یادداشت
جامعه دینی ایران به کدام سو می رود؟
یک پژوهشگر علوم سیاسی نوشت: نتایج حاصله از بخش باورهای دینی این پیمایش به ما می گوید که همانگونه که نواندیشان دینی از سالیان قبل نسبت به سکولار شدن جامعه ایران اظهار نظر می کردند بویژه با تغییر نسل، که این گذاره قابل پیش بینی بود اما نکته حائز اهمیت درخصوص علت گرایش جامعه دینی ایران به جدایی نهاد دین از نهاد سیاست غلبه بخش معیشت اندیش دین بر بخش معرفت اندیش دین است.
علیرضا خامسیان پژوهشگر علوم سیاسی طی یادداشتی نوشت:
موج چهارم پیمایش ارزش ها و نگرش های ایرانیان که توسط پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و با همکاری صدا و سیما صورت گرفت در بخش مربوط به باورهای دینی مردم ایران دارای نکات حائز اهمیتی است.
بر اساس اعلام رسمی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات ،دادههای موج چهارم پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان به شیوه پیمایشی و براساس مصاحبه حضوری در آبان ۱۴۰۲، با ۱۵۸۷۸ نفر از افراد ۱۵ سال و بالاتر ساکن در ۳۱ استان کشور، که به روش تصادفی انتخاب شده اند، به دست آمده است.
موج سوم این پیمایش در سال ۹۴ صورت گرفت .با مقایسه تطبیقی این دو پیمایش در بخش باورهای دینی اکثرا سوالات از مخاطبین یعنی بالای ۹۵ درصد سوالات یکسان و بدون تغییر است .سوالاتی همچون توکل به خدا در امور مهم زندگی، اعتقاد به آخرت،مذهبی بودن افراد،ارادت و محبت به اهل بیت،تلاوت قرآن،شرکت در مراسم های مذهبی ،نماز خواندن ،روزه گرفتن،نذر کردن،نماز جماعت ، منوط نکردن گزینش های استخدامی به عقاید مذهبی ، جدایی دین از سیاست و لزوم حجاب از جمله سوالات مشترکی است که در دو موج سوم و چهارم این پیمایش دیده می شود.نکته قابل توجه بر اساس آمار استخراج شده از پاسخ به سوالات مطرح شده در جامعه آماری ذکر شده این است که درصد قابل توجه ای از مخاطبین این پیمایش هنوز علقه های دینی خود را حفظ کرده اند به عنوان مثال درصد قابل توجه ای از جامعه آماری مذکور نماز خوان هستند و کسانی هستند که روزه می گیرند ( حدود ۴۵ درصد همیشه نماز می خوانند و روز می گیرند ) اما همین جماعت نماز خوان یعنی ۴۴.۹ درصد هیچ وقت و ۱۸.۱ درصد به ندرت نماز جماعت می خوانند به معنای دیگر حضور در مساجد و اعتقاد به روحانیت برای اقتدا به آنان برای اقامه نماز جماعت سیر نزولی پیدا کرده است.
از سوی دیگر جامعه دیندار این پیمایش یعنی ۶۱/۹ درصد موافق این نیستند که گزینش های استخدامی منوط به عقاید مذهبی افراد باشد. اما قسمت مهم و قابل توجه این بخش از پیمایش مورد اشاره که این نوشتار بیشتر به آن متمرکز است بحث جدایی دین از سیاست است که ۷۲/۹ درصد از جامعه آماری موافق جدایی دین از سیاست هستند در حالیکه در سال ۹۴ که موج سوم این پیمایش انجام شد تنها حدود ۳۰ درصد جامعه آماری آن زمان موافق جدایی دین از سیاست بودند به دیگر سخن اگر چه جامعه ایران هنوز یک جامعه دینی محسوب می شود ولی افرادی که مذهبی هستند و باورهای دینی هم دارند به گواه نتایح این پیمایش خواهان جدایی نهاد دین از نهاد سیاست هستند همینطور در بحث حجاب نیز بیش از ۴۵ درصد مخالف حجاب زنان هستند و ۴۱ درصد موافق و حدود ۱۳ درصد نیز نه موافق و نه مخالف هستند .
نتایج حاصله از بخش باورهای دینی این پیمایش به ما می گوید که همانگونه که نواندیشان دینی از سالیان قبل نسبت به سکولار شدن جامعه ایران اظهار نظر می کردند بویژه با تغییر نسل، که این گذاره قابل پیش بینی بود اما نکته حائز اهمیت درخصوص علت گرایش جامعه دینی ایران به جدایی نهاد دین از نهاد سیاست غلبه بخش معیشت اندیش دین بر بخش معرفت اندیش دین است یعنی وقتی جامعه می بیند دین ابزاری برای مال اندوزی طبقه خاص می شود( که نمونه باغ ازگل یکی از مصادیق آن است) خواه ناخواه به سمت جدایی دین از سیاست سوق پیدا می کند و در این بین نهاد روحانیت هم به مانند گذشته جایگاه خود را در بین حتی متدینین هم جایگاه قابل اعتنایی نمی بیند که نمونه آن درصد کم موافقین به نماز جماعت و رجوع به رساله مراجع برای پاسخ به سوالات شرعی در پیمایش مذکور است .
به نظر می رسد در صورت بی اعتنایی نظام تصمیم گیر به رای و نظر مردم درخصوص چگونگی نقش آفرینی نهاد سیاست و نهاد دین در جامعه ، در نهایت منجر به کاهش باورهای دینی مردم هم می شود که این مهم زنگ خطری است که از هم اکنون صدای آن شنیده می شود.