اعتماد نوشت: عراقچی در کتابش به نام «ایران تایشی» نوشته است: اختلافات میان علی لاریجانی و محمود احمدینژاد در این دوران، موجب شد تا فشار زیادی به او وارد شود.
روزنامه اعتماد نوشت: با اعلام خبر آغاز مذاکرات غیرمستقیم بین ایران و امریکا نام عباس عراقچی بیش از پیش در صدر اخبار قرار گرفته است. اگرچه به عنوان وزیر امور خارجه دولت چهاردهم عراقچی به خودی خود در مرکز توجه قرار داشت اما حالا او راسا در مذاکرات غیرمستقیم با امریکا در عمان حضور پیدا میکند.
عراقچی سابقهای طولانی در زمین مذاکرات جمهوری اسلامی دارد، حتی طولانیتر از محمدجواد ظریف با این وجود مثل خود ظریف مذاکرات برجام نام عباس عراقچی را بر سر زبانها انداخت. نامی که در امضای ظریف در سند برجام درج شده است، وقتی ظریف به عنوان وزیر امور خارجه دولت یازدهم نام دو معاون خود را ذیل امضایش درج کرد و نوشت: مخلص عباسآقا و آقامجید. همان روزهای منتهی به توافق برجام بود که عراقچی در گفتوگویی گفت یک گروه سه نفره با ظریف و تختروانچی دارند که مطالب مربوط به خودشان و مذاکرات را در آن قرار میدهند: «من و آقای ظریف و آقای تختروانچی در آن هستیم. برخی اخباری که ویژه است و لازم است آن دو نفر دیگر هم بدانند هر کسی در گروه قرار میدهد تا دیگران هم در جریان قرار بگیرند. بعضی وقتها هم عکسها و جوکها و مطالبی که مربوط به خودمان است را میگذاریم! غیر از آن فقط اینستاگرام است.»
عراقچی هم سبقه سپاهی دارد و هم وزارت خارجه. خودش در گفتوگویی روایت کرده که با پیوستن به وزارت امور خارجه در سال 1367 از سپاه قدس بیرون آمده است اما همواره به آن دوران افتخار کرده و میگوید «لباسهای آن دوران را هنوز نگه داشتهام.»
در خرداد ۱۳۹۵ سخنان جواد منصوری، یکی از نخستین فرماندهان سپاه پاسداران و سفیر اسبق ایران در چین، درباره ارتباط آقای عراقچی با نیروی قدس سپاه پاسداران خبرساز شد. منصوری در مصاحبه با مجله «رمز عبور» گفته بود که عباس عراقچی و تعدادی دیگر از دیپلماتهای ایرانی عضو نیروی قدس سپاه پاسداران هستند. او در پاسخ به مصاحبهکننده که پرسیده بود «بعضیها از جمله آقای عراقچی سابقه نیروی قدس را دارند و نیروی قدس آنها را به وزارت خارجه معرفی کرده است» پاسخ داده بود آنها «اصلا عضو آنجا هستند.» بعد از انتشار این مصاحبه، خبرگزاری ایرنا گزارشی به نقل از یک «منبع آگاه» در وزارت امور خارجه منتشر کرد و این منبع نیز عضویت عراقچی در نیروی قدس را تکذیب کرد. این منبع که نامش فاش نشد، سخنان آقای منصوری را «بیاساس و خلاف واقعیت» خواند. سال ۱۳۹۴ در مصاحبهای با هفتهنامه «پنجره» گفت: «پس از سال ۱۳۶۸ که وارد وزارت خارجه شدم، رسما از سپاه جدا شدم اما قلبا خیر، یعنی قلبم هنوز آنجاست. لباسهای مقدس آن زمانها را هم هنوز خیلی خوب نگه داشتهام.»
