتانیاهو برای تضعیف مأموریت دیپلماتیک او می‌دانند؛ گروهی که به‌جای دیپلماسی، خواستار تقابل مستقیم با ایران هستند.
ویتکاف از اظهارنظر مستقیم درباره ماجرای هتل پارک لین خودداری کرد، اما به ادعای وابستگی‌اش به قطر واکنش تندی نشان داد. برای اثبات پایبندی خود به اسرائیل، به بازدیدش از تونل‌های حماس در غزه همراه با یکی از فرماندهان ارتش اسرائیل اشاره کرد و گفت: «من با فرمانده نیروهای جنوب داخل تونل‌های غزه بودم. این شبیه حمایت از قطر است؟» سپس با تأکید تکرار کرد: « من دو کمربند مشکی کراو ماگا دارم.» او افزود: «من طرفدار قطر نیستم. آنچه هستم، کسی‌ست که حقیقت را می‌گوید.»

 

چگونه استیو ویتکاف به فرستاده ویژه ترامپ تبدیل شد؟

برای درک اینکه چگونه ویتکاف به فرستاده چندمنظوره رئیس‌جمهور تبدیل شد، باید از سبک گلف‌بازی ترامپ شناخت داشت. لیندسی گراهام در این‌باره گفت: «صبحانه می‌خورید —و این صبحانه تا زمانی که ترامپ بخواهد ادامه دارد— بعد گلف بازی می‌کنید، و بعد ناهار.»
به گفته گراهام، در طول این وعده‌ها درباره همه‌چیز صحبت می‌شود. در مورد ویتکاف، این «همه‌چیز» شامل بحث درباره نقشی بود که دوست صمیمی و همبازی گلف ترامپ در صورت پیروزی او در دور دوم ریاست‌جمهوری می‌تواند ایفا کند. پس از آنکه ترامپ در بهار ۲۰۲۴ نامزدی حزب جمهوری‌خواه را قطعی کرد، این گفت‌وگوها رسمی‌تر شد و سر میز ناهار بعد از گلف پیگیری شد.
گراهام خاطره‌ای از همان زمان نقل کرد: «به ویتکاف گفتم، ‘نمی‌خواهی برای سنا کاندیدا شوی؟’ گفت، ‘به هیچ‌وجه! ترجیح می‌دهم در خاورمیانه کمک کنم.’» ویتکاف علاقه‌مند بود نقشی غیررسمی ایفا کند. گراهام هم برایش توضیح داد که فرستاده‌های ویژه چگونه عمل می‌کنند. به گفته او، ویتکاف در پاسخ گفته بود: «فکر کنم من همان آدم. شاید به‌عنوان فرستاده‌ای برای خاورمیانه.»
ترامپ با لحنی بی‌تکلف پاسخ داد: «آره، هر کاری دلت می‌خواد بکن، استیو.»

 

