۱۴۰۱/۰۲/۲۱

سید علی مدنی زاده کیست؟ ماجرای بچه های شیکاگو چیست ؟

در روزهای گذشته یاسر جبرائیلی چهره تندرو جریان دلواپس سعی کرد با حمله به علی مدنی زاده یکی از نخبگان اقتصادی کشور را وارد حاشیه تازه ای کند.

سیدعلی مدنی زاده جزو اقتصاددان برجسته ایرانی و رییس دانشکده اقتصاد دانشگاه شریف است. دکتر مدنی زاده کسب مدال جهانی المپیاد ریاضی را هم در کارنامه خود دارد، او پس از اخذ مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد مهندسی برق در دانشگاه شریف و برای ادامه تحصیل در دانشگاه استنفورد در رشته مهندسی محاسبات ریاضی در مقطع کارشناسی ارشد مشغول به تحصیل شد سپس موفق به اخذ دکترای اقتصاد در دانشگاه شیکاگو به عنوان یکی از ۵دانشگاه برتر اقتصاد دنیا شد.

در چند روز گذشته یاسر جبرائیلی چهره تندرو در توئیتر نوشت:در این یادداشت (بچه‌های شیکاگو؛ از سانتیاگو تا تهران)، به یک جریان نفوذ پرداخته‌ام که تحت هدایت مستقیم وزارت خارجه آمریکا، بنام علم اقتصاد در حال پیاده‌سازی سیاست‌های نئولیبرال در ایران هستند تا کار ناتمام تحریم را تمام کرده و به شورش در کشور دامن بزنند.

جبرائیلی چند روز بعد در توئیتی دیگر نوشت: در این مطلب به کسی اتهام جاسوسی و خیانت زده نشده است. مسئله، شناخت یک تفکر مسموم و خطرناک است که هم در ایران و هم در جهان، به ویرانگری شهره است. اما نئولیبرال‌های وطنی، در حال امنیتی کردن ماجرا و تقلیل دادن مسئله به یک فرد هستند.

جبرائیلی در ادامه سعی کرد با هشتگ  #بچه‌های_شیکاگو انتقادات را بیشتر به سوی مدنی زاده هدایت کند.

مکتب شیکاگو چیست ؟

مکتب اقتصادی شیکاگو طرفداران لیبرالیسم در مقابله با موج مداخله گرایی که تحت تأثیر مکتب کینز در نظام اقتصادی کشورهای سرمایه‌داری تأثیرگذار بود به دفاع از اصول و مبانی لیبرالیسم پرداختند و منشا تمام مشکلات را مداخله دولت در اقتصاد دانستند.این مکتب از عدم دخالت دولت در تعیین نرخ بهره حمایت می‌کند و مصرف‌کننده را تعیین‌کننده نرخ بهره می‌داند به‌طوری‌که در این مکتب بهره، عایدی سرمایه است و نرخ بهره در وضعیت تعادلی، با مازاد تولیدی که از ناحیه هزینه شدن وام حاصل می‌شود، برابر است.

پاسخ مخالفین به جبرائیلی :

توئیت شریفی در انتقاد به جبرائیلی

علی شریفی استاد دانشگاه شریف در توئیتر نوشت: سیاست یعنی با چند تا عکس که اصلا خود طرف داخلش نیست و تحلیل‌های بی‌ربط‌، بحث رو از دوستای خودت که با نظرات مشعشع همه‌ی شریان‌های اقتصادی رو قبضه کردن منحرف کنی سمت آدمی که با طلای ریاضی، کارشناسی شریف، ارشد استنفورد و دکتری اقتصاد شیکاگو نشسته گوشه اتاقش تو دانشگاه

پاسخ الحسینی به تخریب مدنی زاده

صادق الحسینی اقتصاددان در تویئتر نوشت: خراب میشود مملکتی که نخبگانش مثل #علی_مدنی‌زاده را با مدال طلای المپیاد ریاضی و فارغ‌التحصیلی شریف، استنفورد و شیکاگو که بخاطر عشق به وطن و انقلاب به ایران برگشته را بی‌دفاع، دستمایه ‌تخریب عده‌ای کم‌سواد کوته‌بین قرار میدهد که کسب و کارشان #نخبه‌کشی است.

انتقاد به پرونده سازی جبرائیلی درباره اقای مدنی زاده

محمد اعلمی در توئیتر نوشت: یاسر جبرائیلی، خیلی بیش از مهرشاد سهیلی نشون‌دهنده ایرادات اساسی ساختار قدرت در ایرانه در عرض چند سال از معاونت خبرگزاری فارس به جایگاه همتراز وزیر رسید، با اظهارنظرهای آتشین و ظاهرا انقلابی بدون سواد حداقلی، برچسب زدن به زمین و زمان، پرونده‌سازی و پشتوانه‌هایی که معلوم نیست!

