عمومی
وقتی سرمایه ایرانی در حال فرار است، صحبت از سرمایه گذار خارجی، رویاپردازی است
استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا گفت: در بررسی طبقات محروم نیز، با یک جمعیت بزرگی روبرو هستیم که یک پدیده بعد از جنگ تحمیلی در کشور است و از آن با عنوان «مادون طبقه»، UNDER CLLASS، نام برده می شود. آنها که اساسا هویت طبقاتی ندارند و نوعا اشتغال ناپذیرند.
اصلاحات نیوز؛ حسین راغفر فساد را محصول عملکرد نظام تصمیم گیری های اساسی و یا نظام حکمرانی برشمرد و تصریح کرد: سیاست حاکمیت ها است که سبب می شوند فرصت های موجود در دسترسی به رشد و منابع در جامعه به صورت بسیار نابرابر میان افراد و گروه های مختلف، توزیع شود. به همین دلیل ما شاهد شکل گیری جامعه بسیار نابرابر هستیم که اصلی ترین بستر شکل گیری فساد را فراهم کرده است. در این جامعه، دسترسی به حداقل های زندگی در شرایط نابرابری قرار دارد که برندگان قلیل این نابرابری در اثر سیاست گذاری دولت ها در بخش عمومی، به منابع بسیار بزرگی دسترسی پیدا کرده اند. این شرایط، نابرابری های اقتصادی- اجتماعی را در جامعه رقم می زنند که تا حدود بسیار زیادی ریشه اصلی فساد را شکل می دهد.
مردم ایران، بازندگان سیاست نابرابری زا در دولت ها
وی با بیان اینکه بازندگان این سیاست، مردم عادی و آنها هستند که کمتر به فرصت ها دسترسی دارند، ادامه داد: اکنون ما در جامعه، شاهد توزیع بسیار نابرابر منابع و فرصت ها هستیم، این وضعیت منجر به شکل گیری انحصارهای بسیار پرقدرت حاکمیتی در درون جامعه شده است. با تداوم این وضعیت نهادهای پرقدرتی در درون جامعه شکل گرفته اند که همچنان منابع و فرصت ها را به صورت بسیار نابرابری توزیع می کنند، همانطور که در تخصیص منابع و اعتبارات بانکی با تسهیلات ویژه و انحصارها و شبه انحصارها با آن مواجه هستیم.
علتی تلخ درباره فرار سرمایه ها از اقتصاد ایران!
این استاد دانشگاه گفت: خصوصا در سال های بعد از جنگ تحمیلی، شاهد رشد فرصت های بسیار نابرابر و حضور پرقدرت نهادهای اقتصادی وابسته به حاکمیت در اقتصاد بوده ایم که اینها دلیل اصلی فساد در جامعه ما هستند. آنها با قدرت های انحصاری که در اختیار گرفتند، توانستند همه بخش های اقتصاد کشور را در انحصار خود قرار دهند و عملا بخش خصوصی را از حضور فعال در اقتصاد کشور بیرون راندند! این وضعیت یکی از دلایل خروج سرمایه و فقدان سرمایه گذاری کافی در کشور است و به همین دلیل ما شاهد فرار سرمایه ها در کشور حداقل در طی بیست سال گذشته هستیم.
همه عرصه های حیاتی ایران در تسخیر نهادهای وابسته به قدرت
راغفر با تاکید براینکه با خروج سرمایه های بخش خصوصی از کشور، فرصت های سرمایه گذاری روز به روز کمتر شد و خلق شغل در کشور کاهش می یابد، اضافه کرد: همزمان به دلیل حضور این نهادهای وابسته به قدرت و قدرتمند در اقتصاد کشور، شاهد رشد حضور و نقش آفرینی این نهادها، در همه عرصه های حیاتی کشور به اشکال مختلف هستیم و فرصت هایی که باید در اختیار همه افراد جامعه قرار گیرد، به طور انحصاری در اختیار این نهادهای وابسته به قدرت قرار گرفته است. به همین دلیل هم بخش قابل توجهی از جمعیت کشور از دسترسی به فرصت های اشتغال و رشد بازمانده اند.
