سیاسی
پس از اعتراضات 1401 ثابت شد انقلاب به جایی نمیرسد و تنها راه نجات اصلاحات است
روزنامه اعتماد نوشت: پس از جنبش زن، زندگی، آزادی ثابت شد «انقلاب به جایی نمیرسد» و «تنها راه نجات اصلاحات است».
اصلاحات نیوز | «انتخاباتی زیبا در ایران» عنوان یادداشت روزنامه اعتماد به قلم غلامحیدر ابراهیمبای سلامی است که در آن آمده: انتخابات زیبایی برگزار شد فارغ از آنکه پیامد آن چه باشد و هر کس رییسجمهور شود. پس از جنبش زن، زندگی، آزادی ثابت شد «انقلاب به جایی نمیرسد» و «تنها راه نجات اصلاحات است». جبهه اصلاحات نیز منسجم و محکم در کنار مردم ایستاد و با یک تصمیم طلایی شرکت در انتخابات را مشروط اعلام کرد . سید محمد خاتمی که پیش از این با بیانیه معروف خود اعلام موضع کرده بود، مواضع محکم جبهه اصلاحات را پذیرفت و با صراحت هرگونه تصمیم خود را منوط و هماهنگ با مواضعی که جبهه اصلاحات اتخاذ کند، کرد.این هماهنگی موجب یکپارچگی پیش از اعلام صلاحیت نامزدها شد و نامزدهای اصلاحطلب متوجه شدند که انسجام لازم در تصمیم طلایی «مشارکت مشروط» در انتخابات وجود دارد . بعد از پذیرش «میثاقنامه» مبنی بر وفاداری نامزدها به رویکرد و اصول اصلاحطلبی برحسب راهبرد این جبهه و اصول کلی اصلاحطلبی هر یک از آنها به ارایه مواضع و برنامههای خود در مجمع عمومی اصلاحات پرداختند.فقط سه نفر توانستند دوسوم آرای مجمع عمومی جبهه را کسب کنند. جبهه بعد از جلسات طولانی و رفع چالشهای داخلی سه نامزد منتخب خود به نام آقایان «اسحاق جهانگیری»، «عباس آخوندی» و «مسعود پزشکیان» را معین و قبل از تایید صلاحیتها به جامعه معرفی کرد. موضع اخیر یعنی اعلام نامزدها پیش از اعلام صلاحیتها که مخالفانی جدی درون جبهه داشت نیز دومین تصمیم طلایی جبهه بود. شورای نگهبان یکی از آن سه نفر را یعنی «دکتر مسعود پزشکیان» را تایید کرد . نامزدی از جبهه اصلاحات تایید شد که قبلا برای انتخابات ریاستجمهوری دوره سیزدهم صلاحیتش احراز نشده بود و در هیات اجرایی انتخابات مجلس کنونی نیز صلاحیتش به تایید نرسیده بود. تایید صلاحیت پزشکیان فرصت مناسبی برای احیای فعالیت جبهه اصلاحات و بازگشت به نظر مردم شد . به هر حال جبهه اصلاحات ثابت کرد به منش اصلاحطلبی خود متعهد است و برانداز نیست و با حمایت از نامزد اختصاصی معین خود نشان داد اگر انتخابات معنادار باشد و نامزد برای همه جناحها در عرصه انتخابات حضور داشته باشد مراجعه به صندوق رای شیوهای مطمئن برای گردش نخبگان و تغییر در مدیریت ارشد کشور است . تقریبا هیچ یک از اعضای جبهه اصلاحات و وابستگان این جبهه بعد از آن دو مصوبه طلایی یعنی «مشارکت مشروط» و «اعلام نامزدهای جبهه» پیش از اعلان نظر شورای نگهبان به مساله تحریم انتخاب دامن نزدند. احزاب و گروههای متشکل در جبهه اصلاحات در ساماندهی امور و نهادینه کردن تصمیم به مشارکت بعد از آن رویدادهای تلخ ۱۴۰۱ نقش اساسی داشتند . این امر سبب شد احزاب و شخصیتهای حقیقی و حقوقی دیگر که تاکنون بر عدم مشارکت یا تحریم