او دارای کارشناسی روابط بینالملل از دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه، کارشناسی ارشد علوم سیاسی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی و همچنین دکترای اندیشههای سیاسی از دانشگاه کنت است. عراقچی از اعضای سپاه پاسداران در جنگ ایران و عراق بود و فعالیت شغلی خود را از سال ۱۳۶۷ در وزارت امور خارجه ایران آغاز کرد. او در فاصله سالهای ۱۳۷۸ تا سال ۱۳۸۲ به عنوان سفیر ایران در فنلاند و از سال ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۰ به عنوان سفیر ایران در ژاپن فعالیت میکرد. در سال ۱۳۹۲ برای یک دوره ۴ ماهه در دولت دهم سرپرست سخنگوی وزارت امور خارجه بود و از سال ۱۳۹۲ تا سال ۱۳۹۶ نیز سمت معاون حقوقی و بینالملل وزیر امور خارجه را برعهده داشت و از اعضای تیم مذاکرهکننده هستهای ایران با گروه ۱+۵ بود. او در پی تغییر ساختار این وزارتخانه، از ۲۷ دی ۱۳۹۶ تا ۲۳ شهریور ۱۴۰۰ سمت معاون سیاسی وزیر امور خارجه را برعهده داشت و در زمان دولت سیزدهم مثل بسیاری دیگر از چهرههای وزارت امور خارجه دولت حسن روحانی به حاشیه رفت. با این وجود به عنوان مشاور عالی وزیر امور خارجه، عضو انجمن ملی دیپلماسی و البته دبیر شورای راهبردی روابط خارجی فعالیت میکرد.
پسر خانواده تاجر که دیپلمات شد
عباس عراقچی متولد سال ۱۳۴۱ در تهران است و تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در منطقه پیچشمیران گذرانده است. سه خواهر و سه برادر دارد، اما به گفته خودش تنها برادری است که به دنبال تجارت نرفته و مسیر دیگری را برگزیده است.
عراقچی در گفتوگویی که در سال 1393 انجام داده درباره فضای خانواده خود گفته است: «در صنعت فرش دستباف هستند. پدربزرگ، عموها، پدر و برادرهایم در این صنعت بودند، تنها کسی که مسیر دیگری رفته، من هستم. دو برادر بزرگتر دارم هر دو در این حوزه جزو بازرگانان قدیمی و خوشنام هستند. یکی از برادرهایم عضو هیات رییسه اتحادیه صادرکنندگان و دیگری عضو اتحادیه فروشندگان است. برادر بزرگم قبلا عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی بود. ایشان کارت بازرگانیاش را 41 سال پیش گرفته است یعنی زمانی که من هنوز دبیرستان بودم، از این جهت عرض کردم که در این مدت شایع شد وابستگان مقامات آمدند کاندیدای اتاق بازرگانی شدند تا از اسم آن مقام سوءاستفاده کنند که این واقعا جفا در حق برادر بزرگ من است که نقش پدری هم نسبت به من دارد. 17سالم بود که پدرم فوت شد و او برای من پدری کرد. بنابراین من در سایه او هستم نه او در سایه من، حالا اینکه رای بیاورد یا نیاورد بحث دیگری است.» عباس عراقچی سال ۱۳۵۸ بعد از گرفتن دیپلم، به عضویت سپاه پاسداران در آمد و در پی حمله عراق به ایران برای شرکت در جنگ ایران و عراق، راهی جبهه شد. سال ۱۳۶۴ در آزمون ورودی دانشکده وزارت امور خارجه قبول شد و مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته علوم سیاسی از دانشگاه آزاد گرفت و در اواسط دهه ۱۳۷۰، مدرک دکترای علوم سیاسی خود را در دانشگاه کنت انگلستان دریافت کرد. عنوان پایاننامه دکترای آقای عراقچی «تحول مفهوم مشارکت سیاسی در اندیشه سیاسی اسلامی قرن بیستم» است. کارش را به عنوان کارشناس بخش بینالملل وزارت خارجه آغاز کرد و مدتی هم سرپرستی نمایندگی جمهوری اسلامی در سازمان کنفرانس اسلامی در شهر جده را برعهده داشت. بعد از آن به ریاست مرکز مطالعات خلیجفارس در موسسه مطالعات سیاسی و بینالملل منصوب شد. دوره اصلی کاری او به عنوان دیپلمات در سال ۱۳۷۸ آغاز شد که به عنوان سفیر ایران در فنلاند به هلسینکی رفت. او در این دوره همزمان سفیر آکردیته جمهوری اسلامی در کشور استونی هم بود. بعد از بازگشت به ایران در سال ۸۲، حدود یک سال رییس اداره اول اروپای غربی وزارت خارجه و بعد از آن رییس دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه بود تا اینکه در سال ۱۳۸۴ دولت محمد خاتمی جای خود را به محمود احمدینژاد داد، دورهای که عراقچی به معاونت حقوقی و بینالملل وزارت خارجه منصوب شد و دوران پرفراز و نشیبی را آغاز کرد.
