سفیر اسبق ایران در آفریقای جنوبی می گوید: از هر منظری که به رخدادهای شنبه مسقط تا شنبه رم نگریسته شود باید اذعان کرد که روند مذاکرات مثبت و به قول عراقچی رو به جلو است، لذا به عنوان تحلیلگری که از دور دستی بر آتش دارد به مذاکرات خوشبینم.
جاوید قرباناوغلی، طی یادداشتی با عنوان«غلبه دیپلماسی بر نظامیگری» نوشت:
۱- از هر منظری که به رخدادهای شنبه مسقط تا شنبه رم نگریسته شود باید اذعان کرد که روند مذاکرات مثبت و به قول عراقچی رو به جلو است، لذا به عنوان تحلیلگری که از دور دستی بر آتش دارد به مذاکرات خوشبینم. هر چند در دنیای سیاست، خوشبینی و بدبینی فینفسه فاقد ارزش است، چراکه سیاست تابع شرایط است و شرایط میتواند با نقشآفرینیهای مخرب به سرعت تغییر کند. اما اگر چارهای جز اینکه براساس واقعیات بیرونی روندها را تحلیل کنیم، روند مذاکرات به گونهای دور از انتظار امیدوارکننده است. استقبال جامعه جهانی، کشورهای منطقه و از اینها مهمتر واکنش و بازار در داخل محک خوبی برای تحلیل، ارزیابی و نتیجهگیری است.
ارزیابی عراقچی پس از نشست رم و اعلام «مثبت و رو به جلو» گفتوگوها، توافق بر ورود به مباحث کارشناسی (فنی) در روز چهارشنبه و نشست سوم هیاتهای عال رتبه در مسقط جملگی نمایانگر غلبه دیپلماسی بر نظامیگری است و ترجیح مذاکره بر موشک و پهپاد و رزم ناو. ارزیابی عراقچی از «خوشبینی محتاطانه» کاملا قابل درک است که باتوجه به مسوولیت سنگین و دشواری مسیر باید مراقب بوده و سخنی نگوید که بعدها با مشکل پاسخگویی رو به رو شود.
۲- جو حاکم بر دو دور نشست در مسقط و رم و تفاهمات اولیه را نمیتوان حاصل گفتوگوها دانست. روشن است که تفاهم سیاسی نانوشتهای بین ایران و امریکا شکل گرفته. منطق این تفاهم نیاز هر دو طرف برای حل مشکلات از طریق مذاکره و دیپلماسی است. باید این تحول را به فال نیک گرفت و از آن استقبال کرد. ترامپ در همان سخنرانی اولیه بعد از پیروزی خود در انتخابات اعلام کرد در پی پایان دادن به جنگها و برقراری صلح در جهان است. این ادعا با هر انگیرهای باشد نمایانگر رویکرد رییسجمهور بزرگترین قدرت اقتصادی و نظامی در سیاست جهانی است. گفتهاند هدف او دستیابی به جایزه صلح نوبل است.
نمی دانم این ادعا تا چه اندازه مقرون به صحت است. برخی دیگر اهمیت و اولویت اقتصاد در افکار ترامپ را دلیل رویکرد او ذکر میکنند. بدون نیتخوانی افکار ترامپ، تحلیل رفتار تحقیرآمیز او با نتانیاهو رویداد مهمی بود که نمیتوان آن را نادیده گرفت. روشن است که نتانیاهو اینبار نیز با هدف سوار شدن بر تحولات، تاثیرگذاری بر ذهن ترامپ و ترغیب وی به گزینه نظامی عازم واشنگتن شد. فراموش نکردهایم که در تصمیم نهایی ترامپ برای خروج از برجام سفر نتانیاهو و ارایه اسناد به سرفت رفته از ایران نقش تعیینکنندهای داشت. اما اینبار و برخلاف آنچه که نخستوزیر کودککش اسراییل انتظار داشت، ترامپ در مقابل چشمان بهتزده وی، اعلام کرد روز شنبه با ایران در سطح بالا و مستقیم مذاکره خواهیم کرد. شاید گمانهزنی درستتر در تحلیل رویکرد امریکا درباره حل معضل هستهای ایران، تمرکز ترامپ و هسته اصلی قدرت امریکا (Deep State) به تهدیدی است که از سوی چین احساس میکنند و اینکه برای استفاده از تمام ظرفیت در این مواجهه از شر مشکلات دیگر خلاص شوند.
۳- به نظرم رویکرد ترامپ به ایران با هر انگیزهای باشد باید آن را به فال نیک گرفت. به شخصه کنکاش در گذشته و گمانهزنیهای مبتنی بر انگیزه در تغییر رویکردها را آفتی میدانم که حاصلی جز اتلاف وقت و تاثیر منفی بر روند مذاکرات ندارد. برخلاف مذاکرات منتهی به برجام که مخالفان متعددی حتی در میان همسایگان، در حال حاضر تنها مخالف قطعی مذاکرات و طرفدار قطعی جنگ اسراییل و نتانیاهوست. اسراییل سالهاست به دنبال وارد کردن امریکا به جنگ با ایران است، زیرا مطمئن است به تنهایی نمیتواند جنگ با ایران را مدیریت کند. در این طرف نیز تغییر رویکردها کاملا مشهود است. در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ، شینزو آبه نخستوزیر فقید ژاپن حامل نامه وی بود، رهبری حتی نامه را لایق پاسخ دهی ندانست. اما اکنون رهبری نامه را میپذیرد، به نامه پاسخ میدهد و بهرغم حجم سنگین مخالفتها ولو از سوی گروهی کوچک و اندک در کشور با مذاکرات موافقت میکند. این امر نمایانگر تغییر معناداری در رویکرد ایران است که قطعا مردم از آن خوشحالند و استقبال میکنند. نادیده گرفتن این تحول مثبت و گمانهزنی درباره انگیزهها و اهداف به دور از عقلانیت سیاسی است.