وفاداری ویتکاف به ترامپ 

وفاداری ترامپ به استیو ویتکاف تا حد زیادی به دلیل حمایت بی‌قید و شرط او پس از حمله به کنگره در ۶ ژانویه ۲۰۲۱ است؛ زمانی که بسیاری از متحدان سابق ترامپ از او فاصله گرفتند. توماس جی. باراک جونیور، سرمایه‌گذار میلیاردر و از دوستان نزدیک ترامپ که اکنون سفیر آمریکا در ترکیه است، در گفت‌وگویی با من گفت: «استیو در تاریک‌ترین و سخت‌ترین لحظات زندگی ترامپ در کنارش ماند. در آن وقفه چهار ساله، بیشتر دنیا فکر می‌کردند که او دیگر هرگز رئیس‌جمهور نخواهد شد — یا شاید حتی دیگر روی خوش روزگار را نبیند — اما استیو وفادار ماند.»
در سال ۲۰۲۳، ویتکاف در جریان پرونده کلاهبرداری مالی مدنی که توسط دادستان کل ایالت نیویورک علیه خانواده ترامپ مطرح شده بود، به نفع رئیس‌جمهور سابق در دادگاه حاضر شد و شهادت داد. در دومین سوءقصد به جان ترامپ، در سپتامبر همان سال، ویتکاف در زمین گلف ترامپ در وست‌پالم‌بیچ همراه او بود.
نخستین نوه ویتکاف که سال گذشته متولد شد، «دان جیمز» نام گرفته — به افتخار دونالد ترامپ. «دان» شکل کوتاه‌شده‌ی «دونالد» است.
در مقابل، ترامپ با واگذاری نقشی ویژه به استیو ویتکاف، زمینه‌ای را فراهم کرده تا او بتواند با اندوه عمیق ناشی از فقدان پسرش کنار بیاید. توماس باراک در گفت‌وگویی با من گفت: «این مأموریت برای استیو، تنها یک مسئولیت دولتی نیست؛ بلکه سفری است به‌سوی التیام. او کاری را برعهده گرفته که نه به تجارت مربوط است، نه به پول — بلکه تلاشی است برای جبران خلأ بزرگی که پس از از دست دادن پسرش در او شکل گرفته.»
به گفته چندین نفر از نزدیکان و همکارانش، ویتکاف با خانواده‌های گروگان‌ها پیوندی ویژه و انسانی برقرار کرده است. در یکی از موارد، او خانواده‌ای را که منتظر دیدار با مقامات کاخ سفید بودند، با خود به شام در رستوران محبوب Osteria Mozza در محله جورج‌تاون واشنگتن برد.

 

حمایت چهره‌های نزدیک به ترامپ از ویتکاف

جرد کوشنر، داماد رئیس‌جمهور، که در دور دوم ترامپ مسئولیتی رسمی ندارد اما به‌طور غیررسمی به ویتکاف مشورت می‌دهد، می‌گوید این انگیزه شخصی بخشی از ویژگی‌های متمایز نگاه ویتکاف است. کوشنر می‌گوید: «ویتکاف از فریاد شنیدن نمی‌ترسد.»
سناتور لیندسی گراهام نیز در واکنش به منتقدان ویتکاف، با لحنی تندتر پاسخ داد: «به همه‌شان می‌گویم برن به جهنم!» و ادامه داد: «به نخبگان سیاست خارجی باید گفت: شما برای مقابله با پوتین چه کار مفیدی انجام دادید؟ استراتژی‌هاتون چه نتیجه‌ای داشت؟»
زمانی که استیو ویتکاف فعالیت خود را به‌عنوان فرستاده ویژه آغاز کرد، به گفته یکی از افراد حاضر در جلسات توجیهی، بیشتر شبیه «آدمی خوش‌برخورد» بود که «تقریباً هیچ دانشی درباره هیچ چیز نداشت.» با این حال، برای فردی تازه‌وارد، اعتماد‌به‌نفسش چشمگیر بود و در عین حال، به تخصص و تجربه دیگران نیز علاقه و احترام نشان می‌داد.

 

تیم کوچک اما تاثیرگذار

تیم ویتکاف بسیار کوچک است. معاون او، مورگان اورتگاس، از کارشناسان باسابقه امنیت ملی و افسر اطلاعاتی ذخیره در نیروی دریایی آمریکاست که در دولت اول ترامپ به‌عنوان سخنگوی وزارت خارجه فعالیت می‌کرد. غیر از او، تنها چند دستیار دیگر در تیم ویتکاف حضور دارند، اما او بنا به نیاز، از منابع نهادهای اطلاعاتی و دستگاه دیپلماسی آمریکا بهره می‌برد. به‌ویژه ارتباط نزدیکی با یکی از مقامات ارشد سیا دارد که بر امور خاورمیانه متمرکز است. خود ویتکاف می‌گوید: «ما مثل یک تیم ضربت (SWAT) هستیم.»

