اخبار اصلاحات ۱۴۰۳/۰۵/۳۰

سهم اصلاح‌طلبان در پیروزی پزشکیان

با معرفی کابینه چهاردهم، بحث در باب نقش اصلاح‌طلبان در پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات به محافل مختلف اصلاح‌طلبی بازگشته است. برخی مصرانه بر این عقیده پافشاری می‌کنند که اصلاح‌طلبان و در رأس آن سیدمحمد خاتمی نقش کمرنگی در پیروزی پزشکیان داشته‌اند و برای آن، به برخی مطالعات کمّی، ارجاع می‌دهند. به‌شخصه تمایلی برای پرداختن به این مجادله نداشتم و در آینده نیز به آن نخواهم پرداخت. با این حال مهم است که چه تصویری از آنچه رخ داده داشته باشیم.

سهم اصلاح‌طلبان در پیروزی پزشکیان

پزشکیان و حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات، اتفاقی جدید از منظر مشارکت رقم زد که باید عوامل مؤثر بر آن را شناخت.
چرا با عدد و رقم به‌تنهایی نمی‌توان یک پدیده سیاسی را توضیح داد؟
زمانی که بحث از عوامل مؤثر بر نتیجه انتخابات می‌شود، به‌طور طبیعی همه به سراغ تحلیل آمار و ارقام انتخابات و نظرسنجی‌ها می‌روند. این تصور وجود دارد که اعداد و ارقام، ماهیتی آبجکتیو دارند و به‌همین دلیل سوگیری‌های فردی در تحلیل آن‌ها لحاظ نمی‌شود. این تصوری خطاست؛ مفسّر، هرچقدر تلاش کند بی‌طرف باشد، باز هم در تفسیر نتایج یک پدیده سیاسی، ممکن است دچار سوگیری شود.
علاوه بر این، مطالعات کمّی در فهم پدیده‌های سیاسی، نابسنده است. اکنون بیش از شش دهه است که متخصصان و دانشمندان علوم اجتماعی بر اهمیت مطالعات کیفی در فهم پدیده‌های اجتماعی و سیاسی تأکید می‌کنند و بر نابسندگی پژوهش‌های کمّی برای فهم این پدیده‌ها تأکید دارند.
البته این به‌معنای نادیده گرفتن یافته‌های کمّی در علوم اجتماعی نیست؛ به‌عنوان کسی که در مطالعاتش مدام به اعداد و یافته‌های کمّی ارجاع می‌دهد، معتقدم مطالعات کمّی در فهم پدیده‌های اجتماعی و سیاسی لازم است اما کافی نیست؛ به‌همین جهت معتقدم که روش‌های تلفیقی (mixed-method) در فهم این پدیده‌ها می‌تواند کارایی بیشتری داشته باشد و از دقت علمی بالاتری برخوردار است.
بر همین اساس، معتقدم فهم پدیده انتخابات در ایران و عوامل مؤثر بر آن نیز از یک روش تلفیقی می‌گذرد و صرفاً نمی‌توان با داده‌های کمّی آن را فهمید؛ خصوصاً اگر این داده‌ها فقط متمرکز بر داده‌های انتخاباتی باشد و سایر داده‌هایی که به فهم بهتر رفتار مردم کمک می‌کند، نظیر داده‌هایی که تغییر نگرش سیاسی مردم و یا احساسات آن‌ها به پدیده‌های اجتماعی را توضیح می‌دهد، در تحلیل غایب باشند. علاوه بر آن، به‌کارگیری روش‌های کیفی نظیر مشاهدات مردم‌شناسانه و تحلیل گفتمان سیاسی نیز برای فهم این پدیده ضرورت دارد؛ در کنار آن، فهم رفتار جمعی مردم بدون اتکای به نظریه و فقط متکی بر داده‌های انتخاباتی نیز ناکافی است و این رویکرد بدون اتکا به نظریه، فهم دقیقی نخواهد بود.
نظریه کنش جمعی چگونه نقش اصلاح‌طلبان در انتخابات ۱۴۰۳ را توضیح می‌دهد؟