انتخابات اصرار میورزیدند، اعلام مشارکت در انتخابات برای ایجاد روزنهای در انسداد سیاسی جامعه کنند . «نهضت آزادی ایران» نیز مشارکت اعتراضی را با رای به دکتر پزشکیان شیوه مناسب مشارکت مردم اعلام کرد و در داخل و خارج کشور لحظه به لحظه رویکرد تحریم انتخابات ضعیف و ضعیفتر شد. مشکل اساسی برای نخبگان افسردگی مفرط جامعه و گسترش لایه یخی بود که برای مشارکت مردم باید به تدریج ذوب میشد. نسل جوان و نسل جوانتر (z) که در جامعهپذیری سیاسی آنها کوتاهی بسیار صورت گرفته است به راحتی راضی به مشارکت نمیشدند و تا ساعات آخر شور انتخاباتی در مردم نمایان نشد هرگز مثل انتخابات منجر به انتخاب خاتمی، احمدینژاد، موسوی و روحانی در کوچه و خیابان مردم له یا علیه نامزدی مشاهده نشدند یا تصویر کسی را مردم در دست نگرفتند یا به خودرو خود نچسباندند.ستادها کم رونق و فقط در گردهماییها طرفداران نامزدها کمپین داشتند. نخبگان در صحنه حضور یافتند، اما مردم همچنان سرد و در قهر مانده بودند. در روزهای آخر طرفداران نامزدها بیشتر سراغ مردم رفتند و کمکم میل به مشارکت بالا گرفت. نگارنده این سطور در روزهای آغازین تبلیغات به چند شهر خراسان برای سخنرانی رفت، نخبگان و سیاسیون آمده بودند، اما مردم همچنان سرد و معترض بودند. در تهران با چند نفرتماس گرفتم تا به ستاد دکتر پزشکیان کمک کنند اکثرا معترض بودند و حتی مرا هم به عدم مشارکت فرا میخواندند. آنها حاکمیت و حتی خود ما را به دروغگویی، بیاعتمادی و بیاعتنایی نسبت به مطالبات مردم متهم میکردند، به نظر من هم حق داشتند و تاکنون کسی صدای مردم را نشنیده است و نه تنها حاکمیت گوش شنوایی ندارد که به مطالبات مردم که در یک کلام مطالبه «یک زندگی معمولی» عزتمند است…
پس از جنبش زن، زندگی، آزادی ثابت شد «انقلاب به جایی نمیرسد» و «تنها راه نجات اصلاحات است».
توجه نکرده که گاهی اقداماتی در سیاستگذاریها داخلی و خارجی، حتی در قانونگذاریها و اجرا توسط دولت انجام میشود که مثل فرو بردن انگشت در چشم مردم هم هست و در همه آنها منافع ملی لحاظ نشده است. اساسا دولت در ایران کنونی نتوانسته است کارگزار منافع ملی باشد تا امید به مشارکت مردم افزایش یابد. اما زیبایی انتخابات فارغ از نتیجه آن بود که همه نخبگان از دو جناح اصلی شخصیتهای بزرگ دلسوز به میدان آمدند و به مردم التماس کردند تا بیایند و مشارکت کنند این یعنی مردم و افکار عمومی مهم است و برای استمرار حکومت اهمیت دارد، چون اقلیتی متوهم با رویکردهای عام ایدئولوژیک نمیتواند برای همیشه بر مردم حکومت کند و در عصر گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات دوران حکومت اقلیت بر اکثریت سپری شده است.در نهایت این مردم هستند که با آگاهی و مشارکت پیروز میشوند.همه هم میدانند «با این انتخابات نیز دری باز نخواهد شد، اما میتوان پنجرهای را گشود» تا هوایی تازه بیاید و زنده بمانیم، بیشتر آگاه شویم و اندیشه و دانش را منتشر کنیم شاید وقتی دیگر مجال گشودن درها نیز فراهم شود.