چرا جامعه ایران هر روز فقیرتر می شود؟
به گفته این عضو هیات علمی دانشگاه: متاسفانه بخش قابل توجهی از درآمدهای کشور، چه به صورت نظام مند از طریق نهادهای رسمی و چه به صورت فرار سرمایه از کشور، به خارج از کشور منتقل شده است. بنابراین جامعه هر روز ضعیف تر و فقیرتر می شود؛ این در حالی است که سالیانه تقاضای یک میلیون نفری برای ورود به بازار کار وجود دارد. وقتی جوانی فرصت اشتغال ندارد و چشم انداز روشنی برای آینده خود در جامعه متصور نیست، بسته به اینکه در چه گروه هایی قرار گرفته، در معرض آسیب های روحی و روانی از جمله، افسردگی، خودکشی و یا ورود به حوزه های متعدد جرم و جرایم مانند اعتیاد، خودکشی و یا مهاجرت از کشور است.
فرزند صاحبان ثروت های بادآورده، سبک زندگی متفاوتی طلب می کند!
این پژوهشگر فقر با بیان اینکه در سطوح بالای جامعه، نابرابری های بی سابقه ای در کشور رقم خورده است، گفت: فرزاندان و خانواده های صاحبان ثروت های بادآورده و کلان، درگیر بهره مندی از این منابع بادآورده هستند و سبک زندگی کاملا متفاوتی از بقیه جامعه طلب می کنند. متاسفانه شاهد هستیم آنها برای لذات خود، با فرصت های عجیب و غریبی که در اختیار دارند، بقیه جامعه را استثمار می کنند و بخش هایی از طبقه محروم را به کام منافع خود می کشند.
مردم نسبت به نظام تصمیم گیری کشور بدبین شده اند
راغفر گفت: با تداوم این وضعیت، به تدریج مردم نسبت به کارکرد نظام تصمیم گیری های کشور، چه در حوزه اقتصادی و چه در حوزه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بدبین شده و به این نتیجه می رسند که عامل اصلی ناکامی ها و عقب ماندگی هایشان، نظام تصمیم گیری های اساسی است که کاملا در اختیار ساختار قدرت قرار گرفته است.
حامیان اصلی وضع موجود ایران همان نهادهای قدرتمند هستند
این استاد دانشگاه الزهرا خاطرنشان کرد: بدبینی، بی اعتمادی و به تدریج خشونت و خصومت نسبت به مسببین عقب ماندگی ها، خودبخود، بخش هایی از جامعه را مجاب می کند از آنجا که نظام تصمیم گیری های اساسی، به فکر آنها نیست، آنها باید راسا خود مبادرت به ورود به جرگه های غیرقانونی، مانند خرید و فروش مواد مخدر و یا فعالیت های غیرقانونی کنند تا بتوانند به حداقل های زندگی دسترسی پیدا کنند یا با حضور در شبکه های سازمان یافته فساد، خود را از این وضعیت خارج کنند.
وی ضمن هشدار نسبت به پیامدهای گسترده نابرابری های اجتماعی و اقتصادی، با طرح این پرسش که «چرا نسبت به پیامدهای فساد در جامعه کم توجهی وجود دارد!» توضیح داد: علت اصلی این کم توجهی ها و نادیده انگاری ها را باید در منافع همان نهادهای قدرتمند جستجو کرد؛ کسانی که منافعشان با این شکل از اقتصاد تامین می شود، حامیان وضع فعلی هستند.
ادامه وضع فعلی آگاهانه هدایت می شود!!
راغفر اظهار کرد: منافع گروه های درون قدرت، سبب می شود این نابرابری ها رشد کنند و ادامه یابند. مساله روشن و شفاف است و نمی توان گفت مسئولین نسبت به آن ناآگاه هستند. مسائلی که در جامعه امروز شاهد آن هستیم، اتفاقی نیست. برنامه ها و سیاست هایی که پی گرفته شده، چنین شرایطی ایجاد کرده اند. از نظر بنده پی گیری این برنامه ها، ناشی از جهل یا اتفاقی نبوده، بلکه ناشی از حاکمیت اقتصاد غارتی است که توسط منتفعین که عمدتا در درون حکومت و در مصادری هستند که تصمیمات اساسی را می گیرند، اتخاذ می شود.
دولت های ایران در تسخیر همان نهادهای انحصاری قدرتمند هستند / علل فساد در ایران روشن است
این اقتصاددان، تاکید کرد: متاسفانه دولتی که در کشور رای می گیرد و کابینه را تشکیل می دهد، دولتی تسخیر شده توسط دولت غیررسمی و یا به تعبیری دولت سایه است که همه منابع را این دولت تخصیص می دهد و و تصمیمات اساسی را می گیرد. دولتی که از مردم رای می گیرد، دولتی است که در تسخیر منافع منتفعین دولت غیررسمی که همان نهادهای انحصاری در اقتصاد کشور هستند، قرارمی گیرد. علل و زمینه های فساد در ایران، کاملا روشن است.
