اخبار اصلاحات ۱۴۰۳/۰۸/۰۲

عیسی کلانتری:

پزشکیان باید بداند پایداریچی‌ها و حجتیه‌ای‌ها، وفاق را قبول ندارند / آنها سهم می‌خواهند

عیسی کلانتری، از کارگزاران دولت‌های هاشمی‌رفسنجانی، سید محمد خاتمی و حسن روحانی معتقد است برای تعریف کلید واژه وفاق، قبل از هر چیز لازم است که شخص رییس‌جمهور و یاران نزدیک ایشان تعریف مد نظر خود از «وفاق» را ارایه کنند.

پزشکیان باید بداند پایداریچی‌ها و حجتیه‌ای‌ها، وفاق را قبول ندارند / آنها سهم می‌خواهند

به گزارش اصلاحات نیوز؛ عیسی کلانتری در مصاحبه با اعتماد، دیدگاه های خود را در زمینه وفاق بیان کرده است.

‌ابهاماتی که درباره ایده وفاق در فضای سیاسی کشورمان شکل گرفته هر روز و هر هفته ابعاد و زوایای وسیع‌تری پیدا می‌کند. تعاریف و تفاسیر مختلفی در این خصوص از سوی جریانات مختلف طرح می‌شود، نظر شما درباره این کلیدواژه مهم در دولت چهاردهم چیست؟

به نظرم قبل از تحلیلگران و فعالان سیاسی، شخص آقای پزشکیان و یاران نزدیک ایشان هستند که باید تعریف خاص خود از وفاق را ارایه کنند. در حال حاضر برخی افراد و جریانات در جناح راست، وفاق را به شکل یک شرکت سهامی تعریف می‌کنند که هر جناح و گروهی باید سهم خود را از آن برداشت کند! اگر قرار باشد اینگونه به این کلیدواژه مهم دولت نگریسته شود، اساسا وفاق معنایی نخواهد داشت. اصولگرایان از دکتر پزشکیان سهم خود را می‌خواهند در حالی که آقای پزشکیان از وفاق تعریف و هدف دیگری دارد. بدون تردید تا جایی که دکتر پزشکیان سهم آنها را بدهد و در مسیر مورد نظر آنها حرکت کند، وفاق عینیت می‌یابد اما به محض اینکه دولت از مسیر مورد نظر تندروها خارج شود، حاشیه‌سازی می‌کنند. در واقع برخی جریانات خاص سیاسی برخورد نفاق‌آمیزی با وفاق دارند. اصولگراها وفاق را تا زمانی می‌خواهند که دولت به حرف آنها گوش داده و خواسته‌های آنها را برآورده کند. اگر غیر از این باشد، آنها راه خود را می‌روند و پزشکیان و دولت را تنها می‌گذارند. بنابراین به نظرم لازم است آقای پزشکیان و نزدیکان ایشان تعریف رییس‌جمهور از وفاق را ارایه کنند.

ایده آقای پزشکیان این است که ظرفیت تحقق آشتی ملی را میان همه گروه‌ها ایجاد کند. در واقع از پتانسیل همه افراد، گروه‌ها و جناح‌ها در مسیر پیشرفت کشور استفاده شود. با این ایده می‌توان به این هدف رسید؟

آشتی ملی در چه مسیری؟ اگر آشتی ملی در مسیری باشد که رادیکال‌ها می‌خواهند، وفاق را قبول می‌کنند. اما اگر آقای پزشکیان روی شعارها و وعده‌های خود بایستد و طیف‌های مختلف اصولگرا از آن حمایت کنند، وفاق معنا خواهد داشت. اما اگر قرار باشد آقای پزشکیان شعارهایی که در انتخابات به مردم داده را رها کند و به فکر راضی نگه داشتن رقبا و مخالفان باشد، در آن صورت از دید طرفداران پزشکیان، وفاق نخواهد بود.

‌دولت حدودا ۲ماه است که تشکیل شده است. آیا این زمان فرصت مناسبی برای ارزیابی عملکرد دولت در زمینه عملکرد دولت است؟نباید به دولت زمان بیشتری داده شود؟

واقع آن است که بحران‌هایی که در سطح منطقه به وقوع پیوسته دولت را تحت تاثیر قرار داده و توجه دولت را جلب کرده است. اما وزرای دولت نباید حواس خود را معطوف رخدادهای بیرونی کنند و باید وظایف خود را به نحو احسن انجام دهند. زمزمه‌هایی شنیده می‌شود که در درون دولت اختیارات وزرا کاهش پیدا کرده و معاونان روسای جمهور هستند که بر انتصابات وزرا نظارت می‌کنند. باید در این زمینه روشنگری شود. وزیری که از مجلس رای اعتماد گرفته و در برابر نمایندگان و مردم مسوولیت دارد، چگونه می‌تواند تحت نظارت معاونان رییس‌جمهور قرار بگیرد؟ مجموعه این موارد باعث شده این احساس در بخش‌هایی از فعالان سیاسی ایجاد شود که نوعی بلاتکلیفی در برخی بخش‌ها حاکم شده. دولت و شخص رییس‌جمهور باید مراقب این فضاسازی‌ها باشند. برخی بانک‌ها، ساختارهای مالی و حتی معاونان برخی وزرا شکل و شمایل کاملی ندارند. نه افراد قبلی به عنوان معاون وزیر تایید شده‌اند و نه افراد جدید معرفی شده‌اند. بیش از ۲ماه از عمر دولت گذشته اما هنوز این نوع مدیریت‌ها تعیین تکلیف نشده‌اند. این وضعیت در کنار مسائل بین‌المللی نوعی عدم ثبات ایجاد کرده است.