انتقادات به پرونده سازی جبرائیلی برای مدنی زاده

رضا کربلایی در توئیتر نوشت: سید علی مدنی زاده سرمایه ای برای اقتصاد ایران است. رسم نخبه کشی و پخمه پروری را کنار بگذارید

تخریب مدنی زاده توسط علیزاده

علی مروی اقتصاددان در واکنش به تخریب مدنی زاده توسط علیزاده در توئیتر نوشت: هیچ وقاحتی مانند تهمت نیست (مولا علی علیه السلام، غرر الحکم ح ۴۴۳۸) اگر علیزاده ادعای آمدن اعضای IMF با واسطه گری دکتر مدنی زاده را نمیکرد، میگفتم فریب شانتاژهای رسانه ای را خورده. با این تهمت زنی در فضای عمومی بدون ارائه سند، شائبه پروژه بودن جریان پرونده سازی تقویت میشه.

انتقاد صادق الحسینی درباره پرونده سازی جبرائیلی برای مدنی زاده

صادق الحسینی در واکنش به پرونده سازی جبرائیلی برای مدنی زاده در توئیتر نوشت: عکس دسته‌جمعی ۳۰-۴۰ ایرانی در یک کنفرانس عادی IMF که اقتصادخوانده‌های عالم در آن جمع میشوند تا آخرین دستاوردهایشان را به اشتراک بگذارند را کرده‌اند پیرهن عثمان و مثلا سند علیه مدنی‌زاده! جالب اینکه مدنی‌زاده اصلا در عکس نیست واقعا این دشمنی با نخبگان کشور، عادی نیست!

بهزاد گیلزاد در یک رشتو در توئیتر نوشت: یکی از اتفاقات مهم و امیدآفرینی که در سال‌های اخیر در اقتصاد کشور افتاده ظهور جریانی از اقتصاددانان جوان و دلسوزه که عمده تمرکزشان را علی‌رغم همه نامهربانی‌ها و سختی‌ها بر اصلاح اقتصاد کشور قرارداده‌اند. به جای اینکه مهاجرت کرده و زندگی آرامی را برای خود مهیا کنند. 

من ناظر به یکی از این تخریب‌ها که عده‌ای از بهترین اساتید دانشگاه‌های تهران و شریف را نشانه گرفته نکاتی را می‌آورم: چندی پیش عده‌ای با کلید واژه نفوذ تلاش کردند تا برای برخی از اقتصاددانان کشورمون حواشی‌ای درست کنند تا جای امکان اثرگذاری این افراد در فضای تصمیم‌سازی کشور محدود شود و به طور مثال یکی از اتهاماتی که آورده شد این بود که آقای دکتر سید علی مدنی‌زاده توسط بنیاد Hand که وابسته به دولت آمریکاست بورسه شده است و طبعا این بنیاد زمینه نفوذ ایشان در ایران را فراهم کرده است.

اما در باب بنیاد Hand:

۱. بورسیه بنیاد HAND با سرمایه شخصی خانم هاشمی ( یک ایرانی ثروتمند در آمریکا) در سال ۲۰۰۵ تاسیس شده‌است و مشابه تعداد زیادی از دیگر موسسات خیریه در دنیا که به دانشجویان بورسیه می‌دهند، به ایرانیانی که از یکی از ۲۰ دانشگاه برتر دنیا در اقتصاد پذیرش داشته باشند حدود ۲۰ هزار دلار تنها برای سال اول تحصیل‌شان بورسیه می‌دهد. در کشورهای مختلف دنیا، بنیادهای خیریه‌ای که به دانشجویان هم‌ملیتی خود بورسیه بدهند، به وفور یافت می‌شوند زیاد است و افرادی که طی دهه‌های گذشته تحصیل در خارج از کشور را تجربه کرده‌اند، با این مفهوم آشنا هستند، و اصلا پدیده عجیبی نیست.
۲. آن چیزی که به‌عنوان سند توسط ایشان ذکر شده، متن پیاده شده سخنرانی کلینتون در سال ۲۰۱۲ در دومین سال از شروع پروژه IDEA است (در متن به اشتباه IDEP نوشته شده) پروژه IDEA که از سال ۲۰۱۱ شروع به فعالیت کرده و درحالی‌که HAND خودش در ۲۰۰۳ و بورسیه‌اش نیز در سال ۲۰۰۵ تاسیس شده‌‌است.
هر دو در زمان بوش پسر و ۶ سال قبل از شروع پروژه IDEA در دولت اوباما و وزارت هیلاری کلینتون اتفاق افتاده است. شواهد نشان میدهد که وزارت خارجه آمریکا و پروژه IDEA نمیتوانند بنیان‌گذار HAND باشند و یا اینکه HAND ذیل این پروژه کار میکرده‌است.