خطر جدی بسترهای ناشی از فساد؛ برای امنیت اجتماعی و سیاسی
وی با یادآوری اینکه تهدیدهای فساد، بسیار جدی است، در عین حال گفت: هیچ فرد و نهادی در کشور این مسائل را جدی نگرفته است. نظام تصمیم گیری های اساسی نیز آن را جدی نگرفته؛ در حالی که بسترهای ایجاد شده را باید عامل بسیار خطرناک برای تهدید امنیت اجتماعی و امنیت سیاسی کشور ارزیابی کرد.
راغفر درباره علل اصلی نادیده گرفتن هشدارها در این رابطه، معتقد است: مراکز اصلی تصمیم گیری در کشور، در اقتدار گروه های خاصی هستند و بقای منافع آنها، به نوعی از وفاداری و سرسپردگی وابسته است! به همین دلیل شاهد تداوم فساد در جامعه هستیم. کسی برای دفاع از حقوق بازندگان و قربانیان ناشی از این نظام اقتصادی، در مجلس، دولت و قوه قضائیه به پا نمی خیزد و تلاش نمی کند! وقتی قربانیان خود را بی پناه و بدون پشتوانه می بینند، سعی خواهند کرد با دور زدن قوانین و مقررات و نادیده گرفتن آنها، به دنبال کسب منافع شان باشند و این شرایط، صورت مساله را به شدت بدتر می کند. به همین دلیل است که ما اکنون ناهنجاری های بسیار گسترده ای در کشور شاهد هستیم.
ظرفیت انرژی و سوخت کشور و میلیون ها ساعت از وقت مردم را فساد نابود کرده!
این عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا، یکی از آشکارترین اشکال نتیجه فساد در کشور را پدیده مهم اما ساده ترافیک برشمرد و گفت: نهادهای پرقدرت انحصاری در درون قدرت، وارد کننده خودرو شخصی هستند و به دلیل همین قدرت انحصاری شان می توانند در فضایی کاملا انحصاری، قیمت کالاها را تا چندین برابر از آنچه که هست، به جامعه وارد کنند. این شرایط سبب می شود، به جای اینکه منابع کشور صرف سرمایه گذاری در خدمات عمومی مانند، حمل و نقل عمومی و یا بین شهری شود، واردات خودروی شخصی و لوکس انجام شود. در این وضعیت شهرها انباشته از خودروهای آلاینده شده است.
وی ادامه داد: مردم متعلق به هر طبقه ای که باشند، برای حمل و نقل خود نیازمند وسیله هستند و در شرایطی که متاسفانه سرمایه گذاری در حوزه حمل و نقل عمومی تقریبا به صفر رسیده، مردم ناچار به خرید خودروی شخصی هستند. امری که ضمن افزایش هزینه های زندگی، همچنان آلودگی هوا را تشدید می کند و روزانه میلیون ها ساعت از عمر افراد در این کشور و به ویژه کلان شهرها را از بین برد! ظرفیت های سوخت و انرژی کشور در این بین دود می شوند و به هوا می روند. این وضعیت پیامدهای جدی بر روی سلامت مردم و به ویژه طبقات محروم که دسترسی نسبت به مصون نگه داشتن خود از این آسیب های محیط زیستی ندارند، ایجاد می کند.
راغفر گفت: این یک جلوه روشن از فسادی است که نهادهای قدرت در اقتصاد کشور می سازند و علت اصلی آن واگذاری اختیارات از سوی ساختار قدرت به این نهادها است. ده ها و صدها مورد دیگر از جلوه های فساد و چرخه های باطلی که ایجاد می کند را می توان این چنین در جامعه بر شمرد.
با این وضع دیر یا زود اقتصاد ایران فرو می پاشد / پیامدها غیرقابل پیش بینی است!
