سیاسی
خدا به داد پزشکیان برسد؛ مسئولیت پرچالشترین دولت را برعهده گرفته است
مجتبی یوسفی عضو هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی گفت: جلسات بررسی صلاحیت و رای اعتماد به وزرای دولت چهاردهم، شهریورماه برگزار میشود.
«۵۰ روز تاریخ ساز برای وفاق ملی؟!» عنوان یادداشت نصرتالله تاجیک برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده: یکی از نفسگیرترین رقابتها با حضور مردم به ثمر نشست. تاریخ سیاسی اجتماعی تحولات ایران پر از نقاط عطف است اما ۵۰ روزی که گفتوگو، امید و شادی بعد از حوادث غمبار چندین سال گذشته بین مردم به جریان افتاد حال و هوای دیگری دارد! امید است جدای از نتیجه انتخابات نهادهای حاکمیتی به این تجربه تاریخی، مسالمتآمیز و کمهزینه ارج نهاده و با تغییر رویکرد حکمرانی به مردم، خواست، نیاز، کرامت و نهادهای مدنی بهای درخور بدهند تا ایران از این وضعیت و حال و هوا خارج شود.
در این دوره و گفتوگوی به جریان افتاده بین دو بخش جامعه بحث امید به صندوق برای تغییر مطرح شد و جا دارد نخبگان و نهادهای مدنی و مخصوصا احزاب این گفتوگو را به گفتمان غالب تبدیل کنند. زیرا ساختن ایران نیازمند عزم ملی است و این بر مردم است که لحظهای صحنه را ترک نکنند و این وظیفه احزاب است. مهم آن است که نهادهای حاکمیتی هم نهتنها مردم و رییسجمهور را همراهی کنند بلکه نشان بدهند هراسی از تغییر رویکردهای غلط گذشته ندارند تا مشکلات حل شوند. اما در کنار مردم خدا هم به داد آقای پزشکیان برسد! مسوولیت سنگینی بر دوش گرفته؛ او مسوولیت پر چالشترین دولت را به عهده خواهد داشت. جدای از مشکلات ناشی از سیاست و حکومت، جامعه امروزه ایرانی بر چند گسل زیست طبیعی و سیاسی اجتماعی دارد. اما مهمترین آنها وفاق ملی، نظام اداری کشور، مدیریت اقتصادی مملکت و از جمله انرژی و سر و سامان دادن به سیاست خارجی و تنظیم روابط بینالمللی است. لذا مردم و نخبگان منتظرند رییسجمهور نسبت به این چهار موضوع اهتمام ویژه و عاجل داشته باشد و از همین ساعات اولیه چهار کمیته با حضور دانشگاهیان و کارشناسان سازمانهای ذیربط تشکیل بدهد تا با طرح موضوع با مردم و بررسیها و مطالعات کارشناسانه طرحهای اولیه به افکار عمومی ارائه شود.
الف: وفاق عمومی) به دلیل مشکلات ناشی از سوءمدیریت، کج سلیقگیهای داخلی و تمامیتخواههای بعضی گروهها و نهادهای حکومتی و رویکرد بعضا غلط حکمرانی طی سالهای گذشته، تنها نقطه امید مردم ایران برای تغییر یعنی صندوق رای معنای خود را از دست داده است و این سبب دلزدگی و رویگردانی بخشی از مردم از انتخابات و سبب کاهش اعتماد به حکومت و طبعا کاهش انسجام ملی شده بود. حوادث ۸۸، ۹۶ و ۹۸ و ۱۴۰۱ بار سنگینی بر سیاست داخلی و خارجی کشور هموار کرد. رییسجمهور جدید باید التیام بخش قلوب جریحهدار باشد. لذا عجالتا «پیشنهاد میشود طرح جامع آشتی ملی با محوریت عفو عمومی، آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر آقایان کروبی، میرحسین موسوی و سرکار خانم رهنورد با رهبری در میان گذاشته شود. زیرا نقار ملی حوادث سالهای اخیر و کاهش انسجام داخلی سم مهلک برای کشور و خانمانسوز است. انسجام ضرورت اولیه اجرای سیاستهای داخلی و خارجی و تامین اهداف کشور است. برای شکلگیری عزم ملی نیاز به وفاق ملی و انسجام حداکثری داریم تا هم سیاست داخلی و هم سیاست خارجی را بتوانیم بخوبی اجرا کنیم.
ب: مشکلات اقتصادی) حل این مشکلات نیاز به تئوری درست ملهم از شرایط واقعی و تشخیص صحیح صورت مساله و تئوریپرداز و مجری پاکدست و تیم منسجم و کارا دارد. اما در کنار وفاق ملی و همراه کردن مردم با سیاستهای دولت و تبعات خارجی آن این نکته به سیاست خارجی هم گره خورده تا بتوان با کسب سرمایهگذاری خارجی، فناوری و اعتماد و تثبیت بازار کار و کالا به حل مشکلات سرعت داد تا مردم ثمره حضور خود را ببینند و دلگرم شوند. این امر مستلزم جذب ایرانیان خارج از کشور است. هیچ شرکت خارجی بدون داشتن ایرانیان متخصص در کنار خودش وارد بازار پر از ترس کنونی ایران نمیشود. این جو را باید شکست و آنها را در توسعه کشور سهیم کرد. قدرت سازندگی آنها را نباید دستکم گرفت. هم از جهت میهن دوستی و هم سرمایه و هم فناوری و تخصص. آقای رییسجمهور ضرورت دارد در این زمینه نیز از رهبری یک عفو عمومی درخواست کند تا کسانی که دستشان به خون آلوده نشده، بتوانند به راحتی و بدون دغدغه به ایران رفت آمد داشته باشند. هرگونه سرمایهگذاری خارجی منوط به تغییر فضای کنونی و بیاعتمادی به سیاستهای ایران در این زمینه است.