 

اتکای ویتکاف به مشاوران زبده و حلقه‌های قدرت در مأموریت‌های دیپلماتیک

پس از هر گفت‌وگوی حساس در خارج از کشور، معمولاً نتایج را به جمعی متشکل از رئیس‌جمهور، معاون رئیس‌جمهور، رئیس دفتر، مشاور امنیت ملی و دیگر مقامات ارشد گزارش می‌دهد. او در مأموریت‌های خود از طیف گسترده‌ای از افراد، از جمله اندیشمندان و رهبران پیشین کشورها مشورت می‌گیرد.
در تلاش برای حل جنگ اسرائیل و حماس، ویتکاف با بیل کلینتون — که در ژانویه به خاورمیانه سفر کرده بود — گفت‌وگو کرده و با تونی بلر، نخست‌وزیر پیشین بریتانیا، نیز دیدار داشته است. بلر برای دیدار با ویتکاف به واشنگتن رفته و جاناتان پاول، رئیس سابق دفتر بلر و مشاور امنیت ملی فعلی نخست‌وزیر بریتانیا، کی‌یر استارمر، اکنون از مشاوران مهم ویتکاف به شمار می‌رود؛ او در همین ماه، چند روزی را در خانه اجاره‌ای ویتکاف در واشنگتن گذرانده است.
ویتکاف همچنین گفت که میریام ادلسون — پزشک اسرائیلی-آمریکایی و از بزرگ‌ترین حامیان مالی حزب جمهوری‌خواه — اکنون به یکی از «دوستان صمیمی» او تبدیل شده است.

 

از همکاری با دولت بایدن تا دور زدن نتانیاهو برای تحقق دستورکار ترامپ

نخستین مأموریت دیپلماتیک استیو ویتکاف، حتی پیش از آغاز رسمی دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ، کمک به تیم جو بایدن برای دستیابی به توافق آتش‌بس و تبادل گروگان‌ها بود. این مأموریت مستلزم موضع‌گیری قاطع در برابر اسرائیل بود. با این حال، در ماه‌های پس از آن، دولت ترامپ از محاصره مرگبار و حملات هوایی اسرائیل در غزه حمایت کرده است. رئیس‌جمهور حتی تا آنجا پیش رفته که پیشنهاد کرده فلسطینی‌ها به‌طور دائم از نوار غزه کوچ داده شوند و این منطقه به اقامتگاهی تفریحی در ساحل مدیترانه تبدیل شود.
زمانی که اسرائیل در ماه جاری اعلام کرد قصد دارد حملات خود در غزه را تشدید کند، ویتکاف واکنشی خنثی و بی‌تفاوت نشان داد. او به من گفت: «رفتار حماس آن‌قدر فاجعه‌بار بوده که بی‌بی (نتانیاهو) در برخی شرایط احساس کرده چاره‌ای جز ادامه عملیات ندارد.» ویتکاف تأکید کرد که هرگونه راه‌حل بلندمدت، باید با «خلع کامل سلاح حماس» همراه باشد.
رویکرد ویتکاف نه مهار اسرائیل، بلکه دور زدن نتانیاهو برای پیشبرد اهداف ترامپ بوده است؛ اهدافی از جمله دستیابی به آتش‌بس با حوثی‌های یمن و آزادی گروگان آمریکایی، ادن الکساندر. این موفقیت، در عین حال، ناکامی اسرائیل در آزادسازی سایر گروگان‌های باقی‌مانده را آشکارتر کرده — موضوعی که برای ویتکاف بسیار آزاردهنده بوده است. طبق گزارش‌ها، او به خانواده‌های گروگان‌ها گفته: «اسرائیل دارد جنگ را طولانی‌تر می‌کند، در حالی که هیچ چشم‌انداز مشخصی برای پیشرفت باقی نمانده است.»
از نگاه ویتکاف، حمایت جامعه اسرائیل از اولویت بیشتری نسبت به همراهی نخست‌وزیر برخوردار است. او به من گفت: «اگر به افکار عمومی در اسرائیل نگاه کنید، می‌بینید که جامعه به‌شدت درباره آزادی گروگان‌ها و دستیابی به یک راه‌حل مذاکره‌شده دچار دوگانگی است.»