۳. حمایت از موسسات و بنیادهایی است که در آمریکا از مهاجرین دیگر کشورها حمایت‌های خیرانه دارند و حوزه کاری این پروژه کارآفرینی، نوآوری و فعالیت‌های بشردوستانه و داوطلبانه داخل کشورهای مبدا است تنها ارتباطی که بین این پروژه و بنیاد HAND در این سند ارایه شده این است که در این جلسه هیلاری کلینتون از اعضای شرکت کننده تشکر کرده یکی از شرکت‌کنندگان خانم هاشمی موسس بنیاد HAND است که احتمالا به‌عنوان یکی از بنیادهای خیریه ایرانیان در حال فعالیت در آمریکا در این جلسه شرکت کرده لازم به ذکر است در وبسایت مربوط به IDEA، از HAND به‌عنوان یکی از اعضای این پروژه نام برده نشده‌است و حداقل در فضای دسترسی‌های عمومی اطلاعات سندی مبنی بر عضویت HAND در IDEA نیست احتمالا موسس Hand به‌رغم شرکت در جلسه سال ۲۰۱۲ نهایتا تصمیم به الحاق رسمی به این پروژه نگرفته‌است.

افرادی مانند دکتر مدنی‌زاده نیز که در سال ۲۰۰۷ از این بنیاد بورسیه گرفتند حتی با این فرض که بنیاد HAND در سال‌های بعد تصمیم همکاری با پروژه IDEA گرفته باشد، نمی‌توانستند از این مساله مطلع بوده‌ باشند و طبیعتا اتفاقات بعدی ارتباطی با بورسیه‌شدگان قبلی نمی‌تواند داشته باشد.

قیاس پروژه IDEA و موسسه HAND با حمایت‌های دولت آمریکا از بنیاد فورد طی سال‌های ۱۹۷۰-۱۹۵۷ قیاس مع‌الفارق است. موضوع کاری IDEA بر اساس ادعای موسسین، تامین مالی دانشجویان برای تحصیل در آمریکا نیست و مربوط به امور خیریه و فعالیت‌های بشردوستانه (با تعاریف خود آمریکایی‌ها) در کشورهای مبدا و حمایت از فضای کارآفرینی و نوآوری در مهاجرین از کشورها است (همان لینک بالا). در اهداف این پروژه هیچ ارتباطی به بحث تامین مالی گسترده دانشجویان برای تحصیل در آمریکا آنهم توسط وزارت خارجه آمریکا دیده نمی‌شود.

به‌علاوه، بنیاد HAND سالی یک‌بار و حداکثر دو نفر را بورسیه می‌کند، که برخلاف آنچه در متن آمده‌، منحصر به دانشگاه شیکاگو نیست و برای افرادی است که بتوانند در یکی از ۲۰ دانشگاه برتر در اقتصاد پذیرش بگیرند. که این اصلا با بنیاد فورد که در ۱۳ سال حدود ۱۰۰ نفر را پوشش داد لذا هم ادعای ایشان نادرست است و هم این‌که تنوع دانشگاه‌های موجود در این بورسیه،‌ فرضیه تربیت افراد با تفکر یکسان #نئولیبرال را رد می‌کند. به‌علاوه، بدیهی است که تحصیل در یک دانشگاه لزوما به معنی پیروی از یک خط مشی فکری آن‌هم در تعداد معدودی فارغ‌ التحصیل نیست.

و خب طبعا نباید بهترین استعداد‌های کشور که در همه مقاطع تحصیلی بهترین عملکرد ممکن را داشته و بنا به دستور پیامبر اکرم که «اطلبوا العلم ولو بالسین» با هدف بهبود اقتصاد به فلک کشیده شده کشور می‌روند تا بیاموزند و به کشور خدمت کنند را به صورت پسینی به خاطر تحصیل جاسوس بدانیم و اگر بناست که تحصیل در خارج از کشور در آینده چنین تبعاتی داشته باید از قبل نهادهای مربوطه دانشجویان را از این کارها بازدارند و اجازه بورسیه شدن یا اساسا تحصیل در دانشگاه‌های خارج را ندهند.