این استاد اقتصاد با بیان اینکه با شرایط ایجاد شده در کشور، اقتصاد ایران به سمت فروپاشی سیر می کند، اضافه کرد: متاسفانه هیچ فرد و نهادی هم در درون قدرت، حاضر نیست به این مساله اعتراف کند و در مقابل بیان واقعیت ها از سوی کارشناسان و دلسوزان کشور، به جای اینکه به طور منطقی به پیامدهای اقداماتی که صورت داده اند بیاندیشند، اتهام زنی می کنند و موضع گیری های تندی نشان می دهند. دیر یا زود، اقتصاد کشور فرو خواهد پاشید و پیامدهای آن به شدت غیرقابل پیش بینی و گسترده است.
راغفر با تاکید بر اینکه وضعیت فروپاشیدگی در اقتصاد ایران، شواهد زیادی از خود نشان می دهد، گفت: به دلیل گستردگی این فروپاشی، پیامدهای آن برای جامعه ایرانی بسیار پرهزینه خواهد بود و به رشد هر چه بیشتر خشونت و خصومت در داخل جامعه منجر خواهد شد.
جامعه ما از خلق شغل عقیم شده
وی با بیان اینکه جامعه ما امروز از خلق شغل عقیم شده است، ادامه داد: موج عظیم مهاجرت بی سابقه و تاریخی در شرایط کنونی کشور، در واقع یک موج اعتراضی است و در مقابل این موج اعتراضی، حاکمیت به طور کامل سکوت کرده و بلکه شاید از آن راضی است؛ چرا که ممکن است این تصور را داشته باشد که فشارها و اعتراض ها را به این ترتیب می توانند تخلیه کنند؛ در حالی که این اشتباه محض است.
باید از آموزه های خیزش عربی درس بگیریم
به گفته این استاد دانشگاه: فاصله طبقاتی به وجود آمده، خطرناکترین ظرفیت برای آسیب های روحی، روانی و اجتماعی است. نباید زمینه تحولات با عنوان «خیزش عربی» در برخی از کشورها را که با خودسوزی یک دستفروش آغاز شد، فراموش کرد! باید از آموزه های خیزش عربی درس بگیریم. به دلیل ناتوانی ها در عرضه شغل و گسترش بیکاری، خصوصا میان جوانان بود که آن شرایط رقم خورد. همه کشورهای درگیر آن تحولات، نمی توانستند به یک شکل به این اعتراضها پاسخ دهند. با اینکه برخی از آن کشورها توانستند به دلیل جمعیت محدود و درآمدهای ارزی بالایشان، التهابات را کنترل کنند؛ اما در برخی کشورهای دیگر مانند لیبی و سودان، اوضاع به جایی رسید که بخش های مختلف کشور در اختیار گروه های مختلف قرار گرفت و عملا این کشورها کارشان به تجزیه کشیده شد!
مسئولان اصلی فساد بی سابقه در اقتصاد و جامعه ایران، چه کسانی هستند؟
راغفر خاطرنشان کرد: این شرایط می تواند برای کشور ما خطرناک باشد. چرا که شاهد مشارکت برخی همسایگان در طرح های توطئه علیه کشور هستیم، در این شرایط، بسیار خطرناک است که مسئولان نسبت به مسائل اقتصادی کشور تا این حد بی توجه باشند و خوش بینانه، گویی که از قضا در مسیر رشد هستیم سخن بگویند! نظام تصمیم گیری های اساسی در کشور آنچنان ناکارآمد عمل کرده که منجر به این فساد بی سابقه در اقتصاد و جامعه شده است.
متاسفانه چشم اندازه آینده کشور، بسیار ناخوشایند است
این اقتصاددان با یادآوری اینکه هر جامعه ای راه های برون رفت متناسب با شرایط خود را دارد و جامعه ما نیز این چنین است، تصریح کرد: متاسفانه عزم سیاسی لازم برای این امر هنوز شکل نگرفته است. بسیاری از مقامات عالی رتبه کشور این وضعیت را قبول ندارد و آن را گزافه گویی می پندارند. آنها تصور می کنند، می توانند پیامدهای سیاست هایشان را کنترل کنند. اما بنا به شواهد گسترده ای که وجود دارد، متاسفانه چشم انداز آینده کشور بسیار ناخوشایندی است.