دردسرهای دولت احمدینژاد برای عراقچی
جلب رضایت محمود احمدینژاد برای انتصاب فردی در معاونت حقوقی و بینالملل وزارت خارجه کار سادهای نبوده است اما براساس روایتی که خود عراقچی از این ماجرا دارد منوچهر متکی وزیر وقت امور خارجه بعد از گفتوگو با آقای عراقچی، پیشنهاد خود را از سرپرستی موقت به انتصاب دایم به معاونت حقوقی و بینالملل تغییر میدهد و عراقچی در آذر ۱۳۸۴ رسما این مقام را برعهده میگیرد. عراقچی در این شرایط به عنوان معاون حقوقی وزارت امور خارجه در عمل عضو تیم مذاکرهکننده نیز میشود و به میدان تنشهای بین علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی در آن زمان و محمود احمدینژاد رییسجمهور وقت میافتد. عراقچی در کتابش به نام «ایران تایشی» نوشته است: اختلافات میان علی لاریجانی و محمود احمدینژاد در این دوران، موجب شد تا فشار زیادی به او وارد شود. او فضای این شرایط را چنین روایت کرده است: «یک بار خاطرم هست که در پاسخ به ایرادات آقای متکی نسبت به برخی وجوه مذاکرات و خردهگیری نسبت به من، گفتم: آقای وزیر من بین اختلافات این دو بزرگوار دارم له میشوم. خواهش میکنم فکری بکنید.» براساس روایت عراقچی در این کتاب، بعد از کنار رفتن علی لاریجانی از دبیری شورای عالی امنیت ملی نظر احمدینژاد تغییر همه اعضای تیم مذاکرهکننده بوده است: «کنارهگیری آقای لاریجانی پایان داستان نبود. رییسجمهور احمدینژاد نظرش تغییر همه اعضای گروه مذاکرهکننده و کنار گذاشتن آنها بود. من به عنوان دیپلمات تربیت شده بودم که در سیاست داخلی ورود نداشته باشم و فقط منافع ملی و مصالح جمهوری اسلامی را در نظر بگیرم و به این اصل در تمام عمر کاری خود در وزارت امور خارجه پایبند بودهام. اما رییسجمهور نظر دیگری داشت، لذا باید کنار میرفتم، نه فقط از گروه مذاکراتی، که ایضا از سمت معاونت بینالملل وزارت امور خارجه. آقای احمدینژاد صراحتا به آقای متکی گفته بود عراقچی را کنار بگذار!» بعد از آن در مهر ماه ۱۳۸۶، عباس عراقچی پیشنهاد سفارت ایران در ژاپن را دریافت کرد که به نوشته خودش در آن زمان احساس خوبی درباره آن نداشته و به او حس بازیکنی را د اده که وسط بازی مربی او را بیدلیل یا به اشتباه از زمین بیرون میکشد. بعدها البته نظرش تغییر کرده است: «بعدا فهمیدم که اشتباه میکردم. ژاپن به یکی از بهترین تجربیات زندگی کاری و حرفهایام تبدیل شد.»
بازگشت به تیم مذاکرهکننده
و در سال ۱۳۹۰، زمانی که علیاکبر صالحی، وزیر امور خارجه دولت دوم محمود احمدینژاد شد عراقچی بعد از حدود چهار سال از توکیو به تهران بازگشت و به سمت معاون آسیا، اقیانوسیه و مشترکالمنافع وزارت خارجه منصوب شد. در همین دوره بود که همراه با سعید جلیلی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی و مسوول مذاکرات هستهای، در بعضی از جلسات این مذاکرات حضور داشت. بعد از نامزد شدن رامین مهمانپرست، سخنگوی وقت وزارت امور خارجه در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۲، عباس عراقچی به صورت موقت جایگزین او شد.