۴- احتیاط شرط عقل گفته درستی است که همواره باید آن را نصبالعین قرار داد. من احتیاط در مذاکرات اخیر را در «واقعبینی و هوشمندی» از عناصر اصلی احتیاط تفسیر میکنم. واقعبینی داشتن ارزیابی درست از شرایط مذاکره و هدایت آن در مسیری است که با ظرافت موانع از سر راه برداشته شده و توافقی مرضیالطرفین را رقم زند. ماندلا اعتقاد داشت رهبران با دشمنان مصالحه میکنند، مصالحه با دوست فاقد ارزش و اساسا بیمعنی است. مثال قریب به ذهن این سخن سیاستمدار پرآوازه دوران جدید را من در فعل رسول مکرم اسلام(ص) در صلح حدیبیه و اقدام امام حسن مجتبی(ع) را در صلح با معاویه میدانم. هوشمندی مقوله دیگر و شرط کافی برای مصالحهای شرافتمندانه و تضمینکننده مصالح کشور است. در همین راستا نکته مهمی که نباید از آن غفلت کرد، ترکیب تیم مذاکرهکننده ایران است. اینکه پرونده هستهای به جایگاه اصلی خود برگشته و مسوول مذاکرات، وزارت امور خارجه است امری مهم و به صلاح کشور است. اما واقعیت این است که با توجه به تجربه برجام و نکاتی که آقایان ظریف، تختروانچی و دیگر اعضای شکلگیری برجام تعریف میکنند، تیم امریکا، یک تیم مجهز با کارشناسان متعدد مسلط به امور فنی، هستهای و تحریمها بودهاند. اینبار نیز همانطور است. تیم امریکایی روی هر کلمه و هر واژه کار میکنند و بنابراین، اکنون با توجه به اینکه آقای ظریف دیگر در تیم حضور ندارند. تیم فعلی با اینکه بهترین است، در مذاکرات برجام عراقچی و روانچی حضور داشتند. فضای بینالمللی را میشناسند، از قدرت مانور قابل قبولی برخوردارند با این حال ضروری است تدابیر لازم برای استفاده از همه ظرفیت کارشناسی بدون درنظر گرفتن ملاحظات سیاسی و جناحی استفاده شود. لازم است عراقچی از همه ظرفیتهای سیاسی کشور بدون درنظر گرفتن ملاحظات داخلی برای به ثمر رساندن مذاکرات استفاده کند. این افراد میتوانند حقوقدان، استاد دانشگاه، اقتصاددان و... باشند.
۵- مطلوب کشور در مذاکرات جاری با توجه به تجربه برجام و کارشکنیهایی که انجام شد، باید دستیابی به «توافق جامع» باشد. من نمیدانم طرف امریکایی به دنبال چه چیزی است. ما اشکال متنوع و متعددی از تحریمها و مشکلات را با امریکا داریم. تحریمهای اولیه و ثانویه تفاوتهای ساختاری با یکدیگر دارند و حل تحریمهای اولیه، نسبت به تحریمهای ثانویه دشوارتر است. ما باید در پیششرطها لزوم لغو تحریمهای اولیه و ثانویه را بگذاریم. ما به ازای این لغو تحریمها چیست؟ نمیدانم. اما خوشبختانه ما به ازای این موضوع جمع کردن کل توانمندی هستهای ایران یا برآورده کردن خواست نتانیاهو (سناریوی لیبی) نیست و مدل لیبی برای ایران خواب آشفته نتانیاهوست که رخ نخواهد داد. امریکا از زبان مذاکرهکننده خود غنیسازی ۳، ۶۷ دهم را پذیرفته. این مقدار غنیسازی نرم طبیعی فعالیت صلحآمیز و پذیرفته شده هستهای است. ما هم پذیرفتیم که در پی تسلیحاتی کردن صنعت هستهای خود نیستیم و به سوی آن نیز نخواهیم رفت و فعالیت صلحآمیز خواهیم داشت. بنابراین هدف ما باید توافق جامع باشد و روی جزییات با دقت متمرکز شویم. در حال حاضر در بهترین شرایط برای توافق قرار داریم و هیچ کس به جز ترامپ نمیتواند این کار را انجام دهد. ترامپ هم جسارت و هم توانمندی این کار را دارد و هم ابزارهای قانونی این مهم را در دست دارد. دست ترامپ در کنگره نیز باز است و میتواند باتوجه به برخورداری اکثریت در کنگره علاوه بر اینکه مانعی برای توافق با ایران ندارد، میتواند آن را به صورت معاهده (Treaty) در سنا به تصویب برساند تا رییسجمهور بعدی نتواند به این توافق آسیب بزند. بنابراین هدفگذاری ما باید بر توافق جامع متمرکز شود. اصلا دیپلماسی یعنی چانهزنی برای رسیدن به تعادل بین مطالبات طرفین. امیدوارم تیم سیاست خارجی ما در این مسیر موفق باشد و توافق جامعی را به مردم ایران هدیه دهد.