از ویتکاف پرسیدم نظرش درباره این انتظار چیست که اسرائیل نیز باید در مذاکرات با حماس و حوثی‌ها مشارکت داشته باشد. او بدون تردید و با لحنی آرام پاسخ داد: «نظر من این است که رئیس‌جمهور، رئیس‌جمهور است و من دستورات او را اجرا می‌کنم.»

 

ویتکاف در مسکو

یکی از همین دستورات، در ماه فوریه، ویتکاف را به مسکو فرستاد تا زمینه‌ساز توافقی شود: روسیه معلم آمریکایی، مارک فوگل، را آزاد کند و در مقابل، آمریکا یک سلطان رمزارز را که در زندانی در کالیفرنیا نگهداری می‌شد، تحویل دهد.
در حالی که ویتکاف پس از دیدار در کرملین، سوار خودرویی با همراهی مأموران امنیت دیپلماتیک شده بود، تلفنش زنگ خورد. تماس از طرف جان رتکلیف، رئیس سازمان سیا، بود. او گفت: «شاید مشکلی پیش آمده باشد.» الکساندر وینیک، متهم روسی، از بازگشت به کشورش امتناع کرده بود؛ چون می‌ترسید در روسیه به قتل برسد. رتکلیف به ویتکاف گفت باید نگرانی این زندانی را به سازمان اطلاعات داخلی روسیه (FSB) اطلاع دهد — و هشدار داد که ممکن است مسکو روند تبادل را متوقف کند.
ویتکاف به راننده دستور داد با نهایت سرعت حرکت کند. هدفش این بود که هرچه زودتر به هواپیما برسد و به همراه مارک فوگل — که در سال ۲۰۲۱ به دلیل همراه داشتن ماری‌جوانای پزشکی در روسیه زندانی شده بود — حریم هوایی این کشور را ترک کند. اگر موفق به پرواز می‌شدند، دیگر فرصتی برای عقب‌نشینی کرملین باقی نمی‌ماند.
وقتی ویتکاف به هواپیما رسید، خود را به فوگل معرفی کرد و گفت که نماینده ویژه رئیس‌جمهور آمریکاست. اما هنوز امکان پرواز وجود نداشت؛ چون در مسکو و در سرمای فوریه بودند، هواپیما باید یخ‌زدایی می‌شد. ویتکاف با اضطراب تماشا می‌کرد که خدمه فرودگاه تنها بال چپ هواپیما را شست‌وشو می‌دهند. سپس ناگهان متوقف شدند.
او با نگرانی به همراهانش گفت: «می‌خوان فوگل رو از هواپیما پیاده کنن. عمداً فقط یک بال رو یخ‌زدایی کردن.

» اما در نهایت مشخص شد که مشکل تنها یک اختلال فنی در دستگاه یخ‌زدایی بوده است. خدمه کار بال دیگر را هم به پایان رساندند و مجوز پرواز صادر شد — برای جت اختصاصی گلف‌استریم ویتکاف که در سفرهای بین‌المللی‌اش از آن استفاده می‌کند.
هنگامی که بازگشتند، آسمان واشنگتن در حال بارش برف بود.
استیو ویتکاف به من گفت: «همراهی مارک فوگل در پرواز من، یکی از بزرگ‌ترین نعمت‌های زندگی‌ام بود.»

از منظر ژئوپولیتیکی، این تبادل زندانی مسیری برای ایجاد ارتباط مستقیم میان ویتکاف و ولادیمیر پوتین گشود — آن‌ هم در زمانی که ترامپ به‌دنبال توافقی برای پایان دادن به جنگ روسیه و اوکراین و بازتنظیم کلی روابط با کرملین است. بازگشت فوگل در واقع آزمونی بود برای کریل دیمیتریِف، رئیس صندوق ثروت ملی روسیه؛ دیمیتریِف که خود را به‌عنوان کانال غیررسمی ارتباط با رئیس‌جمهور روسیه معرفی کرده بود، باید ثابت می‌کرد که نفوذ کافی بر پوتین دارد تا آزادی یک گروگان آمریکایی را ممکن سازد. او این مأموریت را با موفقیت انجام داد، و ویتکاف در ادامه سه بار دیگر با پوتین دیدار کرد.
نکته قابل توجه این بود که تمام این دیدارها بدون همراهی دیپلمات‌های رسمی، بدون یادداشت‌بردار، و حتی بدون مترجم برگزار شد. این شرایط از سوی پوتین تعیین شده بود و ترامپ نیز با پذیرش آن‌ها از سوی ویتکاف موافقت کرده بود.