عراقچی که خود در دهه ۱۳۷۰ به مدت دو سال سردبیر مجله سیاست خارجی بود و سال ۱۳۸۵ هم تجربه عضویت در تحریریه «همشهری دیپلماتیک» را داشت، در مقام سخنگوی وزارت خارجه رابطه نزدیکتری با رسانهها برقرار کرد که به گفته خبرنگاران، بعدها در جریان مذاکرات هستهای منجر به برجام، به ارتباط او با رسانهها کمک بسیاری کرد.
وقتی در انتخابات ۱۳۹۲ حسن روحانی پیروز شد عراقچی باز هم مدت کوتاهی سخنگوی وزارت خارجه بود تا اینکه در شهریور ماه محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه جدید، او را به معاونت امور حقوقی و بینالملل خود منصوب کرد، درست در زمانی که مسوولیت مذاکره و پرونده هستهای دوباره به وزارت امور خارجه سپرده شده بود و عراقچی برای بار دوم در مقام معاون حقوقی وزارت امور خارجه عضو تیم مذاکرهکننده شد؛ شروع دورانی که عراقچی به عنوان دست راست ظریف تجربهای طولانی از مذاکرات را به میدان مذاکرات برجام آورد.
ساکت، صبور، سختگیر
عباس عراقچی در روند مذاکرات برجام چهره خاصی است؛ نخست اینکه در ابتدای امر براساس برخی شنیدهها مقاومتهایی برای حضور او در تیم مذاکرهکننده و حتی معاونت امور حقوقی وزارت امور خارجه وجود داشته است، چراکه نام او در تیم مذاکرهکننده محمود احمدینژاد بوده است اما عراقچی از این سدها عبور کرده است.
دوم فرم حضور او و روایتهایی بود که بعدها از عراقچی از زبان شخصیتهای غربی نقل شد. داستان ارتباط حرفهای او با وندی شرمن و نقل حواشی شبیه به اینکه هر دوی آنها در ایام مذاکرات برجام نوهدار شدند و عکس نوههایشان را در ایام مذاکرات به هم نشان دادند. بعدها در گفتوگوها و مصاحبههای چهرههای غربی از عباس عراقچی، از نگاه غربیها به عنوان چهرهای آرام، اما سختگیر یاد میشد.
وندی شرمن ازجمله در مصاحبه با «هاروارد گزت» گفت که تا زمان رییسجمهور شدن حسن روحانی، تیم مذاکرهکننده ایرانی تنها به زبان فارسی حرف میزد و ارتباط تنها از طریق مترجم ممکن بود. به گفته خانم شرمن، این وضعیت موجب شده بود تا برای سالیان متمادی، مذاکرات با دشواری پیش برود.اما وقتی حسن روحانی به قدرت رسید و البته وندی شرمن برای نخستینبار با عباس عراقچی ملاقات کرد، روش دیپلماتهای ایرانی نیز تغییر کرد و آنها به زبان انگلیسی مذاکره میکردند. خانم شرمن به «هاروارد گزت» گفت بهرغم اینکه آقای عراقچی بارها در مذاکرات شرکت کرده بود تا این زمان طرف روبهرو اساسا اطلاع نداشت که او میتواند به زبان انگلیسی صحبت کند.
کوچ از وزارت خارجه به شورای عالی
با آغاز به کار دولت سیزدهم، عباس عراقچی از معاونت وزارت امور خارجه کنار رفت و جای خود را به علی باقریکنی داد که در حلقه نزدیکان سعید جلیلی بود. اگرچه به مرور باقریکنی هم از مواجهه با واقعیت میز مذاکره از سعید جلیلی کنارهگیری کرد.
عراقچی در مهر ماه ۱۴۰۰ با حکم کمال خرازی، رییس شورای راهبردی روابط خارجی، به سمت دبیری این شورا منصوب شد.
