ورزشی
پدر فوتبالیست جوانی که در تصادف درگذشت: آرمین من به خاطر وضعیت بد جادهها فوت شد/ او آرزو داشت در تیم ملی بازی کند/ شهر ما بن بست است!
پدر یکی از دو فوتبالیستی که اخیرا در تصادف جان خود را از دست دادند می گوید نفر سومی که در آن تصادف درگذشته هم فوتبالیست بوده است.
پدر آرمین فتحی، بازیکن جوان تیم پاسارگاد لاهیجان که به تازگی در تصادف هنگام بازگشت از تمرین درگذشت به روزنامه اعتماد گفت پسرش آرزو داشت در تیم ملی و تیمهای مطرح ایران بازی کند ولی به آرزویش نرسید.
به گزارش «اعتماد»، جامعه فوتبال ایران باز هم رخت سیاه بر تن کرد. متاسفانه باز هم فوتبال در کشور ما و خارج از مستطیل سبز قربانی گرفت! سانحه تصادف جادهای که بارها و بارها به دلیل وضعیت بد جادهها و خودروهای ناایمن هر روز قربانیهای جدیدی میگیرد بار دیگر سراغ فوتبالیستها رفت. اینبار قرعه تلخ و ناامیدکننده تلفات تصادفها به نام علی علیپور و آرمین فتحی دو بازیکن تیم فوتبال زیر ۱۸ سال پاسارگاد لاهیجان افتاد. این دو نوجوان عصر پنجشنبه هنگام بازگشت به سیاهکل دچار سانحه رانندگی شدند و به دیار باقی شتافتند.
سرهنگ بهروز خانپور، رییس عملیات ویژه پلیسراه راهور فراجا در توضیح این حادثه روز گذشته گفت: «براساس گزارشات به دست آمده در ساعت ۱۵:۴۵ پنجشنبه یک فقره تصادف شدید بین یک دستگاه سواری ریو و موتوسیکلت طرح هوندا در ناحیه چوشل، بعد از شهرک صنعتی سیاهکل رخ داد. این حادثه زمانی اتفاق افتاد که راننده سواری ریو که از سمت جنوب به شمال حرکت میکرد، به علت تجاوز به چپ حین سبقت با موتوسیکلت در حال حرکت از سمت شمال به جنوب برخورد کرد. راننده سواری ریو برای اجتناب از برخورد بیشتر، به سمت چپ مسیر خود منحرف شده، اما به علت اختلاف سطح شانه راه در آن ناحیه، مسیر را مسدود کرده و باعث برخورد شدید موتوسیکلت با پهلوی راست خودرو شد. متاسفانه در این حادثه، راکب ۱۸ ساله موتوسیکلت و راکب دیگر آن که ۲ فوتبالیست ۱۸ ساله لاهیجانی بودند و سرنشین مجهولالهویه سواری ریو جان خود را از دست دادند.»
ما در روزنامه اعتماد به همین منظور با حسین فتحی پدر مرحوم آرمین فتحی که در سوگ تنها فرزندش نشسته گپ و گفتی ترتیب دادیم.
آقای فتحی در تشریح این سانحه تلخ به روزنامه اعتماد گفت: «این دو تا بچههای ما که بچههای خیلی خوبی بودند بعد از تمرین در تیم پاسارگاد به خانه برمیگشتند. پسر من سوار موتور آقای علیپور دوستش میشود و چون ترافیک بود از سمت دیگری رانندگی میکنند تا به سمت سیاهکل بیایند.»
پدر بازیکن مرحوم ادامه داد: «بعد یک ریوی سفیدرنگ که اتفاقا دروازهبان هم بوده و در تیمهای سیاهکل بازی میکرد به اتفاق یک فرد دیگر که کنارش بوده از راه میرسند. آنها هم در حال حرکت به سمت لاهیجان بودند، اما در قسمتی از راه که سربالایی را رد میکنند و به سمت سرپایینی میآیند یک دستانداز بزرگی دارد که به خاطر اینکه زیر ماشینها به دستانداز نخورد معمولا در آنجا زیگزاگ میروند تا دستانداز را رد کنند، راننده ریو هم میآید به لاین دیگر تا ماشینش آسیب نبیند. حالا نمیدانم چرا وقتی موتور بچههای ما را دید به لاین خودش برنگشت و سر ماشین را به سمت خاکی میگیرد و موتور بچهها به باک ماشین میخورد و با سر پایین میآیند.» او تصریح کرد: «هر دو فوت کردند و امروز هم مطلع شدم فردی که کنار راننده نشسته بود او هم متاسفانه فوت کرد!»
پدر مرحوم در پاسخ به این سوال که آیا آرمین تک فرزند شما بود، پاسخ داد: «بله، همین یک بچه را دارم و ۴۳ سال هم سن دارم.»
او در رابطه با اینکه آیا از راننده شکایت کرده است، توضیح داد: «شکایت که نه، اما این جادههای ما خیلی اوضاعش خراب است.در هر جا نگاه میکنید چاله و چوله یا دستانداز است. نباید جادهها اینطور باشند مخصوصا جادههای بیرون شهر که افتضاح است. الان با ماشین سواری هم با ترس و لرز بیرون شهر میروند، موتور بیرون شهر چی کار میکند؟ جادهای نداریم. مقصر اصلی جادهها هستند که باید درست شوند! سرنوشت او این بود و شکایتی نداریم.»
آقای فتحی که بسیار محزون بود در رابطه با خصوصیات پسر تازه درگذشتهاش به «اعتماد» گفت: «این بچه خیلی خوبی بود آقا! آرزو داشت یک روز در تیمهای خوب تهرانی و تیم ملی بازی کند. او همیشه دنبال پیشرفت بود و آرزوها داشت که به آنها نرسید. جوانها الان تا یک و دو شب پای موبایلها هستند این بچه ۹ شب میخوابید و ۵ صبح برای خواندن نماز بیدار میشد. خیلی هم سختی کشید.»
او در ادامه گفت: «به من گفتند آقای علیپور در دم فوت شد، اما آرمین تا بیمارستان نبض داشته اما در آنجا به خاطر خونریزی شدید فوت کرده است. البته من هم شنیدم و حتی کارشناسی کلانتری هم هنوز نخواندم. بعد از مراسم سوم باید بروم ببینم چی شده.»
باتوجه به گفته پدر آرمین که میگوید پسرش تا بیمارستان نبض داشته، پرسیدیم آیا وضعیت بیمارستان آن منطقه خوب است؟ ایشان پاسخ داد: «نه، یک بحث دیگر همین بیمارستان است. در بیمارستان غدیر سیاهکل زنده میروی و مرده برمیگردی! نه تجهیزات درست و حسابی هست و نه پزشک درست و حسابی دارد. هیچ چی ندارد! الکی برای خودشان مشغول هستند و فقط اسم بیمارستان دارد. شاید اگر تجهیزات کامل بود شاید راهی بود. تجهیزات بیمارستان ما و شهرداری و راه ما افتضاح است. شهر مشکلات زیادی دارد و بودجهها برای سیاهکل نمیآید و این بندگان خدا هم زیاد مقصر نیستند!»
آقای فتحی در پایان گفت: «باید بودجه کافی بیاید و بعد هم با وجدان کاری کار کنند. بیشتر مغازهها عقبنشینی دارند، اما مال خود را به دولت نمیدهند تا جادهها را باز کنند. این شهر بنبست است!»