مشارکت خواهند کرد؛ آنچنان که تا قبل از مرحله اول برخی تصور می‌کردند مشارکت بیش از ۵۰ درصد خواهد شد. این تصور، که براساس نظریات کنش جمعی، خود محرک شرکت در انتخابات بود، ریشه در حضور فعالانه و زودهنگام اصلاح‌طلبان در انتخابات داشت.
بنابراین، حمایت زودهنگام جبهه اصلاحات و سیدمحمد خاتمی از مسعود پزشکیان یک «وضعیت سیاسی» ایجاد کرد که منجر به ۳ اتفاق مهم شد: اول پر شدن آستانه افراد؛ دوم افزایش انتظارات نسبت به مشارکت بالای مردم؛ و سوم نمایش سازمان‌یافتگی؛ امری که بر اساس نظریات شیلینگ، تیلی و گرانووتر، منجر به کنش جمعی و افزایش مشارکت انتخاباتی شد.
تشکیل ستادهای حمایت از پزشکیان توسط جبهه اصلاحات در سرتاسر کشور پیامدهای دیگری هم داشت؛ در شرایطی که بسیاری از مردم تمایلی برای شرکت در انتخابات نداشتند و کنش‌هایی نظیر بیانیه روزنه‌گشایی در انتخابات مجلس نیز نتوانسته بود این فضا را بشکند، حضور فعالانه سازمان اصلاح‌طلبان در سرتاسر کشور، باعث شد تا اتمسفر سیاسی در کشور تغییر کند، فضای تحریم انتخابات و مارپیچ سکوتی که حول آن شکل گرفته بود، شکسته شود و بسیاری از کنشگران مدنی و سیاسی، جرأت و جسارت کنش انتخاباتی پیدا کنند. این حمایت باعث شد تا بسیاری از چهره‌های خاموشی که در سطح ملی و محلی اثرگذار بودند، به میدان بیایند. حمایت چهره‌هایی نظیر کیوان صمیمی و علیرضا رجایی در دور دوم از پزشکیان، بدون شکسته شدن این فضا و حمایت جبهه اصلاحات از مسعود پزشکیان، ممکن نبود؛ در مورد تأثیر این نوع حمایت‌ها در دور دوم نیز در ادامه توضیح خواهم داد.
اعداد راجع به نقش اصلاح‌طلبان در انتخابات چه می‌گویند؟