راه حل کاهش اختلاف طبقاتی در ایران؟
وی در عین حال گفت: قطعا راه حل هایی برای تغییر این چشم انداز وجود دارد. شرط لازم برای اصلاحات در کشور، خروج نهادهای قدرت، یعنی نهادهای نظامی، انتظامی، امنیتی، بیوت علما، دفاتر ائمه جمعه، ستاد اجرایی فرمان امام و بنیادهای مختلف فعال در اقتصاد کشور، از ارکان فعالیت های اقتصادی کشور است. این نهادها فرصت های رقابتی را از بخش خصوصی گرفته اند و منابع بزرگی از جمله هزاران شرکت خصوصی و نیمه خصوصی را در اختیار دارند. صرف حضور آنها سبب فرار بخش خصوصی از اقتصاد شده است. در حالی که باید سهام این نهادها، میان مردم توزیع شود تا اختلاف طبقاتی ایجاد شده کاهش یابد و مردم نسبت به اینده کشورشان خوشبین شوند،
سرمایه دار ایرانی، خارج از کشور تولید می کند و به ایران می فروشد!
راغفر با بیان اینکه در بیست سال گذشته به طور مکرر و فزاینده، شاهد فرار سرمایه داران از ایران بوده ایم، اضافه کرد: همین سرمایه داران ایرانی، کالاهایی را در کشورهای دیگر تولید می کنند و بعد تولیداتشان را به ایران می فروشند! اینها بسیار تاسف بار است. کشورهای اطراف، اکنون برای تولیدکنندگان در ایران، با وعده های حمایتی متعدد، دعوت نامه می فرستند!
چرا تولید، نباید فعالیتی پرسود در ایران باشد؟
این استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا، در بیان علت وضعیت موجود امر تولید در کشور، گفت: تولید در داخل کشور هر روز با مشکلات بیشتری مواجه و محدود می شود. تولید، فعالیتی پرسود در کشور نیست. فعالیت های نامولد پرسودتر هستند. از سوی دیگر، نظام مالیاتی ما هم کار نمی کند، نظام مالیاتی باید از فعالیت های نامولد مالیات بگیرد و کمک هایی به تولید داشته باشد، اما این سیاست ها در کشور ما از بین رفته است؛ چراکه تولید کننده ها یا از ایران خارج شده اند و یا آنها که مانده اند سرمایه های خود را به سمت سفته بازی و خرید و فروش سوق داده اند. این نظام اقتصادیِ معلول و معیوب است که نتوانسته مانع این اقدامات شود و برای تولید مشوق ایجاد کند؛ در حالی که همه کشورها به تولیدکنندگان خود مشوق هایی می دهند.
پاسداران حباب های تورمی چه کسانی هستند؟!
وی ضمن انتقاد از فرایند منجر به کاهش بی سابقه ارزش پول ملی که در راستای تامین منافع دلالان قرارگرفته است، با اشاره به گروه های ذی نفع از افزایش قیمت دلار و تورم در ایران، تصریح کرد: از سال ۱۳۷۲ تا ۱۴۰۰، قیمت مسکن در تهران ۵۸۰ برابر شده است. گرچه این آمار کم گویی دارد و به نظر می رسد باید بالای ۶۵۰ برابر باشد، اما در همین دوره افزایش تورم بیش از ۲۴۰ برابر بوده و در واقع بیش از دو برابر در مسکن افزایش تورم داشته ایم! حباب بزرگی در مسکن وجود دارد. اما چه کسانی حافظان و پاسداران این حبابها هستند! آنها که باید بدانند این حافظان چه کسانی هستند می دانند، اما اراده ای برای برخورد با آنها وجود ندارد. گروه هایی از جزر و مصیبت مردم دارند به پول می رسند. این پول ها در راستای امنیت آفرینی استفاده نمی شوند، بلکه بخش قابل توجهی از آن، در فرایند فساد توزیع می شود و آنها که باید حامیان مردم باشند، در برابر این فرایندها سکوت می کنند.
راه حل تغییر وضع موجود اقتصاد ایران چیست؟
راغفر با بیان اینکه مسئولین گویا نمی دانند عمق این فاجعه تا کجاست و هشدارها را جدی نمی گیرند، بنابراین اراده ای برای جمع کردن این مصیبت وجود ندارد، یادآور شد: ایران فرصت های سرمایه گذاری بسیار بزرگی در اختیار دارد که می توانند به بازگشت سرمایه هایی که در بیست سال گذشته از کشور خارج شده، کمک کنند. باید این سرمایه ها به کشور بازگردند و در برابر انحصارهای موجود، فضای رقابتی ایجاد شود. این امکان به طور آشکاری وجود دارد، اما شرط لازم آن خروج این نهادها از اقتصاد کشور است. البته مسائل دیگری به عنوان مقدمه باید ایجاد شود، از جمله تغییر در راهبردها و جهت گیری های کلی نظام سیاسی، که طی آن باید مردم محور اصلی سیاست ها قرار گیرند.