ویتکاف نگرش ترامپ را این‌گونه توصیف کرد: «او می‌خواست از سفر من اطلاعات دست‌اول به‌دست بیاورد. به من اعتماد داشت که گزارشی دقیق و واقع‌گرایانه به او ارائه دهم. وقتی می‌گویم گزارش خوب، منظورم گزارشی تحریف‌شده یا جانبدارانه نیست، بلکه توصیفی دقیق از آنچه اتفاق افتاده تا بتواند تصمیم‌گیری درستی انجام دهد.»
او ادامه داد: «نقش من این بود که تقریباً مثل یک مأمور اطلاعاتی فعال برای رئیس‌جمهور عمل کنم — البته نه به‌صورت پنهانی یا مخفیانه.»

ویتکاف در گفت‌وگوهای‌مان اذعان کرد که دستیابی به توافقی برای پایان دادن به جنگ سه‌ساله — جنگی که ترامپ وعده داده بود در نخستین روز دوره دوم ریاست‌جمهوری‌اش آن را خاتمه خواهد داد — همچنان دور از دسترس است. او در این بن‌بست، مسکو و کی‌یف را به یک اندازه مقصر دانست و صریح گفت: «پنجاه پنجاه.»
تحت فشار واشنگتن، ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، پذیرفته است با نمایندگان کرملین در استانبول دیدار مستقیم داشته باشد؛ دیداری چهره‌به‌چهره که رهبران اروپایی با آن مخالف بودند و پیش از آن، خواستار برقراری آتش‌بس شده بودند. اگر این مذاکرات برگزار شود، احتمال حضور ویتکاف در آن بسیار زیاد است.
وضعیت همچنان سیال و ناپایدار است، اما در حال حاضر چنین می‌نماید: واشنگتن تلاش دارد دو طرف را به‌سمت توافقی سوق دهد که بر اساس آن، چند منطقه شرقی اوکراین میان آن‌ها تقسیم شود. مطابق این طرح، مسکو کنترل کریمه — که در سال ۲۰۱۴ به‌طور غیرقانونی ضمیمه خاک خود کرد — به همراه مناطق لوهانسک و دونتسک را حفظ خواهد کرد، اما در مقابل، از مناطق خارکیف و زاپوریژیا عقب‌نشینی کرده و آن‌ها را به اوکراین واگذار می‌کند.
مقامات آمریکایی دلایل محکمی دارند که باور کنند می‌توانند مسکو را به پذیرش چنین توافقی متقاعد سازند — چراکه این طرح شباهت زیادی به پیشنهادی دارد که پیش‌تر خود پوتین ارائه کرده بود.
استیو ویتکاف با وجود دعوت‌های مکرر تاکنون به کی‌یف سفر نکرده است؛ تصمیمی که به گفته مقامات آمریکایی، بیشتر ناشی از دشواری‌های لجستیکی سفر به اوکراین و همچنین دسترسی ویتکاف به تصاویر ماهواره‌ای برای بررسی خسارت‌ها بوده است. با این حال، غیبت او برای بسیاری از کارشناسان باسابقه مسائل روسیه، از جمله مایکل مک‌فول، سفیر پیشین آمریکا در مسکو، قابل توجیه نیست. مک‌فول می‌گوید: «فرستاده‌ای که با پوتین گفت‌وگو می‌کند، باید با زلنسکی هم دیدار کند. به همین دلیل به آن می‌گویند دیپلماسی پاندولی (رفت و برگشتی).»
کیت کلگ، مشاور مایک پنس در دوران معاونت ریاست‌جمهوری، در ابتدا به‌عنوان فرستاده ویژه برای مذاکرات میان اوکراین و روسیه معرفی شده بود، اما اکنون فقط مسئول پیگیری بخش اوکراین در این مذاکرات است.