‌در این فضا طیف‌های رادیکال فشار زیادی را به دولت وارد می‌سازند. مثلا در مورد محمدجواد ظریف این فشارها به عینه نمایان است. حمید رسایی رسما موضوعاتی را مطرح می‌کند که ریشه در واقعیت ندارد. این نوع حاشیه‌سازی‌ها علیه دولت را چطور می‌توان تحلیل کرد؟

موضوع دقیقا همان وفاقی است که مد نظر تندروها قرار دارد. آنها سهم خود را از دولت می‌خواهند و لاغیر. هر زمان هم که احساس کنند، یکی از خواسته‌های آنها برآورده نشده است از دولت انتقاد کرده و حاشیه‌سازی می‌کنند. جریان راست و پایداری‌چی‌ها، استانداری‌ها را می‌خواهند، معاونت‌های وزرا را طلب می‌کنند، روسای سازمان‌های با نفوذ اقتصادی را می‌خواهند. این در حالی است که از دید بسیاری از فعالان سیاسی و گروه‌های مردمی و مدنی، پایداری‌چی‌ها اساسا صلاحیت لازم برای اظهارنظر درباره ظریف و سایر چهره‌های دولتی را ندارند اما با امکانات رسانه‌ای و مدیریتی که در اختیار آنها قرار گرفته، دولت را تهدید و تحقیر می‌کنند. مردم اگر مدیریت تندروها را می‌خواستند که در انتخابات به آنها رای می‌دادند.

‌ادامه این روند چه مشکلاتی را برای دولت ایجاد می‌کند؟

مشکلات عدیده‌ای در اثر این عدم ثبات شکل می‌گیرد. دولت ابتدا باید سایه تسلط خود را در حوزه‌های مختلف تثبیت سازد و بعد برای تحقق وفاق برخی چهره‌های شایسته و متخصص سایر گروه‌ها را به کار بگیرد. من این روزها در استان‌های مختلف حضور دارم، بسیاری از مدیران کل استان‌ها بلاتکلیف هستند. افراد و مدیران نه می‌دانند که حضور خواهند داشت و نه مطمئن هستند که از کار برکنار می‌شوند.توجه داشته باشید که لازم است مسائل مهم مد نظر مردم چون گرانی‌ها، تورم، بیکاری و…حل و فصل شوند. دولت نباید فرصت را از دست بدهد. باید سراغ ابربحران‌های کشور بروند، درآمدهای کشور باید عادلانه توزیع شوند. اما پایداری‌چی‌ها هنوز دعوای استانداری‌ها را دارند. بسیاری از طرفداران دولت و گروه‌های سمپات دولت بلاتکلیفند و چشم انتظار تصمیمات آتی دولت هستند.

‌آشتی ملی و وفاق را چطور می‌توان محقق کرد؟

آشتی ملی که یک طرفه محقق نمی‌شود. آشتی ملی ابعاد مختلفی دارد. اگر تصور شود که نزدیک شدن به خواسته‌های برخی تندروها باعث شکل‌گیری آشتی ملی می‌شود، به نظرم اشتباه است. آقای پزشکیان شعارها و وعده‌هایی داده است که باید در مسیر تحقق آنها حرکت کند. شعار مهار تورم، بهبود وضعیت معیشتی مردم، رفع فیلترینگ و… شعارهایی است که ایشان داده و باید در مسیر تحقق آن حرکت کند.

‌اما آیا تحقق این شعارها بدون مشارکت بخش‌های دیگر نظام حکمرانی ممکن است؟ در مورد برخی دولت‌ها مثل دولت آقای روحانی و… این نقد مطرح است که علی‌رغم مشارکت بالای مردم نتوانستند ارتباط معقولی با نهادهای تاثیرگذار حاکمیتی برای تحقق وعده‌های خود ایجاد کنند. آیا بدون همراهی و همفکری با هسته اصلی حاکمیت می‌توان نسبت به اجرایی شدن وعده‌ها امیدی داشت؟

آقای روحانی که از وفاق صحبت نمی‌کرد. ایشان سیاست‌هایی داشتند که در راستای منافع ملی دنبال می‌کردند. دکتر پزشکیان است که بحث وفاق ملی را مطرح کرده، باید ابتدا این کلیدواژه را تعریف کرده و به دنبال اجرایی شدن آن برود.

‌فکر نمی‌کنید تحقق بخشی از شعارهای مسعود پزشکیان و دولت چهاردهم در گروی ارتباط نزدیک با حاکمیت و استفاده از ظرفیت همه جریانات است؟

من که نمی‌گویم پزشکیان با حاکمیت در تضاد باشد چرا این طور به موضوع نگاه می‌کنید. به نظرم آیت‌الله خامنه‌ای با دکتر پزشکیان تفاهم خوبی دارند. اما در این میان، شاید گروه‌هایی که ریشه تفکرات آنها در انجمن حجتیه سابق است و با عنوان جریان پایداری فعالیت می‌کنند، کارشکنی می‌کنند.

‌یعنی شما معتقدند که دولت چهاردهم باید راه خود را با طیف‌های تندرو روشن کند؟

آقای پزشکیان باید بداند که پایداری‌چی‌ها با او دوست نیستند و هرگز نخواهند شد. وفاق با آنها شبیه دوستی با…. است و هرگز محقق نمی‌شود.

 

ما را در
گوگل نیوز دنبال کنید