تداوم وضع فعلی اقتصاد ایران، به نفع نهادها قدرت و رانت خوار است
وی تاکید کرد: باید اصل بازگشت به مردم، واقعا ایجاد شود؛ متاسفانه طی سه دهه بعد از جنگ، شکاف میان مردم و حاکمیت مرتبا عمیق تر شده است. فرض اساسی نظریه های اقتصاد، حاکمیت قانون است. اما وقتی دستگاه قضایی نتواند قانون را به نحوی پیش ببرد که فرصت های برابر را تضمین کند، تحت نام «خصوصی سازی»، اموال عمومی به سهولت در جیب دوستان و رفقا رفت و با حاکمیت «سرمایه داری رفاقتی» در جامعه، نابرابری در ایران ایجاد شد. تفکر ایجاد شده بعد از جنگ در حوزه اقتصاد، باعث شده گروه های زیادی منافع مشترک پیدا کرده اند و تداوم وضع فعلی اقتصاد ایران را، بیشتر در راستای تامین منافع خود می بینند.
ردپای روشن تاثیرگذاری این طیف قدرتمند، در تمام سطوح نظام تصمیم گیری های کشور
راغفر ادامه داد: این طیف آنچنان گسترده شده که هیچ سطحی از نظام تصمیم گیری کشور از نفوذ این جریان مصون باقی نمانده است. در سخنرانی ها و سیاستگذاری های برخی از مسئولان کشور، رد پای تاثیرگذاری این طیف کاملا روشن است. به دلیل این سیاست ها، عزم سیاسی لازم برای تغییر، شکل نمی گیرد. بنابراین تغییر این سیاست ها و جهت گیری ها می تواند به اینکه ما به سمت مردم بازگردیم کمک کند. در این راستا، باید شاخص های متعددی در حوزه جمعیت و مردم اصلاح شوند؛ از جمله اشتغال آفرینی، اصلاح نظام های بانکی و مالیاتی، کاهش نابرابری ها. اگر مردم و سرمایه گذاران ایرانی، به این شواهد و به طور واقعی واقف شده و آن را باور کنند، می شود انتظار داشت سرمایه گذاران ایرانی به کشور بازگردند و سپس به تدریج حتی سرمایه گذاران خارجی، در ایران سرمایه گذاری کنند.
وقتی سرمایه ایرانی در حال فرار است، صحبت از سرمایه گذار خارجی، رویاپردازی است
این استاد دانشگاه همچنین تصریح کرد: تا زمانی که سرمایه گذار داخلی، شاهد فرصت مناسبی برای حضور در چنین عرصه ای نیست و منابعش را از کشور خارج و به عبارتی فرار می کند، از ورود سرمایه خارجی به ایران صحبت کردن، رویا پردازی و امکان ناپذیر است.
ایجاد طبقه ” مادون فقر ” در ایران!
این تحلیلگر اقتصاد با بیان اینکه سال هاست طبقه مولد کشور بیش از پیش تضعیف شده و بیشترین آسیب ها را طبقه متوسط از افزایش قیمت ارز خورده است، گفت: این گروه عمدتا صاحبان سرمایه های خرد در بانک ها هستند و وقتی قیمت ارز افزایش می یابد، قدرت خرید سپرده های آنها نزد بانک ها به شدت تقلیل پیدا می کند. این میزان تقلیل، از جیب مردم به جیب دولت منتقل می شود. این وضعیت باعث شده طبقات متوسط مکررا ضعیف شده اند. در بررسی طبقات محروم نیز، با یک جمعیت بزرگی روبرو هستیم که یک پدیده بعد از جنگ تحمیلی در کشور است و از آن با عنوان «مادون طبقه»، UNDER CLLASS، نام برده می شود. آنها که اساسا هویت طبقاتی ندارند و نوعا اشتغال ناپذیرند.
کسانی را داریم که حتی از زندگی فقیرانه هم محروم شده اند!