 

ویتکاف و مذاکرات هسته‌ای با ایران

در حالی‌که تلاش‌ها برای دستیابی به صلح میان روسیه و اوکراین تاکنون طبق انتظار پیش نرفته، ویتکاف نسبت به مذاکرات هسته‌ای با ایران خوش‌بین‌تر است. او به من گفت: «شاید به توافق با ایران نزدیک باشیم. چیزی که پیچیده‌ترین به نظر می‌رسد، ممکن است محتمل‌ترین گزینه باشد.»
با این حال، تردیدهایی جدی وجود دارد؛ تردیدهایی که از سوی برخی مقامات کنونی و پیشین آمریکا و اسرائیل، از جمله یکی از دیپلمات‌های ارشد همسو با ترامپ در منطقه مطرح شده است.
منتقدان رویکرد ویتکاف را ساده‌انگارانه می‌دانند — وندی شرمن، که در دولت اوباما به‌عنوان مذاکره‌کننده ارشد توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ فعالیت داشت و بعدها در دولت بایدن معاون وزیر خارجه شد، این انتقاد را چنین خلاصه می‌کند:
او درباره عباس عراقچی، وزیر خارجه جدید ایران، گفت: «عراقچی بر همه جوانب این پرونده مسلط است و زبان انگلیسی را بی‌نقص صحبت می‌کند. اگر در بالاترین سطح نباشید، او خیلی راحت دورتان می‌زند.»
شرمن درباره ویتکاف اظهار داشت: «او فراتر از توانش وارد این میدان شده است. این‌که کسی تنهایی با پوتین ملاقات کند، چه نشانه‌ای از هوشمندی است؟» و افزود: «من طرفدار دیدگاه‌های نو هستم، اما مذاکره درباره یک معامله تجاری زمین تا آسمان با مذاکره با ایران تفاوت دارد.»
استیو ویتکاف با اطمینان تأکید می‌کند که ایران در آستانه امتیازاتی تاریخی قرار دارد. با این حال، تجربه سال‌ها فعالیت در حوزه املاک به او آموخته که واشنگتن نیز ناچار به دادن امتیازات است. در نقش تازه‌اش به‌عنوان مذاکره‌کننده، او معتقد است که اصول کسب‌وکار، در تمام مراحل مذاکره قابل کاربردند.
او توضیح داد: «توافق یعنی اینکه بتوانی راهی پیدا کنی که هر دو طرف احساس برابری و توازن داشته باشند. بخش بزرگی از ماجرا این است که بفهمی هر طرف چه می‌خواهد و چطور می‌توانی هر دو را پای میز مذاکره بنشانی. بعد از آن، باید تلاش کنی اختلاف‌ها را گام‌به‌گام کاهش دهی. من تمام عمرم همین کار را کرده‌ام.»
با این حال، گاهی دقیقاً مشخص نیست که ویتکاف به دنبال چه نوع توافقی است. این مسئله به‌ویژه در مراحل ابتدایی مذاکرات با ایران نمایان شد. او ابتدا پیشنهاد کرد که آمریکا غنی‌سازی محدود اورانیوم را برای تهران بپذیرد — موضوعی که ایران آن را «غیرقابل مذاکره» خوانده بود. اما اندکی بعد، موضع خود را تغییر داد و گفت هرگونه توافق باید شامل خلع کامل سلاح هسته‌ای باشد.
با وجود تردید نسبت به پذیرش شرایط واشنگتن از سوی تهران، یکی از مقامات ارشد اسرائیل با تحسین از ویتکاف یاد کرد و گفت: «اگر کسی بتواند به توافق برسد، آن شخص ویتکاف است.»

