یک تحلیلگر مسائل سیاسی می گوید: آمریکا فقط در رابطه با ایران نیست که دچار سردرگمی و تناقضگویی شده است؛ بلکه درباره صلح میان روسیه و اوکراین یا رابطه با اتحادیه اروپا هم این تناقضها وجود دارد. آمریکا در چند جبهه بهطور همزمان درگیر است و باید در این نظم جدید جهانی، جایگاه خود را بازتعریف کند.
ناصر ایمانی، گفت: حداقل تفاهمی که حاصل شده، این است که مذاکرات فنی از روز چهارشنبه آغاز شود؛ یعنی جلسهای در سطح کارشناسی برگزار خواهد شد. اگر مذاکرات جلسه دوم بینتیجه میماند، احتمالا اعلام میکردند که دور بعدی مذاکرات شنبه آینده خواهد بود اما اینکه مذاکرات فنی آغاز میشود، نشاندهنده توافقی است که بر سر ورود به مرحله فنی حاصل شده و این یعنی امکان پیشرفت وجود دارد. در واقع، مذاکرات از سطح سیاسی به سطح فنی انتقال یافته است و بررسی فنی میتواند صرفا مربوط به غنیسازی نباشد و شامل تحریمهای بانکی، نفتی و بیمهای نیز شود یا این موارد ممکن است در مراحل بعدی مطرح شوند.
او ادامه داد: در هیئت حاکمه جدید آمریکا، درباره مسائل بینالمللی و به ویژه ایران، اتفاقنظر وجود ندارد. وزیر امور خارجه، رئیس سازمان سیا و دیگر بازیگران عرصه سیاست خارجی در آمریکا هر یک نظرات خاص خود را دارند و حتی شخص ترامپ نیز دیدگاه متفاوتی دارد. بخشی از تناقضگوییها ناشی از همین اختلاف نظرهاست. مشکل میان ایران و آمریکا، ریشهدار و عمیق است. حتی اگر مذاکرات صرفا بر موضوع هستهای متمرکز باشد، آمریکا ایران را صرفا کشوری بدون سلاح هستهای نمیبیند، بلکه کشوری میداند که در منطقه توازن قدرت ایجاد کرده است.
نکته دوم اینکه آمریکا در سطح جهانی در شرایط پیچیدهای قرار دارد و از دید آمریکا ایران یکی از حلقههای پازل این وضعیت پیچیده است. از یکسو روابط آمریکا با روسیه و چین مطرح است، از سوی دیگر روابطش با اروپا و نیز کشورهای عربی و مسئله رژیم صهیونیستی. همچنین وضعیت اقتصادی داخلی آمریکا هم با وضکل روبهرو است که باعث شده آمریکا وارد جنگ تعرفهای شود. بدون تحلیل چرایی آغاز این جنگ تجاری، نمیتوان درک دقیقی از سیاستهای آمریکا داشت.
این تحلیلگر مسائل سیاسی همچنین بیان کرد: آمریکا همزمان چند سناریو را دنبال میکند و سعی دارد دیگر معادلات را نیز در چارچوب همین سناریوها حل کند؛ از جمله جنگ اوکراین، روابط با اتحادیه اروپا و روسیه، رقابت اقتصادی با چین، مسئله رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی. در این میان، ایران نیز بهعنوان یک قدرت در مقابل آمریکا تلقی میشود. همه اینها در کنار هم و در شرایط اقتصادی دشوار آمریکا باید مدیریت شوند؛ به همین دلیل آمریکا به دنبال تنظیم واکنشهای مناسب در هر مقطع است و مسیر مذاکرات با ایران نیز در همین چارچوب بررسی میشود. ماجرا فقط به روابط دوجانبه ایران و آمریکا یا دشمنی چند دههای محدود نمیشود. مسئله، بخشی از تحولات جهانی و نظم جدیدی است که در حال شکلگیری است و ایران یکی از اجزای مهم آن به شمار میرود. آمریکا فقط در رابطه با ایران نیست که دچار سردرگمی و تناقضگویی شده است؛ بلکه درباره صلح میان روسیه و اوکراین یا رابطه با اتحادیه اروپا هم این تناقضها وجود دارد. آمریکا در چند جبهه بهطور همزمان درگیر است و باید در این نظم جدید جهانی، جایگاه خود را بازتعریف کند.
ایمانی در پایان گفت: جهان امروز دیگر مانند ده سال پیش و زمان امضای برجام نیست؛ شرایط تغییر کرده و ایران واقعا به مسئلهای مهم و تأثیرگذار بدل شده است. اگر موضوع ایران به نتیجه قابل قبولی برسد، حل سایر مسائل برای آمریکا آسانتر خواهد شد. آمریکاییها تمایل دارند در این دور از مذاکرات، حتی به یک توافق حداقلی برسند تا از وضعیت فعلی یعنی دشمنی کامل، اندکی فاصله بگیرند و روابط آرامتری میان دو کشور ایجاد شود. با توجه به قرائن، از جمله نامه ترامپ به رهبر انقلاب، موافقت با مذاکره غیرمستقیم، و اعزام نماینده ویژه رئیسجمهور آمریکت به مذاکرات، بهنظر میرسد آمریکا خواهان کاهش تنشهاست؛ مگر آنکه رخدادهای غیرمنتظرهای پیش آید یا لابی صهیونیستی بتواند تأثیرگذار باشد. این نکته نیز گفتنی است که مذاکرات ایران و آمریکا ممکن چند ماه طول بکشد اما در مجموع اراده آمریکا کاهش تنش است.