به گفته راغفر؛ آنها قربانیان اصلی نظام تصمیم گیری هستند؛ مانند معتادان، کارتن خواب ها و آنها که در اثر این سیاست ها، از فرصت های زندگی فقیرانه هم محروم شده اند. امروز هم به طور گسترده ای حضور دائمی و گسترده شان را در همه نقاط شهر از جمله درحال جستجو در سطل های زباله شاهد هستیم. بخشی از طبقه متوسط نیز به طبقه فقرا سقوط کرده است و طبقه فقرا نیز به مادون طبقه منتقل شده اند! گسترش مادون طبقه، هزینه های بسیار بزرگی را می تواند برای جامعه رقم بزند. اینها نشانه آشکار فساد در کشور است.
اصلی ترین سرمایه حاکمیت در نزد مردم؛ متزلزل شده
این اقتصاددان با این پیش بینی که ما با نارضایتی های گسترده و بی سابقه در کشور مواجه خواهیم بود، تاکید کرد: امروز عمده ترین بخش معترض در جامعه ما طبقات متوسطِ له شده در فرایند ۳۴سال گذشته هستند. آنها می توانند مسائل را به خوبی درک، تحلیل و لمس کنند؛ چراکه قربانیان اصلی این سیاست ها بوده اند. البته طبقات فقیر نیز این شرایط را دارند. آنها به خوبی شاهد هستند دولتی که خود را مردمی اعلام کرده و قرار بوده تقویت پول ملی، مهار تورم و رشد تولید را رقم بزند، امروز بی سابقه ترین اشکال فساد، لجام گسیخته ترین تورم ها خصوصا در حوزه مسائل معیشتی و بی سابقه ترین سقوط ارزش پول ملی را شکل داده است. در چنین شرایطی، اعتماد مردم نسبت به حاکمیت و سیاست های بخش عمومی، اصلی ترین سرمایه حکومت بود که متزلزل شده است.
حاکمیت باید به تعهدات خود در قانون اساسی بازگردد/ منابع آن هم وجود دارد
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه برای دوری از مسیر فروپاشی، باید اصلاحات انجام شود، توضیح داد: حاکمیت باید به تعهدات خود در قانون اساسی، مانند آموزش و پرورش رایگان، سلامت و خدمات بهداشتی رایگان، فراهم آوردن فرصت های اشتغال و مسکن و سرپناه مناسب برای همه بازگردد. اینها مسائل عجیب و غریبی نیست! اگر کسی بگوید منابع نداریم، دروغ است؛ منابع وجود دارد. این منابع از طریق نظام مالیاتی، مالیات از ثروت ثروتمندان، کنترل فساد و جلوگیری از انتقال منابع عمومی به خارج از کشور، که به اشکال مختلف در حال انجام است، تامین می شود.
منابع یارانه ای ایران به خارجی ها می رسد نه مردم داخل!!
راغفر خاطرنشان کرد: صدها هزارمیلیارد تومان فقط به صنایع ناکارآمد در کشور یارانه می دهیم و بعد درآمدهای مثلا فولاد و صنایع پتروشیمی که با قیمت های نازل صادر شده، به کشور باز نمی گردند! در واقع منابع یارانه ای به مصرف کننده خارجی داده می شود و نه به مردم در داخل کشور!
صاحبان نظام بانکی ایران؛ کارکرد بانک ها را منحرف کرده اند / نظام بانکی ایران غده سرطانی است
وی همچنین با انتقاد از عملکرد نظام بانکی و مالیاتی کشور، ادامه داد: نظام بانکی در ایران تبدیل به غده سرطانی اقتصاد کشور شده است؛ سهام بانک ها متعلق به نهادهایی است که نفوذشان، کارکرد نظام بانکی را منحرف کرده است. نظام بانکی خود شرکت داری می کند؛ خرید و فروش ارز و زمین و سکه و مسکن می کند! همه اینها اصلی ترین عوامل اخلال در اقتصاد کشور و افزایش تورم هستند!
برنامه های توسعه بعد از انقلاب، از جمله برنامه هفتم توسعه شبیه رویاست و عملیاتی نیست
این استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا، در ادامه، با انتقاد از نبود هر گونه برنامه برای رفع معضلات اقتصادی کشور و همچنین ناکارآمدی های برنامه هفتم توسعه، گفت: برنامه های توسعه ای بعد از انقلاب همه در یک مفهوم شریک بوده اند؛ به جای اینکه برنامه باشند، رویاهایی هستند که مدون شده اند! برنامه باید دقیق باشد و بیان کند چه دستاوردی از اجرای بندهای برنامه محقق خواهد شد.