 

متحدان آمریکا از ویتکاف چه می‌گویند؟

با گروهی گسترده از مقامات کشورهای هم‌پیمان گفت‌وگو کردم؛ افرادی که در انتخاب کلماتشان نهایت دقت را داشتند. آن‌ها استیو ویتکاف را فردی خوش‌برخورد، پرانرژی و پیگیر توصیف می‌کردند. به گفته آن‌ها، رابطه نزدیک او با رئیس‌جمهور برایش یک امتیاز محسوب می‌شود، چراکه طرف‌های مقابل این تصور را دارند که ویتکاف مستقیماً از جانب رئیس‌جمهور آمریکا سخن می‌گوید.
با این حال، تیم بسیار کوچک او برای بسیاری از آن‌ها جای تعجب دارد، چراکه این موضوع هماهنگی‌های دیپلماتیک را دشوارتر می‌کند. همچنین برخی اظهارنظرهای عمومی او درباره ولادیمیر پوتین، موجب نگرانی برخی مقامات شده است. یکی از مقامات ارشد اروپایی در این‌باره به من گفت: «لازم نیست او متخصص تاریخ یا روابط بین‌الملل باشد، اما به نظر نمی‌رسد دقیقاً بداند پوتین به‌دنبال چیست یا چطور عمل می‌کند.»

 

مرزبندی ویتکاف با اسطوره‌های دیپلماسی آمریکا؛ انتقاد تند از کیسینجر و نگاه متفاوت به جایگاه تاریخی خود

از ویتکاف پرسیدم آیا تاکنون به جایگاهش در تاریخ فکر کرده؟ به اینکه پیش از او چهره‌هایی چون هنری کیسینجر، جیمز بیکر و ریچارد هالبروک تلاش کرده‌اند تا مسائل مشابهی را حل کنند؟ او پاسخ داد که تحت‌تأثیر کیسینجر قرار نگرفته است. گفت: «مطالب زیادی درباره هنری کیسینجر دیدم و خواندم.» یکی از مواردی که توجهش را جلب کرده بود، این بود که کیسینجر، در جایگاه مشاور امنیت ملی، نیکسون را متقاعد کرده بود که جنگ ویتنام را پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۹۷۲ به پایان نرساند؛ چون ادامه جنگ می‌توانست برگ برنده‌ای برای پیروزی در انتخابات باشد. ویتکاف با لحنی آمیخته به انزجار گفت: «این یک خیانت بود.»

از ویتکاف پرسیدم چه چیزی در کار دولتی‌اش بیش از همه او را شگفت‌زده کرده است. بی‌درنگ پاسخ داد: «رسانه‌ها.»
هفته گذشته، روزنامه نیویورک پست، از نشریات زرد تحت مالکیت روپرت مرداک با انتشار گزارشی تند، عملکرد ویتکاف را به‌شدت زیر سؤال برده و اشاره کرده بود که او از عهده مسئولیتش برنمی‌آید. ویتکاف به من گفت که این انتقادات را شخصاً جدی می‌گیرد. او گفت: «نمی‌خواهم مادرم چیزی بخواند که نسبت به من بی‌رحمانه باشد.»

 