در جریان کارزارهای انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۳ ازجمله مشاوران سیاست خارجی مسعود پزشکیان بود و چند بار به اظهارات رقیب اصلی او، سعید جلیلی، واکنش نشان داد، وقتی جلیلی در یکی از مناظرهها گفت: «شش قطعنامه سازمان ملل علیه کشورمان تصویب شد که سه مورد در دوره آقای لاریجانی بوده است که در آن دوره ظریف سفیر کشورمان در سازمان ملل و عراقچی معاون بینالملل بود»، عراقچی واکنش نشان داد و در شبکه اجتماعی ایکس، جلیلی را متهم کرد که برای قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران، که در دوره او «کاغذ پاره» خوانده میشد، «دنبال شریک جرم میگردد» و گفت: «دکتر لاریجانی به دلیل سنگاندازیها و کارشکنیها در مسیر مذاکرات که دکتر ولایتی در مناظرههای سال ٩٢ شمهای از آنها را گفت، درنهایت استعفا داد و بنده هم از معاونت برکنار شدم. دکتر ظریف هم در نیویورک اصولا از مذاکرات حذف بود.»
سمپاشی ثابتی و خنثیسازی عراقچی
با معرفی عباس عراقچی به عنوان وزیر امور خارجه نیروهای نزدیک به سعید جلیلی در مجلس تمام تلاش خود برای رای عدم اعتماد مجلس به او را انجام دادند. علیرغم فشارها و فضاسازیهای مختلف عراقچی تمام این فضاها را خنثی کرد.
28 مرداد ماه سال گذشته بود که عراقچی پشت تریبون مجلس گفت: آقای ثابتی من نمیگویم مرگ بر وطنی که هموطنم عراقچی است؛ من احترام میگذارم به وطنی که منتقد آن بدون لکنت صحبت میکند و حتی ولایتپذیری مجلس را زیر سوال میبرد.
این پاسخ عراقچی واکنشی بود به یک توییت ثابتی در سال 1398 که در روزهای اخیر در شبکههای مجازی دوباره داغ شده و دست به دست میشود. امیرحسین ثابتی، نماینده تهران در سال ۱۳۹۸، در توییتر نوشته بود: «مرگ بر آن مرز و معیاری که مرا به خاطر به دنیا آمدن در سرزمینی که در آن عراقچی و ظریف و روحانی و بنیصدر و... به دنیا آمدهاند «آشنا» با آنها میداند اما شیرمردان فاطمیون را چون چند کیلومتر آن طرفتر به دنیا آمدهاند «غریبه» به من حساب میکند.» او این توییت را با هشتگهای امت واحده و مرگ بر ناسیونالیسم منتشر کرده بود.
عراقچی در نیمه دوم سال گذشته نیز روزهای حساسی را پشتسر گذاشت. در میان آشوبهای بیسابقه منطقه و تنشهای نظامی ایران و اسراییل او توانست با کنترل اظهارات خود از دامن زدن به فضای تنش جلوگیری و در عین حال در زمان لازم با قاطعیت حد و مرزها را رعایت کند. اگرچه ماجرای حضورش در رستورانی در سوریه و بعد از آن سقوط دولت اسد دستمایه طنز در فضای مجازی شد.
گفتوگوی نسبتا تند و تیز میان عباس عراقچی با خبرنگار شبکه قطری الجزیره وقتی گفت که «شما قاضی یا فقیه هستید که فتوای حلال یا حرام صادر میکنید؟» در زمستان سال گذشته توجههای زیادی را به خود جلب کرد.
این گفتوگو در خلال سفر یکروزه او به دوحه صورت گرفت و با وجود فرصت کم، مسائل گوناگونی را پوشش داد. قطر حالا از کشوری که هم و غم خود را پای اقتصاد گذاشته بود، وارد فاز جدیدی از سیاستورزی شده است. فازی که دوحه را وادار میکند در هر منازعه منطقهای وارد شود و نقشی چشمگیر در آن بازی کند.
امروز عباس عراقچی پشت میز مذاکره یکی از سرنوشتسازترین مذاکرات در جمهوری اسلامی مینشیند. مذاکراتی که هم سرنوشت موضوعات مختلف سیاسی را تعیین میکند و هم در زندگی حرفهای خود عراقچی نقطه عطف خواهد بود.