مهم تر از همه تامین مالی آنها است؛ اما در بسیاری از برنامه ها، مانند برنامه هفتم توسعه، مشخص نیست این برنامه با چه منابعی قرار است تامین شود. تا زمانی که منابع آن تامین نیست، چنین نگاشته هایی بیشتر به رویا شبیه هستند تا برنامه عملی و واقعی برای پیشبرد توسعه اقتصادی و اجتماعی در کشور.
بدترین برنامه اقتصادی بعد از انقلاب، برنامه هفتم توسعه است
وی تاکید کرد: اینها اصلا برنامه نبوده اند و بدترین سندی که امروز به نام برنامه ارائه شده است، برنامه هفتم است که از قضا پر از تناقضات نظری است و از هر چیزی مهم تر اینکه تمام تعهدات قانون اساسی را که اصلی ترین عوامل شکل بخشی به انسجام اجتماعی و کاهش نابرابری ها در جامعه هستند را به طور کامل به بخش خصوصی واگذار کرده است.
در برنامه هفتم توسعه، نیروی کار تا سه سال اول نصف حداقل دستمزد را می گیرد!
راغفر در بیان جزیی تری از ایرادات برنامه هفتم توسعه، گفت: این سند، با بی سابقه ترین شکل ممکن در مواد ۱۵ و ۱۶، همه اختیار دستمزد را به کارفرما داده و دستمزدی که برای استخدام پیشنهاد می کند به عنوان سه سال اول تجربه نیروی کار، نصف حداقل دستمزد است. روشن است که پیام این تصمیم این است که سرمایه های انسانی کشور و دانش آموختگان دانشگاه های ما جای دیگری جزء وطنشان را برای یافتن شغل جستجو کنند؛ چرا که با این دستمزدها کسی نمی تواند در این کشور زندگی کند!
برنامه هفتم نشانه استیصال در نظام تصمیمگیری است
این تحلیلگر مسائل اقتصادی، با بیان اینکه برنامه هفتم بیش از هر چیزی، نشانه استیصال در نظام تصمیمگیری و فاجعه ای است که پیامدهای خود را به زودی نشان خواهد داد، در عین حال تاکید کرد: هیچ کدام از برنامه های قبلی اجرا نشده اند. در برخی از برنامههای توسعه تا 2هزار برنامه هم تعریف کردهاند و حتی برای ۲۰۰ مورد آن هم بودجه نداشتند! به اعتراف خود مسئولین کشور، این برنامه ها در خوش بینانه ترین وضعیت، 40درصد تحقق پیدا کرده اند که البته بنده معتقدم بسیار کمتر از این رقم بوده است؛ چرا که هیچ یک از این برنامه ها وضوح و شفافیت لازم را نداشته اند و مشخص نبوده که منابع تامین و اجرای این برنامه ها قراراست از کجا باشد.
مردم احساس می کنند، حاکمیت آن ها را رها کرده است
راغفر افزود: در این فضای به شدت غیرشفاف کنونی، شاهد رشد مشکلات موجود کشور و فساد هستیم؛ وقتی روشن می شود که یک مقام شناخته شده و برجسته سیاسی، مرتکب فساد شده، نه تنها او برای پاسخگویی فراخوانده نمی شود، بلکه فردی که این فساد را آشکارکرده باید به دستگاه قضایی پاسخگو باشد! این فاجعه ای است که امکان تصحیحش در شرایط کنونی ناممکن شده و یکی از اصلی ترین دلایل شکاف بیشتر میان مردم و حاکمیت است؛ چراکه مردام احساس می کنند حاکمیت آنها را رها کرده و تعهدات خود در قانون اساسی و تعهدات حاکمیتی اش را کاملا نادیده گرفته است.
مردم دیگر آمارهای ساختگی دولت ها را باور نمی کنند
وی در پایان گفت: هیچ چشم انداز امیدوارکننده ای نسبت به آینده کشور نمی بینیم، آنچه که در شرایط کنونی به نظر می رسد در حال رقم خوردن است شدت گرفتن شیب افول و سقوط اقتصادی در ایران است. متاسفانه همه دولتها سعی می کنند واقعیت ها را پنهان کنند و آمار ساختگی به مردم ارائه دهند. اما امروز بیش از هر زمان دیگری مردم اطلاعات غلط را نمی پذیرند؛ چرا که می توانند بهترین معیار برای بررسی صحت و سقم ادعاهای مقامات رسمی را در سفره زندگی خود، رصد کنند.
منبع: جماران