و ایشان نباید چوب کم‌کاری نهادهای امنیتی (مورد ادعای مجموعه‌هایی مانند «سید یاسر جبراییلی و دوستان») را در مورد عدم اطلاع‌رسانی فهرست موسسات جاسوس بخورند. مگر آنکه فرضیه این مجموعه‌ها صحیح نباشد و از قضا نهادهای امنیتی کار خود را به درستی انجام و در مواقع لازم تذکر داده باشند.

در نهایت اینکه جهت اطلاع دوستان، بر اساس نظرسنجی‌ها و موسسات رتبه‌بندی بین‌المللی،‌ دانشکده اقتصاد شیکاگو یکی از بهترین دانشکده‌های اقتصاد دنیا است (بسیاری از سال‌ها رتبه ۱ را داشته) و نزدیک به ۳۰ نوبلیست اقتصاد از این دانشگاه بوده‌اند.

و در نهایت من در مقام دفاع از دانشگاه شیکاگو نیستم و آنقدری اطلاع ندارم که بخواهم در این سطح وارد بحث‌های تخصصی شوم اما چیزی که واضح است این است که بسیاری از دانش آموخته‌های همین دانشگاه امروز با نظریات فریدمن مخالف‌اند و خب از یک محیط علمی پویا چیزی جز این هم انتظار نمی‌رود.

که این مورد آخر هم متاسفانه برآمده از عدم آشنایی آقای جبرائیلی با فضای آکادمی دنیاست. طبیعتا همه موارد بالا به معنی درستی تمامی نظرات دکتر مدنی زاده یا هر اقتصاددان دیگری در کشورمون نیست و من شاید در جاهایی با ایشان همدل نباشم اما لازم است که بحثای علمی را در چارچوب علمی و با ادبیات صحیح به پیش ببریم و در این قالب مباحثات رو انجام بدیم نه اینکه در هر بزنگاهی بخواهیم خلا تخصص نداشتن خود را با زدن تگ‌های امنیتی و… به مخالف خود پر کنیم.

پاسخ مدنی زاده به اتهامات جبرائیلی:

بعد از جند روز حاشیه سازی سرانجام علی مدنی زاده به حاشیه ها و اتهامات پاسخ داد. مدنی زاده در کلاب هاوس سایت اقتصاد انلاین با اشاره به محل تحصیل خود گفت:

به صرف اینکه دانشگاه محل تحصیل من شیکاگو است دلیلی بر موافقت من با مکتب شیکاگو نیست و دوستان بهتر است این موضوع را دقت کنند.

او طی یادداشتی نوشت: در شرایط کنونی که کشور با بحران‌های اقتصادی-اجتماعی بسیاری دست‌و‌پنجه نرم می‌کند

جامعه نیازمند فضای گفتگو و نقد سازنده کارشناسی برای حل مشکلات است، سم مهلک آنست که فضا مستمرا آلوده به برچسب‌ها و اکاذیب شود و به‌جای تحلیل «ماقال» به «من‌قال» بهتان زده‌شود

برای توسعه تحلیل‌های کارشناسی و تقریب نظرات و پیرو طرح شبهاتی در فضای رسانه‌ای درخصوص نفوذ در جریان‌های علمی، دخالت نهادهای ‌بین‌المللی در طرح اصلاح ساختار بودجه، و نیز ارتباط این طرح با افزایش قیمت بنزین در آبان ۹۸، نکات زیر قابل ذکر است. 

• تدوین طرح اصلاح ساختار بودجه در آذر ۹۷ با دستور رهبر انقلاب در سازمان برنامه و بودجه کلید خورد،‌ از توان کارشناسی متخصصین با طیف‌های فکری متعدد در فرآیندهای رفت‌وبرگشتی استفاده شد. محتوای طرح با اسناد بالادستی و سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی تطبیق داده شد. طرح از مراحل ابتدایی، به‌منظور اخذ بازخورد و ایجاد وفاق، برای بخش‌های مختلف نظام حکمرانی کشور ارایه و با استقبال مواجه شد. متن گزارش‌ها نیز به‌تدریج به‌صورت عمومی جهت اخذ نظرات اصلاحی منتشر شده‌اند. شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا کلیات طرح را مصوب کرده‌است.  

• محتوای مکتوب طرح اصلاح ساختار بودجه نشان‌دهنده تفاوت ماهوی این طرح، با طرح‌های شوک‌درمانی، به‌ویژه افزایش قیمت بنزین در آبان ۹۸ است (ص‌ص ۱۳-۱۴ و ۶۶-۶۹ از متن). به‌گونه‌ای که در حوزه اصلاح بازار انرژی، با توجه به اختلافنظرهای اساسی و مخالفت‌های مستمر تیم اصلاح ساختار بودجه، از مقطعی، این تیم کنار گذاشته و کار به وزارت کشور سپرده شد.