پیرامون خود اثر می‌گذارند. بسیاری از این افراد، با واسطه یا بی‌واسطه به نیروهای پیشروی اصلاحات مرتبط هستند و طبیعتاً اگر اصلاح‌طلبان در انتخابات نبودند، آن‌ها نیز به طریق اولی در انتخابات شرکت نمی‌کردند و این رشد ۱۰ تا ۱۵ درصدی در انتخابات رقم نمی‌خورد.
در تحلیل نتایج انتخابات، نقش این ۱۰ تا ۱۵ درصد و نسبت‌شان با جریان اصلاحات را باید مدنظر قرار داد. این جریان صدای بلندی در جامعه دارند و می‌تواند بر فضای عمومی اثر بگذارد؛ آنچنان که در دور دوم انتخابات اثر گذاشت. لذا حضور آن‌ها را در امتداد حضور اصلاح‌طلبان و در رأس آن سیدمحمد خاتمی باید تحلیل کرد.
شخصیت توانا، جذاب و دوست‌داشتنی پزشکیان
آنچه تاکنون ذکر شد، در خصوص نقش مؤثر اصلاح‌طلبان در پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات بود؛ اما در این میان نباید از نقش خود پزشکیان غافل شد. او فردی است با باورها و تفکر اصلاح‌طلبی که صادقانه و شجاعانه با مردم حرف می‌زند و سخنش به دل می‌نشیند. حمایت جبهه اصلاحات از او، بیانگر مشی اصلاح‌طلبی اوست. اما ویژگی‌های شخصیتی او نیز به‌نحوی که به پیروزی او در انتخابات کمک کرد. او خاکی و مردمی است و همه‌فهم سخن می‌گوید؛ زمانی که سخن می‌گوید صداقت، که این روزها در میان بسیاری از سیاسیون کمتر دیده می‌شود، در کلامش موج می‌زند. مجموع ویژگی‌های او بی‌تردید بر پیروزی‌اش مؤثر بود. اگر اصلاح‌طلبان از کسی حمایت می‌کردند که فاقد این ویژگی‌ها بود، احتمال توفیق‌شان خیلی کم می‌شد.
بنابراین در کنار نقش مؤثر اصلاح‌طلبان، نباید نگرش‌ها، ویژگی‌ها و توانمندی‌های پزشکیان را در این مسیر نادیده گرفت؛ همین ویژگی‌های او باعث شد تا به‌مرور و در طول مناظرات که برای عموم مردم بیشتر شناخته می‌شد، مقبولیت و پذیرش بیشتری پیدا کند. حمایت اصلاح‌طلبان از او، باعث جهش جایگاه او در افکار عمومی شد و زمینه پیروزی او را فراهم ساخت، اما این خود پزشکیان با تمام ویژگی‌هایش بود که برنده انتخابات شد و توانست مورد پذیرش مردم قرار گیرد. ریاست‌جمهوری مسعود پزشکیان یک فرصت بزرگ برای ایران و همه گروه‌های سیاسی است؛ او به دلیل تأکید بر وفاق ملی می‌تواند مسیری جدید پیش روی همگان باز کند و همین ایده وفاق، در جلب آرای گروه‌های مختلف نیز مؤثر بود.


جمع‌بندی
وقتی راجع به تأثیر عوامل مختلف بر پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات سخن گفته می‌شود، نمی‌توان به‌طور قطع گفت کدام عامل، تأثیر بیشتری داشته است. از آنجایی که امکان مطالعه این پدیده سیاسی در یک فضای آزمایشگاهی نیست، نمی‌توان وزن تک‌تک این عوامل را سنجید. به‌همین خاطر اتکا به داده‌های کمّی، آن هم محدود به نظرسنجی‌های انتخاباتی، نمی‌تواند به‌تنهایی نقش عوامل مختلف را توضیح دهد و اتخاذ رویکرد تلفیقی در این میان ضرورت دارد.
اما بر اساس مرور وقایع گذشته به‌نظر می‌رسد که «مشارکت سیاسی» در انتخابات اخیر، بیش از انتخابات مجلس و انتخابات ریاست‌جمهوری در سال ۱۴۰۰ بود؛ امری که در نهایت منجر به پیروزی پزشکیان در انتخابات شد. در کنار ویژگی‌ها و توانایی‌های شخصی پزشکیان، چند عامل مختلف، از جمله حمایت اصلاح‌طلبان در کنار حمایت محمدجواد ظریف بر پیروزی او اثر داشته است و نظریات مختلف سیاسی این اثر را توضیح می‌دهد. نادیده گرفتن این عوامل، چه برای آن وزن زیادی قائل باشیم و چه وزن کمی قائل باشیم، باعث انحراف از واقعیت می‌شود و در تعیین راهبردهای آتی همگان را دچار خطا می‌کند. یکی از این خطاها، بی‌تفاوتی به بدنه حامیان است. اصلاح‌طلبان و پزشکیان، هر دو به یکدیگر نیاز مبرم دارند و هر تحلیلی که در پی شکاف بین این دو یا القاء بی‌نیازی آنها به یکدیگر باشد، اقدامی خلاف مشی گفتمانی دولت، منافع ملی و منافع دولت و اصلاحات خواهد بود.

ما را در
گوگل نیوز دنبال کنید