تمجید مقامات ارشد کاخ سفید از ویتکاف

تصویر عمومی ویتکاف برای کاخ سفید نیز موضوعی با اهمیت بالاست. این موضوع زمانی برایم آشکار شد که نگارش این گزارش را آغاز کردم و به‌صورت پیش‌بینی‌نشده، چندین مقام ارشد دولت به تمجید از او پرداختند. یکی از سخنگویان کاخ سفید بیانیه‌ای از معاون رئیس‌جمهور، جی. دی.ونس، برایم ارسال کرد که در بخشی از آن آمده بود: «منتقدان ویتکاف هیچ شناختی از او ندارند و فقط به این دلیل به او حمله می‌کنند که برخلاف بسیاری از دیپلمات‌ها، او واقعاً در خدمت مردم آمریکاست.»
کاخ سفید همچنین بیانیه‌ای از مارکو روبیو منتشر کرد؛ کسی که به‌عنوان وزیر امور خارجه، به‌طور سنتی مسئول هدایت مذاکرات دیپلماتیک حساس برای واشنگتن است — نقشی که اکنون استیو ویتکاف برعهده دارد. روبیو در این بیانیه گفت: «میان من و استیو رابطه کاری محکمی وجود دارد که بر پایه احترام متقابل و تعهد مشترک به پیشبرد دستور کار سیاست خارجی رئیس‌جمهور ترامپ شکل گرفته است.»
ویتکاف نیز با تمجید متقابل از روبیو، به من گفت: «رابطه من با مارکو فوق‌العاده است.»

با این حال، مهم‌ترین رابطه برای ویتکاف، رابطه‌اش با خود رئیس‌جمهور است — کسی که نه‌تنها درباره مسائل ژئوپلیتیکی مرتبط با حوزه مسئولیت او، بلکه در موضوعات گسترده‌تری با او مشورت می‌کند. آن‌ها درباره سیاست، تعرفه‌ها، و حتی گلف صحبت می‌کنند. یکی از پسران ویتکاف، زک، با پسران ترامپ در یک شرکت رمزارزی به نام World Liberty Financial  همکاری دارد؛ شرکتی که عمدتاً در مالکیت یکی از نهادهای وابسته به خانواده ترامپ است. ویتکاف از بنیان‌گذاران این شرکت بوده، اما به من گفت که اکنون «هیچ نقشی» در آن ندارد. او همچنین افزود که در حال انجام مراحل قانونی با دفتر اخلاق دولت فدرال (OGE) و تکمیل مدارک لازم برای خروج کامل از فعالیت‌های تجاری‌اش است.

 

دلبستگی ویتکاف به نقش دیپلماتیک جدید

وقتی از او پرسیدم تا چه زمانی قصد دارد در این نقش باقی بماند، پاسخی قطعی نداشت — اما مشخص بود که فعلاً قصد کناره‌گیری ندارد. به‌جز انتقادهای رسانه‌ای، بیش از هر چیز، چیزی که او را شگفت‌زده کرده، میزان علاقه‌اش به ایفای این نقش پرریسک در عرصه جهانی است. با لبخند گفت: «واقعاً نمی‌تونم ازش دل بکنم. البته بعضی وقت‌ها غر می‌زنم، به دوست‌دخترم می‌گم: “خدای من، بیا یه قایق بخریم و از همه چی دور بشیم.” ولی راستش، اون حرف‌ها رو از ته دل نمی‌زنم. این کار واقعاً ارزشمنده.»

در حالی‌که مشغول تهیه این گزارش بودم، استیو ویتکاف به‌عنوان سخنران اصلی در مراسم روز استقلال اسرائیل حضور یافت؛ مراسمی که در اقامتگاه سفیر اسرائیل برگزار شده بود. با ورود او به این عمارت مجلل یازده‌اتاق‌خوابه، جمعی از مقامات ارشد، از جمله اعضای کابینه، نمایندگان کنگره و خاخام اعظم اوکراین، در تلاش بودند تا توجهش را جلب کنند.
از آنجا که همان روز پیش از مراسم، در دفترش با او گفت‌وگو کرده بودم و قرار بود فردای آن روز نیز بار دیگر ملاقات کنیم، تصمیم گرفتم در طول مراسم مزاحمش نشوم. اما وقتی برای خوش‌آمدگویی با او دست دادم، با لبخند گفت که به‌تازگی دعوت شده تا پیش از بازگشت به خاورمیانه، گزارشی برای جمعی از سفرای سازمان ملل در نیویورک ارائه دهد.
سپس به من نزدیک شد و با لحنی آرام در گوشم گفت: «ما واقعاً می‌دونیم داریم چیکار می‌کنیم.»

منبع: Atlantic

گزارش خطا

ارسال نظر