• «طرح اصلاحات ساختاری بودجه» در حوزه انرژی، با مطالعه دقیق مستندات و تجربه مربوط به طرح موفقیت‌آمیز هدفمندی یارانه‌ها در سال ۸۹ صورت پذیرفت. کلیدی‌ترین مولفه‌ها در این طرح، «اعطای سهمیه قابل‌مبادله به افراد»، «اعمال تدریجی تغییرات» و «توقف تعیین نرخ توسط دولت» بود. الزام اجرای طرح آن بود که ملاحظات اجتماعی دیده و با مردم گفتگو شود، اسیاست جدید مبتنی بر توزیع عادلانه یارانه‌ها و حتما قبل از اصلاح قیمت‌گذاری صورت بگیرد. علاوه بر این، ملاحظات متعدد اجرایی و فنی دیده شده بود، دولت به‌تدریج از قیمت‌گذاری حامل‌های سوخت خارج شود و قاعده‌گذار بازار باشد، با ترتیب زمانی معین صادرات و واردات، تحت نظارت رگولاتور، در اختیار بخش خصوصی قرار گیرد و از همه مهم‌تر، تیم مدیریتی-اجرایی با اختیارات مناسب، فرآیند را رصد و مدیریت کند. واضح است که طرح پیاده‌شده در آبان ۹۸ هیچ‌یک از این مولفه‌ها را نداشت.

• تیم صندوق بین‌المللی پول (IMF) در اردیبهشت ۹۸، یک ماه پس از جمع‌بندی و رونمایی از کلیات طرح اصلاح ساختار بودجه در فروردین ۹۸، به دعوت وزارت امور اقتصادی و دارایی، و نه سازمان برنامه و بودجه، به کشور آمدند. مطابق رویه‌های معمول، مقام‌های امنیتی ذی‌ربط از کلیه جلسات مطلع بوده‌ و اقدامات لازم را طبق وظیفه انجام داده‌اند. بدیهی‌است دعوت از نهادهای بین‌المللی نه توسط اشخاص حقیقی، که توسط سازمان‌های دولتی و در چارچوب قواعد دیپلماتیک صورت می‌گیرد. محتوا و فهرست اسامی شرکت‌کنندگان در آن جلسات نیز در مستندات موجود است.

بنده نه این تیم را می‌شناختم و نه در هیچ‌یک از جلسات ایشان شرکت کرده‌ام، به‌عنوان مدیر طرح فرایند تدوین را مستقل از آن تیم و یا هر کارشناس خارجی دیگری طراحی و اجرا کردم. 

• درخصوص موضوع نفوذ در جریان علمی کشور نیز لازم به ذکر است که آموزش و تحقیق در علوم اداره کشور با بهره‌گیری از منابع و مراجع دسته‌اول علمی دنیا و تجربه اندوخته بین‌المللی و سپس تطبیق آن با اصول دینی، ‌فرهنگی و اجتماعی و بومی کشور توسط کارشناسان امری بدیهی است. از قضا خطر آنجاست که توصیه به ترک بهره‌مندی از تجربیات دنیا کنیم و زندگی میلیون‌ها ایرانی را آزمایشگاه خود نماییم. خطر آنجاست که نخبگان کشور را از علم‌آموزی بهراسانیم و با تهمت‌های امنیتی در فضای عمومی از تلاش برای اصلاح کشور ناامید کنیم، رفتاری که براساس رهنمودهای رهبر انقلاب مصداق خیانت است. خطر آنجاست که فضای پویای گفتگو و نقد تبدیل به فضای برچسب‌ و تهمت شود. فراموش نکنیم که نهادهای امنیتی کشور نیز بیکار ننشسته‌اند و وظایف خود را انجام می‌دهند.

تاکنون طرح‌ها و پیشنهادهایی که به نهادهای سیاست‌گذاری کشور ارائه داده‌ام را به‌صورت عمومی منتشر کرده‌ام تا علاوه بر رعایت شفافیت، بتوانم با بهره‌مندی از نظرات کیفیت طرح‌ها را ارتقا داده و به توسعه گفتگوهای تخصصی و تقریب نظرات کارشناسی کمک نمایم. کشور نیازمند گفتگو و یافتن راه‌حل‌های کارشناسی و علمی است.

آینده بسیار روشن است، اگر با همدلی تلاش کنیم، صبر کنیم، ثابت‌قدم باشیم، بر خدا توکل نماییم و از رحمتش ناامید نشویم.

ما را در
گوگل نیوز دنبال کنید