در مورد انرژی با وامگیری از اطلاعات یکی از کارشناسان محترم در سال ۱۴۱۰ روزانه حدود ۵۰۰ میلیون متر مکعب گاز که در پیک زمستان به ۸۰۰ میلیون متر مکعب هم میرسد و بنزین روزانه حدود ۷۰ – ۸۰ میلیون لیتر و برق حدود ۶۰ گیگاوات که در پیک به ۸۰ گیگاوات هم خواهیم رسید، کسری خواهیم داشت و نفت، تقریبا همه تولید کشور مصرف داخلی میشود و شاید وارد کننده حدود ۵۰۰ هزار بشکه هم بشویم. برای حل چالش انرژی که اصلیترین مشکل ایران است نیاز داریم به: رفع تحریم و ارتباط با همه جهان، خروج از لیست سیاه FATF، گماردن مدیران با دانش روز در بخش انرژی برای مدیریت تولید، مدیریت مصرف و برنامهریزی برای گذار از انرژی فسیلی و سرمایهگذاری روی انرژیهای نو و تجدیدپذیر. راهی که در ۱۳ دولت قبل در حوزه نفت، گاز و برق رفتهایم، راه پر اشتباهی بوده است و اگر همان راهها را ادامه بدهید، میخی بر تابوت انرژی ایران برای چند نسل کوبیده میشود. کشور نیاز به ۴۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری در بخش انرژی دارد، این کار دولت نیست، این کار مشارکت اقتصادی با مردم ایران و شرکتهای خارجی است. اولویتها و مسیر را اگر از ابتدای دولت اشتباه شروع شود، تنها گرهای بر ۱۳ گره قبلی زده میشود و برای اینکار نیاز به متخصص و دانش روز و سرمایهگذار داریم.
ج: نظام اداری) سازمان اداری کشور نا سامان، غیر کارا و اگر ضدتوسعه نباشد، کمکی به توسعه کشور نمیکند و این سازمان نظام سیاسی کشور را هم زمینگیر میکند!
د: سیاست خارجی) به دلایل مختلف سیاست خارجی از چند جهت در کشور ما مهم شده است؛ اول اینکه متاسفانه سیاست خارجی گروگان سیاست داخلی شده به این معنا که اگر سیاست خارجی را آزاد نکنیم هرچند به طور مطلق قابل جداسازی نیست و سیاست خارجی و سیاست داخلی آینده تمام نمای یکدیگر یا دو روی یک سکه هستند و به هر صورت ارتباط نزدیکی دارند اما گروگان گرفتن سیاست خارجی توسط جناحها یا افراد تنها مختص ماست. راهش این است که سیاست داخلی را به گونهای تنظیم کنیم که در سیاست خارجی راهبرد متوازن با رویکرد تنش صفر داشته باشیم. نکته دیگر این است که ما اقتصاد سیاسی ضعیفی طراحی کردهایم یعنی فروش نفت را به سفره مردم وصل کردیم که نقض غرض است و در طول تاریخ ایران نداشتیم که اقتصاد سیاسی کشور این گونه طراحی شود. همه کشورها پول فروش نفت و فروش ذخایر که مال نسلهای آینده است را به عنوان سرمایهگذاری استفاده میکنند و سود آن برای رفاه مردم مصرف میشود. اما اینکه بیاییم فروش نفت را به سفره مردم وصل کنیم و نفت بفروشیم و اگر بتوانیم پولش را برگردانیم کالاهای اساسی مردم را وارد کنیم و تازه چه مقدار حرف و حدیث در این زمینه و میزان تخفیف و برنگشتن پولها به دلیل تحریمها و عدم عضویت در افایتیاف و مبادلان غیرشفاف که باعث رواج فساد شده وجود دارد که از اثرات وضعیت کنونی سیاست خارجی است! این اقتصاد سیاسی آسیب پذیر است و این نه تنها ضعیف و منفی است که خانمانبرانداز است و این شرایط فعلی ماست و اینجاست که سیاست خارجی نقش عمدهای پیدا میکند. سیاست خارجی متاسفانه الان برای حل مشکلات کشور کارا نیست! جنبههای دیگری نیز وجود دارد به این معنا که سیاست خارجی متاسفانه علمی نیست و در محافل دانشگاهی روی آن کار نمیشود، خیلی هیجانی و فردمحور است و نهادگرا نیست! این وضعیت قابل تحمل نیست و باید این مسائل را در دولت چهاردهم حل کنیم چرا که در حال از دست دادن زمان هستیم. ما در حال عقب افتادن از رقبا هستیم و در مسابقات منطقهای بهرغم اینکه ما در چند جنبه پهنه ژئوپلیتیکی و نیروی جوان و تحصیلکرده و سختافزار نظامی دست برتر را داریم اما در چند جنبه که طراحی سیاست داخلی و سیاست خارجی ماست از رقبا عقب میافتیم و روند توسعه مردم ایران در حال لطمه خوردن است. یعنی این کشاکش و این سایشهای اجتماعی ما تمام توان ما را گرفته است. این اقتصاد سیاسی، این اقتصاد و این سفره مردم و این نارضایتی عمومی شرایط را به ضرر ما کرده و این «ما» در خصوص مردم ایران است و نه یک جناح!